شاهرخ زمانی از چهره های شناخته شده و محبوب کارگری در روز ٢٢ شهریور جانباخت. مرگ او که یکپارچه شور زندگی بود ناگهانی اتفاق افتاد و همگان را تکان داد. شاهرخ سمبل آزادیخواهی و انسانیت در تمام طول زندگی و مبارزه اش، چه در بیرون و یا در درون زندان بود. شاهرخ را بخاطر مبارزاتش در دفاع از حقوق کارگر و حقوق انسانها زندانی کردند، به او ١١ سال حکم زندان دادند. او را در زندان زیر بیشترین فشار و شکنجه ها قرار دادند. از این زندان به آن زندان و از این بند به آن بند تبعیدش کردند. بارها و بارها جانش را تهدید کردند، اما شاهرخ در هرجا و در هر شرایطی ندای آزادیخواهی را سر داد و پیامش اتحاد و تشکل بود. شاهرخ برای جانیان اسلامی امان نگذاشته بود. پیامهای تیز و کوبنده اش از زندان، علیه اعدام، علیه سرکوبگری های رژیم، در دفاع از حقوق زندانی، در دفاع از حقوق کارگر، معلم و مبارزات برحق مردم، یک آن حکومت اسلامی را رها نکرد و همچون تیغی در چشم رژیم بود.آخرین پیام شاهرخ خطاب به معلمان بخاطر مبارزات درخشانشان و در حمایت از معلمان زندانی بود.
کسانی چون شاهرخ چهره درون زندانها را دگرگون کردند. شاهرخ سخنران برگزاری اول ماه مه ها در زندان بود. او از درون زندان با بیانیه هایش صدای همه زندانیان سیاسی و زندانیان در بند بود. شاهرخ در این بیانیه ها کل توحش سرمایه داری حاکم را به چالش میکشید و علیه کل دستگاه قضایی حکومت و بیدادگری هایش، سخن میگفت و یکدم آرام نداشت. داستان زندگی شاهرخ یک حماسه بود.
با شنیدن خبر درگذشت شاهرخ، انگشت اتهام از سوی کارگران و همبندانش و از سوی همگان بسوی حکومت اسلامی نشانه رفت. حرف همه اینست که جمهوری اسلامی مسئول جانباختن و مرگ اوست. حکومت مسئول جان زندانیان سیاسی و همه زندانیان دربند است. رژیمی که کارگر را بخاطر مبارزه برای خواستهایش برحقش به اسارت میگیرد، سالها او را در زندان نگاهداشته و از اولیه ترین امکانات زیستی محروم میکند، زندانی را زیر شکنجه روحی و جسمی هر روز قرار داده و بدن و جانش را به تحلیل مببرد و حتی دارو و درمان را از او می برد،. متهم اصلی و مسئول هر آسیبی است که به زندانی وارد آید. کارنامه این حکومت، پر از جنایت و کشتار است. این رژیم زیر شکنجه آدم کشته است، کسانی چون ستاربهشتی، اکبر محمدی، رضا محسنی، هدا صابر، زهرا کاظمی، محسن دکمه چی، منصور رادپور، افشین اسانلو و علیرضا کرمی خیرآبادی در همین زندان رجایی شهر و بدست این حکومت به قتل رسیده اند. از اینروست که امروز خانواده شاهرخ شکایت دارند و خواستار رسیدگی به علت مرگ او در زندان هستند.
شاهرخ عزیز را از دست دادیم، اما نکته قابل توجه و شورانگیز در این میان، پاسخ کارگران و جامعه به این جنایت است. فریاد اعتراض علیه جمهوری اسلامی و دست اندرکاران آن در زندان و در بیرون از زندان بسرعت بلند شد و در ایران و همه جهان طنین انداز شد.
پیام ٧ تشکل کارگری، اتحادیه آزاد کارگران ایران، سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، سندیکای کارگران نقاش استان البرز، کانون مدافعان حقوق کارگر، کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای کارگری، کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری و هیات بازگشائی سندیکای کارگران نقاش تهران تحت عنوان ما مرگ شاهرخ زمانی را به پرچمی برای اتحاد و همبستگی کارگری که او پیشتازش بود تبدیل خواهیم کرد”، حکایت از باز شدن سرفصل جدیدی در مبارزات کارگری است.
در بخشی از این بیانیه آمده است: “علت مرگ شاهرخ را مقامات رسمی هر چه اعلام کنند از نظر ما مسئولیت مستقیم آن تماما بر عهده کسانی است که با تحمیل برده وارترین شرایط بر ما کارگران، حق تشکل یابی و مبارزه برای یک زندگی بهتر را نیز از ما سلب کرده و انسانهای شریف و بزرگی همچون شاهرخ زمانی را به گوشه زندانها افکنده اند”. و ادامه میدهد:
“شاهرخ زمانی هیچ جرمی جز دفاع از حقوق هم طبقه ای هایش مرتکب نشده بود. او نه صاحب منصب بود، نه اختلاس کرده بود، نه کوچکترین لطمه ای به کسی زده بود و نه شریک دزدان و غارتگران بود. او یک کارگر نقاش، از اعضای شورای نمایندگان کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای کارگری، عضو هیات بازگشائی سندیکای کارگران نقاش و عضو افتخاری سندیکای کارگران نقاش استان البرز و از بنیان گذاران معنوی این سندیکا بود که در خرداد ماه سال ١٣٩٠ به دلیل مبارزاتش برای احقاق حقوق کارگران به زندان افکنده شد. اما زندان برای انسان جسور و بزرگی همچون شاهرخ، پایان مبارزه و حق طلبی نبود. او در طول نزدیک به ٥ سال دوران زندان، تا آخرین نفس هایش در یکی از سلولهای دو نفره زندان گوهردشت، لحظه ای از مبارزه و حق طلبی باز نایستاد. نه دیوارهای زندان، نه دادگاه، نه سرکوب و نه اعمال فشار از سوی مامورین امنیتی و زندانبانان قادر به زدن مهر سکوت بر لبهای شاهرخ نشدند. او بدون ذره ای بزرگنمائی، با جسارت و صلابت بی نظیرش مظهر مقاومت و مبارزهجوئی طبقه کارگر ایران برای خلاصی از ستم و استثمار بود.” و بدین ترتیب کارگران با چنین عظمتی یاد شاهرخ را گرامیداشتند.
نظیر همین کلمات را در بیانیه های بسیاری که در گرامیداشت یاد شاهرخ منتشر شده و در واقع کیفرخواستی علیه توحش حکومت سرمایه داری حاکم و کل ماشین سرکوب و جنایتش است، را می بینیم.
از جمله بیانیه زندانیان سیاسی دستگاه دو رجایی شهر، بیانیه کانون صنفی معلمان، بیانیه جمعی از زندانیان سیاسی و امنیتی بند ۷ زندان اوین، بیانیه رهبران کارگری چون جعفر عظیم زاده، و شخصیت های سیاسی و احزاب سیاسی مختلف است.
در روز بعد از مرگ شاهرخ زندانیان سیاسی نیز در سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج یاد او را گرامیداشتند و از مبارزات شاهرخ و از خاطراتشان با او گفتند و سرود تاریخی مرغ سحر را خواندند.
٢٤ شهریور روز وداع با شاهرخ و روز خاکسپاری پیکر او در آرامستان وادی رحمت تبریز بود. علیرغم تهدید خانواده اش و تماس تلفنی اطلاعات رژیم با فعالین کارگری در شهرهای کردستان و تهران و سایر نقاط و تهدید آنان و ایجاد فضای امنیتی، جمعیتی نزدیک به هزار نفر در مراسم خاکسپاری شاهرخ که متفاوت از هر مراسم دیگر بود، شرکت داشتند و سالن از جمعیت پر شده بود. در آنجا کارگرانی از تشکلهای مختلف کارگری چون اعضا و فعالین سندیکای کارگران نقاش استان البرز، کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای کارگری، کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، سندیکای کارگران شرکت واحد تهران، کانون مدافعان حقوق کارگر، اتحادیه آزاد کارگران ایران و جوانان دانشجو و کارگرانی از راه دور گرد آمده بودند تا عزم جزم خود را برای ادامه راه شاهرخ اعلام کنند.
مراسم خاکسپاری شاهرخ، مراسم دعا و قرآن خوانی و عزاداری نبود. سخنرانان این مراسم از دست دادن شاهرخ زمانی را ضایعه بزرگ و تاسف انگیزی برای جنبش کارگری و جنبش آزادیخواهی مردم دانستند. اما اعلام داشتند که با مرگ وی زانوی غم در بغل نخواهند گرفت، بلکه با ادامه مبارزاتشان راه وی را دنبال خواهند کرد. مراسم شاهرخ مراسم تجدید عهد کردن کارگران برای مبارزه برای دنیایی بهتر بود. صدای گریه در این مراسم با قرائت بیانیه ٧ تشکل کارگری و با اعلام اینکه مرگ شاهرخ عزیزمان را به پرچمی برای اتحاد و همبستگی کارگری برای رهائی از ستم و استثمار و بر پائی دنیائی بهتر تبدیل خواهیم کرد، شکسته شد. شرکت کنندگان در این مراسم با شعارهای شاهرخ زمانی، تو معلم مایی، شاهرخ زمانی راهت ادامه دارد، درود بر شاهرخ زمانی. عهد و قرار خود را برای مبارزه برای همان آرمانهایی که شاهرخ بخاطرش جان باخت، گذاشتند.
گزارش منتشر شده از سوی اتحادیه آزاد کارگران ایران از مراسم خاکسپاری شاهرخ، گزارش لحظاتی شورانگیز و تاریخی از جنبش کارگری ایران است که این چنین رهبرانش را ارج میدارد و عزم خود را برای دستیابی به برای آزادی و برابری و دنیایی بدون ستم و استثمار نشان میدهد.
در چنین فضایی از اعتراض و خشم شاهرخ زمانی در بلوک ٥٧ قطعه ٨٥ آرامستان وادی رحمت تبریز به خاک سپرده شد. یادش گرامی باد.
شاهرخ جان باخت، اما نگاهی به اتفاقاتی که در همین چند روز و بدنبال مرگ او گذشته است، حکایت از این دارد که این موضوع برای حکومیت اسلامی گران تمام خواهد شد.
نباید بگذاریم و نمیگذاریم که جمهوری اسلامی بسادگی از این جنایت عبور کند. مرگ شاهرخ را به اعتراضی جهانی علیه سرکوبگریهایی رژیم اسلامی و کل ماشین سرکوب و جنایتش تبدیل کنیم. با برگزاری مراسم گرامیداشت شاهرخ در شهرهای مختلف، با طومارهای اعتراضی، با تماس با سازمانهای کارگری و نهادهای انساندوست در سراسر جهان، با پیکت های اعتراضی در ایران، در مقابل درب زندانها و مراجع قدرت جمهوری اسلامی و در خارج کشور در مقابل سفارت خانه های این حکومت و به هر شکلی که میتوانیم، صدای اعتراضمان را به این جنایت بلند کنیم. خواستار آزادی فوری همه کارگران زندانی و زندانیان سیاسی از زندان شویم. خواستار درمان و مداوای زندانیان بیمار و اقدامات اضطراری در قبال جان و زندگی آنها شویم. اجازه ندهیم که جمهوری اسلامی به جنایاتش در زندانها ادامه دهد. خواستار بازرسی نهادهای بین المللی از زندانهای جمهوری اسلامی و پایان دادن به این جنایات شویم. مرگ شاهرخ زمانی یک هشدار است و برای اینکه نگذاریم که چنین جنایتی باز هم تکرار شود، به استقبال کارزاری گسترده برای آزادی تمامی زندانیان سیاسی و باز کردن درب زندانها برویم.