شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان سرانجام طی بیانیه ای در بیست و هفتم مهرماه در اعتراض به سرکوب سیستماتیک معلمان، دانش آموزان و مردم معلمان را برای روز یکشنبه ۱ و دوشنبه ۲ آبان به اعتصاب و تحصن فراخوانده است. این تصمیم حاصل حضور موثر معلمان معترض و اعتراض آنان به بی عملی این شورا است. زنده باد جنبش معلمان.
این فراخوانی به اعتصاب و تحصن در مدارس است و معلمان تجربه درخشانی از این کار را دارند. از این فراخوان باید سراسری استقبال کرد. اعتصاب سراسری معلمان در تمام مدارس و در تمام شهر ها یک اتفاق مهم در حرکت رو به جلوی انقلاب مردم است و نقش مستقیمی در شعله ور کردن اعتصابات سراسری کارگری دارد. همانطور که قبلا نیز تاکید کرده ایم اعتصابات سراسری یک حلقه مهم در تقویت و پیشروی خیزش انقلابی مردم است . ادامه اعتصاب معلمان و به میدان امدن سراسری کارگرن با اعتصاباتشان میتواند حکومت و کنترل آن بر ادامه امور جامعه را فلج کند و راه را برای سرنگونی حکومت بسیار هموار تر نماید.
اما یک نکته در فراخوان این شورا هست که جای تاسف دارد. شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان در کنار فراخوان خود به دو روز اعتصاب و تحصن، تحت عنوان “دادخواهی از خونهای به ناحق ریخته عدالت خواهان خصوصاً قتل فجیع دانش آموزان ایران زمین” روزهای پنجشنبه و جمعه و شنبه یعنی بیست و هشتم، بیست و نهم و سی ام مهر ماه را روزهای”عزای عمومی” اعلام کرده است. بله عزای عمومی! سخن من به دوستان فراخوان دهنده این کنش اینست که بهتر است کمی تامل میکردید. در حالیکه مردم قتل مهسا امینی را با خشم و نفرت انباشته شده بیش از ۴۳ سال حاکمیت حکومت وحشی جمهوری اسلامی با شعار مرگ بر دیکتاتور به خیابان آمده و شعار زن، زندگی ، آزادی را سر دادند، در حالیکه مهسا امینی به نماد انقلاب مردم ایران علیه تبعیض و ستم علیه زن و بساط آپارتاید جنسی حاکم تبدیل شد و نیز در حالیکه مردم در اردبیل و تبریز قتل اسرا پناهی خانقاه دختر دانش اموزی که در بیست و یکم مهرماه بدست جانیان اسلامی به قتل رسید را با شعار حکومت کودک کش نمیخوایم، نمیخوایم پاسخ دادند و این شعار بر شعار های اعتراضی انقلاب مردم اضافه شد، دعوت به عزای عمومی و زدن رنگ اسلامی به اعتراضات وصله ناجوری است و یک عقب گرد به سنتهای حاکم است.
دوستان عزیز! امروز جامعه به جایی رسیده است که مادر هشتاد ساله ستار بهشتی جلوی دوربین رو به مردم سخن گفته و اعلام کرد و گفت” خاطر جوونامون بعد از هشتاد سال و دینی که میخواد مردم را بکشد، من این حجاب را از سرم برمیدارم” و مردم را به پیوستن به انقلاب فرا میخواند. این جامعه به جایی رسیده است که زنان هر روزه در کف خیابان حجاب ها را در آتش میسوزانند و شعار آزادی، آزادی سر میدهند. این جامعه به جایی رسیده است که مراسم عزیزانی را که بدست سرکوبگران حکومت به قتل رسیده اند به صحنه اعتراض و کف زدن و سردادن سرود آزادی تبدیل میکنند و شعار مرگ بر دیکتاتور سر میدهند. این جامعه را نباید و نمیشود با خرافه های مذهب و نامه هایی با سر سخن “بسم الله و بنام خدا” و کنش هایی چون عزای عمومی پشت خود به خط کرد. مردم از همه اینها عبور کرده اند و هر جریان پیشرویی باید تشویق و ترغیب کند که بیشتر وبیشتر این سنتها دور انداخته شود. جمهوری جنایتکار اسلامی روی دوش همین سنتها بر جامعه حام شد.
دوستان عزیز! شورای هماهنگی به یمن مبارزات درخشان معلمان اعتبار بسیاری نزد مردم پیدا کرده است و با فراخوانهایی این چنینی نباید زیرآب این اعتماد عمومی را بزند و پایه این اعتبار را سست کند.
من درود میفرستم به معلمانی که در برابر بی عملی های شورای هماهنگی صدای اعتراض خود را بلند کردند و همصدا با مردم زن، زندگی، آزادی را فریاد زدند. از جمله ما در این مدست شاهد وارد عمل مستقیم شدن خود تشکلهای صنفی معلمان و معلمان معترض در همبستگی با مبارزات مردمی بوده ایم. یک نمونه اش تجمع اعضای انجمن صنفی معلمان سقز کردستان در آموزش و پرورش این شهر در بیست و یکم مهرماه در اعتراض به بازداشت گسترده دانش اموزان و ورود نیروهای سرکوب به مدارس و شلیک به دانش آموزان و دستگیری معلمان است. نمونه دیگرش بیانیه های مستقل تشکلهای صنفی معلمان از شهرهای مختلف در همین رابطه نظیر بیانیه انجمن صنفی معلمان مریوان و سروآباد کردستان است که سرسخنش نه “به نام خداوند جان و خرد” بلکه شعار زیبای “زن، زندگی آزادی” است. نمونه جالب دیگر اعلام اعتصاب فردی معلمان در این شهر و آن شهر در اعتراض به همین وضعیت و بطور واقعی در پاسخ به بی عملی شورا هماهنگی است.
در این میان نقش دانش اموزان این شکوفه های انقلاب انسانی در ایران ستودنی است. شورای هماهنگی یک فراخوانش به معلمان این بود که در کلاسهای درس حاضر شوند و درس آزادگی به دانش اموزان خود دهند و حافظ آنها باشند. اما امروز این دانش اموزان هستند که دارند آزادگی را در کف خیابان فریاد میزنند و با جسارت و شجاعت خود همچون نگین درخشیده و توجه جهانیان را به ابعاد انقلاب رهایی بخش مردم در ایران جلب میکنند. آیا شورا از این دانش آموزان نمیخواهد بیاموزد؟
امیدوارم گردانندگان شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان به این سخن دلسوزانه توجه کنند و دست از باد زدن سنتهای عقب مانده اسلامی بردارند و در میانه انقلاب و خیزش مردمی برای سرنگونی حکومت اسلامی، دست از عزاداری عمومی بردارند و بجای آن اعتصاب سراسری شان را با تمام قدرت به پیش ببرند.