Hamid-t3

یادداشتهای هفته

Hamid-t3
حمید تقوایی:

نظام قضائی اسلامی قابل اصلاح نیست!

“مقامات ایران به جای ادامه دادن به اعدام افراد باید نظام قضایی کشور را اصلاح کنند که به نحوی خطرناک متکی بر پروسه‌هایی است که با حقوق بین‌الملل و استانداردهای محاکمه عادلانه همخوانی ندارد”.
حسیبه حاج صحراوی، معاون رئیس سازمان عفو بین‌الملل در خاورمیانه و شمال آفریقا

این نظر بر متن موج جهانی اعتراض به اعدام ریحانه اظهار شده است. نهادهای بین المللی نظام قضائی اسلامی را بزیر سئوال میبرند و این خود یک دستاورد کمپین نجات ریحانه است اما این هنوز کافی نیست. دنیا باید بفهمد که نظام قضائی اسلامی قابل اصلاح نیست. قوانین و کیفرها و روند محاکمات در ایران و یا در هر کشور دیگری نمیتواند اسلامی باشد و با استانداردهای محاکمه عادلانه همخوانی داشته باشد. نفس اسلامی بودن بنا به تعریف یعنی تبعیض و بیعدالتی علیه غیر مسلمانان و زنان و همجنس گرایان و آزاد اندیشان و تمام آزادیخواهانی که با مذهب و حکومت مذهبی و با اسلام نوع ولایت فقیه مخالف باشند. سیستم قضائی اسلامی یعنی اعدام و سنگسار و قطع عضو و شلاق و تعزیر و شکنجه اسلامی هر کس که بخواهد مثل یک انسان آزاد قرن بیست و یکمی فکر و زندگی کند.
به مرکز توجه راندن عقب ماندگی سیستم قضائی اسلامی یک دستاورد ارزشمند جنبش برای آزادی ریحانه و در محور آن، کمیته بین المللی علیه اعدام است. این دستاورد را باید در کنار متوقف ساختن حکم اعدام ریحانه ثبت کرد. اما این جنبش با لغو کامل مجازات اعدام و با انحلال کامل سیستم قضائی جنایتکارانه جمهوری اسلامی به فرجام خواهد رسید. اعتراض علیه هر حکم اعدام نبرد و گام معینی برای رسیدن به این هدف است.

***************************
به شلاق کشیدن شادی!

“عوامل کلیپ هپی به ۹۹ ضربه شلاق و جزای نقدی محکوم شدند.”
خبرگزاری ایلنا

شادی را به شلاق میکشند و ضعف و زبونی خودشان را نشان میدهند. این رژیم عزا و ماتم و مرگ و سیاهی است و نفس زنده بودن و شوق و شور زندگی کل موجودیت آنرا به چالش میکشد. و دقیقا به همین دلیل برای جوانان ایران موزیک و رقص و شادی تنها نه یک تفریح بلکه یک شکل اعتراض و و مبارزه است. نسل جوان با کلیپهای شاد از نوع هپی به جنگ حکومت اسلامی میرود و بازنده این جنگ تنها میتواند رژیم ماتم و عزای جمهوری اسلامی باشد. رژیم جنگ با ماهواره و جنگ با بی حجابی را فی الحال باخته است. جنگ با موسیقی و شادی را نیز خواهد باخت. دیر نخواهد بود که رقص دختران بیحجاب در بامها و خیابانهای تهران و مشهد و اصفهان، از اینترنت و مدیای اجتماعی به همه خانه ها خواهد رفت و در کنار بیحجابی و ماهواره به سوژه اصلی شکوه و شکایت امامان جمعه و سرداران سرکوب تبدیل خواهد شد. حکومتی که شادی را به شلاق میکشد در برابر نفس زندگی ایستاده است. و این نه صرفا شادی مردم، بلکه نفس زندگی است که حکم محکومیت آنرا صادر میکند!

***************************
عوامل فاجعه راه حل نیستند!

“عملیات نظامی بسرعت انجام می گیرد و لازم است. اما در ادامه باید ذهن ها را “سلفی زدایی” کرد و بعد عدالت، امنیت و توسعه اقتصادی را در مناطق توسعه نیافته برقرار ساخت.”
فابریس بالانش، استاد دانشگاه لیون و کارشناس خاورمیانه

باید از این کارشناس محترم پرسید منشا سلفی گری چیست؟ فقدان عدالت و امنیت و توسعه اقتصادی؟ حتی اگر این را فرض بگیریم باز این سئوال باقی میماند که چه عواملی جلوی عدالت و امنیت و رشد اقتصادی را در خاورمیانه سد کرده و حتی این منطقه را در تمامی این زمینه ها ده ها سال به عقب کشیده است؟ برای پاسخگوئی به این سئوالات لازم نیست کارشناس و استاد دانشگاه باشید! برای هر کس که سازماندهی و روی کار آوردن طالبان بوسیله پنتاگون و سی.آی.ا، بمبارانهای شبانه بغداد، که مثل یک آتشبازی با شکوه در رسانه ها نمایش داده میشد، و حمایت دولتها و آکادمیسینهای غربی از “اسلام میانه رو” در اروپا را شاهد بوده باشد پاسخ روشن است. سلفی گری نه ناشی از اعتقادات مذهبی مردم است و نه حتی ناشی از بیعدالتی و نا امنی و توسعه نیافتگی اقتصادی. خاورمیانه همیشه با این مسائل مواجه بوده است، اما تا قبل از حملات نظامی دولت آمریکا و متحدینش از نیروهای نوع داعش و حزب الله و سلفی ها و دیگر تروریستهای اسلامی خبری نبوده است. سلفی گری محصول خاورمیانه بعد از هجوم نظامی آمریکا و متحدینش و محصول افسار گسیختگی نیروهای اسلامی بدنبال این هجوم نظامی است. فاجعه امروز خاورمیانه زائیده سیاستهای میلیتاریستی و هژمونی طلبانه غرب از یکسو و توحش جنبش اسلام سیاسی از سوی دیگر است. عدالت و امنیت و توسعه اقتصادی را تنها نیروئی میتواند در خاورمیانه تامین کند که در برابر کل هژمونی طلبی و میلیتاریسم دول غربی و توحش نیروها و دولتهای اسلامی بایستد. انقلابات موسوم به بهار عرب با پرچم “نان، آزادی، کرامت انسانی”، فی الحال راه را نشان داده اند!

***************************
مخالفت با اعدام، موافقت با نظام!

مخالفت با اعدام بعنوان قتل عمد دولتی و جنبشی که حول آن شکل گرفته چنان بر فضای سیاسی ایران تاثیر گذاشته است که استحاله چی های ملی- مذهبی نیز به صرافت “مخالفت با اعدام” افتاده اند اما البته با شیوه خودشان و در جهت استراتژی “حفظ نظام” شان!

ملی اسلامیون همه جا مانند زائده ای بر بدنه جنبشهای حق طلبانه چسبیده اند و مثل ضربه گیر این جنبشها عمل میکنند. در جنبش رهائی زن بیرق فاطمه زهرا و فمینیسم اسلامی را بلند میکنند و در جنبش علیه اعدام بیرق لگام و امام علی را! اگر جنبشی علیه بیحقوقی زن و علیه اعدام وجود نمیداشت اینها کماکان در کنار برادران اصولگرایشان مشغول خدمتگزاری به ولی فقیه شان میبودند. کما اینکه در تمام دوره خمینی همین نقش مشعشع را بازی کردند. اما وقتی “خطر” تضعیف و بر افتادن نظام را بو میکشند “اصلاح طلبی” شان گل میکند و به صرافت تغییرات در چارچوب نظام می افتند. این حتی اصلاح طلبی به معنی واقعی کلمه نیست، این مقابله با مبارزات مردم است. این اصلاح طلبی از ترس انقلاب و عین ارتجاع است، مجاهدت برای نجات حکومت اعدام و سنگسار از گزند جنبشهای حق طلبانه و انقلاب مردم است.

امروز در مبارزه برای آزادی ریحانه شاهد همین نوع مجاهدتها هستیم. ادعا میکنند مبارزه مینا احدی و مینا احدی ها علیه اعدام و حکومت اعدام وضع را بدتر میکند، رژیم را جری تر میکند، و باید در چارچوب قانونی فعالیت کرد که به تریج قبای آخوند ها بر نخورد! بروی مبارک هم نمی آورند که اگر امروز ریحانه زنده است دقیقا به این علت است که کمیته علیه اعدام و جنبش علیه اعدام کل نظام جمهوری اسلامی را به چالش کشیده است. باید به این اصلاح طلبان امروز و پاسداران دیروز گفت لطفا اول دستان خون آلودتان را بشوئید بعد “رهنمود” صادر بفرمائید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *