“اتحاد مقدس تاریخاً نام سازمانی بسیار منفور در قرن نوزده بود که پس از سقوط ناپلئون توسط امپراتوران و سلاطین اروپا ایجاد شد و هدفش سرکوب نهضتهای انقلابی و آزادیخواه در اروپا بود. این سازمان در ۱۴ سپتامبر سال ۱۸۱۵ در پاریس رسماً تشکیل شد و در آن تزار روسیه، امپراتور اتریش و پادشاه پروس شرکت جستند” (ویکیپدیا). دیروز ۲۰ نوامبر ۲۰۲۴ چنین اتحاد متعفن و منفوری میان نیروهای متخاصم، در کنفرانس محیطزیست در باکو ابراز وجود کرد.
در کنفرانس جهانی سازمان ملل در مورد محیطزیست در باکو (COP29) روز گذشته بحث در مورد به روز کردن سند حمایت از زنان بود که تحت عنوان “سند لیما” ده سال قبل تصویب شده بود. فوراً واتیکان پرچم مخالفت با اصلاح سند مربوط به زنان را بالا برد. عربستان و جمهوری اسلامی و مصر و روسیه نیز با مخالفت واتیکان همراه شدند و آنها نیز با اصلاح سند مربوط به زنان مخالفت کردند. دلیلی که آنها همه اشاره میکردند این بود که بحث از مسئله زنان فراتر رفته و وارد عرصه “جنسیت” شده که پای تغییر جنسیت و همجنسگرایی را وسط میکشد و این از نظر ما غیرقابلبحث است. اگر ترامپ هم رسماً کارش را شروع کرده بود قطعاً در کنار آنها قرار میگرفت.
این دولتها از نظر سیاسی با هم هزار مشکل و خصومت دارند. اما وقتی پای مذهب و سنتهای ارتجاعی ضد زن و ضد حقوق انسانی به میان میآید، کاملاً با هم یکی هستند و فوراً در کنار هم قرار میگیرند و علیه زنان موضع میگیرند. از نظر پاپ ال جی بی تی کیوها حق زندگی عادی در جامعه را ندارند و نباید رسماً حقوقی برای آنها به رسمیت شناخته شود. حکومت سعودی و پوتین و ال سیسی نیز ایضاً از طرح مسئله زنان و مسئله جنسیت به لرزه میافتند. کارنامه کلیسا و اسلام در مورد زنان و همجنسگرایان سراپا جنایت و نابودسازی وحشیانه است.
مسئله اصلی به طور خلاصه این است که با تغییرات اقلیمی و آبوهوایی، زنان لطمات بسیار بیشتری از مردان میبینند. موقعیت اجتماعی و اقتصادی زنان بهشدت آسیب خواهد دید. زنان در معرض فشارها و آسیبهای بسیار بیشتری قرار خواهند گرفت. موقعیت شکننده زنان شکنندهتر از وضعیت موجود که فیالحال تبعیضآمیز است خواهد شد. مشاغل “زنانه” بیشتر نابود میشود. فرصتهای شغلی مربوط به زنان کمیابتر میشود. زنان بیشتر از مردان به آوارگی و بیتامینی رانده میشوند. بر اساس گزارش زنان سازمان ملل، تا سال ۲۰۲۵۰ شمار زنانی که در معرض ناامنی غذایی ناشی از تغییرات اقلیمی قرار میگیرند نزدیک به ۲۴۰ میلیون افزایش خواهد یافت. این افزایش برای مردان ۱۳۱ میلیون نفر است. اما در همان حال سرمایهگذاری روی پروژههایی که زنان را نیز در بر میگیرد نزدیک به صفر است و تنها یکصدم در صد (۰.۰۱) از بودجههای محیط زیستی را در بر میگیرد. این علیرغم این واقعیت است که زنان نیروی اصلی جنبش مقابله با تخریب محیطزیست بودهاند و در همهجا نقش تعیینکنندهای در جنبشهای محیط زیستی دارند.
اما مشکل جدیتر نیروهای ارتجاعی این است که بحث در مورد زنان در دوره کنونی به این سؤال گرهخورده است که چه کسی زن است و چه کسی مرد. مسئله تغییر جنسیت و ازدواج همجنس از نظر واتیکان و اسلام طی قرون و اعصار گناهی نابخشودنی و مستوجب مرگ شناخته میشده است و بههیچوجه به رسمیت شناخته نمیشد. شمار زنان و مردانی که به جرم آمیزش با همجنس در آتش سوزانده شدند و یا زیر شکنجههای وحشیانه به قتل رسیدند، معلوم نیست. اما بهراستی تکاندهنده و بینهایت وسیع است و نشانههای این جنایات در همه آثار تاریخی قابلمشاهده است. جالب است که از دسامبر سال گذشته واتیکان زیر فشارهای عظیم افکار عمومی ناچار شد ازدواج همجنسگرایان و ترنسها را به طور غیررسمی به رسمیت بشناسد و اذیت و آزار و کشتار ال جی بی تی کیوها را ممنوع کند. پاپ هم به کشیشان اجازه داد که در بستن چنین عقدهایی شرکت کنند و هم اجازه نداد که این ازدواجها در اسناد کلیسا به رسمیت شناخته شود.
اکنون با مخالفت با مسئله زنان و جنسیت در کنفرانس جهانی محیطزیست، هم پاپ و هم دولتهایی مثل عربستان و جمهوری اسلامی و مصر و روسیه نشان میدهند که هرچه طی این سالها عقب نشستهاند، تنها و تنها زیر فشار مردم بوده است و وقتی پای عمل پیش میآید و فشار افکار عمومی را به هر دلیلی کمتر احساس میکنند، به همان اصول کثیف و ارتجاعی و جنایتکارانه قرونوسطایی خود بازگشت میکنند. اگر محیطزیست دارد تخریب میشود و اگر میلیونها زن و مرد و ال جی بی تی کیوها بیشترین آسیبها را از گرمایش زمین و نابودی محیطزیست میبینند، کنارزدن چنین موضوعی از دستور کار به معنای سیاست ادامه جنایت علیه زنان و ال جی بی تی کیوها و تحمیل گرسنگی و مرگ به آنهاست. واتیکان و همه این دولتها بیش از هر کسی این واقعیت را میدانند و درعینحال باحرارت تلاش میکنند موضوع زنان و جنسیت را زیر فرش کنند و اجازه دهند که آنها با تغییر محیطزیست نابود شوند. این ادامه همان سوزاندن همجنسگرایان و زنان در آتش و یا اعدام آنها توسط جمهوری اسلامی است که به این شکل پوشیدهتر دارد خود را نشان میدهد.
یک نکته که در آخر قابلاشاره است این است که این اتحاد مقدس و نامیمون نیروهای مذهبی در قرن بیست و یکم در وضعیتی بسیار شکننده قرار دارد. همچون اتحاد مقدس امپراتوریهای قرن نوزده که از ترس مرگ و نابودی دست در دست هم داده بودند و جنایت میکردند و خیلی زود در برابر انقلابات و خیزشهای مردمی از هم پاشید، این اتحاد نامیمون و نانوشته کنونی میان واتیکان و حکومتهای مذهبی ای مثل جمهوری اسلامی نیز مطلقاً قابلدوام نیست و همه این نیروها به دوران پایانی خود نزدیک میشوند. بهویژه جمهوری اسلامی با یک انقلاب بالفعل مواجه است و با سرنگونی این حکومت منفور، بدون هیچ تردیدی ستون ارتجاع در تمام جهان به لرزه مرگ خواهد افتاد.