اقتصاد فروپاشیده، بحران بودجه و اعتراضات مردمی گفت‌وگو با شهلا دانشفر

انترناسیونال: مشکلات اقتصادی مردم با سر کار آمدن جمهوری اسلامی شکل فزاینده به خود گرفت. به این معنی که ما با یک سیر نزولی البته با سرعت‌های متفاوت، در قدرت خرید و وضعیت رفاه و معیشت مردم مواجه هستیم. این سیر نزولی اکنون به چنان قهقرایی رسیده که حتی تصور همه جوانب آن مشکل است. از سقوط ارزش ریال و گرانی‌های حیرت‌انگیز تا توقف چرخ‌های کشور به دلیل بحران انرژی. شما چه عواملی را در شکل‌گیری این شرایط وحشتناک دخیل می‌دانید؟

شهلا دانشفر: همانطور که اشاره کرده‌اید اقتصاد تحت حاکمیت جمهوری اسلامی عمیقاً بحران‌زده و فلج است. بحرانی به قدمت طول عمر آن، که ساختاری است و به کل موجودیت این حکومت باز می‌گردد.

طبعاً برای همه ما روشن است که سرمایه‌داری اساسش بر استثمار و بالاکشیدن سود نیروی کار کارگر (ارزش اضافه) استوار است. سیستمی انگلی که با رشد خود یکه‌تازی و رشد سرمایه مالی، مجازی و دلالی فاسد را همراه می‌آورد. اما در ایران بحث فراتر از این‌هاست و ما نه با یک سیستم متعارف گردش سرمایه بلکه با سیستمی تماماً انگلی و غارتگر روبروییم که خصیصه‌های خود را دارد.

به این معنا که جمهوری اسلامی بعد از روی کار آمدنش و سرکوب انقلاب برای در قدرت نگه‌داشتن خود از همان روز اول بر طبل “مرگ بر آمریکا ” ، “مرگ بر شیطان بزرگ ” کوبید و با همین سیاست نمایش اشغال سفارت آمریکا را به راه انداخت و بعد هم هشت سال جنگ با عراق که آخرش ناگزیر به سرکشیدن جام زهر صلح شد و غرب‌ستیزی یک هویت پایهٔ جمهوری اسلامی است.

تداوم این سیاست‌ها در طول ۴۶ساله جمهوری اسلامی و نقش کلیدی آن در جنبش اسلام سیاسی، اقتصادی تحت تحریم و منزوی از بازار جهانی، متکی بر رانت‌خواری و ارز دونرخی و بازار قاچاق بوده است. سیستمی که سلطه باندهای مختلف مافیای اقتصادی بر واردات، صادرات و رشته‌های مختلف تولیدی و فساد و دزدسالاری جزء نهادینه آن است.

در چنین سیستمی ما با باندهای مافیایی مختلف مالی در حلقه‌ای از روابط فامیلی و رشوه‌دهی و باج‌گیری در حاکمیت روبروییم که در رابطه مستقیم با سپاه و نیروهای مسلح و انتظامی و بیت رهبری قرار دارند. یعنی هر بخش از اقتصاد جمهوری اسلامی به دست مافیایی است. برای سرمایه‌دار نیز جهت داشتن حاشیه امن، دوری و نزدیکی به مراکز قدرت مهم است. بدین ترتیب ما با انواع مافیای اقتصادی، مافیای آب، مافیای بازار، مافیای کشاورزی و غیره روبروییم. از جمله همین‌الان مافیای بازار کل بازار را به دست گرفته است.

این‌چنین است که ابعاد اختلاس‌ها نجومی است. از جمله ما با غارت خزانه دولتی، تأمین اجتماعی، صندوق‌های بازنشستگی و فرهنگیان و غیره از سوی باندهای مختلف حکومتی روبروییم. ما با زمین‌خواری، جنگل‌خواری، دزدی دکل‌های نفتی و پول‌شویی در کشورهای هم‌جوار و بیرون بردن میلیاردها پول به خارج از کشور روبروییم و یک موضوع نزاع‌های درون‌حکومتی نیز همواره بر سر همین چپاولگری‌ها بوده و امروز در سراشیبی سقوط رژیم، جنگ و رقابتشان بر سر غارت ثروت‌های جامعه بیش از هر وقت بالا گرفته است.

اقتصادی با این مختصات اقتصادی بیمار، بی‌ثبات و غیرقابل‌برنامه‌ریزی است. بدین ترتیب در ایران بحث از بحران اقتصادی به مفهومی که معمولاً از آن صحبت می‌شود فراتر است. حتی با بحرانی که در طول سال‌های عمرش با آن درگیر بوده است متفاوت است. امروز صحبت از اقتصاد ورشکسته و فلج جمهوری اسلامی و رسیدن آن به مرز سقوط است. فضای تنش‌های جنگی میان جمهوری اسلامی و اسرائیل، جنگ‌افروزی‌های حکومت در منطقه و شکست‌های پی‌درپی آن و به‌ویژه سقوط بشار اسد این پایگاه اصلی جمهوری اسلامی در خاورمیانه حکومت را در ضعیف‌ترین موقعیت قرار داده و موجب متشتت شدن بیشتر صفوفش در منطقه شده است. این وضعیت سقوط جمهوری اسلامی را در چشم‌انداز نزدیک‌تری قرار داده است.

بنابراین، افزایش نجومی قیمت دلار عارضه‌ای از این شرایط است که سراشیبی سقوط اقتصادی جمهوری اسلامی را در پی داشته است. تا جایی که امروز حکومت اسلامی ناتوان از اداره جامعه است. از جمله امروز ما شاهد عبور نرخ دلار از ۹۴ هزار تومان هستیم. شاهد تعطیلی جامعه به‌خاطر بحران خاموشی و بی‌برقی و مازوت‌سوزی و هوای ناسالم مرگبار هستیم. امروز بحث بر سر سونامی گرانی و بیکاری و فقر بی‌حدوحصر جامعه است. شرایطی که قدرت خرید اکثریت مردم هر روزه کاهش بیشتری داشته و بحران معیشتی کل جامعه را درگیر کرده و زندگی مردم هر روز بیشتر به نابودی کشیده می‌شود. امروز کارگر، معلم، بازنشسته، پرستار، کارکن اداره، کشاورز، جمعیت عظیم بیکاران، دانشجو، معلولین، مردم مناطق محروم همه‌وهمه فریادشان از گرسنگی و بی‌تامینی بلند است و جامعه به نقطه انفجار رسیده است. این‌چنین است که در متن فضای انقلابی جامعه ما با یک جنبش قدرتمند اجتماعی و گسترده بر سر معیشت و رفاه، علیه فقر و تبعیض و علیه کل بساط فساد و دزدی و سرکوبگری‌های حاکم روبروییم.

انترناسیونال: از سوی دیگر مسئله بودجه بر متن چنین اوضاع اقتصادی خود به عاملی برای اعتراضات مردم تبدیل شده است. کمبود بودجه از یک سو و اولویت‌های آن هر دو به “بحران بودجه” دامن زده است. به نظر شما جمهوری اسلامی با این اولویت‌بندی در بودجه چه سیاستی را دنبال می‌کند و مزدبگیران و تشکل‌های کارگری چگونه می‌توانند وسیعاً به این سیاست اعتراض کنند؟

شهلا دانشفر: بودجه‌های سالانه حکومتی هیچگاه پاسخی به مشکلات معیشتی جامعه نبوده است. بلکه همانطور که اشاره شد جمهوری اسلامی یک حکومت به‌غایت فاسد، رانت‌خوار و چپاولگر است که ۴۶ سال است بر گرده مردم حکومت می‌کند. بودجه جمهوری اسلامی بودجه چپاول و غارت و سرکوب و جنایت است و در بودجه‌های سالانه پول‌های هنگفتی به نهادهایی چون نهادهای مذهبی، نیروهای انتظامی و سپاه، صداوسیمای جمهوری اسلامی این ارگان مغزشویی رژیم اختصاص داده می‌شود و همه اینها در تقابل با اعتراضات مردمی است.

در برنامه بودجه دولت پزشکیان برای سال ۱۴۰۴ نیز داستان از همین قرار است. به‌ویژه در فضای انقلاب جامعه و وضعیت به‌شدت به‌هم‌ریخته حکومت این موضوع برجسته‌تر است. از جمله در کوران انقلاب زن زندگی آزادی بود که در جلسه‌ای که خامنه‌ای با فرماندهان سپاه پاسداران تشکیل داد با اشاره به بی‌روحیه شدن نیروهای سرکوبگر در برابر اعتراضات مردمی بر اختصاص بودجه بیشتر به این نیروها تأکید داشتند.

برای مثال در بودجه سال ۱۴۰۴ بودجه سپاه ۷۵ درصد افزایش داشته است. سهم صداوسیما از بودجه عمومی دولت پزشکیان بیش از بودجه ۱۰ وزارتخانه و حدود ۳۵ هزار میلیارد تومان تعیین شده است و بخشی قابل‌توجهی از بودجه به حوزه‌های علمیه، جامعةالمصطفی، سازمان تبلیغات اسلامی و ستاد امربه‌معروف و مؤسسه آموزشی خمینی و نهادهایی ازاین‌دست اختصاص‌یافته است. اختصاص بودجه‌های نجومی به چنین نهادهایی وحشت حکومت از گسترش اعتراضات مردمی و فضای انفجاری جامعه و شکست‌های پی‌درپی آن در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ایدئولوژیک را نشان می‌دهد.

روشن است که نفس انجماد هر روز بیشتر اختصاص بودجه به نیازهای مردمی، مشکل معیشتی جامعه را حادتر کرده است. امروز بحث بر سر ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی است. امروز بحث بر سر ناتوانی حکومت در پرداخت مزد و حقوق مزدبگیران دولتی است. بعلاوه اینکه پروار کردن نیروهای سرکوب و اختصاص بودجه هنگفت به چنین نهادهایی در جهت عقب زدن فضای انقلابی جامعه است.

این‌چنین است که موضوع بودجه‌بندی حکومت نیز خود بیش از هر وقت به خشم و نفرت مردم شدت داده است. از جمله یک موضوع اعتراض کارگران و جنبش بر سر معیشت و رفاه، اعتراض به همین موضوع است و امروز خود را بیش از بیش در شعارهای کف خیابانی بروز می‌دهد. شعارهایی چون “ایران پردرآمد چه بر سر تو آمد”، “دشمن ما همین‌جاست، دروغ میگن آمریکاست”، “نوبت ما که میشه خزانه خالی میشه” مثال‌های گویای آن است.

انترناسیونال: شما به جنبش بر سر معیشت اشاره کردید و هم اکنون در ماه آخر سال تعیین حداقل دستمزدها برای سال آتی در شورای‌عالی کار جریان دارد و یک گفتمان بر سر نرخ سبد معیشتی کارگران است که ظاهراً مبنایی برای تعیین حداقل مزد است. در کوران این مباحث خواست افزایش دستمزد که بیان مشخص اعتراض علیه فقر و تبعیض است، جلوتر آمده است. مباحث چیست؟ ضمناً باتوجه‌به اینکه مشکلات معیشتی گریبان‌گیر نه فقط بخش‌های مختلف کارگری بلکه همه اقشار مردم شده است و امروز از کسبه و خرده‌فروشان تا حتی بخشی از بورژوازی زندگی و معیشتشان در معرض نابودی است چگونه می‌توان همه مردم را، تمام کسانی که از اوضاع اقتصادی فعلی زندگی‌شان دستخوش تغییر شده است را در ابعادی وسیع‌تر برای اعتراض به این شرایط سازماندهی کرد و به اعتراض کشاند؟

شهلا دانشفر: همانطور که جلوتر اشاره شد جنبش بر سر معیشت و علیه وضع فلاکت‌بار معیشتی گسترده و اجتماعی است. این جنبش متعین است. خواست‌های روشنی دارد از جمله خواست افزایش حقوقها برابر با رشد نرخ دلار، درمان و تحصیل رایگان برای همه، حقوق پایه برای تمامی کسانی که کم‌درآمد هستند و یا بدون درآمدند و پرداخت بیمه بی‌کاری مکفی بر همین مبنا به همه کارگران بی‌کار. همین‌طور تسهیلات لازم برای تأمین مسکن و برچیده‌شدن حقوق‌های نجومی و بساط چپاول و دزدی حاکم. اینها همه از جمله گفتمان‌های مهم این جنبش هستند. جنبشی که شعار “اتحاد اتحاد علیه فقر و فساد” شعار متحدکننده صف اعتراضی آن است. جنبشی که کارگر، معلم، بازنشسته، پرستاران، کولبران، سوختبران، جوانان بیکار و دانشجویان و بخش‌های مختلف جامعه در آن درگیرند و ما شاهد اعتراضات هر روزه خیابانی این بخش‌ها در کف خیابان هستیم. جنبش کارگری در صف مقدم این جنبش قرار دارد. از جمله کارگران نفت و یا کارخانجات بزرگی چون سایپا و نیز بازنشستگان و پرستاران کانون‌های داغ اعتراضات بر سر معیشت و رفاه هستند و ابعاد این جنبش آن‌چنان وسیع است که امروز حتی بازار هم که نبض اقتصاد حکومت را مشخص می‌کند به اعتراض درآمده است.

بنابراین، این وظیفه اکتیویست‌ها و رهبران کارگری و اجتماعی است که برای اتحاد این صف بزرگ اعتراضی تلاش کنند. انتشار بیانیه‌های مشترک اعتراضی و کیفرخواستی علیه فقر و تبعیض و چپاولگری‌های حاکم از سوی تشکل‌های مختلف کارگری و اجتماعی و به راه‌انداختن طومارهای اعتراضی بر سر همین موضوع، و بر مبنای آنها تدارک برگزاری تجمعات و اعتراضات سراسری با فراخوان‌های مشترک و قدم‌های عملی برای این کار از جمله اقداماتی است که به تقویت جنبش بر سر معیشت کمک می‌کند و نتیجه چنین اجماعی شکل‌دهی کارزارها و شبکه‌های اعتراضی سراسری علیه فقر و گرانی و وضع فلاکت‌بار موجود در سطح جامعه خواهد بود که خود گام مهمی در عرض‌اندام سیاسی‌تر این جنبش و پیشروی انقلابی است که یک محور مهم آن بر سر زندگی است.

در همین راستا خواست افزایش دستمزد همانطور که اشاره کردید، یک رکن مهم گفتمان‌های اعتراضی در این جنبش و بیان مشخص اعتراض علیه فقر و تبعیض به‌صورت یک مطالبه است. از همین رو می‌بینیم که نزدیک‌شدن پایان سال و روی میز قرارگرفتن بحث تعیین میزان حداقل دستمزد سال ۱۴۰۴ آن‌هم در فضای انقلابی جامعه و تحرک گسترده اعتراضی بر سر معیشت، مطالبه افزایش دستمزدها را جلوتر آورده است و جدالی سخت بر سر این موضوع بین حکومت و کارگران جاری‌ست. این جدالی است که به همه مردم مربوط است. چرا که دستمزد سطح استاندارد معیشتی جامعه را تعیین می‌کند؛ بنابراین دخالت فعال همه مردم در این اعتراض مشخص بسیار ضروری و حیاتی است.

هم اکنون شورای‌عالی کار در طرح مسخره سه‌جانبه‌گری‌اش در پشت درهای بسته مشغول قیمت‌گذاری بر نیروی کار کارگر و چوب حراج زدن به قیمت آن است. کارگران نیز گفتمان‌های خود را دارند. از جمله یک موضوع مورد بحث هم اکنون در شورای‌عالی کار جمهوری اسلامی تعیین نرخ سبد معیشتی خانواده کارگری است و مثل هر سال بازی با اعداد و ارقام بر سر این موضوع به راه افتاده است. از جمله رسانه‌های حکومتی از سبد معیشتی بالای ۴۰ میلیون سخن گفتند و در همین هفته کمیته مزد شورای‌عالی کار مبلغ آن را رقمی حدود ۲۳ میلیون تومان نرخ‌گذاری کرد. کانون عالی شوراهای اسلامی نیز که به اسم کارگر عضوی از سیرک مسخره کمیته مزد است، قبلاً این رقم را بیش از ۲۹ میلیون تومان اعلام کرده بود و کسی مثل میرغفاری عضوی از شورای‌عالی کار با همراهانش کارزاری حول افزایش هفتاددرصدی دستمزد به راه انداخته‌اند که نهایتاً رقم دستمزد به پانزده میلیون می‌رسد. در برابر این بازی کثیف و نخ‌نمای هرساله، کارگران نیز گفتمان‌های خود را دارند و کل این بساط بردگی را به سخره می‌گیرند.

به‌ویژه به دنبال انقلاب زن زندگی آزادی و مشخصاً امسال گفتمان‌ها بر سر مزد متفاوت‌تر از هر سال است. این گفتمان‌ها بیان عمیق‌تری به خود گرفته است. اکنون دیگر بحث صرفاً بر سر اعلام رقم به‌عنوان اعتراض به دستمزدهای چند بار زیر خط‌فقر نیست. بلکه کارگر می‌گوید شاخص حداقل دستمزد (مزد پایه) باید تضمین‌کننده خط زندگی باشد نه فقر؛ بنابراین کمتر از آن باید جرم محسوب شود! این حداقل به تعبیر و خواست طبقه کارگر، منطبق بر نیازهای زندگی امروزی است. کارگران در گفتمان‌های خود دارند از تضمین یک زندگی مطابق با نیازهای استاندارد شده جهان بشری کنونی سخن می‌گویند و کمتر از آن را مجاز نمی‌دانند. این تضمین‌شدن در مذاکرات مزدی خود را باید در نرخ سبد معیشت بیان کند و از این نقطه به بالا نقطه عزیمت چانه‌زنی‌ آنان با نمایندگان سرمایه خواهد بود. از جمله شورای بازنشستگان ایران در بیانیه خود در مورد دستمزد با تأکید بر همین نکات می‌نویسد: این مهم است که قانون اجازه ندهد هیچ مزدبگیری کمتر از «هزینه واقعی سبد معیشت» را دریافت کند.” و همان جا اشاره به این دارد که در ایران هزاران دختر و پسر جوان را با ترفندهای مزد توافقی، یا منطقه‌ای از زیر پوشش قانون کار بیرون میاورند تا حداقل مزد را به آنان ندهند و حتی معلمان خریدخدمت و پاره‌وقت را زیر حداقل دستمزد مصوب، حقوق می‌دهند.

از سوی دیگر پرستاران می‌نویسند که افزایش دستمزد و همه متعلقاتش باید بر مبنای رشد صعودی قیمت دلار تعیین شود و دستمزد کمتر از ۶۰ میلیون تومان زیر خط‌فقر است و بالاخره در صف مقدم اعتراض بر سر دستمزد کارگران نفت به‌ویژه کارگران ارکان ثالث قرار دارند که در این چندماهه با شعارهایی چون “شورای‌عالی کار یک‌مشت مفت‌خور بیکار”، “شورای‌عالی کار نمیخوایم، نمیخوایم”، “یک‌کلام، یک‌کلام، حقوق بدون تبعیض والسلام” تجمعات اعتراضی بزرگی داشته‌اند. خانواده‌ها شرکت فعالی داشته‌اند و در مناطق مختلف نفتی کارگران با تجمعات و راهپیمایی اعتراضی خود پیشتاز این عرصه از اعتراض بوده‌اند. در کنار همه اینها بازنشستگان را داریم که با شعار “درد ما درد شماست مردم به ما ملحق شوید” کل جامعه را به اتحاد مبارزاتی فرامی‌خوانند.

این اعتراضات، ابعاد فقر و فلاکتی که جامعه را به مرز انفجار رسانده است، موقعیت تضعیف شده و درهم‌ریخته حکومت همه‌وهمه حاکی از این است که می‌توان با سازمان‌یافتگی و متحد کردن این صف بزرگ اعتراضی، راه را برای اعتصابات بزرگ کارگری و تجمعات اعتراضی سراسری فراهم‌تر کرد و به اعتراضات گسترده مردمی در فضای انقلابی جامعه قدرت بخشید و باز این دست فعالین و رهبران کارگری و اجتماعی را می‌بوسد که این گام مهم را به جلو بردارند. در این میان جنبش کارگری آماده‌ترین بخش برای ایجاد شبکه‌های سراسری اعتراضی خود و تبدیل‌شدن به سنگری برای پیوستن بخش‌های مختلف جامعه به اعتراض علیه فقر و گرانی هستند.

بیانیه‌های مشترک اعتراضی بر سر مطالبه دستمزد و علیه فقر و گرانی از سوی نهادهای کارگری و اجتماعی، طومارهای اعتراضی میلیونی بر سر معیشت، تدارک تجمعات اعتراضی بزرگ در شهرهای مختلف و تبدیل محل تصمیم‌گیری‌های شورای‌عالی کار به محل اعتراضات گسترده اعتراضی کارگری همگی گام‌های مهمی در جهت قدرت‌بخشیدن به اعتراضاتمان است. زندگی انسانی حق مسلم ماست.

سخنان پزشکیان در نشستی با سران سه قوه حکومت در ۱۵ بهمن، انسان را به یاد وعده مشهور رئیسی در سه سال پیش می‌اندازد که دو هفته مانده به آخر سال گفت مشکل فقر مردم را تا آخر سال ریشه‌کن می‌کنیم! پزشکیان هم در مورد نشستی که با سران سه قوه داشته می‌گوید “در جلساتی که با سران قوا داشتم موضوع معیشت مردم را پیگیری کردیم و به هر شکل ممکن تا قبل از عید نوروز وضعیت معیشت و سفره مردم را تأمین می‌کنیم و برای سال آینده آن روندی که معیشت مردم را اصلاح می‌کند را در پیش خواهیم گرفت تا بتوانیم پاسخگوی مردم باشیم”.

پزشکیان در رأس حکومتی است که سیاست‌هایش اقتصاد را تماماً نابود و فلج کرده است و کارش به جایی رسیده است که حداقل شرایط اداره جامعه را هم ازدست‌داده و تنها راهی که برایش مانده این است که گورش را گم کند و مردم را راحت بگذارد. معضل سقوط ارزش ریال و افت هر روزه قدرت خرید مردم و مشکلات و معضلاتی نظیر قطعی برق و گاز و همچنین مازوت‌سوزی، ریشه در وضعیت فلج اقتصادی جمهوری اسلامی دارند و قطعاً هر روز بدتر خواهند شد.

یک‌مشت آخوند مولتی‌میلیاردر و دزدان نجومی بر اقتصاد کشور چنبره زده‌اند و با ثروت‌های هر تک نفر آنها می‌توان معضلات معیشتی میلیون‌ها نفر را حل کرد. اما چه کسی اراده و جرئت دست‌زدن به این ثروت‌ها را دارد؟ پزشکیان می‌تواند مثل رئیسی وعده‌های توخالی‌اش را بدهد. اما مردم کاملاً می‌دانند که راه‌حل گرانی و بی‌برقی و بی‌گازی و حتی کنارزدن تحریم‌ها چیست. مردم این راه را انتخاب کرده‌اند که انقلابی مثل انقلاب زن زندگی آزادی است و بدون تردید خیلی زود اعتراضات کنونی به‌صورت خیزش‌ها و انفجارات فوران می‌کند و کار این نیروی غارتگر و جنایت‌کار را تمام خواهد کرد. در این صورت است که معضلات معیشتی و حقوقی و سیاسی و رفاهی و محیط زیستی مردم می‌تواند حل شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *