در برابر چشم مردم جهان قاتلان در دو سوی جبهه فلسطین قدرت کشتار خود را به آزمایش گذاشتهاند. تروریستهای اسلامی و آدمکشان اسرائیلی با خونسردی میکشند و ابایی از اینکه دنیا شاهد قتلعامهایشان باشد ندارند. چون هر دو طرف پشتشان به دولتهاست. حماس جریان تروریست اسلامی پشتش به حکومت اسلامی و قطر و برخی دولتهای مشابه است، و اسرائیل، آمریکا و اروپا و شماری دولتهای دیگر را پشتیبان خود دارد.
دهها سال است که اینچنین است. دهها سال است که مردم فلسطین مورد ظلم و بیخانمانی و بیرحمی قرار میگیرند و قاتلانشان پاسخگو نیستند. دهها سال است که تروریستهای اسلامی از زن و مردو کودک اسرائیلی رامیکشند و به آن افتخار میکنند. کشتار ۲۰۰۰ نفر از مردم اسرائیل توسط حماس وسیعترین کشتار از این مردم طی کل عمر اسرائیل در هفتاد و پنج سال گذشته بود. در آنسوی جبهه اما اسرائیل کارنامه خونینتری دارد. کشتار بیش از ۶۰۰۰ هزار نفر طی دو سه هفته گذشته، یکی از بزرگترینقتلعامهای تاریخ فلسطین طی این مدت بوده است.
فلسطین نقطه کور دنیاست. محل تلاقی تمام نیروهای زشت و مخرب سیستم حاکم است. رقابت قدرتهای جهانی، تلاقی منافع، جنگهای نیابتی، قومگرایی،نفرتپراکنیمذهبی، تعصب نژادی، سودجویی، قدرتطلبی، و کشتارگری همهوهمه یک جا در فلسطین آشکارا در برابر هم قرار گرفتهاند و آتشفشانی شکلگرفته است که در برابر چشم مردم دنیا هر روز دارد خاکستر انسانها را به هوا پمپاژ میکند.
راهحلی در برابر مردم فلسطین قرار ندارد. ۷۵ سال است که هر سال و هر چند سالش شاهد کشتار هزاران نفر از این مردم بیپناهتوسط دولتهای اسرائیلی بوده است. مردمی که رسماًخانه و سرزمینی ندارند. حق و حقوقی ندارند. عدالتی برایشان متصور نیست. آوارگانی هستند در ناکجاآباد فلسطین که خاکش رنگ خون دارد و بوی خون میدهد.
حکومت اسلامی در ایران در لابهلای این زخم چرکین عروج کرد و با شعار نابودی اسرائیل به قدرت رسید. این حکومت و تمام جریانات تروریست اسلامی به وجود و تداوم این زخم چرکین نیاز حیاتی دارند.
نیروهای اسلامی بیش از اندازه کافی موضوع برای نفرتپراکنی علیه یهودیان و کل اسرائیل در دست دارند. دولتهای اسرائیلی به کمک دولتهای آمریکا و اروپا این مردم را به یک زندگی واقعاًجهنمی محکوم کردهاند و این خود «مجوزی» است برای بیرحمی و نفرت بیپایان علیه همه یهودیان. علیه همه زنان و مردان و کودکانی که در محدوده خاک اسرائیل و حتی بهعنوان یهودی در خارج از این محدوده زندگی میکنند.
با روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران که جرثومه لجن مذهبی و اسلامی و ضد انسانیت است، ماشین کشتار فلسطینیان و اسرائیلیان رونق بیشتری گرفت. این حکومت با شعار نابودی اسرائیل از صحنه جهان، مشروعیت و حقانیت کاملی به نژادپرستان و قومگرایان فاشیست اسرائیلی و یهودی داد تا مردم را به گرد خود بسیج کنند و «دفاع از سرزمین مقدس» با هر وسیله ممکن را به پلاتفرم خود تبدیل کنند و به ریش مردم دنیا که خواهان دو دولت مستقل و توقف کشتار و صلح هستند بخندند و آتشافروزی کنند. دو طرف یکدیگر را تغذیه میکنند و به هم نیاز دارند.
آنچه بر مردم فلسطین میگذرد مایه شرم بشریت است. تاکنون هیچ راهحلی برای نجات این مردم با توجه کل شرایط موجود متصور نبوده است. دادگاهی نیست که این مردم در آن دادخواهی کنند. جایی نیست که به آن پناه برند. آنها آواره دنیا آمدهاند و آواره میمیرند.
مردم اسرائیل نیز بسیاریشان از این دور باطل نفرت به جان آمدهاند. آنها نیز امنیت و زندگیشان قربانی این مسابقه نفرت و کشتار شده است. قدرتی برای حل معمای پیچیده فلسطین و اسرائیل ندارند. هر روز آنها که زندهاند سر از خواب بر میدارند تا خبر انفجار و قتل و کشتاری را در همسایگی خود بشنوند.
سؤال اصلی این است که آیا در چشمانداز تاریخ بشریت راهحلی برای حل این معضل پیچیده و لاینحل وجود دارد؟ روشن است که هیچکسنمیتواند به این سؤال پاسخی قطعی بدهد.
نکته مهماین است که این بار بیرحمی دو طرف با هم برابری میکند. فریبکاری نیروهای جنگطلب و نفرتآفرین در ادامه اوضاع کنونی برای جریانات اسلامی و جریانات اسرائیلی همچون قبل ساده نیست. هیچ جریانی در این یا آن سو نمیتواند ادعا کند که برای مردم صلح یا امنیت به ارمغان میآورد.هیچ جریانی نمیتواند ادعا کند که مصالح مردم را نمایندگی میکند و مقصر تنها طرف مقابل است. هر دو سوی معادله نسبتاً به یک اندازه مقصراوجگیری کنونی کشتارها هستند. هر دو به یک صورت دستشان به خون آلوده است و به یک اندازه در بدتر کردن شرایط دست داشتهاند.
روشن است که کلید حل معمای فلسطین در دست دولت اسرائیل است. چرا که این دولت است که حاکمیت و قدرت دولتی را در دست دارد و مردم فلسطین را محاصره کرده و هر روز کشتار میکند. حل مسئله فلسطین به عقبنشینی اسرائیل از مواضع تاکنونیاش گرهخورده است. اما تا زمانی که طرف مقابل جریاناتی مثل حماس و جهاد و حزبالله باشند، دولت اسرائیل بهانه برای سرکوب کم نخواهد آورد.
بهر رو فضای فلسطین و اسرائیل گویای این است و میتوان این امید را همچنان داشت که بخش قابلتوجهی از مردم اسرائیل و مردم فلسطین به نیروهای حاکم بر سرشان پشت کنند، آنها را به مصاف بگیرند و بهعنوان عوامل تشدیدکننده رنج و عذاب و مرگ برای مردم، آنها را زیر ضرب اعتراضات و مبارزه بگیرند. این یک احتمال واقعی است که نشانههای آن فیالحال وجود دارد و میتوان امیدوار بود که در پس این دور از کشتار و جنایت و بیرحمیوسیعاًبه زیان نیروهای افراطی و آدمکش هر دو سو تمام شود و آنها را عقب براند.
باتوجهبه این میتوان مطمئن بود که تا آنجا که به نیروهای آدمکش دو طرف مربوط میشود، بازنده جنگ کنونی حکومت اسلامی ایران و حماس و جریانات تروریست اسلامی، و همچنین جریانات جنگطلب و دست راستی اسرائیلی هستند که هر دو در ایجاد شرایطی که به قتل و کشتار هزاران نفر انجامیده است، مستقیماً نقش داشته و دارند و مطلقاًنمیتوانند نقش خود را انکار کنند. این تنها روزنهای است که در حال حاضر باز شده و میتوان امیدوار بود که دو طرف را وسیعترزیر ضرب قرار دهد. تروریستهای اسلامی نمیتوانند با مظلومنمایی بمب منفجر کنند و فاشیستهای اسرائیلی نمیتوانند مدعی شوند که بمباران ساکنان غزه امنیت مردم اسرائیل را تضمین میکند. این فاکتور نسبتاًتازهای است که در این کشاکش وارد معادله خواهد شد.
اما یک روزنه مهم و تعیینکنندهتر، انقلابی است که در ایران برای سرنگونی آدمکشان اسلامی حاکم در ایران با افتوخیزهایی در جریان است. سرنگونی حکومت اسلامی با انقلاب مردم یک احتمال قدرتمند و واقعی است. چرا که همه مردم از تمام اقشار و لایههای اجتماعی خود را در این سنگر میبینند. جمهوری اسلامی عامل اصلی تشدید جنگ و کشتار و نفرت قومی و مذهبی در اسرائیل و فلسطین است و گروههاینیابتیاش به بهانه دفاع از مردم فلسطین دارند هر روز کشتار میکنند. سرنگونی این حکومت ضدانسانی با انقلاب مردم بهانه را از جنایتکاران اسرائیلی تا حد زیادی میگیرد، جبهه مردم متمدن جهان علیه نیروهای کشتارگر را به نحوی جهشی تقویت میکند و در ادامه قطعاً فضا برای صلح میان مردم و حل مسئله فلسطین آمادهترمیشود. مردم فلسطین حق دارند سرزمین مستقل خود را داشته باشند و با حاشیهای شدن جریانات راست و نفرتآفرین، میتوانند در کنار مردم اسرائیل در صلح زندگی کنند. امیدوار باشیم که این سناریو به همین روال بهپیش رود.