مهدی کروبی این هفته اعتصاب غذا کرد و بعد از چند ساعت به بیمارستان منتقل شد و اعتصابش را شکست. این خبر در رسانه های دوم خردادی بازتابی وسیع یافت. از رنج کروبی گفتند. از دخالت ماموران در زندگیش، از دوربین های مدار بسته و امثال اینها.
از نظر ما و هر انسان آزاده ای مهدی کروبی و موسوی و رهنورد حق دارند بخواهند دادگاهی برایشان تشکیل شود، دادگاهشان علنی باشد، وکیل مدافعی با انتخاب خودشان داشته باشند. مامورین حکومت اسلامی حق ندارند زندگی خصوصی آنها را زیر نظر داشته باشند.
اما حقیقت اینست که سینه چاکان مهدی کروبی و شرکا فقط این ها را نمیخواهند. تلاششان اینست که یک بار دیگر یک آخوند را به راس جنبش مردم برانند و این جنبش را مثله کنند. سوال ما از این جماعت اینست که اولا؛ آیا همین حقوق ساده ای را که ما برای مهدی کروبی و هرکس دیگری قائلیم خود شما برای تک تک مردم این مملکت قائل هستید یا بودید؟ آیا خود کروبی و موسوی و خاتمی و بقیه به اپوزیسیون رانده شدگان، هیچگاه در عمرشان از وکیل مدافع و دادگاه علنی برای چپها و مجاهدین و کل زندانیان سیاسی ای که فله ای در خیابانها دستگیر شدند و اعدام شدند دفاع کرده اند؟ آیا جناب کروبی خود از اعدام های گروه گروه زندانیان در دهه شصت که هر روز صدها نفر را به گلوله میبستند دفاع نمیکرد؟ آیا در همین سالهای اخیر اپوزیسیون حکومتی و دوم خردادی و موسوی چی، یک بار از اسماعیل عبدی و بهنام ابراهیم زاده و آتنا دائمی و محمد جراحی که به جرم دفاع از کارگران و حقوق انسانی به سالها زندان محکوم شدند دفاع کرده اند؟ بهرحال هدف از یاد آوری آن فاکتها اینست که بگوییم کروبی حق دارد زندانی این دیو خبیثی که خود پایه گزاری کرد نباشد، اما اگر مدافعانش فکر میکنند میتوانند دوباره با آخوند و مذهب و اسلام جنبش مردم را مثله کنند، کور خوانده اند.
جمهوری اسلامی را امثال رفسنجانی ها و کروبی ها و موسوی ها و گنجی و مهاجرانی و سازاگارا و سروش با جنایت و بیرحمی تمام بر سر مردم ایران حاکم کردند. اینها هم اکنون هم خیلی هایشان حاضر نیستند یک کلمه علیه جلادانی مثل لاجوردی و خلخالی بر زبان بیاورند. اکنون این دیو خبیثی که امثال کروبی ها ساختند بلای جان خود آنها نیز شده است. آیا ما مردم در این شرایط باید از حقوق کروبی دفاع کنیم؟ بله. کروبی یک قربانی نظامی است که خود پایه گذاراش بود. کروبی را ما از حکومت اسلامیش نجات خواهیم داد. اما ما فراموش نکرده ایم که امثال کروبی و موسوی و بقیه چه بلایی سر این جامعه آوردند. این را هم باید در کنار مظلومیتشان گفت و نوشت تا اینکه معلوم شود که استفاده از “مظلومیت” اینها برای توهم پراکنی در میان مردم و “سبز کردن” و اسلامی کردن جنبش مردم چقدر نفرت انگیز و زشت و کثیف است.
سینه چاکان کروبی و کل جنبش اسلامی قاعدتا باید با مشاهده فضای پیشرو و مدرن و ضد اسلامی جامعه متوجه شده باشند که دوره بازی با کارت اسلام و مذهب و آخوند برای خفه کردن صدای مردم دیگر گذشته است. این جنبش حکومت اسلامی را به سه کنج رانده است. هنوز این حکومت دارد هرروز جنایت میکند اما روشن است که در حالت دفاعی و افول است. این را حتی سرانش هم بر زبان می آورند. سرنوشت امروز کروبی و شرکا نتیجه وضعیت نزار و افول کل حکومت اسلامی است. اینها برای نجات حکومتشان از سقوط و سرنگونی دست به تلاشهایی زدند و به ناگهان بدون اینکه بخواهند به اپوزیسیون رانده شدند. و گرنه هنوز در کنار بقیه مشغول کسب و کار سابقشان بودند.
ما مردم باید نسبت به تقلاها و رهبر تراشی های مسخره طیف دو خردادی و ملی اسلامی هشیار باشیم. نباید اجازه دهیم که مبارزات ما تحت الشعاع این نوع اخبار و جنجالها قرار گیرد. همین دو سه روز پیش ماموران حکومت اسلامی مظفر عباسی پدر سه کودک خردسال را جلوی چشم مردم در قم وحشیانه هنگام دستفروشی کشتند. نباید اجازه دهیم که این خبرها از جلوی چشم مردم دور شود. این خبر و اخبار اعتصابات و اعتراضات مردم دزفول و کارگران نورد و هپکو و پتروشیمی و هفت تپه و امثال اینها، قطعا مهمتر از تحرکات جناحهای حکومت است.
جمهوری اسلامی به جرم جنایات و زندان کردن مردم و اعدامهایش باید سرنگون شود و کل جنبش اسلامی از صحنه جامعه جارو شود. این تنها راه دست یافتن ما مردم به زندگی انسانی است. هرکس که ذره ای دلسوز مردم باشد باید برای جارو کردن کل این جنبش کثیف از صحنه جامعه ایران تلاش کند.