کاظم نیکخواه:
ابعاد دزدیهای حکومتی به جایی رسیده است که خود سران حکومت نیز شرم میکنند آنها را “دزدی” یا “اختلاس” بنامند و از “غارت ملی” سخن میگویند. همین خود گویای آن تهاجم اقتصادی و مالی عظیم و باورنکردنی ای است که به ثروتهای این جامعه صورت میگیرد. تشکیل کمیسیون غارت ملی توسط دولت که قرار است گویا این غارت ها و چپاولها را پیگیری کند، اعترافی به این تهاجم اقتصادی و در عین حال عکس العملی در برابر خشم و نفرت میلیونی مردم از این چپاولهای عظیم است. سخن از صدها هزار و میلیونها تومان نیست. سخن از میلیونها هکتار زمین در حوزه شهرهای بزرگی مثل تهران، میلیاردها دلار پول نفت، خالی کردن کل خزانه دولتی ملا خور کردن معادن و شرکتهای عظیم دولتی و غیر دولتی، و دزدیهایی است که برای ما انسانهای عادی تصورش هم غیر ممکن است. سخن از دزدی در ابعادی است که یک قلم آن که همین دیروز رو شد ١٢ هزار میلیارد تومان بود که به اندازه حقوق دو میلیون کارگر طی دوسال است. همین دیروز روزنامه شرق از بالا کشیدن میلیونها هکتار زمین در شهرهای بزرگ توسط دست اندرکاران دولت قبلی نوشته بود. و اینها گوشه ای و تنها گوشه ای از آن غارت کلانی است که دارند به آن اعتراف میکنند. این آن بخش “کوچکی” است که حاکمین اسلامی باهم در مورد آن اختلاف پیدا کرده اند. وگرنه آن چپاولهایی که با اذن ولی فقیه شان صورت میگیرد، آن پولهایی که سران سپاه پاسداران از قاچاق و مصادره اموال مردم و نپرداختن دستمزدهای کارگران دهها شرکت دولتی بالا میکشند، آن مجتمعهای عظیمی که قانونا “سازمان تامین اجتماعی” و “بنیاد مستضعفین” و بنیادهای دیگر به این و یا آن آقازاده به اصطلاح “میفروشند” و سند و مدرک قانونی دارد، و آن “وامهای” عظیم و میلیاردی که بانکهای دولتی به این وزیرو وکیل و بازاری خودی میدهند و هیچوقت بازپرداختی در کار نیست، اینها جزو غارت حساب نمیشود. چون دزدیها و غارتهایی است که از نظر جناحهای حکومت “مجاز” و مورد توافق است و همه در آن شریکند و جنگ و دعوایی بر سر آنها ندارند.
یک مشت گرگ حریص مهارشان رها شده است و مسابقه دزدی گذاشته اند و هیچ گذشتی هم به هیچ چیز ندارند. حتی از مصادره زمینها و خانه های مردم فقیری که با بدبختی و رنج و زحمت خانه و سرپناهی دست و پا کرده اند و بدتر از آن بالا کشیدن دستمزد توافق شده کارگران نیز نمیگذرند. آخوندها و دزدان حکومت هرجا که فرصت پیدا کنند حتی خانه و زمینهای مردم را نیز مصادره میکنند و صاحبانشان را با تهدید به سکوت وادار مینمایند.
روز پنجنشبه این هفته در برنامه تلویزیونی پخش زنده کانال جدید که بحث بر سر این غارتها بود حدود صد نفر از مردم تلفن زدند و ٥٠ یا ٦٠ نفری که فرصت حرف زدن پیدا کردند نمونه های تکان دهنده ای از این چپاولها و تاثیر آن برزندگی مردم را اشاره کردند که مو برتن انسان راست میشد. از رنج و فقر و فلاکت کمر شکن حرف زدند. زن جوان کارگری میگفت او و شوهرش که هردو کارگرند به ناچار به این نتیجه رسیده اند که کلیه هایشان را بفروشند. پیرمرد بسیار مسنی میگفت زمینهایش را که ممر زندگی و معاشش بوده است کاربدستان حکومت بالا کشیده اند. زن پرستاری میگفت از فقر جان به لبش رسیده و مدیران وعده میدهند و عمل نمیکنند. مرد دیگری میگفت زمینهایش را تحت عنوان ساختن مسجد مصادره کرده اند. جوانی میگفت زندگی سخت است و امکان ازدواج ندارد و برای ازدواج به او یک وام ساده نمیدهند و زندگی برایش سخت شده است. بیننده دیگری میگفت یکی از دوستانش بخاطر تامین زندگی ناچار شده است دخترش را به تن فروشی وادار کند. و بسیاری دردلهای تکان دهنده از این دست از زبان مردمی که قربانیان دزدها و سرمایه داران حاکم هستند از زبان مردم بیان شد. و اینهم تنها گوشه کوچکی از واقعیت تلخ و تکان دهنده ای است که در جامعه ایران جریان دارد.
و یک گوشه دیگر واقعیت جامعه نیز که شاید کمتر دیده میشود و یا از آن سخن گفته میشود خشم عظیمی است که دارد در زیر میجوشد. مردمی که به رها شدن از حکومت سرمایه داران دزد حاکم می اندیشند. کارگرانی که مشت خودرا گره میکنند و برای آینده ای دیگر نقشه میکشند. دانشجویان و زنان و دختران و پرستاران و معلمانی که نمیخواهند تا آخر عمر در این جهنمی که غارتگران اسلامی حاکم کرده اند بمانند و بسوزند و بمیرند.
هرکس میخواهد باور کند یا نکند. اما کارگران و مردم ایران قربانیان ساکت اسیرشده در چنگال غارتگران اسلامی سرمایه دار نیستند. در ایران جنگی هرروزه جریان دارد. همین خشم و انزجار از حاکمین مفتخور است که آنها را به جان هم می اندازد، وادارشان میکنند “کمیته بررسی غارت ملی” درست کنند و وادارشان میکند هر از چندگاه یکی از دزدان و غارتگران را با اسم معرفی کنند و به محاکمه بکشانند.
در ایران “جنگ نان و منزلت” است که در همه جا و در سطوح مختلف جاری است. مردم در عرصه های مختلف در مقابل چپاولگران حاکم می ایستند، اعتراض میکنند، اعتصاب میکنند، و میجنگند. اما این هنوز فصل آغاز است. این هنوز از نتایج سحر است. انقلابی که در راه است وقتی این بار فوران کند خیزش میلیونی سال ٨٨ در برابر آن بسیار کوچک جلوه خواهد کرد. جمهوری اسلامی بعنوان سمبل چپاول و دزدی و ارتجاع و عقب ماندگی بی تردید به زیر کشیده خواهد شد. در این هیچ تردیدی نباید داشت. و نباید تردید داشت که مردمی که با تمام جلوه های این حکومت ارتجاع و غارت سرمایه داری جنگیده اند و حزب و پلاتفرم و خواستهای روشن خودرا دارند، به چیزی جز جارو کردن کل سیستم حاکم و نظام حاکم و برپایی یک جامعه انسانی و مرفه و شاد و آزاد رضایت نخواهند داد.*