روز شنبه دوم فروردین ۱۴۰۴ جریانات پانترکیست «بوزتقورتها» معروف به گرگهای خاکستری با همراهی برخی اراذلواوباش حکومتی، از جمله قاضیپور نماینده سابق مجلس رژیم و با شرکت برخی مقامات محلی رژیم در مراسم حکومتی رمضان تحت عنوان “تجمع علویان” با دردستداشتن عکسهای ملاحسنی و فرماندهان کشته شده رژیم، اقدام به شعاردهی علیه مردمان کرد ساکن ارومیه کردند. این تظاهرات توسط محمد خلیلپور رئیس شورای اسلامی شهر ارومیه در “اعتراض به برگزاری جشن نوروز توسط کردها و آنچه وی “بیحرمتی به ارزشهای شیعیان” خوانده بود، فراخوان داده شده بود. جمهوری اسلامی و پانترکیستها در این تظاهرات حکومتی رسماً و علناً اقدام به نفرتپراکنی، تفرقه قومی و مذهبی بر علیه مردم منتسب به کرد کرده و یکبار دیگر ظرفیتهای ضدانسانی و فاشیستیشان را به نمایش گذاشتند.
مروری کوتاه بر آنچه در این روز گذشت:
روز دوم فروردین و روزهای قبل از آن در ارومیه چه گذشت و جمهوری اسلامی چه نقشی داشت؟
همزمان با پایان سال ۱۴۰۳ در اواخر اسفند حکومت مجوز برگزاری جشن نوروز را به “کردها” در منطقه “میدان تیر” ارومیه داد. برخی مقامات مزدور کرد وابسته به حکومت که در دمودستگاههای محلی رژیم هستند، شروع به تبلیغ این جشن و دعوت از مردم کرد برای شرکت در این جشن کردند. تلاش حکومت و مزدورانش این بود که این جشن مدیریتشده و با دخالت عوامل رژیم به پیش برود کهاینطور نشد و هزاران نفر در این مراسم حضور پیدا کرده و اقدام به رقص و پایکوبی کرده و کنترل از دست حکومت خارج شد.
در واکنش به این جشن، جریانات پانترکیست شروع به تبلیغات بر علیه مردم کرده و اتهام همکاری به کردها دررابطهبا همکاری با حکومت برای تحمیل سیاستهای کردها در مناطق ترکنشین زده و همه مردمان کرد را حکومتی و عامل رژیم قلمداد کردند. اینها مدعی شدند این سیاست در جهت تصرف مناطق بیشتری از اطراف ارومیه، قدرتنمایی کردها و تغییر ترکیب جمعیتی آن به نفع کردها بوده و باید به مقابله با آنها پرداخت.
در ادامه این اتفاقات باندهای محلی رژیم به بهانه سالروز ضربت خوردن امام علی، اعلام کردند روز دوم فروردین تجمعی تحت عنوان “تجمع علویان” برگزار میشود. “حجتالاسلاموالمسلمین” محمد خلیلپور رئیس شورای شهر از باند اصولگرایان حکومتی سردمدار و مبلغ و سازمانده اصلی این مراسم حکومتی بود. سیاست این بخش رژیم و از جمله شورای شهر این بود که در برابر جشن کردها و رقص و پایکوبیشان در ماه رمضان، با برگزاری این تجمع مذهبی، قدرت و درجه نفوذ مذهب شیعه مورد نظر رژیم را نشان دهند و ثابت کنند که ترکها پشت حکومت هستند و جریانات و مردمان منتسب به سنی و کردها عددی نیستند، و برای نشان دادن درجه نفوذ رژیم در ارومیه، دست به یک قدرتنمایی بزنند.
همزمان با اعلام تاریخ این مراسم حکومتی برای دوم فروردینماه، جریانات پانترکیست، بهویژه گرگهای خاکستری رسماً از رسانه مورد حمایتشان «گوناز تیوی» از “ترکهای ارومیه” دعوت کردند که در این مراسم حکومتی شرکت کرده و شعارهایی در دفاع از آذربایجان و علیه “کردیزه کردن ارومیه” سر بدهند.
در بخشی از فراخوان این جریانات آمده بود: “به دنبال برگزاری میتینگهای سیاسی هواداران گروههای تروریستی کُردی در ارومیه، طی روزهای گذشته شماری زیادی از شهروندان، فعالین مدنی و رسانههای ارومیه طی فراخوانهایی از شهروندان ارومیه خواسته بودند صبح روز شنبه دوم فروردین در میدان «ایالت» این شهر حضور یابند و مراسم مذهبی حکومت را به تجمع دفاع از هویت و تمامیت ارضی آذربایجان تبدیل کنند و پاسخ قاطعی به گروههای تروریستی کُردی و حامیان ایرانشهریشان بدهند”!
در ادامه این تحرکات پانترکیستها، مقامات محلی رژیم هم مشکلی با شرکت هواداران بوزقورتها در این مضحکه حکومتی نداشته و حتی به نیروهای نظامی هم توصیه شده بود، به شعارهای در دفاع از هویت آذربایجانی توسط جریان بوزقورتها، “حساسیت” زیادی نشان ندهند و تلاش بکنند اینها را در مراسم علویان حکومتی انتگره کرده تا تحرکات این جریانات را “مهار و کنترل” نمایند.
بدین ترتیب با این چراغسبز مقامات محلی رژیم دارودستهها و عربدهکشهای پانترکیست راهی راهپیمایی حکومتی شده و ضمن شرکت در این مراسم، اقدام به شعاردهی بر علیه مردمان منتسب به کرد کردند. جمهوری اسلامی این جریان خطرناک دست راستی را در مراسم رسمیاش انتگره کرد و اجازه داد اینها فضای تظاهرات حکومتی را در دست بگیرند. در مسیر راهپیمایی و در تجمع در میدان ایالت” ارومیه، حکومتیها و بوزقورتها ابتدا با تکرار شعار “حیدرحیدر” اقدام به سردادن شعارهایی نظیر “ارومیه کردستان نیست”، “کردها باید بیرون بروند”، “خاک ارومیه تقسیم نمیشه”، “کردها اگر جرئت دارند داخل شهر آمده و مراسمشان را در بیابان برگزار نکنند”، و از جنایتکارانی نظیر ملاحسنی، باکری، بهعنوان “قهرمان ملت ترک” یاد کردند. نتیجه این شد که خیل چماق به دستان علوی حکومتی، پانترکیستها در همراهی با قاضیپور سرکرده این باندها با شعار “حیدرحیدر” مراسم حکومتی را با همراهی و همسویی رژیم تبدیل به تجمع بر علیه مردم کرد کرده و شعارهای کاملاً فاشیستی و نژادپرستانه سر بدهند.
در ادامه این مراسم حکومتی نیروهای امنیتی رژیم تظاهرکنندگان را به خیابانهای اطراف هدایت کرده و به اینها اجازه دادند راهپیمایی کرده و به تکرار شعارهای ضدانسانیشان ادامه بدهند. بیش از ۹۰ درصد شرکتکنندگان در این تجمع که با شمشیرهای چوبی در مراسم حکومتی علویان شرکت کرده بودند، به سرکردگی قاضیپور و جمع بوزتقورتهای ارومیه در صف اول، اقدام به ادامه راهپیمایی و دادن شعارهای ضد مردم کرد در خیابانهای خمینی و عطایی کردند.
صداوسیمای رژیم در سراسر کشور و در سطح استان، گزارش این مراسم را با تیتر بزرگ “تجمع علویان” پخش کرده و رسانههای وابسته به حکومت آن را پوشش دادند. «گوناز تیوی»، رسانه حامی پانترکیستها همه گزارشاتی را که صداوسیمای مرکز استان و سراسری از این مراسم حکومتی پخش میکرد، با زدن تیتر “تظاهرات صدها هزار ترک علیه کردها” و با صداگذاری و تکرار شعارهای بهشدت ضدانسانی و فاشیستی پخش کرده و از آن بهعنوان “دفاع از هویت ترک در مقابل کردها” یاد کرد و وسیعاً دست به تبلیغ بر علیه مردم منتسب به کرد زد و وعده پاکسازی کردها از آذربایجان را داد.
دوم فروردین ۱۴۰۴ در ارومیه، بهعنوان یک روز سیاه، روز تبانی پانترکیستها از جمله گوناز تیوی و جمهوری اسلامی بر علیه مردم منتسب به کرد رقم خورد. روزی که اراذلواوباش فاشیست حکومتی و پانترکیست دست در دست هم نشان دادند که چه ظرفیت کثیف و ضدانسانی داشته و برای پیشبرد سیاستهای نژادپرستانه و تقویت کینه و نفرت قومی چه ظرفیتهایی دارند. تا امروز که نزدیک به یک هفته از ماهعسل پانترکیستها و جمهوری اسلامی میگذرد، هنوز هم مقامات حکومتی از برگزاری “تجمع بزرگ علویان در پاسخ به دشمنان” نظام صحبت کرده و از آن دفاع میکنند.
نیروی انتظامی در اطلاعیهای اعلام کرد عدهای از پانترکیستها را دستگیر کرده است، درحالیکه پس از یک روز همه آنها آزاد شدند. این نشان میدهد که پانترکیستها از پوشش حکومتی باندهای قدرتمند رژیم در ارومیه برخوردار هستند و با حمایت جمهوری اسلامی از این باندهای سیاهی و ترور، در موقعیتی قرار دارند که بار دیگر با تبلیغ تفرقهافکنی قومی و مذهبی و ملی، دست به تحرکات ضدمردمی بر علیه مردم کرد بزنند. اینها سوپاپاطمینان رژیم در ارومیه و باندهای ترور و فاشیست در خدمت نظام هستند.
این اولین باری نیست که جمهوری اسلامی برای پیشبرد سیاستهای ضدمردمیاش، مبنی بر تفرقهافکنی و طرح مسائل قومیتی و مذهبی، دار و دستههای پانترکیست را به کار گرفته و با جوسازی بر علیه مردمان کرد ساکن ارومیه، سیاستهایش را به پیش میبرد. سیاست تفرقهبینداز و حکومت کن آمیخته با کثیفترین تبلیغات ضد مردم کرد و دامنزدن به کینه مذهبی و قومی، سیاست همیشگی باندهای فاشیست حکومتی در ارومیه و در مناطق کرد و ترکنشین بوده است. این سیاستها همیشه مورد حمایت جریانات پانترکیست بود و اینها همیشه پشت این سیاستهای رژیم در ضدیت با مردمان کرد به خط شدهاند.
در این اوضاع حساس منطقه، در سالهای اخیر و همزمان با تشدید اختلافات حکومتی، باندهای اصولگرای رژیم در ارومیه دست بالا را پیدا کردهاند. تمام دم و دستگاهها و نهادهای دولتی در دست این دارودسته و برخی مزدوران کرد حکومتی قرار دارد. جریانات پانترکیست با سیاستهای منطقهای حکومت همراهی کرده و بر علیه مردم کرد، در کنار جمهوری اسلامی ایستادهاند.
تاریخ تحولات بیش از چهار دهه گذشته شکلگیری جمهوری اسلامی، بهویژه در سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۰، دورهای سراسر جنایت و بربریت و کشتار رژیم از مردم کرد در کردستان و این منطقه بوده است. آن سالها با فرمان جهاد خمینی علیه مردم کرد، جریانات پانترکیست امروز لباس پاسداری و بسیجی به تن کرده به همراه ملاحسنی، قاضیپور، احمدینژاد، صادق محصولی، بروجردی از فرماندههای سپاه و… صدها نفر از مردم کرد را در شهرهای کردستان و از جمله در شهرستان نقده و سایر روستاهای کرد و ترکنشین منطقه، قتلعام کردند. ناسیونالیسم شیعه دست در دست پانترکیستها سیاست کشتار و پاکسازی را در پیش گرفتند. جنایتکارانی که آن دوره صدها نفر را کشتند، بعدها به مقام و مناسب بالا در رأس جمهوری اسلامی رسیدند. همین جنایتکاران آن دوره الان “قهرمانان ملت ترک” از منظر جریان فاشیستی پانترکیست هستند.
سیاستهای جمهوری اسلامی، جریانات پانترکیست، مزدوران محلی کرد رژیم و جریاناتی نظیر پ ک ک و پژاک؛ همه ضد مردمان منتسب به کرد و ترک هستند. تلاشها و تقلاهای این دار و دستهها با حمایت باندهایی از حکومت در ارومیه، سیاست کثیف ضدمردمی و تحریک قومگرایی است. در برابر این سیاستها باید ایستاد.
مردم ارومیه اعم از ترک یا کرد، علیرغم تبلیغات پانترکیستها، جاشها و هواداران جمهوری اسلامی، صدها سال است با هم زندگی میکنند و در انقلاب زن زندگی آزادی نیز در کنار هم بودند و اکثریتقریببهاتفاق آنها مخالف جمهوری اسلامی و خواهان سرنگونی این حکومتاند و بهخوبی میدانند که جمهوری اسلامی به اشکال مختلف تلاش میکند اتحاد آنها را به هم بزند.
درد مشترک میلیونها مردم آذربایجان اعم از آذری یا کردزبان، فقر و محرومیت، تبعیض و سرکوب و بیحقوقی و دشمن واحدشان، جمهوری اسلامی است. شعار «یاشاسین کردستان بژی آذربایجان» و شعار «آذربایجان بیدار است حامی کردستان است» سیمای واقعی مردم آذربایجان و همبستگی عمیق میان آنها و مردم کردستان را نشان میدهد.
جمهوری اسلامی که میداند جامعه در آستانه خیزشی عمیقتر از همیشه است تلاش میکند همبستگی و اتحاد میان مردم را به هم بزند و با ایجاد تفرقه و نفرت میان بخشهای مختلف مردم این همبستگی را تضعیف کرده و سیاستهای ضدمردمیاش را به پیش ببرد. در برابر تبلیغات تفرقهافکنانه هر دو طرف که قصد دارند مبارزه و اعتراض مردم علیه رژیم را به انحراف بکشانند، باید ایستاد و از حقوق همه انسانها صرفنظر از ملیت و نژاد و زبان و مذهب دفاع کرد.
تنها راه مقابله با سیاستهای کثیف پانترکیستها و جمهوری اسلامی در ارومیه، دفاع از هویت انسانی، تشدید مبارزه علیه جمهوری اسلامی، مقابله با سیاستهای ضدمردمی و تحرکات قومی و مذهبی پانترکیستها و رژیم و تأکید بر سرنگونی جمهوری اسلامی است.
محمد شکوهی
٢٨ فروردین ١٤٠٤