شهلا دانشفر:
این عنوان مطلبی در سایت ایسنا و موضوع بحث در بسیاری از رسانه های دولتی است. این سر تیتر در عین حال بیان طرحی شکست خورده تحت عنوان “هدفمند کردن یارانه ها” یعنی همان طرح ریاضت اقتصادی رژیم اسلامی است.
محمد باقر نوبخت، معاون برنامه ریزی و نظارت راهبردی دولت روحانی در برنامه ای تلویزیونی در این هفته از کسری ماهانه هزار میلیارد تومان در بودجه دولت برای پرداخت نقدی یارانهها سخن گفته و بر این اشاره دارد که این کسری ماهانه مطابق قانون باید از محل افزایش ۳۸ درصدی قیمت کالاهای حاملهای انرژی، سوخت، برق و آب تأمین شود. او در عین حال از احتمال حذف سه دهک بالای درآمدی از جمع یارانه بگیران خبر میدهد. به گفته وی دولت ماهانه ۳ هزار و پانصد میلیارد تومان یارانه به بیش از ۷۶ میلیون نفر پرداخت میکند. نوبخت گفته است احتمال قطع کامل یارانه ها هم وجود دارد. در واقع این چشم انداز واقعی است که مقابل طرح یارانه ها وجود دارد.
سخنانی نوبخت بطور واقعی خبر از موج جدیدی از گرانی و وارد آوردن شوکی دیگر بر زندگی و معیشت مردم است که خودشان دارند از آن بعنوان یک جراحی بزرگ اقتصادی سخن میگویند و به عواقب اجتماعی اش هشدار میدهند. سخنان محمد باقر نوبخت در عین حال گویای بن بست و ورشکستگی اقتصادی رژیم اسلامی است.
واقعیت اینست که طرحی که قرار بود بطور خالص و جدا از هر گونه مخارج دیگری صد هزار میلیارد تومان عاید دولت کند، نتیجه اش صندوق خالی و بدهی ٢٠٠ هزار میلیارد تومانی آن به سیستم بانکی شده است. در بحث هایشان دارند از این سخن میگویند که دولت در اجرایی کردن این طرح در سال ٩١ نتوانسته همه منابع لازم را محقق کند و طبق بررسی های دیوان محاسبات تنها ٥٢ درصد درآمدهای “هدفمندی” از محل های پیش بینی شده، محقق شده است. معنای واقعی همه این اعداد و ارقام چیزی جز اعتراف به شکستشان نیست. اما نکته جالب اینجاست که در آمار و ارقامشان از همه چیز سخن بر زبان می آورند جز بیان صریح و روشن علت این نتوانستن ها.
ما همان ابتدا بر محتوم بودن شکست طرح “هدفمند کردن یارانه ها” تاکید کردیم. اعلام کردیم که بحران اقتصادی همزاد جمهوری اسلامی است و این رژیم برای آن راه حلی ندارد. اعلام کردیم که یک شرط اجرایی کردن چنین طرحی در جامعه، به اختناق کشیدن جامعه است و رژیم اسلامی قادر به آن نخواهد بود. احمدی نژاد نیز که با حمایت ولی فقیه و با ماموریت مختنق کردن کامل جامعه و اجرایی کردن طرح ریاضت اقتصادی رژیم اسلامی روی کار آمد و ماشین سرکوب و جنایتش را تماما به کار انداخت، نتوانست جامعه را به عقب برد. دیدیم که علیرغم سرکوب خیزش انقلابی مردم در سال ٨٨، چگونه جنبش کارگری به یک فاکتور مهم سیاسی در سیر تحولات جامعه تبدیل شد و جنبش اعتراضی در عرصه های مختلف نبرد علیه رژیم اسلامی، شیوه های مختلف خود را پیدا کرد و تداوم یافت. از جمله حجاب ها هر روز عقب تر رفت و پرچم اسلامشان بیشتر و بیشتر به حضیض افتاد، جنبش علیه فقر و گرانی گسترده شد و بصورت پرداخت نکردن قبض های برق، گاز و آب تبدیل گردید. به طوریکه تنها یک قلم از آمارهایشان عدم پرداخت قبض های گاز توسط بیش از ٤ میلیون نفر از مشترکین آن بود. اینها همه به روشنی علت شکست مرحله اول اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها و شکست دولت احمدی نژاد را به روشنی نشان میدهد. دولت روحانی نیز بدون شک سرنوشتی جز همین داستان نخواهد داشت. و اکنون سرانجام کار دولت احمدی نژاد و مخمصه ای که جمهوری اسلامی امروز در آن اسیر است حقانیت گفته هایمان را به روشنی نشان میدهد.
اما براستی امروز ماموریت دشواری بر دوش دولت روحانی است. دولت روحانی ماموریت بلند کردن جسد طرحی مرده و شکست خورده را بر دوش دارد. از یکطرف ٧٦ میلیون یارانه بگیر را در مقابل خود دارد و از سویی دیگر با خزانه ای خالی با ٢٠٠ میلیارد تومان بدهی روبروست. خزانه ای که برای پرداخت طلب ٧٦ میلیون یارانه بگیر که طلبکارش هستند و کوتاه نیز نمی آیند، بیش از هشتاد هزار میلیارد تومان کسری دارد.
از همین رو اولین وعده روحانی به مردم ادامه پرداخت یارانه های نقدی بود تا بتواند اجرای مرحله دوم این طرح را در دستور بگذارد. تا بلکه در سایه پرداخت چندرغاز”یارانه نقدی” چندین برابر پول از جیب مردم بیرون کشد و طرح بیجانشان را به جایی برساند. در همین راستا یک بخش مهم جلسات دولت از همان روز آغازش مساله اقتصاد بوده است. و اکنون بعد از سبک سنگین کردن و بررسی و تحقیقات بسیار، به این نتیجه رسیده اند که قطع کامل یارانه ها را بتدریج به اجرا درآورند. اما از پیاده کردن آن وحشت دارند و سعی میکنند آنرا بتدریج به خورد کارگران و مردم دهند. برای همین نیز گمانه زنی ها شروع شده است و سخنان نوبخت، طیب نیا و دیگر دست اندر کاران اقتصادی دولت روحانی انعکاسی از بحثهایشان بر سر این موضوع است. بطور مثال اکنون بحث بر سر کاهش سه دهک از لیست یارانه بگیران است کاری که همان اول در برنامه احمدی نژاد نیز بود و او نتوانست آنرا پیاده کند و عقب نشست. بحث های بسیاری بر سر اینکه اصلا معیار برای دهک بندی چیست را به راه انداخت و همین مباحث از یک سو به نزاع در درون خود حکومت شدت داد و از سوی دیگر بقول خودشان ترس از تنش های اجتماعی ناگزیرشان کرد که محتاط باشند و عقب بنشینند. اینها همه کلاف سردرگمی است که رژیم اسلامی و امروز دولت روحانی در آن گیر کرده اند.
مردم نیز تجربه دولت احمدی نژاد را دارند. دیدند که چگونه افزایش قیمت کالاهایی چون برق، گاز و آب بر روی قیمت تمام کالاهای دیگر تاثیر گذاشت و چگونه زندگی و معیشتشان را به تباهی کشاند. مردم تاثیرات به اجرا گذاشته شدن مرحله اول این طرح و در نتیجه بیکارسازی های وسیع و به تعطیلی کشیده شدن بسیاری از کارخانجات تحت عنوان گران شدن سوخت را در زندگی واقعی خود تجربه کرده اند. روشن است که کارگران و توده های مردم زیر بار اجرایی شدن چنین طرحی نمیروند. موضوع اینجاست که مردم هم طلب خود از بابت یارانه های نقدی را می خواهند. هم خواهان افزایش فوری دستمزدها و سطح حقوقهایشان هستند و هم زیر بار قیمت گران کالاهایی چون برق و گاز و آب نمی روند. جنبش علیه بیکارسازی ها و دستمزدهای پرداخت نشده نیز گسترده است. این داستان واقعی غولی به نام “هدفمند کردن یارانه ها” است.
پاسخ چیست؟
بحث بر سر زندگی و معیشت ما کارگران و مردم است و باید در مورد تصمیمات و اقدامات و سیاستهایی که در پیش میگیرند هوشیار باشیم. باید بدانیم که حکومت میخواهد بازهم از معیشت بخور و نمیر ما بزند. در نتیجه این مهم است که ما نسبت به هر تغییری در اقدامات اقتصادی حکومت با هم بحث کنیم و اجازه ندهیم که بیش از این بار اقتصاد ویرانشان را روی دوش ما بیندازند. این بسایر مهم است.
دولت روحانی قرار است بودجه سال ٩٣ را در آذر ماه سال جاری تحویل مجلس دهد و موعد اجرایی شدن مرحله دوم طرح یارانه هایشان را آغاز سال جاری اعلام کرده اند. مساله اینجا نیست که سه دهک را حذف میکنند یا نمیکنند. راه افتادن بحث بر سر اینکه چه تعداد از مردم در لیست چندرغاز “یارانه نقدی” رژیم قرار میگیرند، بطور واقعی خود مقدمه ای برای نپرداختن همین یارانه های نقدی به همه مردم است. از جمله پیشنهاد دادن بن کالایی به جای یارانه نقدی را هم در آستین دارند. ما خواستار تامین و رفاه برای همه مردم هستیم.
اما مساله اصلی اینجاست که با اجرای شدن مرحه دوم “طرح هدفمند کردن یارانه ها” و افزایش قیمت کالاهای حامل انرژی شوک دیگری بر زندگی ما کارگران و ما مردم وارد میشود. قیمت ها دهها برابر از آنچه امروز هست بیشتر میشود. باید صف اعتراض خود را برای تقابل با چنین تعرضی به زندگی و معیشت مان متحد کنیم.
قیمت ها هر روز افزایش می یابد و هیچ بحثی از افزایش سطح دستمزدها متناسب با سطح واقعی قیمت ها در میان نیست. در برابر تدارکات رژیم اسلامی برای حمله به زندگی و معیشت مان با جنبش تعرضی خواست افزایش دستمزدها را قدرتمند تر به جلو بریم. جنبشی که هم اکنون در میدان است و هزاران امضا حول خواست افزایش فوری دستمزدها در سطح کارخانجات و در استانهای مختلف گرد آمده است. وسیعا به این جنبش و به این حرکت بپیوندیم.
از هم اکنون یک قلم قیمت گاز و برق را افزایش داده اند. تا بلکه از محل ارقام اضافه شده بر آن و اقداماتی از این دست تا آخر سال ٩٢ را سر کنند. همین اقلام موردی افزایش قیمت برق و گاز بر افزایش دیگر قیمت ها تاثیر فوری خود را گذاشته است. با پرداخت نکردن قبض های برق، گاز، آب میتوان کل طرحهایشان را روی سرشان خراب کرد.
بعلاوه در برابر فقر گسترده ای که تمام وجوه زندگی ما را در بر گرفته است، جمع شدن حول خواستهایی فوری دیگرمان همچون طب و درمان رایگان برای همه ، تحصیل رایگان در تمام سطوح آموزشی، تامین اجتماعی برای همه بازنشستگان با دستمزدی مکفی و در حد یک زندگی انسانی، بیمه بیکاری برای همه مردم آماده بکار اعم از زن و مرد، متوقف شدن فوری بیکارسازیها و بازگشت به کار همه کارگران اخراجی، پرداخت فوری دستمزدهای پرداخت نشده، همه و همه یک گام مهم در عقب راندن تعرضات هر روزه رژیم اسلامی به زندگی و معیشتمان است. صف اعتراضمان را حول این خواستها متحد کنیم. مبارزات کارگران بازنشسته تامین اجتماعی حول خواست بیمه درمانی کامل، مبارزات هر روزه کارگران علیه بیکارسازیها و دستمزدهای پرداخت نشده همه و همه زمینه ساز و بستر گسترش اعتراضات سراسری حول خواستهای سراسری و رفتن بسوی اعتصابات گسترده کارگری است.
آخرین تاکید بر قدرت تشکل و اجتماعات ماست. گرد امدن حول کانال جدید و انعکاس صدای اعتراضاتمان از چنین تلویزیونی که بینندگان بسیاری گردش جمع هستند، اتکا بر مجامع عمومی کارگری و تصمیم گیری متحد و جمعی کارگران حول مبارزه بر سر خواستهای فوری و سراسری خود، سازمان دادن تجمعات اعتراضی در مقابل مراکز قدرت رژیم اسلامی و جلب حمایت وسیع جامعه، شرکت فعال خانواده های کارگری در مبارزات کارگری، اطلاع رسانی از اخبار اعتراضات کارگری و مبارزات مردم در سطح جامعه و رسانه ای کردن آن همه و همه ابزارهای مهمی برای قدرتیابی مبارزات ما کارگران و ما مردم است. این ابزار ها را قویا بدست گیریم.