کارگر کمونیست: شهلا دانشفر شرایط و زمینه های اول مه در جنبش کارگری چگونه است.
شهلا داشفر: زمینه های اول مه امسال را باید در اوضاع سیاسی ملتهب امروز جامعه دید. در اول مه امسال گفتمان بر سر یک حرکت اجتماعی گسترده از سوی کارگران، معلمان و بخش های مختلف جامعه است. بیانیه مشترکی است که از سوی دو تن از رهبران دو جنبش اعتراضی مهم ، کارگران و معلمان به مناسبت روز جهانی کارگر داده شده ، یک نمونه مهم آنست. که در نوع خود بیسابقه و اتفاق سیاسی مهمی است. این بیانیه بطور واقعی صدای اعتراض همه کارگران، معلمان و اکثریت عظیم جامعه علیه فقر و ٨١٢ هزار تومان حداقل دستمزدها و شرایط مشقت بار کار و زندگی است. این بیانیه همچنین اعتراضی به تشدید ریاضت اقتصادی و سرکوبگری های حکومت و زندانی کردن کارگران و فعالین سیاسی بخاطر بیان خواستها و اعتراضاتشان و صدور احکام سنگین برای آنان است. بیانیه ای که میتواند محوری برای اتحاد کارگران، معلمان، پرستاران و کل مردم باشد و روز جهانی کارگر را به یک روز اعتراض اجتماعی بزرگ تبدیل کند.
بعلاوه امسال کارگران با گفتمان های روشنتری به استقبال اول مه میروند. که سه محور اصلی دارد. یکی اعتراض علیه دستمزدهای زیر خط فقر و افزایش آن به بالای رقم خط فقر و مشخصا اعلام خواست سه میلیون و پانصد هزار تومان است که جرقه آن در همان اواخر سال ٩٤ زده شد. از جمله سیزده تشکل کارگری بیانیه دادند و معلمان نیز بر خواست افزایش حقوقها به بالای خط فقر و تحصیل رایگان و دیگر خواستهایشان تاکید کرده اند.
محور دوم اتحاد کارگران، معلمان و بخش عظیم ٩٩ درصدی های جامعه علیه زندگی زیر خط فقر و رفتن به تدارک روز جهانی کار است. گفتمانی که در گروههای مدیای اجتماعی همچون تلگرام وسیعا جاری است.
و محور سوم اعتراض علیه سرکوبگری های حکومت و تشدید فشار بر روی رهبران کارگری، معلمان معترض و کل فعالین سیاسی در جامعه است. همین سه محور را در بیانیه مشترک جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی میتوان دید.
از سوی دیگر کارگرانی که تا آخرین روزهای سال بر سر دستمزدهای پرداخت نشده شان، در جدال بودند، از آغاز سال جدید اعتراضاتشان را از سر گرفتند و هم اکنون در همین رابطه دهها مرکز کارگری در شهرهای مختلف در اعتراض به سر میبرند و دامنه این اعتراضات هر روز گسترده تر میشود و برفضای سیاسی شهرها نیز تاثیر گذاشته است. جالب اینجاست که خیلی جاها اعتراضات از بحث بر سر عدم پرداخت دستمزدها و یا بیکار سازیها فراتر رفته و با اعتراض به ٨١٢ هزار تومان حداقل دستمزد همراه شده است و به طور بیسابقه ای می بینیم که از مراکز متفاوت کارگری در اعتراض به این شرایط نابسامان و جهنمی ای که تحمیل شده است، به اعتراض در روز جهانی کارگر فراخوان داده میشود. نمونه هایش را در نیشکر هفت تپه، لبنیات بیسون کرمانشاه، پارس قزوین و در فراخوان های کارگران معدن منگنز قم، کارگران و بازنشستگان تولیدی لوازم خانگی آزمایش، کفش بلا و کفش ملی و جمع هایی از کارگران کارخانه های جنوب غرب تهران می بینیم. و یا در فضای اعتراضی در میان معلمان، پرستاران، بازنشستگان و … می بینیم. و همین فضا را در دانشگاه ها در اعتراض به وضع نابسامان موجود و در میان بخش های مختلف جامعه بر سر موضوعات مختلفی چون بی آبی، گرانی، آلودگی هوا، حجاب و … شاهدیم.
همه این اتفاقات در اوضاع سیاسی جدیدی دارد روی میدهد. جمهوری اسلامی بعد از برجام در موقعیت تضعیف شده تری قرار گرفته است. باندهای مختلف حکومتی بیش از هر وقت به جان هم افتاده اند و اقتصاد رژیم علیرغم همه امیدی که به لغو تحریمها و بهبود اقتصادشان بسته بودند، رو به سرازیری است. برای نمونه حسین راغفر ازکارشناسان اقتصادی دولتی از اینکه در سال ٩٥ تورم به طرز چشمگیری بالا خواهد رفت و مطالعات اقتصادیشان نتایج هولناکی از آینده اقتصادی نشان میدهد و اقتصاد اسیر سلطه سرمایه های غیر مولد سفته بازان رباخوار و دلالان است، سخن میگوید.
دولت نیز همچنان با هدف جذب سرمایه های خارجی و داخلی فشار اقتصادی را بر روی مردم تشدید کرده و در کنار آن سرکوب ها و فشار بر روی فعالین و رهبران کارگری و اکتیویست های سیاسی جامعه شدت یافته است، تا بلکه مفری برای اقتصاد به بن بست رسیده شان پیدا کنند. و کارگران و مردم در برابر این فشارها که اسمش را “اقتصاد مقاومتی” گذاشته اند، ایستاده اند. در دل چنین رودررویی گسترده کارگران و مردم با حکومت اسلامی است که به استقبال روز جهانی کارگر میرویم.
کارگر کمونیست: اصغر کریمی شما در سال گذشته مقالات و مصاحبه های متعددی درمورد جنبش نوین کارگری داشته اید. این مشخصات چه تاثیری بر تحرک جنبش کارگری حول اول مه میتواند داشته باشد؟
اصغر کریمی: جنبش کارگری در سال های گذشته اشکال نوینی از فعالیت را تجربه کرده است که با اتکا بر این پیشروی میتوان شاهد یک اول مه متفاوت و بسیار اجتماعی تر از سال های قبل بود. یک پیشروی مهم مربوط به حضور خانواده های کارگران در تجمعات اعتراضی است. خانواده های دهها مرکز کارگری در طول دو سال گذشته در تجمعات اعتراضی شرکت کردند و همسران و اعضای تعدادی از کارگران زندانی نقش ویژه ای در مبارزه برای عزیزان زندانی شان داشتند. روی آوری به استفاده وسیع از مدیای اجتماعی، طرح خواست های کل جامعه، علیه اعدام، آزادی زندانیان سیاسی، برابری زن و مرد، آزادی های سیاسی و غیره و یا نقشی که رهبران کارگری زندانی ایفا میکنند از جمله دستاوردها و پیشروی های دیگر جنبش کارگری بوده است. در تلاش های مربوط به اول مه باید همه این نیرو و این پیشروی ها را مد نظر قرار داد. از اعضای خانواده های کارگران معدن بافق و کارگران آتش نشانی تا اعضای خانواده های کارگران پتروشیمی ها و کشت و صنعت ها و ایران خودرو و شهرداری ها و همچنین همسران معلمان و یا پرستاران و بازنشستگان و کارگران بیکار و اخراجی و توده های وسیع جوانان همه میتوانند در گفتمان اول مه و آکسیون اول مه نقشی بسیار موثر داشته باشند. امروز بخش اعظم جامعه بیش از هر زمان به فقر و محرومیت اقتصادی محکوم شده و طبقه کارگر دامنه وسیعتری پیدا کرده است. باید تلاش کرد توده های وسیعتری را حول اول مه مورد مخاطب قرار داد.
جنبش کارگری در سالهای گذشته بدرجاتی از محدوده کارخانه خارج شده و رویکردی اجتماعی تر داشته است. باید با همین رویکرد اجتماعی سراغ اول مه رفت. اگر خانواده های کارگران معدن بافق یا دهها مرکز دیگر در مبارزات جاری کارگران چنین نقش ارزنده ای ایفا میکنند، قطعا میتوانند در اول مه نیز نقش موثری ایفا کنند. اگر همسران کارگران زندانی درمورد همسران خود بیانیه میدهند و نامه اعتراضی منتشر میکنند میتوانند حول اول مه نیز فراخوان بدهند. رهبران کارگری در زندان نیز که سالها است در این زمینه پیشقدم میشوند. معلمانی که در سال گذشته اعتراضات وسیع و گسترده ای را سازمان دادند باید همراه با اعضای خانواده های خود به یک نیروی مهم اول مه تبدیل شوند. خواست های جنبش کارگری از جمله معلمان و پرستاران حول افزایش دستمزد و آزادی کارگران و معلمان زندانی و یا تحصیل رایگان و بیمه های اجتماعی، و سایر خواست هایی که بعنوان خواست های بخش سوسیالیست و پیشرو جنبش کارگری تثبیت شده است مانند آزادی زندانیان سیاسی، لغو مجازات اعدام، برابری زن و مرد، تامین حقوق و رفاه کودکان، آزادی های بی قید و شرط سیاسی و … زمینه برگزاری یک اول مه متحد و بزرگ فراتر از کارگران شاغل در کارخانه ها است. اگر این رویکرد در میان فعالین کارگری حاکم باشد قطعا اول مه امسال با سال های گذشته بسیار متفاوت خواهد بود.
سه هفته تا اول مه باقی است. باید با تبلیغات گسترده، فعالیت میدانی متنوع و همه جانبه و با استفاده از مدیای اجتماعی و رسانه هایی مانند کانال جدید اول مه و خواست های اساسی طبقه کارگر را به گفتمانی اجتماعی در میان توده های هرچه وسیعتری از مردم تبدیل کنیم تا شاهد حضور خیابانی وسیع در اول مه باشیم.
کارگر کمونیست: محمد آسنگران امسال در چه فضای سیاسی به طرف اول مه میرویم. چه توصیه هایی به فعالین کارگری برای برگزاری اول مه دارید.
محمد آسنگران: فضای سیاسی امروز ایران و کردستان متاثر از فاکتورهای عمومی تری است که کل جامعه ایران و منطقه را دربر گرفته است. طبعا فشرهای اقتصادی، بیکاری، فقر و ناامنی محیط کار و فضای پلیسی همگی تابعی از سیاستهای رژیم اسلامی در داخل و تقابل جامعه بویژه جنبش کارگری با این رژیم است.
در یک تحلیل کلی میتوان گفت بعد از توافق برجام و پیامدهای “انتخابات” مجلسین رژیم اسلامی در اسفند سال 94، تقابل دو جناح رژیم علیه همدیگر هر روز اوج بیشتری میگیرد. موقعیت جناح خامنه ای ضعیفتر شده است. کار به جایی رسیده است که خامنه ای سیاستهای رفسنجانی و روحانی را ناشی از نادانی و خیانتکاری و کوتاه آمدن در مقابل آمریکا میداند و سرداران سپاه هم هر روز توافق برجام را زیر ضرب گرفته و روحانی و رفسنجانی را زیر ضرب تندترین انتقادها و تهدید گرفته اند. به یک معنا میتوان گفت که بالای رژیم بیشتر از هر دوره ای شکاف برداشته است. جناح خامنه ای و سپاه دایره نفوذشان هر روز کمتر از دیروز میشود. تعدادی از اصولگراهای مغز خشک هم مانند قبل نمیتوانند مدافع بی چون و چرای خامنه ای باشند. علی مطهری رسما اعلام کرده است اگر پدرش در قید حیاط بود او رهبر جمهوری اسلامی میشد نه خامنه ای، و…..
با این وجود هنوز در ایران قدرت اصلی در تعیین سیاست داخلی و خارجی در دست خامنه ای و سپاه پاسداران است.
با این تحولات ما متوجه یک فاکتور جدی در جامعه میشویم و آن هم فشار جامعه از پایین، بالائیها را با شدت و حدت بیشتری به جان همدیگر انداخته است.
جدال این دوره جناحهای رژیم با همدیگر بسیار عمیق تر و گسترده تر از دوران دوم خرداد است. زیرا علاوه بر دوم خردادیها و اصلاح طلبان حکومتی کسانی اکنون در مقابل خامنه ای قرار گرفته اند که تا دیروز بخشی از جناح او محسوب میشدند.
اگرچه همه سران جناح خامنه ای به این واقعیت اذعان دارند که توفق برجام یک عقب نشینی کشنده برای جمهوری اسلامی است اما ناچار به قبول آن شده اند. زیرا اوضاع اقتصادی رژیم بدتر از آن است که بتواند توافق برجام را نادیده بگیرد.
امیدهای واهی برای سرمایه گذاری های دها میلیارد دلاری بعد از برجام هم دارد به بن بست قطعی میرسد. رژیم اسلامی برای ورود به بازار جهانی باید عقب نشینیهای بیشتری را تقبل کند اگر نه این راه همچنان با سد دولتهای غربی به رهبری آمریکا برخورد میکند. خامنه ای با دیدن این واقعیت هشدار داده است که اگر تا آن حد تن به عقب نشینی بدهند چیزی از رژیم و جنبش اسلامی باقی نخواهد ماند.
جناح روحانی و رفسنجانی هم اینرا خوب میدانند بدون هماهنگ شدن با غرب و آمریکا و بدون فراهم کردن امنیت و شرایط سود آوری سرمایه خارجی و قبول شروط بازار جهانی سرمایه، کسی حاضر به سرمایه گذاری زیرساختی در ایران نخواهد شد. بنابر این هر دوی جناحهای رژیم هم به واقعیاتی غیرقابل چشم پوشی اشاره میکنند هم راه برون رفتی برای آنها نمی یابند. این همان تناقض ذاتی جمهوری اسلامی است لاینحل بوده و خواهد بود. بنابر این جدال این جناحها بر سر این دو استراتژی سیاست اقتصادی و سیاست مورد نیاز جنبش اسلام سیاسی، ادامه خواهد داشت و تا روز مرگ این رژیم این تناقض پابرجا خواهد بود. امسال ما در بتن شدت گرفتن چنین جدالی به استقبال اول مه میرویم.
با این حال بطور مشخص هر ساله در آستانه اول مه دو قطب اصلی در جامعه تقابلشان شدت بیشتری می یابد. قطب دولت و سرمایه داران در مقابل قطب کاگران و فعالین جنبش کارگری ضمن تقابل دائمی و هر روزه درآستانه اول مه کشمکش جدی تری را به نمایش میگذارند. کارگران و فعالین این جنبش در این روزها تلاش میکنند از هر منفذی استفاده کنند که صدای خفه نگهداشته خود را به جامعه برسانند و دولت هم با تمام قدرت میکوشد جلو شنیدن این صدا را بگیرد.
در بستر چنین تقابلی هست که هر ساله فشار به فعالین کارگری شدت بیشتری میگیرد و احضارها و دستگیریها و تهدیدها اوج میگیرد. آنچه که لازم است تاکید بشود و فعالین کارگری باید به آن توجه کنند این است که جمهوری اسلامی علیرغم قدرت سرکوب و خشن، از درون در حال پوک شدن است و هر روز اعتماد بنفس خود را بیش از روز قبل در مقابل اعتراضات مردم از دست میدهد. خشونت رژیم و شدت سرکوبگریش نه ناشی از قدرت و اعتماد به نفس، بلکه ناشی از ترس و نگرانیش از آینده ای است که تماما کنترل از دستش برود. زیرا همزمان با اوضاع داخلی که فوقا به فاکتورهای اصلی آن اشاره شد، در منطقه هم زیر فشار رقبایش ناچار به عقب نشینی است. همچنانکه در عراق و سوریه و یمن ناچار به عقب نشینیهایی شده است، موقعیتش در فلسطین و لبنان هم رو به ضعف رفته و این روند با شدت بیشتری ادامه خواهد داشت.
هر دو جناح رژیم اسلامی با همه اختلافاتی که با همدیگر دارند در مقابل جنبش کارگری و اعتراضات مردم، متحد و همصدا هستند. آنها تلاش میکنند جامعه را در انتظار نتیجه جدال جناحی خود نگهدارند. نتیجه ای که فعالین جنبش کارگری باید از دیدن این فاکتورها بگیرند این است که دشمن زیر فشار را باید خرد کرد و باید مجالی به این اژدهای اسلامی نداد.
کارگر کمونیست: سوال مشترک از اصغر کریمی، محمد آسنگران و شهلا دانشفر!
دستمزدهای مصوب دولت برای سال ٩٥ (٨١٢ هزارتومان) و اعتراض کارگران به آن آیا مبنایی برای همه گیر شدن این مطالبه کارگران در روز جهانی کارگر خواهد بود؟ ایا مساله دستمزد و افزایش آن میتواند مطالبه متحد کننده و بسیج کننده کارگران حول اول مه باشد؟
شهلا دانشفر: خواست افزایش دستمزدها، خواستی همه گیر است که قدرت بسیج اجتماعی وسیعی دارد. متحد شدن حول این خواست و علیه “اقتصاد مقاومتی ” دولت یک مشخصه بارز اول مه امسال خواهد بود. به عبارت روشنتر کارگران، معلمان، پرستاران و بخش عظیمی از حقوق بگیران جامعه به فقر، گرانی و حقوق های زیر خط فقراعتراض دارند و نیروی اجتماعی این خواست هستند. به این اعتبار خواست افزایش دستمزد، خواستی همه گیر و متحد کننده است که قدرت بسیج نیرو حول اول مه را دارد. بویژه هم اکنون جنبشی برای خواست افزایش دستمزدها در جریان است که به طور مشخص کارگران و معلمان نقش کلیدی ای در آن دارند که با مبارزاتشان و به طرق مختلف ضمن اعتراض به حداقل دستمزدها ٨١٢ هزار تومان و حقوقهای چند بار زیر خط فقر، بر خواست افزایش دستمزدها به سه میلیون و پانصد هزار تومان تاکید کرده اند. به این اعتبار یکی از محورهای اصلی فراخوانها برای اول مه نیز همین موضوع است. در بیانیه مشترک جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی نیز آنرا مشاهده میکنید. این اتفاقات همگی نشانگر اینست که در اول مه امسال کارگران با اعتراض علیه فقر، با اعتراض علیه تشدید سیاست ریاضت اقتصادی دولتهای حاکم و با تاکید بر زندگی ای انسانی برای همگان، میروند که کیفرخواست خود را علیه توحش سرمایه داری حاکم اعلام کنند و این صرفا ویژه ایران نیست. بلکه فضای اول مه امسال در بسیاری از کشورهای جهان است. با این تفاوت که در ایران جنبش اعتراضی کارگری در یکی از پر تلاطم ترین دورانهایش بسر میبرد و فضای جامعه بشدت ملتهب است. تصویب دستمزد چند بار زیر خط فقر برای کارگران و فقر وسیع مردم و محرومیت کل جامعه از پایه ای ترین بیمه های اجتماعی و فشار هر روزه حکومت اسلامی به زندگی و معیشت جامعه به این فضا آنچنان شدتی داده است، که رهبران و اکتیویست های جامعه برای روزی مثل روز جهانی کارگر خیز برداشته اند. ما نیز تلاش میکنیم صدای این جنبش عظیم اجتماعی علیه فقر و علیه ریاضت اقتصادی در سطح جهانی باشیم. و همه تاکیدمان اینست که این صدا را در مدیای اجتماعی، و در همه جا انعکاس دهیم و با بسیج وسیعترین نیروی اجتماعی حول خواست افزایش دستمزدها و آزادی فوری کارگران زندانی، معلمان دربند، رهبرانی چون جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی و تمامی زندانیان سیاسی، کل جامعه را برای برگزاری یک اول مه بزرگ و سراسری بسیج کنیم.
اصغر کریمی: بنظر من خواست افزایش دستمزد و بطور مشخص افزایش دستمزد بالاتر از ۳ و نیم میلیون تومان یکی از بسیج کننده ترین خواست های طبقه کارگر در شرایط کنونی و اول مه امسال در ایران است. دستمزد همیشه یکی از مصاف های جنبش کارگری در ایران و در همه کشورها بوده است. اما در ایران که دستمزد تعیین شده از خط فقط هم چند بار پایین تر است و قدرت خرید کارگران مدام پایین تر میرود، مبارزه برای افزایش دستمزد بسیار مبرم تر است و در عمل این مبارزه در حال عمیق تر شدن و گسترده تر شدن است. با توجه به مبارزاتی که در سالهای گذشته در سطح کارخانه ای و یا سراسری بشکل طومار و غیره در جریان بوده است و نیز با توجه به اینکه در سال گذشته کلیه تشکل های کارگری مستقل از دولت، از جمله معلمان، متحدانه خواست افزایش دستمزد بالاتر از سه میلیون و نیم را به پرچم مبارزه خود تبدیل کردند، زمینه برای گسترش مبارزه حول افزایش دستمزد بیش از هر زمان فراهم شده است. طبیعی است که در تجمعات اول مه و در جنب و جوشی که حول اول مه به راه می افتد این خواست بصورت یک خواست برجسته و محوری در دستور جنبش کارگری قرار گیرد.
در آستانه تعیین حداقل دستمزد سال ۹۵، ۱۳ تشکل کارگری یعنی تقریبا کلیه تشکل های مستقل از دولت رقم حداقل سه و نیم میلیون را بعنوان حداقل دستمزد تعیین کردند و مبارزه برای افزایش دستمزد را گام مهمی به جلو بردند. در نتیجه امروز نه صرفا خواست کلی افزایش دستمزد بلکه این رقم و این خواست مشخص باید به پرچم کل جنبش کارگری تبدیل شود. اما همانطور که در پاسخ به سوال دیگر تاکید کردم باید این مبارزه بر پیشروی های جنبش کارگری متکی شود تا این خواست و همراه با آن خود اول مه به یک گفتمان در کل جامعه تبدیل شود و توازن قوا را برای یک مبارزه اجتماعی و همه جانبه فراهم کند. اگر فلج اقتصادی جمهوری اسلامی فشار بر معیشت کارگران را باز هم بیشتر میکند و بر ضرورت یک مبارزه قدرتمند بر سر افزایش دستمزد تاکید میگذارد، بحران سیاسی جمهوری اسلامی و بن بست های آن توازن قوای مساعدتری را برای راه اندازی این مبارزه فراهم کرده است.
محمد آسنگران: قطعتا اینطور است. این قانونی است علیه همه آحاد طبقه کارگر و بدون شک هیچ کارگری در جامعه پیدا نمیشود بگوید با این حداقل مزد تعیین شده از جانب دولت و کارفرمایان رضایت دارد. نه تنها این بلکه اعتراض به این قانون و تصمیم دولت و کارفرمایان همه گیر و سراسری است. زیرا این تعرضی علیه همه کارگران و جامعه است. دولت و سرمایه داران با تصویب این مبلغ برای حداقل مزد کارگران آشکارا دارند میگویند شما کارگران و اکثریت جمعیت ایران مجبورید چهار برابر زیر خط فقر زندگی کنید. این قانون و شکل تصویب آن و تصمیم گیرندگان آن یک دهن کجی آشکار به جامعه کارگری ایران است و قاعدتا نباید بی پاسخ بماند.
چنانچه در همان روزهای بعد از تصویب این مبلغ برای حداقل دستمزد همه تشکلهای کارگری اعتراض خود را اعلام کردند. تشکلهای موجود کارگری طی بیانیه های اعتراض خود را بیان داشته و اعلام کرده اند آنرا نمیپذیرند.
بنابر این اول مه امسال مطالبه سراسری و محوری کارگران قاعدتا بر محور همین موضوع خواهد بود. بویژه اینکه اکنون دو نفر از رهبران کارگری و معلمان در زندان یعنی جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی اعلام کرده اند که از روز دهم مه دست به اعتصاب غذا میزنند. این اقدام میتواند اتحاد و همبستگی بیشتر کارگران و معلمان را در اول مه و روز معلم به دنبال داشته باشد. بویژه اینکه معلمان به عنوان بخش موثری از طبقه کارگر مطالبات محوری شان همان مطالبات بهبود دستمزدهایشان است.
اما آنچه که امروز قبل از اول مه اهمیت بالایی دارد این است که هماهنگی هایی لازم برای طرح متحدانه این مطالبات در اول مه بوجود بیاید.
بنابر این یکی از محوری ترین اقداماتی که فعالین و تشکلهای کارگری و معلمان از همین امروز باید به فکر آن باشند این است که این دو بخش جنبش کارگری بتوانند متحد و هماهنگ ظاهر بشوند.
مبنای مادی این اتحاد و هماهنگی از هم اکنون بوجود آمده است. زیرا هم زندگی چند برابر زیر خط فقر و هم تعرض به فعالین و تشکلهای معلمان و کارگران در ابعاد سراسری اتفاق افتاده است. اعتراض معلمان و کارگران به این سیاستهای سرکوبگرانه رژیم اسلامی و زندانی کردن و پرونده سازی علیه فعالین آنها ابعادی وسیع بخود گرفته است. بسیاری از افراد شاخص این دو جنبش هم اکنون در زندانهای جمهوری اسلامی به بند کشیده شده اند. همه این فاکتورها زمینه عملی یک اقدام متحدانه علیه دولت و کارفرمایان را بوجود آورده است.
با توجه به فاکتورهای فوق که من فقط به نمونه هایی از آن اشاره کردم امسال باید انتظار اینرا داشته باشیم که همه تشکلها و فعالین کارگری و معلمان در یک اقدام مشترک و سراسری هم خواهان آزادی فعالین در بند بشوند و هم برای رسیدن به یک زندگی با استانداردهای امروزی متحدانه به میدان بیایند. خوشبختانه بسیاری از تشکلهای کارگری تا کنون توانسته اند در یک بیانیه مشترک مطالبات و توقعات خودشان را بیان کنند و تعیین حداقل دستمزد بیش از سه و نیم میلون تومان را به پرچم مبارزه خود تبدیل کرده اند.
کارگر کمونیست با تشکر