asqar karimi1

بی بی سی یک حزب سیاسی دست راستی است

asqar karimi1
اصغر کریمی:
هیچ رسانه ای بیطرف نیست. این فی نفسه هیچ ایراد اصولی ندارد. اینرا بعضی از رسانه ها خودشان با صراحت اعلام میکنند. خیلی از رسانه ها اما بشیوه ریاکارانه ای مدعی بیطرفی میشوند اما در عمل بسیار جانبدار و ایدئولوژیک هستند. بی بی سی نمونه مشمئز کننده ای از این نوع است که حتی ظاهر کار ژورنالیستی را هم چندان رعایت نمیکند. بی بی سی بیشتر به یک حزب سیاسی شباهت دارد تا به یک رسانه، حزبی دست راستی.
بی بی سی یکی از منسجم ترین و خط دارترین رسانه های فارسی زبان است با دو خصلت بسیار آشکار، دشمنی با طرفداران سرنگونی و دشمنی عمیق با کمونیست ها. و این مربوط به دوره حکومت خاتمی به این طرف نیست. سی و چهار سال قبل بی بی سی نقش مهمی در سر کار آمدن جمهوری اسلامی داشت. در زمستان سال ٥٧، سران دولت های فرانسه، آلمان، آمریکا و انگلیس در گوادلوپ فرانسه جمع شدند تا درمورد دو مساله مهم تصمیم بگیرند. در این کنفرانس برایشان روشن بود که حکومت شاه رفتنی است و با هیچ حمایتی ادامه حیاتش ممکن نیست بنابراین باید اولا از حمایت از حکومت شاه دست برمیداشتند و دوم اینکه برای حکومت بعدی فکری میکردند. چپ در آن مقطع علیرغم اینکه بدلیل خفقان دهها ساله فاقد حزب و پلاتفرم روشنی بود، با اینهمه بسیار قوی بود. بیانیه های مختلفی که از طرف کارگران اعتصابی، کارکنان مخابرات، کارمندان رادیو و تلویزیون و معلمان و دانشجویان و غیره منتشر میشد تماما چپ بود و خواست های آزادیخواهانه ای را مطرح میکرد. شعارهای اکثر تظاهرات ها نیز هیچ رنگ و بوئی از مذهب نداشت. کارگران شرکت نفت در تهران و خوزستان نقشی کلیدی در انقلاب ایفا میکردند و شعار کارگر نفت ما رهبر سرسخت ما به شعاری عمومی در سراسر کشور تبدیل شده بود. روشن بود که انقلاب جهتی چپ دارد. سران این چهار دولت در مقابل خطر چپ تصمیم گرفتند از آلترناتیو اسلامی حمایت کنند هرچند خمینی و دار و دسته اش آلترناتیو مناسب غرب نبودند. رادیو بی بی سی که سیاست های وزارت امور خارجه انگلیس را پیش میبرد، بطور قاطعی پشت خمینی و جریان اسلامی رفت و با پخش هرروزه اعلامیه های خمینی و مصاحبه با اطرافیان او و سانسور فضای چپ اعتراضات، عملا به بلندگوی جریان اسلامی تبدیل شد. خمینی تا سال ٥٧ شخصیت گمنامی بود و موقعیت ویژه ای در ایران نداشت اما او را به پاریس بردند، زیر درخت سیب در نوفل لوشاتو نشاندند و تا توانستند نورافکن ها را روی او انداختند و او را به مهمترین شخصیت ایران تبدیل کردند. بی بی سی ابزار کلیدی آنها در این تصمیم تاریخی و ارتجاعی بود. بدین ترتیب بی بی سی، همپای دولی که جمهوری اسلامی را سر کار آوردند، مستقیما شریک جنایاتی شد که جمهوری اسلامی در طول حاکمیتش مرتکب شده است. لکه ننگی که هرگز از حافظه مردمی که به امید یک زندگی بهتر انقلاب کرده بودند، پاک نخواهد شد.
از آن تاریخ تا کنون رادیو بی بی سی و سپس تلویزیون بی بی سی که با همان سیاست و بعضا همان کاراکترها برنامه پخش میکند، همچنان در کنار جمهوری اسلامی بوده است. درمورد اعدام های دهها هزاری از کمونیست ها و مخالفین حکومت در دهه شصت و همینطور تعرض هرروزه به زنان سکوت کرد، اعتراضات هرروزه در مراکز کارگری را مطلقا پوشش نداد، درمورد سرکوب مردم کردستان کمترین پوشش را داد. با روی کار آمدن اصلاح طلبان اصلاح طلب شد، سپس منتظری را پدر حقوق بشر ایران خواند و با آمدن روحانی، با وقاحتی خاص و صریحتر از همیشه به مخالفت با سرنگونی حکومت برخاست.
بی بی سی رسانه ای بشدت ایدئولوژیک است. در حالیکه عملا به بلندگوی اصلاح طلبان و طیف توده ای اکثریتی و امثال فرخ نگهدار و شیرین عبادی یعنی، بی مقدارترین به اصطلاح شخصیت های سیاسی ایرانی تبدیل شده که نقشی در هیچ عمل خاصی جز پادوئی برای اصلاح طلبان حکومت ندارند، بطور سیستماتیکی جریانات سرنگونی طلب و مخصوصا کمونیست ها را سانسور میکند. نه کمپین های متعدد آنها را منعکس میکند و نه با رهبران و فعالینشان مصاحبه و میزگرد تشکیل میدهد. بگذارید به یکی از این کمپین ها اشاره کنم. کمپین نجات سکینه محمدی آشتیانی از سنگسار یکی از بزرگترین کمپین های سیاسی علیه جمهوری اسلامی در سه دهه گذشته بوده است. از سی ان ان و واشنگتن پست و صدها رسانه کوچک و بزرگ ماهها این کمپین را پوشش دادند، از برزیل تا روسیه و از اروپا تا آمریکای شمالی به موضوعی داغ تبدیل شد و حتی رابطه نزدیک دولت برزیل با جمهوری اسلامی را تحت الشعاع قرار داد، چندین میلیون نفر قطعنامه دفاع از او را در سراسر جهان امضا کردند و حتی احمدی نژاد! گفت اینقدر رسانه ها و دولتها این قضیه را بزرگ کرده اند که اگر اسم سکینه را سرچ کنی بیش از ٥٠٠ هزار لینک میبینی، در ایتالیا عکس سکینه را بر سر ساختمان های شهرداری ها آویختند و حتی تعدادی از دولت ها و احزاب دولتی عکس العمل نشان دادند. صدها رسانه با مینا احدی سازمانده این کمپین و سخنگوی کمیته بین المللی علیه اعدام و همینطور مریم نمازی و برخی دیگر از سازماندهندگان این کمپین مصاحبه کردند اما بی بی سی دقیقا به همین خاطر که اینها اعضای رهبری حزب کمونیست کارگری بودند، از پوشش این کمپین و مصاحبه با دست اندرکاران آن خودداری کرد. یعنی حتی آنجا که این مساله به یک مساله خبری همه رسانه ها تبدیل شده بود، بی بی سی حتی برای رعایت ظاهر بی طرفی هم که شده این کمپین را پوشش نداد و نشان داد که ایدئولوژیک تر از این حرف ها است. یک مورد دیگر که بد نیست اشاره کنم زندانیان محکوم به اعدام و فعالین کارگری زندانی هستند. در حالیکه بی بی سی مدام درمورد اصلاح طلبان زندانی صحبت میکند، به اندازه یک صدم آنها گزارشات مربوط به سایر زندانیان و محکومین به اعدام را پوشش نمیدهد و این سر و صدای زندانیان را نیز درآورده است. بارها پیام داده اند چرا بی بی سی و صدای آمریکا فقط زندانیان معینی را که امکاناتشان در زندان نیز با بقیه متفاوت است، پوشش میدهد و از بقیه حرفی نمیزند. بی بی سی با کمونیست ها و سرنگونی طلبان همان رفتاری را دارد که صدا و سیمای جمهوری اسلامی با زنان و کارگران و دانشجویان و غیره دارد.
بی بی سی ژست یک رسانه را دارد اما بطور واقعی یک حزب سیاسی است و خوشبختانه خیلی ها ماهیت آنرا شناخته اند. بی جهت نیست که به آن لقب بامسمای آیت اله بی بی سی داده اند. اما همانطور که بی بی سی بطور سیستماتیک از جمهوری اسلامی یا جناح خاصی از آن دفاع میکند و مخالفین حکومت را نادیده میگیرد، سرنگونی طلبان نیز باید فشاری سیستماتیک را علیه بی بی سی و البته همه رسانه هائی که خاک در چشم مردم میپاشند، سوء اطلاعات میدهند و نقش مخربی در مقابل مردم بجای آمده از این حکومت منحوس بازی میکنند، سازمان بدهند. امروز به یمن مدیای اجتماعی انحصار رسانه ای شکسته شده است. میلیون ها نفر به رسانه های آلترناتیو دسترسی دارند و بخش قابل توجهی از فعالین مدیای اجتماعی که با دیدی انتقادی و رادیکال در قبال وضع موجود سعی میکنند حقایق سیاسی ایران را توضیح دهند، باید نقش تاریخی و مهم خود را به رسمیت بشناسند و یک هدف خود را بر ملا کردن و خنثی کردن طرح و توطئه هرروزه این رسانه ها تعریف کنند.
رسانه های دولتی و رسمی یک ابزار مهم طبقه حاکم و مفتخور جامعه اند که روزمره و لحظه به لحظه در حال بمباران تبلیغاتی، مهندسی افکار، کنترل اذهان مردم، ارعاب روانی و منکوب کردن مردم کارگر و زحمتکش هستند و اخلاقیات حاکم را به خورد مردم میدهند تا وضع موجود را حفظ کنند، همان هدفی که به اشکالی دیگر بر عهده نیروی سرکوب و مذهب قرار دارد. باید با گسترش ایده های انتقادی، رادیکال، برابری طلبانه و آرمانخواهانه به مقابله با آنها برخاست و نقش مخرب آنها را مدام زیر ضرب گرفت و افشا کرد. باید تک تک سیاست ها، توطئه های رذیلانه آنها که در قالب مصاحبه با عناوین دهن پرکنی به خورد مردم داده میشود و تک تک شگردهای آنها را از زیر پوشش های ریاکارانه به اصطلاح ژورنالیستی شان بیرون کشید و آنها را بی آبرو کرد. این عرصه بسیار مهمی از جدال سیاسی با نیروهای ارتجاعی، با بازی های سیاسی آنها و مشخصا بخشی از جدال سیاسی با جمهوری اسلامی و لابی های رسانه ای آن است.
٢٧ ژوئیه ٢٠١٣

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *