جنبش کارگری ایران کجا ایستاده است

shahla daneshfar2
متن سخنرانی شهلا دانشفر در کنفرانس کارگران و انقلابات در خاورمیانه
شهلا دانشفر:
من شهلا دانشفر هماهنگ کننده و یکی از سخنگویان کمیته همبستگی بین المللی کارگری ایران و کمپین برای آزادی کارگران زندانی هستم. بحث من در مورد جنبش کارگری در ایران است. در ایران از یکسو شما فقر، گرانی، بیکاری، و فلاکت بی حد و حصر کارگران و مردم را می بینید. اوضاعی را میبینید که در آن هر روز کارخانجات به تعطیلی کشیده شده و کارگران بسیاری از کار بیکار میشوند. و همراه با این بیکارسازی ها دستمزدهای پرداخت نشده یک معضل وسیع در جنبش کارگری است.

از سوی دیگر یک جنبش اعتراضی رو به رشد کارگری را شاهدید که به طور واقعی نقش مهمی در فعال نگاهداشتن فضای سیاسی و تغییر توازن قوای سیاسی جامعه دارد و این اعتراضات همواره یک عرصه دائمی چالش رژیم اسلامی بوده است. به این اعتبار جنبش کارگری وزن سنگینی در تحولات سیاسی جامعه دارد. در ایران کارگران از حق اعتصاب محرومند. ولی هر روز در این کارخانه و آن کارخانه اعتصاب است. در ایران کارگران از حق تشکل محرومند ولی کارگران با اعتراض و مبارزه شان تشکلهای خود را ایجاد میکنند. مثل تشکلهایی چون سندیکای واحد، سندیکای نیشکر هفت تپه، اتحادیه ازاد کارگران ایران، کمیته پیگیری ، کمیته هماهنگی و غیره . بعلاوه اینکه مجامع عمومی کارگری که یک رکن مهم اعتراضات کارگری است، امروز دارد به شکل با ثبات تری تبدیل میشود. مثل پروفیل ساوه که کارگران میگویند ما هر ماه بطور ثابت مجمع عمومی تشکیل میدهیم تا متشکل باشیم. یا در جایی مثل کیان تایر و صنایع فلزی و زاگرس قروه و غیره کارگران به قول خودشان مجمع عمومی بزرگشان را تشکیل میدهند، نماینده انتخاب میکنند و با تصمیمات متحد مجمع عمومی خود بر سر چگونه پیش برد مبارزاتشان تصمیم میگیرند و این شکل از سازمانیابی توده ای کارگری هر روز بیشتر دارد جای خود را باز میکند. یا فرضا حداقل دستمزد کارگران هر ساله از بالای سر کارگران تعیین میشود. کارگران هیچ دخالتی در آن ندارند. از سه جانبه گری حرف زده میشود. دو جانب آن دولت و کارفرما هستند که روشن است کجا ایستاده اند. و طرف دیگر آن هم تشکلهای دست ساز دولتی هستند که تحت عنوان “جامعه کارگری” سخن میگویند. اما بطورواقعی نقششان آرام نگاهداشتن فضای کارخانجات و منحصر نگاهداشتن اعتراض کارگران در چهارچوب قانون کار جمهوری اسلامی است. بدین ترتیب ستمی فراتر از آنچه در بسیاری از کشورهای سرمایه داری شاهدش هستیم بر کارگران ایران وارد میشود. اما کارگران در برابر این شرایط برده وار کار ساکت نمانده و شاهد جنبشی بر سر خواست افزایش دستمزدها هستیم که هر روز قویتر به جلو می آید. نمونه اش جنبشی با ٤٠ هزار امضا از سوی کارگران است که اتحادیه آزاد کارگران ایران مبتکر به راه افتادن این کمپین اعتراضی است. و وقتی کارگران پتروشیمی ماهشهر با رقم حداقل دستمزد دو میلیون تومان جلو آمدند، هماهنگ کنندگان طومار ٤٠ هزار امضا از آن اعلام حمایت کردند و حتی از درون زندان نیز رهبران کارگری در پشتیبانی از این حرکت بیانیه دادند.

وجه دیگر از موقعیت جنبش کارگری در ایران وجود صفی از رهبران کارگری است. که در سطح جامعه و بعضا در سطح نهادهای کارگری جهانی شناخته شده هستند. اینها رهبرانی که نه تنها در سطح مسایل مشخص کارگری بلکه در سطح مسائل سیاسی جامعه ابراز وجود میکنند. مثلا علیه اعدام، برای آزادی زندانیان سیاسی، در دفاع از حقوق کودک، علیه تبعیض علیه زن سخن میگویند به مناسبت های سیاسی مختلف بیانیه میدهند و فراخوان میدهند. در مناسبتی چون روز جهانی کارگر علیه کل این سیستم وارونه سرمایه داری کیفرخواست خود را اعلام میکنند. و اینها رهبرانی هستند که محبوبند. در جامعه و در سطح جامعه شناخته شده اند. از جمله این رهبران رضا شهابی، جعفر عظیم زاده، پروین محمدی، شاهپور احسانی راد، بهنام ابراهیم زاده، شاهرخ زمانی، محمد جراحی، علی نجاتی و دهها رهبر و فعال دیگر کارگری هستند که تعدادی از آنها هم اکنون در زندانند و از زندان بیانیه میدهند. بطور مثال همین الان برای بهنام ابراهیم زاده پرونده جدید درست کرده اند، اتهامش نیز شورش در زندان است. چون رژیم اسلامی رهبران کارگری و فعالین سیاسی را دستگیر میکند تا جنبش کارگری و کل جامعه را عقب زند. اما این رهبران در زندان نیز صدای آزادیخواهی را فریاد میزنند و ساکت نیستند. میخواهم بگویم وجود چنین صفی از رهبران کارگری و جلو آمدن آنها به عنوان شخصیت های سیاسی شناخته شده، خود یک اتفاق سیاسی مهم است که در عین حال وزن جنبش کارگری را در اوضاع سیاسی ایران نشان میدهد.

به همین یکماه اخیر نگاه کنید. دهها مرکز کارگری یعنی هزاران کارگر در اعتصاب و مبارزه بوده اند. برای مثال مراکزی چون معدن بافق یزد با ٥٠٠٠ کارگر، پارس جنوبی، زاگرس قروه، پتروشیمی ماهشهر، پتروشینی تبریز، تراکتور سازی تبریز، پروفیل و نورد صفا در ساوه، نیشکر هفت تپه، کیان تایر، صنایع فلزی، معدن البرز شرقی ، سد بنیر مریوان، پلی اکریل اصفهان، پازنشستگان ذوب آهن اصفهان و دهها مرکز کارگری دیگر از جمله کانونهای داغ اعتراض کارگری هستند که مبارزات آنها روی فضای سیاسی شهرها تاثیر میگذارد. نمونه اخیر از این دست مبارزات، اعتراضات گسترده کارگران بافق یزد بود که در آن ٥ هزار کارگر با خواست مستقیم آزادی بدون قید و شرط کارگران بازداشت شده دست به اعتصاب زدند و در این مبارزات حمایت مردم شهر را نیز همراه داشتند و این یک اتفاق سیاسی مهم بود. و یا شما می بینید که کارگران پروفیل ساوه در وسط این شهر راهپیمایی میکنند و تمام توجه ها را بخود جلب میکنند. به این معنی که با کشیده شدن اعتراضات از کارخانه به خیابان و به مقابل مراجع دولتی چون مجلس اسلامی، دفتر روحانی، فرمانداریها ، استانداری ها تاثیر مستقیم آنها را بر فضای سیاسی شهرها می بینید.

نکته اینجاست این موقعیت جنبش کارگری در ایران را در متن اوضاع پر جنب و جوش سیاسی ایران باید دید. به نظر من ایران یک نقطه روشنی در تحولات سیاسی منطقه میتواند باشد. در ایران ما شاهد جلو آمدن جنبش های آزادیخواهانه هستیم که رادیکال است. سکولار است. انسانی است. جنبش هایی که دارند خود را به اشکال جنبش خلاصی فرهنگی، جنبش علیه تبعیض علیه زن، جنبش علیه محیط زیست، و در جنبش کارگری، جنبش برای خواست افزایش دستمزدها خود را نشان میدهند. و یا مثلا جنب و جوش اعتراضی علیه داعش در شهرهای کردستان ایران و کمپین برای کمک رسانی به مردم عراق یک نمونه درخشان از فضای سیاسی ایران است و همه اینها چالش مستقیم رژیم اسلامی است. به عبارت روشنتر امروز با یک جنبش قوی آزادیخواهانه و برابری طلبانه در ایران روبرو هستیم. جنبشی که هر روز با بیان روشنتر خواستهایش، تعین بیشتری پیدا میکند. از همین رو اینها همه از موقعیت جنبش چپ در جامعه ایران حکایت دارد. تا جایی که حتی خود دولت از رسوخ تفکرات چپ در جامعه صحبت میکند. اینها همه امید بخش است.

با تصویری که دادم انقلاب در ایران میتواند ضربه ای کاری بر جمهوری اسلامی بعنوان ستون فقرات اسلام سیاسی در منطقه و کل تحرکات اسلام سیاسی باشد. جمهوری اسلامی داعش ایران است و سی و چند سال است جنایت میکند. اوائل انقلاب برای متسقر کردن خودش نسل کشی کرد. کودک را کشت. زن حامله را کشت. به صورت زنان اسید پاشید. صف کارگران را به گلوله بست و غیره و امروز این مردمند که با مبارزاتشان جلوی خیلی از وحشیگیری ها و جنایات رژیم را گرفته اند. اگر چه که همین امروز اعدام ها بیداد میکند و دولت روحانی رکود اعدام ها در ١٥ سال اخیر را داشته است. در عین حال در سطح منطقه نیز یک پای مهم اتفاقاتی که هم اکنون در عراق شاهدش هستیم، جمهوری اسلامی است. به این معنی که بعد از حمله آمریکا به عراق و بیرون کشیدن نیروهایش از این کشور و خلاء سیاسی که بوجود آمد و بخاطر بن بست امریکا و اساسا بورژوازی جهانی است که هر جک و جانوری سر بلند کرده و اوضاع را به این قهقرار کشیده است. رقابت جمهوری اسلامی و عربستان صعودی است که نتیجه اش جلودار شدن داعش در عراق شده است. به عبارتی سی و چند سال حاکمیت جمهوری اسلامی و جلو صحنه آمدن امروز داعش نشانه اوج انحطاط سرمایه داری امروز است. و در این تاریکی ایران و جنبش کارگری در ایران یک نقطه امید است.

به نظر من جنبش کارگری در ایران و جنبش آزادیخوانه مردم ایران نیاز به بیشترین حمایت و همبستگی جهانی و بوِیژه در خاورمیانه را دارد. در همین راستا حمایت از کارگران زندانی و رهبران کارگری در ایران امری بسیار سیاسی و مهم است و برای پیشبرد این امر ما سعی داریم توجه جهانی را به این مهم جلب کنیم.

ما در این کنفرانس همبستگی کارگری خاورمیانه میخواهیم به این اجماع برسیم که امروز به بیشترین همبستگی در جنبش کارگری در سطح خاورمیانه نیاز است و این نیاز سیاسی و فوری است. چرا که پیوندهای سیاسی مهمی مبارزات مردم ایران با مصر و تونس و عراق و کشورهای کل منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را به هم وصل میکند. باید در جهت ایجاد این همبستگی در سطح خاورمیانه گام برداریم و برای آن طرح روشن و آگاهانه ای داشته باشیم. من این را یک گام مهم و در عین حال اولیه برای یک انترناسیونال و هبمستگی جهانی کارگری میدانم. کنفرانس ما و تشکیل شبکه همبستگی کارگری در خاورمیانه و شمال آفریقا قدمی کوچک، اما مهم در این جهت است و امیدوارم در اینجا به نتایج رضایت بخشی برسیم.
٦ سپتامبر ٢٠١٤

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *