فاجعه دردناک و تکاندهنده تجاوز به زهرا نوید پور و بقتل رساندن او نمونه ای از جنایات بیشماری است که هر روزه علیه هزاران زن در جمهوری اسلامی اعمال میشود. زهرا را کشتند چون فریاد اعتراضش را علیه تجاوزکنندگان بلند کرده بود. باید علیه این جنایت دهشتناک کل جامعه را بسیج کرد و به حرکت درآورد. کمپین “بگذار سخن بگویم” که مینا احدی در ادامه دادخواهی زهرا شروع کرده است میتواند آغاز یک جنبش گسترده علیه تجاوز به زنان و کلا علیه برخورد حکومت و قوانین و فرهنگ ارتجاعی اسلامی به زن بعنوان یک کالای جنسی باشد.
بگذار سخن بگویم شاخه ضد اسلامی جنبش “می تو” Me too! است که در کشورهای غربی علیه آزار جنسی زنان شکل گرفته است. اما “می تو” در جمهوری اسلامی نقد و اعتراض و جنبشی بسیار عمیق تر و ریشه ای تر و فراگیرتر را نمایندگی میکند. اعتراضی علیه یک نظام و حکومت تا مغز استخوان فاسد و زن ستیز!
در جمهوری اسلامی تجاوزگران مقامات و مسئولین حکومتی هستند، تجاوز یک شیوه رایج شکنجه در زندانها است، و قربانیانی که علیه تجاوز سخن بگویند و دادخواهی کنند بوسیله ایادی حکومت بقتل میرسند. اتفاقی حتی شبیه به جنایتی که در حق زهرا نوید پور روا شده در هر کشور غربی میتوانست استعفای دولت و به محاکمه کشیدن مقامات مسئول را بدنبال داشته باشد. اما در جمهوری اسلامی تجاوز میکنند، میکشند و در پست هایشان باقی میمانند! این حکومت جنایت را با وقاحت درهم آمیخته است.
تجاوز کننده به زهرا نوید پور یک مقام حکومتی به اسم سلمان خدادادی وکیل کنونی مجلس اسلامی، رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس، مدیرکل سابق اداره اطلاعات اردبیل و فرمانده اسبق سپاه شهرستان ملکان است. وی تجاوز به زنان متعددی را در پرونده خود دارد و بقتل رساندن زهرا را هم باید به این پرونده اضافه کرد. اگر زهرا همه زنان مورد تجاوز قرار گرفته را نمایندگی میکند خدادادی نماینده همه مقامات دولتی و حکومتی است: از مرتضی سربندی که قصد تجاوز به ریحانه جباری را داشت تا “سربازان گمنام امام زمان” که در سیاهچالهای رژیم به دختران باکره تجاوز میکنند تا مانع رفتن آنها به بهشت بشوند!
برای زهرا خظ و نشان کشیدند که اگر صدایت دربیاید “پودرت” میکنیم و بالاخره او را کشتند. ریحانه جباری را هم به شیوه دیگری پودر کردند. و ترانه موسوی و زهرا کاظمی را هم همین طور. اینها فقط نمونه هائی از هزاران تجاوز و جنایتی است که در زندانها و خارج زندانها به زنان ایران اعمال میشود.
این توحش سازمانیافته و نهادینه شده علیه زنان بر قوانین و فرهنگ و مقدسات اسلامی مبتنی است که به زن بعنوان کالای جنسی و ابزار لذتجوئی مرد مینگرد. جزئی از فرهنگ و نگرش و سیاستی است که تجاوز به دختران نه ساله را ازدواج شرعی مینامد، به تن فروشی تحت عنوان صیغه مشروعیت میدهد و نظر و رای زن را در ازدواج و در طلاق برسمیت نمی شناسد. تجاوز در جمهوری اسلامی امری قانونی و دولتی و جزئی از فرهنگ حکومتی است. حجاب و آپارتاید جنسی و دیوار کشیدن بین زن و مرد نیز روی دیگر همین سکه برخورد به زن بعنوان کالای جنسی است.
تجاوز عریان مقامات حکومتی به زنان و ارعاب و کشتار قربانیان تجاوز مبتنی بر این نگرش و فرهنگ و قوانین اسلامی و یک شکل بروز هزاران تجاوز و سوء استفاده جنسی است که هر روزه به شکل شرعی و قانونی در جامعه صورت میگیرد.
باید با تمام قوا در برابر این جنایت ایستاد. بر متن جنبش سرنگونی طلبانه ای که همه جامعه را در برگرفته است و همبسته با جنبش علیه شکنجه و زندان وسرکوب که اسماعیل بخشی پرچم آنرا بر افراشته است میتوان و باید علیه تجاوز جنسی و در دفاع از حقوق و هویت و کرامت انسانی زنان نیز بمیدان آمد و جبهه تازه ای علیه رژیم شکنجه و تجاوز و کشتار گشود. باید زهرا نوید پورها را به سمبل جنبش “می تو” در ایران و در کشورهای اسلامزده تبدیل کرد و سلمان خدادادی ها را بعنوان مظهر زن ستیزی و جنایت جمهوری اسلامی و هم دولتها و نیروهای اسلامی رسوای خاص و عام کرد.
کارزار بگذار سخن بگویم گامی در این راستا است. این کارزاری است همدوش کارزار “من هم شکنجه شدم” و همبسته با حرکت گسترده ای که امروز علیه شکنجه و علیه حجاب اسلامی شکل گرفته است. بگذار سخن بگویم کارزاری است علیه تجاوز، علیه شکنجه، و علیه نگاه به زن بعنوان کالای جنسی. همه قربانیان تجاوز، همه فعالین جنبش رهائی زن و همه قربانیان شکنجه را به پیوستن به این کارزار فرا میخوانم.
حمید تقوائی
٢٣ دیماه ٩٧