جدید ترین
kazem-nikxah1

معركه روحانی و اپوزيسيون پرو رژيم

kazem-nikxah1

كاظم نيكخواه:
بارديگر اپوزيسيون رنگارنگ حامي نظام اسلامي دست به دست هم داده اند تا يك آخوند جمهوري اسلامي را٬ به مردم بفروشند. اين بار روحاني “قهرمان” داستان عمر خريدن براي جمهوري اسلامي شده است. گويا آخوندي كه از ابتداي روي كار آمدن اين حكومت از طراحان و سياستگزاران و دست اندركاران اصلي حكومت كشتار و اعدام وچپاول و آپارتايد جنسي بوده است٬ قرار است “اعتدال” و “اميد” و “تدبير” و “تعامل” را به مردم عرضه كند. همانها كه تاكنون بارها “اشتباهات” خودرا در حمايت از يك جناح حكومت اعتراف كرده اند٬ ملي اسلامي ها و دوخردادي سابق و توده اي – اكثريتي ها و طرفداران رفسنجاني و امثالهم٬ امروز دوباره و چند باره دست به كار شده اند و مردم را به دست كشيدن از مبارزه دعوت ميكنند. صبر و تحمل را موعظه ميكنند. و نسبت به اين آخوند كهنه كار جمهوري اسلامي توهم پراكني ميكنند.
“تدبير”٬ “اميد”٬ “اعتدال” و “تعامل”. اينها واژه هاي كليدي اي است كه دولت روحاني به خود آويزان كرده است. همه اينها در واقع زبان رمز بين جناحهاي متخاصم حكومت است. روحاني دارد به اينها پيام ميدهد نه به مردم. روحاني تلاشش اينست كه صفوف حكومت را با همين پيامهاي تعامل و تدبير عليه مردم متحد كند. اين آن چيزي است كه قرار است روحاني عملي كند. به مردم وعده بدهد و بالايي ها را به تعامل نسبت به هم سوق دهد و حكومت را از زير ضرب جنبش و انقلاب مردم به جان آمده بيرون ببرد.
قدم اول يعني تركيب كابينه روحاني دارد به هر كس كه گوش شنوايي دارد و چشمي براي ديدن دارد ميگويد كه داستان اين آخوند نيز از چه قرار است. يك كابينه از جنايتكارترين چهره هاي حكومت كه حتي خودشان آنرا “كابينه امنيتي” ميخوانند را دور هم جمع كرده است. يك مشت چهره هاي شكنجه گر و به اصطلاح امنيتي “اصول گرا”٬ در كنار تعدادي وزراي سابق دوم خردادي با كارنامه ايضا جنايتكارانه٬ و چند نفر از جناح رفسنجاني از همان قماش. و بعد هم رضايت دادن به اينكه تعدادي از وزراي پيشنهاديش را خامنه اي كنار بگذارد و افراد ديگري را جانشنين كند. “تعامل و تدبير” يعني همين چيزها. يعني تلاش و تقلا براي اينكه جنگ و نزاع مزمن جناحهاي حكومتي را آشتي دادن. روحاني اين خط را دارد دنبال ميكند. بعد هم وعده به مردم كه اقتصاد را راه مي اندازيم٬ چنين و چنان ميكنيم و فضا را باز تر نگه خواهيم داشت و جداسازي ها را بر خواهيم چيد و حجاب چندان سختگيرانه نخواهد بود و امثال اينها.
بطور خلاصه دولت روحاني ادامه همان جمهوري اسلامي تاكنوني است. اما با ژست مردم فريبانه. قرار است با اين بازيها دوباره ٤ سال و يا ٨ سال مردم را از انقلاب كردن بازدارند و براي جمهوري اسلامي فرصت بخرند. اين اساس مساله است.
سرنوشت جنگ جناحها
اما تا چه حد اين پروژه ها عملي خواهد شد؟ يعني آيا واقعا دعوا و نزاع جناحها خاتمه مي يابد؟ آيا مردم ساكت ميشوند؟
خامنه اي و سران رده بالاي حكومت بيست سال است آرزويشان اينست كه صفوف اين حكومت را از در هم ريختگي و آشفتگي بدر آورند. اما هرسال كار از سال قبل بدتر شده است. روحاني براي اينها ذره اي “اميد” به ارمغان آورده است. در قدم اول قرار است دو محور نظام كپك زده اسلامي يعني خامنه اي و رفسنجاني با آمدن روحاني با هم آشتي كنند. سوال اينست كه واقعا آيا چشم اندازي براي اين تعامل و آشتي وجود دارد؟
براي اينكه ببينيم چشم انداز آينده نزديك چيست كافي است به صحنه سياسي جامعه نگاه كنيم. يكي از اين صحنه ها براي نمونه صحنه مجلس اسلامي است. آيا بحثهايي كه در حاشيه تاييد و رد وزراي پيشنهادي روحاني صورت گرفت به هركسي نشان نميدهد كه كل “تدبير و تعامل” روحاني به باد هوا تبديل شده است؟ افشاگريهايي كه موافقين و مخالفين عليه يكديگر انجام دادند بخودي خود نشان ميدهد كه چه كينه و خصومتي در ميان حكومتيان وجود دارد و چه طوفاني در راه است. سران جمهوري اسلامي در اين بحثها يكديگر را دزد و شكنجه گر و امنيتي و اصحاب فتنه و هزار چيز ديگر ناميدند. تا جايي كه براي نمونه دفتر رفسنجاني كه پيشواي حسن روحاني حساب ميشود دوبار ناچار شد در مورد فحشها و نسبتهايي كه به خود رفسنجاني و دختر و پسرش داده شده بود٬ اعتراض و شكايت كند. يعني در واقع سه جناح كاملا متخاصم را ميشد در اين بحثها بوضوح مشاهده كرد. جناح خامنه اي٬ جناح رفسنجاني٬ و جناح خاتمي و كروبي و موسوي كه زير تهاجم بيشتري بود.
يك نكته ديگر كه در بحثهاي مجلس اسلامي كاملا محسوس بود پژواك فشار مردم بود. براي نمونه اينكه خود مجلسي ها از كلمه “امنيتي” بعنوان يك لكه سياه در كارنامه شكنجه گراني چون ربيعي و زنگنه و برخي وزراي ديگر ياد ميكردند نشان از پژواك خشم مردم از زندان و شكنجه در ميان آنها بود. و گهگاه امثال علي ربيعي كه گفته ميشود يكي از شكنجه گران وزارت اطلاعات بوده است ناچار شد از انتقادات مجلسي ها ابراز تعجب كند و از كارنامه خود بعنوان اقداماتي “افتخار آميز” براي حفظ نظام دفاع كند.
اساس مساله اينست كه نزاع و كشاكش باندها و جناحهاي جمهوري اسلامي اساسا نتيجه فضاي ملتهب جامعه است. حكومتي كه ميليونها نفر يعني اكثريت مردم را خشمگين مي بيند و بارها شورشها و جنبشها و حتي انقلاب آنها را عليه خود تجربه كرده است٬ روشن است كه مدام در وحشت و كابوس بسر ميبرد. مدام سرانش به فكر چاره انديشي هستند كه چه كنند كه طوفان اجتماعي طومارشان را در هم نپيچد. اينجاست كه سياستهاي تاكنوني حكومت را شكست خورده مي بينند و رهبر و سياستهايش براي خيلي هايشان زير سوال ميرود. به راه هاي ديگري براي كنترل مردم فكر ميكنند و هر كدام به خط و سياست و تاكيدات و راههايي ميرسند كه با خامنه اي و بغل دستيهايشان نميخواند و دعوا بالا ميگيرد. آخوندها و دست اندركاران رنگارنگ جمهوري اسلامي مدام دارند به آنها كه بر سر كارند يا بر سركار بوده اند نشان ميدهند كه اشتباه كرده اند. و در ست ميگويند. يك جامعه ٧٠ ميليوني و سرنگوني طلب مدام دارد به آنها شكستشان را گوشزد ميكند.
اما بخش ديگر ماجرا همانگونه كه هرروز در مقابل خويش مي بينيم شخصي و مالي و رقابت قدرت و پول و ثروت است. دعوا بر سر دزديها و سهم بريهاست. ثروتهاي بسيار عظيم و كلان و هزاران ميلياردي اي به چنگشان افتاده است و هركدام سهم بيشتري ميخواهند. و اين كاملا قابل فهم است. اين نيز يكي از سرچشمه هاي مهم جنگ و نزاع است. اما اگر اولي نبود٬ اگر تهديد مردم نبود٬ اگر خطر سرنگوني بالاي سرشان قرار نداشت٬ بر سر خوان يغماي ثروتهاي بيكران دولتي و غير دولتي٬ ميتوانستند با هم بدرجه اي كنار بيايند.
روحاني و اقتصاد
تمام اميد روحاني و روحاني چي ها اينست كه او بتواند با غرب سازش كند و مساله تحريمها را حل كند. اين ساده ترين و سرراست ترين و ظاهرا “دست يافتني ترين” مساله اي است كه هم از نظر سياسي و هم اقتصادي گويا ميتواند اميدي براي جمهوري اسلامي ايجاد كند. اما يكي از اولين كانونهاي جنگ و جدال نيز دقيقا همينجاست. مصالحه با غرب موضوعي است كه هردو طرف خواهان آن هستند اما هردو طرف معضلات و مشكلاتي براي رسيدن به آن دارند. مساله فقط برسر بحران اتمي نيست. اين حكومت همانگونه كه بارها و بارها تاكيد كرده ايم و همه كس ميداند٬ هويتش را ضد غربي تعريف كرده است. ضد دولتهاي غربي و ضد فرهنگ غربي و ضد همه مردم غرب. عقب نشيني از اين سياست براي اين حكومت ساده نيست. هرگونه سازش و همراهي و هماهنگي با دولتهاي غربي و عقب نشيني در برابر آنها بلافاصله صفوفش را به هم ميريزد. و هر لحظه به هم ريختگي در صفوف حكومت ميتواند به مردم فرصتي براي شورش و انقلاب و تعرض بدهد. يك معضل دو طرف مساله اسرائيل است. يكي از محورهاي غرب ستيزي جمهوري اسلامي سياست هويتي نابودي اسرائيل است. دولتهاي غربي تازماني كه اين حكومت چنين سياستي دارد نميتوانند با آن كنار بيايند زيرا از جانب لابي هاي پرواسرائيلي زير فشار قرار ميگيرند. و حكومت اسلامي نيز به هيچ وجه نميتواند از اين سياست حداقل در حرف كوتاه بيايد. اين آن جايي است كه هم مساله اتمي و هم تمام سازشهاي ديگر را شكننده ميكند.
نكته ديگر اينست كه حتي اگر جمهوري اسلامي بفرض بتواند عقب نشيني كند و به سازشي بر سر تحريمها برسند٬ گرچه شاهد بهبودهايي در وضعيت اقتصادي در كوتاه مدت خواهيم بود٬ اما معضل و بحران اساسي اقتصادي جمهوري اسلامي بهيچ وجه حل نخواهد شد. اقتصاد جمهوري اسلامي از سالها پيش از تحريمها به بن بست رسيده بود و اكنون به فلج كامل رسيده است. كمي بهبود در صادرات و واردات دردي از اين اقتصاد دوا نخواهد كرد.
مساله يارانه ها نيز يك معضل جدي تر دولت روحاني است كه نميداند با آن چه كند. روحاني قبل از رئيس جمهور شدنش وعده داده بود كه دستمزدها و يارانه ها را به ميزان تورم افزايش خواهد داد. اما اكنون در اين مورد سكوت كرده است و فقط دم از ادامه پرداخت يارانه هاي نقدي ميزند. اينكه اكنون ٧٠ ميليون نفر خودرا حقوق بگير دولت بر سر يارانه مي بينند٬ خود يك پاشنه آشيل جدي جمهوري اسلامي است. مردمي كه از گراني به تنگ آمده اند اكنون با اعتراض بر سر افزايش يارانه هاي نقدي ميتوانند متحد تر عمل كنند و قطعا شاهد اعتراضات گسترده اي با خواست افزايش پرداختي هاي نقدي به خاطر افزايش قيمتها خواهيم بود. در حالي كه جمهوري اسلامي در تلاش اينست كه خود را تماما از اين ميراث احمدي نژاد خلاص كند.
ميتوان نشان داد كه بن بست اقتصادي جمهوري اسلامي يك بن بست همه جانبه است و با هيچ راه حلي قابل حل نيست. بطور واقعي جامعه ايران با سرنگوني جمهوري اسلامي است كه ميتواند از بحران اقتصادي و گراني هرروزه و فقر و فلاكت فزاينده خلاص شود. عملا توده هاي مردم هرروز دارند به اين حقيقت بيشتر ايمان مي آورند و آنرا لمس ميكنند.
نتيجه
با توجه به همه آنچه بطور خلاصه اشاره شد٬ دوره روحاني دوره شدت يافتن تنشهاست. دوره عميق تر شدن شكافهاي حكومت است. دوره گسترش اعتراضات كارگران براي افزايش دستمزدها و عليه اخراجهاست. دوره فوران خشم مردم عليه فلاكت و فقر است. دوره شورشهاي جوانان براي كنار زدن محدوديتها و محروميتها و تعرضات اوباش حكومتي است. وعده هاي روحاني فقط به مردم معترض امكان ميدهد كه همين وعده ها را بر سر حكومت و حاميانش بكوبند و متحدانه دست به تعرض به سران حكومت بزنند. اپوزيسيون حافظ نظام٬ يعني ملي اسلامي هاي رنگارنگ و طيف توده اي و بقاياي دوخردادي نيز با هر موعظه انتظاري كه در ميان مردم تبليغ ميكنند ميخي بر تابوت خويش ميكوبند و مردم را عليه خود بسيج ميكنند. در اين موارد هيچ ترديدي نبايد داشت. روحاني و دولتش را ميتوان و بايد به آخرين دولت حكومت كثيف و ارتجاعي اسلامي تبديل كرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *