جنگ مردم و حکومت اسلامی بر سر حجاب به مراحل حساسی رسیده است. جمهوری اسلامی آشکارا در این جنگ بازنده شده و دارد زورهای آخرش را میزند. میتوان گفت که سنگر حجاب آشکارا توسط زنان فتح شده است. فضای شهرها و گسترش بیحجابی در همهجا، این را بهروشنی نشان میدهد. بنا به بسیاری از برآوردها و مشاهدات ابعاد بیحجابی زنان از مرز پنجاهدرصد گذشته است. برخی گزارشها از بیحجابی هفتاد درصدی و نوددرصدی سخن میگویند و این فقط شامل شهر تهران نمیشود؛ بلکه بسیاریاز شهرها کمابیش همین وضعیت را دارند. قبل از انقلاب زن زندگی آزادی، تصور اینکه شاهد این درجه از عقب راندن حکومت در زمینه حجاب باشیم قابلتصور نبود.
نکته مهم این است که نه برای زنان و دختران جنگ بر سر حجاب، موضوعی فقط بر سر حجاب و پوشش است، و نه برای حکومت. هر دو طرف میدانند که مسئله بر سر بودونبود جمهوری اسلامی است. روزی که جمهوری اسلامی رسماً شکست خود در جنگ بر سر حجاب را قبول کند، تا سرنگونیاش راه چندانی باقی نمانده است. چرا که در چهل و چند سال گذشته تاکنون حجاب پرچم جمهوری اسلامی برای تعرض به کل جامعه بوده است.
ما مردم متأسفانه در این جنگ قربانیان بسیاری دادهایم. شاخصترین و شناختهتریننامها مهسا امینی دختر جوانی است که سال گذشته بهخاطر حجاب دستگیر شد و زیر شکنجه جان باخت و این جنایت به فوران خشم سراسری مردم علیه حکومت خونخوار اسلامی و استارت انقلاب زن زندگی آزادی دامن زد. آرمیتا گراوند دختر جوان دیگری است که در همین ماههای اخیربهخاطربیحجابی مورد تعرض یک زن جنایتکارمزدور حکومت قرار گرفت و سرش به زمین خورد و ضربه مهلکی به سرش وارد شد و در بیمارستان بعد از مدتی نامعلوم جان باخت. اینها و البته نامهایی مثل نیکا و سارینا و آیلار و البته ندا آقا سلطان نامهاییهستند که هیچگاه فراموش نخواهند شد. قتل هر کدام از این دختران جوان خشمی عمیق و خاموشنشدنی را در قلب میلیونها نفر از مردم این کشور دامن زده و بدون تردید تا سرنگونی جمهوری اسلامی این نامهابر پرچم انقلاب علیه جمهوری اسلامی نقش خواهد بست. شمار زنان و دخترانی که بهخاطر حجاب این طوق نفرتانگیز اسلامی به قتل رسیدهاندمتأسفانه بسیار بیشتر از اینهاست. چه بسیار دخترانی که دستگیر و زندانی شدند و در زندانها مورد تجاوز و شکنجه قرار گرفتند. چه بسیار زنان و دخترانی که همچنان در زندانهاهستند. بسیاری از مردان و پسران مخالف حجاب نیز در مبارزه علیه این حکومت منفور اسلامی جانباخته یا دستگیر و شکنجه و زندانی شدهاند. یک موضوع تمام بیانیههای مربوط به ۲۵ نوامبر امسال روز جهانی علیه خشونت، تأکیدی بر انقلاب زن زندگی آزادی، و گرامی داشت یاد مهسا امینی و آرمیتا گراوند و تمام قربانیان خشونت حکومت علیه زنان است.
اما جنگ بر سر حجاب فقط در بین مردم و حکومت جریان ندارد. جدال زنان و دختران و مردم علیه حجاب، در درون حکومت نیز پژواک قدرتمندی داشته و حکومتیان را به جان هم انداخته است. گروهی طرفدار کمی کوتاهآمدن هستند و در مورد اقدامات سختگیرانه که باعث فوران خشم مردم میشود، هشدار میدهند.برای نمونه حتی روزنامه جوان وابسته به سپاه پاسداران در مورد دوقطبیحجاب و بیحجابی هشدار داده است. بنا به گزارش خبرگزاری جماران «روزنامه جوان نسبت به شکلگیری دوقطبی بین مدافعان حجاب و مخالفان آن هشدار داده و خطاب به نیروهای «متدین» گفته که باید سنجیده عمل و از اقدام احساسی اجتناب کنند». عباس عبدی چهره دوم خردادی هشدار میدهد که «توقیف خودرو برای عدم رعایت حجاب اقدامی خلاف قانون،و از آن بدتر ایجاد ناراحتی شدید برای مردم است».محمدعلی ابطحی یکی دیگر از چهرههای دو خردادی نیز هشدار میدهد که «دفاع مسئولان رسمی از کار رویارویی شهروند با شهروند بنام دین در درگیری دو دختر پر حجاب و کمحجاب فاجعه است.دوگانهسازی باحجاب – بیحجاب گسل خطرناک اجتماعی است».
از آن طرف برخی جریانات حکومتی نیز از بیحجابیگسترده وحشتزده شده و هشدار میدهند که اوضاع دارد از دست میرود. برای نمونه چهره منفور و معلومالحالحسین شریعتمداری نماینده خامنهای در کیهان لایحه «حجاب و عفاف» حکومت را لایحهای برای قانونی کردن بیحجابی نامیده! و مینویسدنگاهی به مفاد این لایحه و مقایسه مواد پیشنهادی آن با قوانین موجود، این تلقی را به دنبال دارد که انگار لایحهیاد شده نه برای مقابله با بیحجابی، بلکه با هدف (ولو ناخواسته) حذف موانع قانونی موجود و زمینهسازی برای گسترش این پدیده زشت و پلشت تهیه شده استنمونهها بسیار است.
همین اظهارات بهروشنی نشان میدهد که وضعیت حکومت از چه قرار است و چه ضربه مهلکی تا همینجااز زنان و دختران متحمل شده است. اما مقابله با حجاب مختص زنان و دختران نیست. تمام مردم مخالف حکومت خود را در کنار زنان ضد حجاب میدانند و از آنها فعالانه دفاع میکنند. به قول یکی از دوستان گرامی جمهوری اسلامی با حجاب آمد و بیحجاب خواهد رفت. همین که ما عزیزان بسیاری را در راه مبارزه علیه این سنت اسلامینفرتانگیز از دست دادهایم، خود گویای این است که جنگ ما بر سر حجاب جنگی جدی و حیاتی است و میلیونها نفر از مردم عزم خود را جزم کردهاند که تا جاروکردن کل این سمبل کثیف تحجر و عقبماندگیو کل نظام حاکم اسلامی جسورانه به جدال خویش ادامه دهند. این حکومت را با تمام سمبلهای عهد عتیقی و توحشش به گور خواهیم سپرد و آزادی و برابری را بر ویرانههای آن جشن خواهیم گرفت. آن روز نام مهسا و نیکا و سارینا و آیلارها و آرمیتاها بر سر در جامعه شاد و مدرن و انسانیمانحک خواهد شد. آن روز دور نیست.