یک مشخصه انقلاب جاری در ایران سازمانیافتگی آنست. شعار محوری این انقلاب زن، زندگی، آزادی است. این شعار محور اتحاد کل جامعه برای سرنگونی حکومت اسلامی و برپایی جامعه ای شاد و انسانی است. به بیان دیگر انقلاب جاری انقلابی زنانه، انسانی با خواستهای متعین و روشن است. این انقلابی علیه هر گونه تبعیض و نابرابری است که آزادی را در وسیعترین شکلش فریاد میزند. امروز ما با جامعه ای روبروییم که عزم خود را برای سرنگونی این رژیم جهنمی جزم کرده و میخواهد رها شود. نشان بارز آنرا در فراخوانهای سراسری به سه روز اعتصاب عمومی و تجمعات سراسری در سالگرد خیزش آبان ۹۸ در همین هفته شاهد بودیم. فراخوانهایی که وسیع و گسترده پاسخ گرفت و ما شاهد اعتصابات عمومی و به نوعی قیام های شهری در بیش از صد شهر در سه روز ۲۴، ۲۵ و ۲۶ آبان بودیم و بطور واقعی انقلاب وارد فاز جدیدی شد. شک نیست که پشت همه این اتفاقات شکوهمند درجه بالایی از سازماندهی نهفته است. من در این نوشته میکوشم روی همین وجه سازمانیافتگی انقلاب کمی متمرکز شوم و نکاتی را اشاره نمایم.
در حالیکه در جمهوری اسلامی مردم از حق تشکل و پایه ای ترین آزادیها محرومند و ایجاد تشکل مستقل جرم است، کارگران و بخش های مختلف جامعه در طول سالها مبارزه در اشکال مختلف صف اعتراضاتشان را سازمان داده اند. مدیای اجتماعی در این سالها یک ابزار مهم برای سازمانیابی اعتراضات مردمی بوده است. نتیجه این درجه از سازمانیافتگی جامعه را امروز ما در سربلند کردن شکل نوینی از سازماندهی در شرایط ویژه انقلابی تحت عنوان جوانان محلات درتهران و در شهرهای مختلف مشاهده میکنیم. جمع هایی که محله محورند و کارشان مشخصا معطوف به سازماندهی اعتراض در کف خیابان و در نبرد هر روزه با سرکوبگران حکومت است. جمع هایی که بسرعت به شبکه ای سراسری در تمام شهرها و به مرجعی برای فراخوانهای اعتراضی سراسری تبدیل شده اند. عاملی که همه این جمع ها را در سطح سراسری به هم پیوند میدهد عزم راسخ برای سرنگونی جمهوری اسلامی و پایان دادن به این حکومت بردگی و توحش است.
روند شکل گیری جمع های محلات
جمع های محلات در همان روزهای آغازین انقلاب و در تجمعات اولیه خیابانی و در بستر روابط مبارزاتی ای که در محل شکل گرفته بود ایجاد شدند. اما بطور واقعی تجربه شان را از خیزش آبان و کشیده شدن مبارزات به محلات و بدست گرفتن کنترل محلات در آن مقطع گرفته اند و یا بعضا حاصل روابطی هستند که در بستر این مبارزات و حتی حاصل روابطی هستند که قبلتر در جریان خیزش های مردمی ایجاد شده اند. اسکلت این جمع ها جوانان هستند اما افرادی مختلف از زن و مرد و با سنین متفاوت و مجرب و مبارز آنها را همراهی میکنند و نقش آفرین هستند. تشکیل دهندگان این جمع ها که خود بازیگران انقلاب هستند با فراخوان های بموقع سراسری خود تا همین جا نقش خوبی در پیشروی انقلاب بازی کرده اند. فراخوانهایی که حاصلش تکثیر سریع این جمع ها در تمام شهر ها بود. فراخوانهایی که در بسیاری از موارد با فراخوانهای سراسری در خارج کشور همزمان شد و مبارزات داخل و خارج را به هم پیوند داد و آخرین آن همین فراخوان سه روز اعتراض سراسری در سالگرد آبان خونین ۹۸ است که انقلاب را وارد فار جدی کرد. این فراخوان بر محور شعارهای زن زندگی آزادی، آزادی آزادی آزادی، مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنه ای و قیام تا سرنگوگی در تمام شهرها تکثیر شد. اطلاعیه های گرامیداشت آبان در مدیای اجتماعی وسیعا پخش و تکثیر شد. متعاقب آن کسبه بازار فراخوان به اعتصاب عمومی دادند. دانشجویان فراخوان به تجمعات بزرگ و سراسری دادند. در فراخوانها از کارگران، کارمندان، معلمان و بازنشستگان خواسته شد که به اعتصاب عمومی بپیوندند. به این ترتیب جامعه سازمانیافته و بکپارچه این سه روز حماسی را رقم زد.
با کمی تعمق در این روند میتوان ابعاد سازمانیافتگی بر محور خواستهای انسانی را بخوبی دریافت. با این سازمان و شفافیت شعارهاست که انقلاب توجه دنیا را به خود جلب کرده است. همبستگی های جهانی را هر روز بیشتر با خود همراه میکند و حتی دولتها را وادار به عکس العمل کرده است. در همین راستا شنبه یک اذز برابر با ۲۲ نوامبر فراخوان اعتراضات سراسری در خارج کشور را داریم و بدون تردید شاهد یک روز بزرگ اعتراضی دیگر در انقلابمان خواهیم بود.
بدین ترتیب جایگاه جمع های محلات روشن است و تا کید ما بر ایجاد این جمع ها در تمام محلات در تمام شهرها و در سطح سراسری است. تاکید ما بر دخلاتگری فعال اکتیویست های چپ و رادیکال و مجرب در فعالیت این جمع هاست. تاکید ما بر حرکت هماهنگ و متحد این جمع ها در سطح سراسری است. نکته آخر اینکه جمع های جوانان محلات با به میدان آوردن توده هر چه بیشتر از مردم به صحنه اعتراض عملا بستری هستند که در حرکت رو به جلوی خود میتوانند به شوراهای سازماندهی اعتراضات در محلات ارتقاء یابند. به این معنا که میتوانند بستری باشند برای دخالتگری هر چه بیشتر در امر مبارزه و در به کنترل درآوردن محلات واعمال اراده جمعی شان بر محور خواستهای انسانی شان. این وظیفه افراد رادیکال و چپ است که با دخالتگری فعال خود چنین افقی را مقابل این جمع ها قرار دهند، اتحاد مبارزتی مردم حول خواستهای انسانی شان را نمایندگی کنند، و در مقابل هر گونه تفرقه افکنی مذهبی و قوم گرایانه هوشیار باشند.
اشکال دیگر سازمانیابی مردمی
جدا از جمع های جوانان محلات که شکل نوینی از سازماندهی اعتراضات در سطح سراسری در شهرها و در محلات است، ما با اشکال گسترده ای از تشکلیابی در میان بخش های مختلف جامعه روبرو هستیم. ا زجمله طی یک دهه اخیر بخش های مختلف جامعه در گروههای مختلف مبارزاتی در مدیای اجتماعی متحد و متشکل شده و تجربیات درخشانی از برپایی تجمعات اعتراضی سراسری بر سر خواستهای اعتراضی هر روزه شان را دارند. مثالهای بارزش کارگران، معلمان ، فعالین دفاع از حقوق کودک و حقوق زن، دانشجویان، ال جی بی تی ها، فعالین محیط زیست و… هستند که در سیر مبارزاتشان هر کدام به سهم خود نقش مهمی در تعین دادن به خواستهای جامعه و جلو آوردن گفتمان های چپ و رادیکال و کشیده شدن اوضاع به شرایط انقلابی امروز را داشته اند. در چنین روندی از مبارزه است که انقلاب جاری چنین قدرتمند قد علم کرده و هر روز سنگرهای جدیدی را فتح میکند.
اکنون برای نمونه ما شاهد وجود بیش از بیست تشکل و گروه متشکل از بازنشستگان هستیم . بازنشستگان از طریق همین نهادها و گروها بارها وبارها با بیانیه های مشترکشان فراخوان به اعتراضات سراسری داده و به خیابان آمده و شهرهای بسیاری را به تحرک در آورده و به سهم خود نقش مهمی در تغییر توازن قوای جامعه به نفع مبارزات مردمی و جلو آوردن خواستهای سراسری و رادیکال و انسانی در سطح جامعه داشته ند. در دل شرایط انقلاب جاری ما شاهد بیانیه های مشترکی از سوی بخشی از این گروهها و نهادها برای پیگیری مطالباتشان و علیه سرکوبگری های حکومت بوده ایم. وجود چنین درجه ای از سازمانیافتگی در میان بازنشستگان یک نقطه قدرت مهم برای به میدان آمدن آنها برای پیگیری اعتراضاتشان و برای ابراز وجود سیاسی علیه بساط سرکوب و جنایت حکومت است. چطور که در همین روزهای اخیر اینجا و آنجا شاهد تجمعاتی اعتراضی از سوی بازنشستگان از جمله از سوی بازدنشستگان فولاد بوده ایم. بازنشستگان میتوانند با قدرت سازمانیافته و متحد خود به تدارک اعتراضات گسترده و سراسری خود بروند.
نمونه دیگرش معلمان هستند که شورای هماهنگی تشکلهای صنفی شان را شکل دادند. بعلاوه معلمان کانون های صنفی مستقل خود را در شهرهای مختلف ایجاد کرده اند و هر جا که با لازم بدانند میتوانند از طریق تشکل شهری خود عمل کنند و اعلام اعتراض کنند. شورای هماهنگی از نمایندگان منتخب معلمان در کانونها و تشکلهای صنفی شان شکل گرفت و قدم بزرگی در امر سازماندهی اعتراضات به جلو برداشت. با این شکل از سازمانیابی معلمان بویژه در چند ساله اخیر توانسته اند اعتراضاتی سراسری در بیش از دویست شهر را شکل دهند و یک دستاورد مهم مبارزاتشان جلو اوردن خواست تحصیل رایگان برای همه کودکان بوده است. آنها با مبارزات جانانه شان محبوب جامعه شده اند. اما با تشدید سرکوبگریهای حکومت و دستگیریها و بی عملی های شورای هماهنگی زمزمه های اعتراض در میان معلمان بلند است و اکنون شاهد این هستیم که ضمن اینکه تقویت و یکدست کردن شورای هماهنگی این دستاورد مهم مبارزاتی دغدغه آنهاست در عین حال ساکن نمانده و در جاهایی خود وارد عمل میشوند. یک نمونه آن فراخوان جمعی از اعضای سابق شورای هماهنگی به اعتصاب در پاسخ به فراخوان روز اعتراض سراسری در گرامیداشت خیزش آبان ۹۸ است.
مثال دیگر این سازمانیابی ها کارگران نفت هستند که انواع و اقسام گروههای مبارزاتی خود را دارند و یک نمونه درخشان آن شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت است که به مرجعی معتبر در رساندن صدای کارگران به جامعه تبدیل شده و در پیشبرد مبارزات این کارگران نقش چشمگیری داشته است. مثال های قبلتر آن نیز نیشکر هفت تپه است که نقش برجسته ی در جلو آوردن گفتمان اداره شورایی داشت و این کارگران در مبارزاتشان اعلام کردند که تشکل آنها مجمع عمومی ۵۰۰۰ هزار کارگر نیشکر هفته تپه و مجمع نمایندگان منتخب این مجمع است. همیطور کارگران فولاد اهواز که در مبارزاتشان بر مجمع عمومی بعنوان یک رکن مهم سازماندهی اعتراضاتشان پای فشردند.
یک مثال برجسته از سازمانیابی در جامعه، تشکلها و گروههای مختلف دانشجویی در سطح سراسری ای است که نقش آنها را در اعتصابات و اعتراضات سراسری دانشجویان هر روزه شاهدیم و امروز دانشگاه به یک سنگر مهم انقلاب تبدیل شده است. علاوه بر همه اینها طی همه این سالها شاهد سربلند کردن نهادهایی در عرصه های های مختلفی از مبارزه همچون در عرصه مبارزه در دفاع از حقوق زن و شکل گیری نهادهای مبارزاتی ای چون ندای زنان ایران بودیم که یک ستون مهم جنبش برای رهایی زن است. ما همچنین شاهد شکل گیری دهها نهاد و سمن در عرصه دفاع از حقوق کودک در شهرهای مختلف بوده ایم. شاهد شکل گیری دهها نهاد و ان جی او در عرصه دفاع از محیط زیست، ال جی بی تی ها، و غیره و غیره بوده ایم.
آنچه اشاره شد در واقع اشاره به تشکلهای اسم و رسم دار است که خیلی ها آنها را میشناسند و از فعالیتشان مطلع هستند. اما اینها تمام سازمانهای موجود در جامعه نیستند. بخشهای مختلف مردم علاوه بر اینها دارای روابط و تشکلها و محافل بسیاری هستند که بدون نام و نشان، اما فعال و موثرند و از طریق آنها با هم در ارتباط و فعالیت مشترک قرار میگیرند.
به عبارت روشنتر امروز تمام بخش های جامعه از پزشک و کادر درمان گرفته تا کارگران معادن و راه آهن و شهرداری ها ،از وکلا گرفته تا خانواده های دادخواه و زندانیان سیاسی، از دانشجویان گرفته تا دانش اموزان و نیز بخش های مختلف کارگری چون نیشکر هفت تپه و فولاد و غیره در گروههای مبارزاتی خود در مدیای اجتماعی متحد و متشکل هستند. تاکید ما بر تقویت این نهاد و گروها و پیوستن وسیع به آن. تکثیر انها در تمام شهرها و ایجاد تشکل در هر جا که خلاء ان وجود دارد است. تاکید ما بر ارتقاء این تشکلها به شوراهای سازماندهی اعتراضات در تمام مراکز کارگری و ایجاد آنها در سطح سراسری است. اندیشیدن و تلاش به سازماندهی در چنین ابعاد هم در پیشروی قدرتمند تر انقلاب مهم است و هم برای تامین ملزومات حاکمیت خود مردم بر امور زندگی و معیشتشان و حاکمیت شوراهای مردمی در سطح جامعه در استراتژی پیروزی انقلاب حیاتی است. مردم دولت بالای سر خود نمیخواهند. مردم میخواهند خود بر سرنوشت خویش اعمال اراده کنند. و برای آن باید پایه های شوراها را از همین امروز گذاشت. زنده باد انقلاب زن زندگی آزادی.*