سمیر نوری
این نوشته هفته گذشته از طرف رفیق سمیر نوری برای ارسال شده بود، متاسفانه به دلیل اشکالات فنی به موقع به انترناسیونال شماره قبل نرسید. و انتشار آن به این شماره موکول شد. با تشکر از سمیر نوری و عبدل گلپریان که ترجمه این مقاله را بعهده گرفت.
انترناسیونال
اوضاع سیاسی عراق بدنبال پروسه “پروسه آزادی” برای یک روز هم این را نشان نداده است که جامعه عراق بسوی جامعه ای نرمال قدم گذاشته باشد و شیوه ای از آرامش، اطمینان خاطر، بدون خونریزی و کشت و کشتار و انفجار و جنگ را بخود ببیند. این وضعیت نهایتا با این روند شکل گرفت غرب به آن می گوید روند آزادی!! نیروهای سیاسی عقب مانده رنگارنگ هم در عراق برایش دست زدند و این پروسه را تبریک گفتند و تا کنون این روند همچنان ادامه دارد و روز بروز قربانیان این روند در آمارهای بین المللی و سازمانهای انسان دوست ارائه و اطلاع رسانی می شود.
تقسیم کردن مردم عراق تحت عنوان قوم و قبیله، طایفه، دین و ملیتها و تحمیل چنین هویت هایی به آنها، و برشمردن طایفه و اقوام، تهدیدی خطرناک بر بالای سر مردم عراق است. احتمال انفجار این اختلافات احتمالی نزدیک است و اتفاقات روزانه و کشت و کشتارها همینگونه خود را نشان می دهند.
طی سه سال اخیر دو فاکتور بسیار مهم وارد شرایط و اوضاع کنونی شده است که ثبات اوضاع سیاسی را غیر ممکن ساخته است. بویژه در شرایطی که بورژوازی عراق تماما ناتوانی خود را در حل نبود دولت و حل مسئله امنیت، فقر و فلاکت و بیکاری و ارائه خدمات نشان داده است. این فاکتورها، یکم خارج شدن نیروهای نظامی آمریکا از عراق یا بگفته خودشان پایان جنگ در عراق بود. خروج نیروهای نظامی آمریکا خلاء سیاسی و اداری را بدنبال خود داشت که تاکنون قادر به پر کردن آن نشده اند و نیروهای سیاسی درگیر نتوانسته اند این خلاء را پر کنند. فاکتور دوم شروع انقلابات در منطقه و انقلابات بهار عربی بود که تمامی معادلات منطقه را دگرگون ساخت. سرنگونی حکومتهای دیکتاتور منطقه، فراهم شدن فضایی آزاد و بمیدان آمدن میلیونها انسان که تا آن دوره فقط نظاره گر بودند، مهر خود را بر کشمکشهای سیاسی منطقه کوبید. نبود آلترناتیو از سوی بورژوازی به معنایی دیگر قبول نکردن آلترناتیوهای دیگر بورژوازی در منطقه، بی ثباتی کاملی بوجود آورد و تا کنون بورژوازی نتوانسته است آلترناتیوی مناسب که مقبولیت داشته باشد ارائه دهد.
این دو فاکتور با تمام قدرت در اوضاع عراق تاثیر گذارند. اوضاع عراق تماما تحت تاثیر بروزات چنین وضعی قرار دارد. انقلاب در سوریه با هر افت و خیزی سپری شود، عراق همچون آینه آنرا منعکس میکند. نیروهای درگیر در سوریه همان نیروهایی در منطقه هستند که در عراق درگیر هستند. اسلام سیاسی که در عراق دست بالا را دارد و خود بخشی از پروسه افول اسلام سیاسی در منطقه است، نزدیکی غرب با ایران هر چند ظاهرا به اسلام سیاسی و حکومت مالکی امید داده است اما همزمان در میان مردم با کاهش نفوذ و بی اعتباری مواجهه شده است.
نیروهای القاعده و …. که یک پایشان در سوریه و یک پایشان در عراق است، در سایه بی ثباتی اوضاع عراق توانستند بار دیگر در مناطق سنی نشین جا خوش کنند و نیرو جمع کنند و بر بعضی مناطق مسلط شوند و در بعضی نقاط دیگر دست بالا پیدا کنند. حکومت مالکی را ناچار کرده است که برای مقابله نظامی بیشتری بزند بویژه بدنبال اینکه این نیروها در سوریه با مقاومت زیادی مواجه شده اند. اما چنین اقدامی برای نیرویی طایفه ای همانند نیروهای مالکی که خود بخشی از صورت مسئله در سرکوب، ظلم بر سنی ها که به گونه ای وحشیانه آنان را سرکوب می کند کار آسانی نیست. جدای از این که پس مانده های حکومت سابق بعث موقعیت خود را تماما از دست نداده اند. از این رو این منطقه تماما به یک منطقه جنگی تبدیل شده است که با همه استانداردهای نظامی و شیوه های مختلف اسلحه در آن بکار گرفته می شود و روز بروز قربانیان آن رو به افزایش است.
اکنون نواحی غربی عراق (استان انبار) تماما در حالت جنگی قرار دارد. مردم این ناحیه در اوضاع بشدت وخیمی قرار دارند و هزاران خانواده به نواحی دیگر آواره شده اند و بازار و مراکز خدماتی تعطیل شده اند و مردم از دارو و بیمارستان محروم هستند. شهر فلوجه که در دست داعش قرار دارد در محاصره قرار گرفته است، نیروهای مالکی از بیرون شهر را در محاصره خود گرفته اند. بنا به خبرها ده ها جنازه بر روی زمین افتاده است کسی نیست که آنان را بخاک بسپارد. عشایر این نواحی نیروهای سنی – قومی درون حکومت می خواهند از طریق آنان اوضاع را حل و فصل کنند که سپاه وارد شهر نشود آنهم برای جلوگیری از بروز وقایع خونبار تر سنی ها.
در این رابطه شورای امنیت حمایت خود از نیروهای مالکی را اعلام داشت و آمریکا و دیگر دول غربی نیز چنین موضعی را اعلام کردند بگونه ای که بخواهند حمایت خود از بغداد را قدرتمند تر کنند. در این میان بان کی مون هم به عراق سفر کرد که این هم خود نوعی حمایت محسوب می شود که بخشی از نزدیکی بیشتر اسلام سیاسی جناح رژیم اسلامی ایران در منطقه با آمریکا و غرب شمرده می شود.
اما علیرغم این وضع نیروهای سیاسی عراق در حالت بی افقی بدور خود می چرخند و قادر نیستند قدمی در جهت ثبات دولت و ثبات قدرت سیاسی نزدیک شوند و مشکلات مردم همچنان بقوت خود باقی است و از نظر سیاسی و اقتصادی قادر به تامین کمترین سطح امنیت شهروندان نیستند.
همچنان نارضایتی مردم بیشتر می شود و رو به افزایش است. شهرها به میدان تاخت و تاز نیروهای پلیس و نیروهای سرکوب حکومت تبدیل شده است. علیرغم اینها در نظر دارند در چند ماه آینده انتخابات پارلمانی انجام دهند. اما تمامی انتظارات این را نشان می دهد که اوضاع بسمت عدم ثبات بیشتری می رود نه بسوی آرامش.
این ناتوانی و بی افقی بورژوازی این را نشان می دهد که سرنوشت و راه حل سیاسی عراق تنها در چهارچوب آن تحولاتی قابل حل است که انقلابات منطقه آنرا نشان داده و تحمیل کرده اند و بهتر شدن وضع مردم و منطقه به روند رو به پیش انقلاب و بر سر کار آمدن قدرتی که مردم را نمایندگی کند و آرمانهای انقلاب را متحقق کند گره خورده است. آرزوهایی که انقلابیون مصر و تونس اعلام کردند که عبارت بود از ” نان، آزادی و کرامت انسانی”.