جدید ترین

حمید تقوائی: “ضد امنیتی” بودن نفس زندگی!

 

“دوچرخه سواری بانوان جامعه را ناامن میکند”

امام جمعه اصفهان

در نظر اول این گفته به دیگر اظهارات ابلهانه امام جمعه ها و مقامات حکومتی شبیه است. ادعاهائی نظیر رابطه زلزله با بدحجابی و یا نشانه های عروج مهدی از چاه جمکران و یا هاله نور دور سر احمدی نژاد در اجلاس سازمان ملل و غیره. اینها را باید به حساب تبلیغات اسلامی گذاشت که مایه و پایه ای بجز خرافات و حماقت و تحجر فکری گویندگانش ندارد. اما در ادعای به خطر افتادن امنیت بخاطر دوچرخه سواری زنان حقیقتی نهفته است. اگر بجای امنیت جامعه امنیت نظام را قرار بدهید مساله روشن میشود.

منظور مقامات از امنیت جامعه یا امنیت ملی مانند همه حکومتهای استبدادی امنیت نظام و حکومت خودشان است. همانطور که وقتی فعالیت کارگران و معلمان برای افزایش دستمزد و حق تشکل و دیگر حقوق پایه ای خود را “اقدام علیه امنیت ملی” مینامند منظورشان اینست که امنیت حکومت اسلامی به خطر افتاده است. در اینجا نیز بحث بر امنیت و بود و نبود نظام جمهوری اسلامی است. دوچرخه سواری زنان امنیت نظام را به خطر میاندازد چون زن ستیزی یک رکن و شرط وجودی این نظام است. چون نه تنها دو چرخه سواری بلکه هر فعالیت ورزشی و هنری و اجتماعی زنان دیوارهای آپارتاید جنسی و موقعیت فرودست و تحت قیمومیت ای  که جمهوری اسلامی تلاش دارد به 50 درصد جامعه تحمیل کند را درهم میشکند و پایه های حکومت را به لرزه در می آورد. چون فعالیتها ورزشی و اجتماعی زنان، مانند هر بروز و نشانه دیگری از  مدرنیسم و مدنیت و زندگی انسانی، با اساس حکومت اسلامی در تناقض است و امنیت نظام را به خطر می اندازد.

از نظر ائمه جمعه و مقامات و آیت الله های ریز و درشت حکومتی  فعالیت و تلاشهای مردم بویژه جوانان و زنان برای برخورداری از یک زندگی درخور انسان قرن بیست و یکم نوعی براندازی نرم محسوب میشود و در این هم حقیقتی نهفته است. کافی است مردم همانطور که میخواهند زندگی کنند تا نفس موجودیت جمهوری اسلامی بزیر سئوال برود. بهمین دلیل هم با هر بروز سرزندگی و آزادگی داد وااسلاما و هجمه فرهنگی و براندازی نرم مقامات به هوا میرود و از میکروفون نماز جمعه و رسانه های رسمی و نیمه رسمی شان به یکدیگر هشدار میدهند و برای مردم خط و نشان میکشند. داد و فغانی که روز بروز به عجز و لابه و ابراز استیصال نزدیکتر میشود.

راه برون رفتی برای حکومت وجود ندارد.  وجود جمهوری اسلامی با نفس زندگی انسانی در تناقض است و این سرزندگی و پویائی و نشاط زندگی است که کل نظام متحجر جمهوری اسلامی را هر روزه بچالش میکشد و آنرا به آستانه سقوط نزدیک و نزدیکتر میکند.

20 اکتبر 16

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *