“گرچه از دست دادن شاهرخ درد جانکاهی است اما ما در سوز و گداز این درد جانکاه زانوی غم در بغل نخواهیم گرفت و مرگ شاهرخ را به پرچمی برای اتحاد و همبستگی کارگری که او پیشتازش بود تبدیل خواهیم کرد. ”
از بیانیه هفت تشکل کارگری که در مراسم خاکسپاری شاهرخ قرائت شد
انتشار این بیانیه از طرف هفت تشکل کارگری خود یک نمود برجسته اتحاد و همبستگی جنبش کارگری است. شاهرخ یکی از فعالین و رهبران خستگی ناپذیر این جنبش بود. کسی که بقول بیانیه “جرمی جز دفاع از حقوق هم طبقه ای هایش مرتکب نشده بود. او نه صاحب منصب بود، نه اختلاس کرده بود، نه کوچکترین لطمه ای به کسی زده بود و نه شریک دزدان و غارتگران بود.” و همین دزدان و غارتگران که بر مسند حکومت نشسته اند مسبب و مسئول مرگ شاهرخ و شاهرخها هستند. مرگ او سند دیگری است بر جنایات جمهوری اسلامی علیه فعالین جنبش کارگری و علیه همه مبارزین شریفی که به جرم آزادیخواهی و برابری طلبی در زندانهای رژیم به سر میبرند.
با مرگ شاهرخ یکبار دیگر خواست آزادی فعالین جنبش کارگری و همه زندانیان سیاسی به یک امر محوری در جنبش کارگری و مقابله هر روزه میان کارگران و جمهوری اسلامی بدل میشود. در این مبارزه بخش وسیعی از مردم، خانواده ها و وابستگان جانباختگان و زندانیان سیاسی، مدافعین آزادی بیان وعقیده و تشکل، جنبش حمایت از زندانیان سیاسی، فعالین و نهادهای جنبش علیه اعدام در ایران و در سراسر جهان، همراه و همرزم کارگران هستند. باید به موج جدیدی از اعتراض و مبارزه حول پرچم “کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد”، دامن زد. درسازماندهی و پیشبرد این موج اعتراضی مشخصا فعالین و نهادها و تشکلهای جنبش کارگری در ایران نقش پیشتاز و تعیین کننده ای ایفا میکنند.
رژیم اسلامی سرمایه باید بهای سنگینی برای جانباختن شاهرخ و شاهرخها ها بپردازد. باید رژیم را از هر جهت تحت فشار قرار داد و به عقب نشینی وادار کرد. از بهبود شرایط بهداشتی و درمانی و رفاهی در زندانها تا توقف تعقیب و بازداشت فعالین جنبش کارگری و سایر جنبشهای اعتراضی و تا آزادی کامل کارگران زندانی و همه زندانیان سیاسی را باید با اتکا به قدرت مبارزه خودمان به حکومت تحمیل کنیم. این عرصه ای از مبارزه است که در ایران، و با جلب حمایت جهانی از تشکلهای چپ و کارگری، در همه کشورها میتوان و باید سازمان داد و به پیش برد. این بهترین شیوه بزرگداشت و زنده نگاهداشتن یاد شاهرخ و شاهرخها است!