جنگ حماس و اسرائیل و مخمصه حکومت اسلامی- مهران محبی

حدود سه هفته از شروع جنگ ارتجاعی و جنایت‌کارانه حماس و دولت اسرائیل می‌گذرد. حاصل این مسابقه آدمکشی برای مردم اسرائیل و فلسطین کشتار و آوارگی و خانه‌خرابی بوده است. در اسرائیل قریب دو هزارکشته، هزاران زخمی و جابه‌جایی و بریده شدن از کار و زندگی معمولیده‌ها و صدها هزار نفر را در پی داشته است. در غزه همبیش از ۶ هزارکشته شده و بیش از ۱۰ هزار زخمی و صدها هزار نفر تاکنونآواره شده‌اند که با نبود آب و غذا و دارو، و سوخت و دیگر ضروریات زندگی مواجه هستند.
هنوز زمانی که ابعاد جنایات حاصله از جنگ خیلی وسیع نبود سران جمهوری اسلامی پشت‌سرهم پیام و بیانیه در حمایت از تروریست‌های حماس دادند و خواهان پیوستن همه جانیان تروریسم اسلامی منطقه به حماس و جنبش موسوم به مقاومتمی‌شدند.
بااین‌حال و علی‌رغم اعلام رسمی سران حماس مبنی بر حمایت‌های مالی و نظامی جمهوری اسلامی از حماس برای حمله به اسرائیل، دولت اسرائیل و دولت آمریکا و سران دول غربی ترجیح دادند نقش جمهوری اسلامی در حمله اخیر حماس به اسرائیل را انکار کنند. ظاهراً هم برای دولت جنایت‌کار اسرائیل و هم برای حامیانش به‌ویژه دولت آمریکا نقش داشتن جمهوری اسلامی در حمله حماس تاحدی‌که دامنه جنگ محدود در غزه و فقط میان حماس و اسرائیل بماند قابل‌قبول و قابل‌انکار بود.
اما بعد از حمله حوثی‌ها و دیگر نیروهای تروریست وابسته به جمهوری اسلامی به نظامیان آمریکائی در منطقه به یکباره لحن و موضع دولت آمریکا و غربی‌هانسبت به جمهوری اسلامی دررابطه‌با جنگ تغییر کرد!
“جو بایدن” رئیس‌جمهوری آمریکا شدیداً هشدار داد که اگر حکومت ملاها به تحرکات خود در منطقه علیه منافع آمریکا ادامه دهد، پاسخ کوبنده خواهد گرفت و حتی پاسخ آمریکا به جمهوری اسلامی را خارج از مسئله اسرائیلدانست.
“میتو میلر” سخنگوی وزارت خارجه آمریکا ایران را مسئول این حملات دانست و اعلام کرد آمریکا برای چنین حملاتی در حال آماده‌شدن است و در صورت لزوم آمادگی پاسخگوئی را دارد.
“جان کربی” سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید هم گفت که آمریکا می‌داند ایران به حمایت‌های خود از حماس و حزب‌الله ادامه می‌دهد و صدراعظم آلمان هم صراحتاً به جمهوری اسلامی هشدار داده است که در جنگ حماس و دولت اسرائیل دخالت نکند. علاوه بر اینها سران اکثر دولت‌های غربی برای حمایت از دولت اسرائیل به این کشور سفرکرده و از حق اسرائیل در به‌اصطلاح دفاع از خود حمایت کرده‌اند.
به دنبال این تهدیدات علیه جمهوری اسلامی است که امیر عبداللهیان اعلام می‌کند جمهوری اسلامی از گسترش جنگ هیچگاه حمایت نکرده است! و خامنه‌ای هم روز چهارشنبه سوم آبان دررابطه‌باجنگ غزه برخلاف گذشته که اسرائیل را تهدید به نابودی می‌کرد، فقط به اظهارنظرهای معمول در مورد فلسطین و اسرائیل پرداختو نقدی هم به دولت‌های اسلامی داشت که چرا در مقابل اسرائیل منفعل هستند.
جمهوری اسلامی می‌خواست با حمله حماس به اسرائیل موقعیت و شرایط شکننده و درماندگی‌اش در برابر انقلابی که پا روی گلویش گذاشته را با نشان دادن ظرفیت بحران‌آفرینی در منطقه پنهان کند. اما دولت دست راستی اسرائیل که منتظر چنین موقعیتی برای تحکیم موقعیت و تثبیت برتری خود در شرایط جدید منطقه‌ای بود، مجال چنین بهره‌برداری‌ای را به جمهوری اسلامی نداد.
این جنگ هم برای جمهوری اسلامی و هم برای دولت نتانیاهو ضرورت داشت. اما با شرایطی کاملاً متفاوت. جمهوری اسلامی به‌خاطر رهائی از مرگی که انقلاب “زن، زندگی، آزادی” در مقابلش قرار داده، نیاز به جنگ داشت. اما دولت دست راستی اسرائیلآن‌طور که خود اعلام کرده، تغییر چهره خاورمیانه را دنبال می‌کند و می‌خواهد خود را در موقعیتی برتر در آن قرار دهد. اولین هدف دولت اسرائیل ناتوان‌سازی نظامی حماس است تا به قول خودش بتواند تغییر چهره موردنظر خودش که مورد توافق دولت آمریکا و هم‌پیمانانش هم هست، به وجود بیاورد.
ایجاد تغییر در چهره خاورمیانه که دولت اسرائیل بر آن اصرار دارد، از طرفی تضعیف قدرت نظامی و خطر جمهوری اسلامی برای اسرائیل از طریق ناکارآمد کردن گروه‌های اسلامی تحت حمایتش است و از طرف دیگر انزوای منطقه‌ای آن است که تا حد زیادی در مورد دوم موفق شده است.در نتیجه برای پیش افتادندولت اسرائیل در این مسابقه آدمکشی، فاکتورهای معینی تأثیرگذار بودند.
جمهوری اسلامی که از طریق حمله حماس به اسرائیل امیدوار بود بتواند مزدوران تروریستش در منطقه را علیه اسرائیل بسیج کند و با براه انداختن قتل و کشتار و سلاخی‌کردنوسیع‌تر شهروندان اسرائیلی به مردم انقلابی در داخل ایران هشدار “ساکت باش” دهد، موفق نشد. حکومت متوجه شد که بحران‌آفرینی و آدم‌کشی‌های خارج از مرزها هم نجاتش نخواهند داد. تا اینجای جنگ، جمهوری اسلامی از هر نظر ضعیف‌تر و درمانده‌تر شده است. خامنه‌ای و دیگر سران جنایت‌کار جمهوری اسلامی شکست را پذیرفته و خطر از جانب غرب و آمریکا را به‌طورجدی حس کرده‌اند.
جمهوری اسلامی گرفتار یک مخمصه و سردرگمی شده است. راه پیش‌وپس ندارد. توان و جرئت تشویق و ترغیب گروه‌های تروریستی وابسته به خود را به شرکت در جنگ ندارد و همین باعث رو شدن توان و قدرت توخالی‌اش در منطقه علی‌رغم۴۴ سال بر طبل نابودکردن اسرائیل کوبیدن می‌شود.
آینده جنگ رابه‌طورقطعنمی‌شودپیش‌بینی کرد. جمهوری اسلامی خودش جرئت و توان مستقیماً وارد جنگ‌شدن ندارد. اما ممکن است توان کنترل گروه‌های تروریستی تحت حمایتش را هم از دست بدهد و مراکز نظامی و موشکی‌اش مورد حمله آمریکا قرار گیرد. اگر چنین اتفاقی رخ بدهد، حکومت قادر به حفظ خود نخواهد بود و شدیداً به هم خواهد ریخت. این را خود سران حکومت می‌دانند و می‌دانند مردم نخواهند گذاشت قامت راست کند.
افکار عمومی در داخل شدیداً علیه جمهوری اسلامی و تروریسم اسلامی است و حکومت و مزدوران وابسته‌اش را بخشی از بحران فلسطینمی‌دانند. باور دارند که جمهوری اسلامیهر جا پا بگذارد چه ایران باشد یا فلسطین و چه هر نقطه‌ای دیگر از جهان باشد کشتار و خونریزیهست.
این جنگ باتوجه‌به سیر تاکنونی‌اشعلی‌رغم جنایاتی که در حق مردم منطقه می‌شود، تروریسم اسلامی و در رأس آن جمهوری اسلامی را در نهایت تضعیف خواهد. این جنگ جنایت‌کارانه در ضدیت با انسانیت و برای دستیابی به منافع سیاسی، اقتصادی و منطقه‌ای طرفین جنگ به پا شده است. کشتار هزاران نفر از مردم اسرائیل و شمار بسیار بیشتری از ساکنین غزه، جنایت آشکار علیه بشریت است. مردم نباید اجازهبه جانیان برای رسیدن به مقاصد کثیفشان را بدهند. در این میان جمهوری اسلامی شدیداً در بن‌بست است. آتشی را که به جان مردم منطقه انداخته است دارد به جان خودش هم می‌افتد. باید نفسش را گرفت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *