asqar karimi1

کدامیک باید محاکمه شود، محاکمه کننده یا محاکمه شونده؟

asqar karimi1
اصغر کریمی:
٩ کارگر معدن سنگ آهن بافق را محاکمه میکنند و گفته میشود یک جلسه دادگاه نیز برگزار شده است. میخواهند محاکمه کنند تا کارگران را از تداوم مبارزه بترسانند، اما خود چنان وحشت دارند که هیچ ارگانی حاضر نیست بگوید شاکی دقیقا کیست! در چنین شرایطی مساله محاکمه کارگران به مهمترین موضوع کشمکش میان کارگران و دولت تبدیل میشود. کارگران باید خود را برای یک کارزار مهم آماده کنند. بار دیگر باید کل نیروی خود را به حرکت درآورند. ۵۰۰۰ کارگر معدن و خانواده هایشان و مردم شهر بافق، یعنی همان ها که در مرداد ماه مقابل دولت صف کشیده بودند باید خود را برای این رودررویی با دولت آماده کنند. جبهه دشمن شکننده است و کارگران میتوانند مساله محاکمه رفقای خود را به یک پیروزی برای خود تبدیل کنند.

کارفرما شکایتش را موقعی که در مردادماه خانواده های کارگران بازداشتی مقابل دفترش تجمع کرده و مانع خروج او شدند پس گرفت و اکنون قاضی به کارگران میگوید که فرماندار شکایت کرده است. اما فرماندار به کارگران گفته است که او از آنها شکایت نکرده، دولت از آنها شکایت کرده است (گویی خود فرماندار و فرمانداری بخشی از دولت نیست!) و نماینده مجلس اسلامی از بافق قوه قضائیه را مسئول میداند. امام جمعه بافق که در اوج اعتصاب طولانی مدت ٥٠٠٠ کارگر معدن در تابستان ۹۳ به دست و پای کارگران افتاده و اعلام اعتصاب! کرده بود خود را کنار کشیده است و دیگر دم از کارگر دوستی نمیزند. ربیعی وزیر کار دولت روحانی که گفته بود اگر اعتصاب ٣٩ روزه کارگران به ٣٣٩ روز هم میرسید اجازه نمیدادم مویی از سر کارگران کم شود، خود را به موش مردگی زده است.

کارگرانی که هست و نیست شان به تاراج رفته و دست به اعتراض زدند مجرم نیستند. مجرم کسانی هستند که دستور دستگیری و محاکمه کارگران را داده اند، آنها که قصد حمله بیشتر به سفره کارگران و اخراج صدها نفر از آنان را دارند، آنها که یگان ویژه را به معدن فرستادند. این ربیعی ها و فرماندار و استاندار و مسئولین تامین استان و فرماندهان و مسئولین قوه قضائیه اند که مجرمند و باید محاکمه شوند. دولت و سیستمی مجرم است که حتی یک اعتراض ساده کارگر را تحمل نمیکند. محاکمه کنندگانند که باید به محاکمه کشیده شوند.

در اعتصاب ٣٩ روزه که از ٢٧ اردیبهشت تا ٤ تیرماه ٩٣ به طول انجامید و بویژه در اعتصاب دوم که از ٢٨ مرداد بدنبال دستگیری دو کارگر معدن شروع شد، کارگران و خانواده هایشان با حمایت بخش قابل توجهی از مردم معترض شهر بافق جبهه مبارزه و اعتصاب و تحصن را تشکیل میدادند و شورای اسلامی شهر و فرماندار سابق و امام جمعه و نماینده مجلس از بافق نقش میانجی را بازی میکردند، چاپلوسی کارگران را میکردند و خود را مدافع آنها جا میزدند تا دولت را از مخمصه نجات بدهند. در عین حال آنها منفعت خود را دنبال میکردند و تلاششان این بود که با استفاده از اعتصاب کارگران خواست انتقال بخشی از سهام به بافقی ها! را برجسته کنند تا هم خواست های حق طلبانه کارگران تحت الشعاع قرار گیرد و هم از این نمد کلاهی برای خود درست کنند. ارگان های دولتی نیز از یگان ویژه پلیس و فرماندار و استاندار و وزارت کار و شورای تامین استان و قوه قضائیه و ارگان های دیگری همه در مقابل ٥٠٠٠ کارگر مصمم و متحد در تکاپو بودند تا با دستگیری و محاکمه و مذاکره و التماس و تهدید و تطمیع و وعده و وعید کارگران را به سر کار برگردانند.

ما در طول اعتصاب ۱۶ روزه مردادماه در نوشته ها و برنامه های متعدد تلویزیونی تاکید کردیم که هدف جبهه متنوع مقابل کارگران این است که با خوابیدن اعتصاب و گذشت زمان آب از آسیاب بیفتد تا انتقام خود را بگیرند و ٩ نفر از کارگرانی را که برایشان پرونده ساخته بودند محاکمه کنند. خانواده های کارگران و بخشی از کارگران پیشرو بر این واقف بودند و اعلام کردند که کارگران باید بی قید و شرط و بدون وثیقه آزاد شوند، کارگران زندانی نیز همین را اعلام کردند. اما عده ای از همین طیف میانجی تحت عنوان خیرین! شهر وثیقه گذاشتند و کارگران آزاد شدند. نمی خواستند که دولت با ذلت و خواری تسلیم خواست کارگران و خانواده هایشان شود و بدون وثیقه کارگران بازداشتی آزاد شوند. این وثیقه ها و این میانجی گری ها امروز به طوقی به گردن کارگران تبدیل شد.

با پایان اعتصاب در مردادماه ما بار دیگر بر تشکیل مجمع عمومی کارگران و انتخاب دهها نماینده برای نظارت بر اجرای مطالبات کارگران که مورد پذیرش جبهه مقابل قرار گرفته بود و گزارش پیشرفت کار به کارگران تاکید کردیم. این تنها راهی بود که میتوانست کارگران را در صحنه نگهدارد و آمادگی آنها را پس از اعتصاب بیشتر کند. این در عین حال ضامن این بود که امروز نتوانند کارگران را به دادگاه بکشانند.

متاسفانه زور کارگران پیشرو بر انواع دست هایی که در کار بود و بخشی از کارگران را فریب داده بود نچربید و این آمادگی در میان کارگران عملی نشد. خفقان شدیدی بر کارگران معدن حاکم بود و کارگران برای تشکیل مجمع عمومی و انتخاب نمایندگان خود نیاز به درک روشن از جبهه های مقابل هم، توطئه ها، ریاکاران واسطه چی و مخاطرات بعدی داشتند. کارگران پیشرو تلاش زیادی کردند و حاصل کار این شد که تا امروز ارگان های مختلف دولتی جرات نکرده اند ۲۸ درصد سهام معدن را به بخش خصوصی بدهند و یا داده اند و جرات نمیکنند تصمیم شان را اعلام کنند و این مانع تعدیل نیرو یعنی اخراج صدها کارگر و بدتر شدن موقعیت کارگران معدن شده است. در چند ماه گذشته نیز تلاش کارگران پیشرو برای تاثیر بر کارگران متوهم و یکدست کردن کارگران و ایجاد آمادگی بیشتر برای متشکل کردن کارگران و عملی شدن خواست های آنها و مقابله با اشکال مختلف توطئه و فریب و تهدید در اشکال دیگری ادامه یافته است.

راه مقابله با دادگاهی کردن کارگران و تحقق مطالبات کارگران از اعتراض متحدانه کارگران میگذرد. جبهه مقابل علیرغم تصمیم به دادگاهی کردن کارگران، وحشت و زبونی و عدم یکدستی اش را نشان میدهد. کارگران در چنین فضایی باید روی نقاط قوت خود از جمله خانواده های خود و مردم معترض و حق طلب شهر حساب کنند. به یمن دو اعتصاب طولانی در سال ۹۳ و تلاش کارگران پیشرو توهمات بخشی از کارگران به جبهه میانجی کاهش یافته است و این زمینه را برای اتحاد عمیق تر کارگران و متشکل شدن آنها فراهم تر کرده است. و این خانواده ها هستند که با به میدان آمدن اعتراض را اجتماعی تر و قدرتمندتر میکنند، مردم شهر را به میدان میکشند و پوشش امنیتی محکمی برای کارگران ایجاد میکنند. اما اینبار کارگران باید همراه با داغ کردن فضای اعتراض مجمع عمومی خود را مرتبا تشکیل دهند و دهها کارگر آگاه و مصمم را به عنوان نمایندگان خود انتخاب کنند که بجای صباغیان ها و شورای اسلامی شهر و امام جمعه کارگران را در اعتراض و مذاکره نمایندگی کنند.

اگر قرار است کارگری محاکمه شود باید کلیه کارگران معدن و خانواده هایشان در مقابل دادگاه دست به تجمع بزنند و خواهان محاکمه علنی شوند. این راهی برای تسلیم کردن دولت تدبیر و امید و وزارت کار و قوه قضائیه و یگان ویژه و فرماندار و استاندار و امام جمعه و بقیه دشمنان مردم است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *