“رهایی بهتنهایی ممکن نیست، یا همه با هم یا هیچکدام!”
جملات بالا که به شعار تودهای در خیابان تبدیل شده است، از شعر برتولت برشت با عنوان “ای برده! کیست که آزادت کند؟”* برگرفته شده است. جملاتی از یک شعر ماندگار که برشت در اهمیت همبستگی علیه فاشیسم و سرمایهداری سروده بود.
چرا و چگونه چنین شعاری همچون حلقه همبستگی میان میلیونها شهروند ترکیه در خیابانهای استانبول و دیگر شهرهای ترکیه طنینانداز شده است؟ شهروندان معترضی که بیسابقهترین چالش سیاسی علیه اردوغان و حزب اسلامی عدالت و توسعه (AKP) را آغاز کردهاند.
پاسخ کلی این است: اگر چه بازداشت اکرم امام اوغلو، کاندید حزب جمهوریخواه خلق (CHP)، مؤسس جمهوری ترکیه، یکی از احزاب بورژوازی ترکیه، حزب رقیب اردوغان جرقه خیزش بیسابقه علیه اردوغان را زد؛ اگرچه همین جمله را اولینبار امام اوغلو بر زبان آورد و خیابان آن را در هوا قاپید، اما مضمون واقعی اعتراضات علیه یک دولت اسلامی با یک رهبر خودکامه در رأس یک نظام طبقاتی، علیه فقر، بیکاری، فساد، شکاف فاحش طبقاتی، خودکامگی سیاسی و تلاشهای اغلب ناکام برای دستدرازی اسلام در زندگی مردم است. شعار بالا منعکسکننده نیاز مردم به همبستگی علیه حاکم خودکامهای است که استاد شکاف انداختن میان مردم است و برای تحقق آن به هر روش رذیلانهای دست میبرد.
مشخصات و ویژگیهای برجسته اعتراضات
در دهمین روز اعتراضات، در کنار شهرهای بزرگ دیگر، فقط در شهر استانبول قریب دو میلیون شهروند علیه اردوغان و حزب اسلامیاش به خیابانها ریختند. اعتراض علیه سیاستهای اردوغان و حزبش بیسابقه نیست. اما اعتراض در چنین ابعاد گسترده تودهای از هر نظر بیسابقه است.
وقتی از فاصلهای دور به صحنه نگاه میکنیم و از میان انبوه درختان، کل جنگل را میبینیم چه چیزی فوراً نظرمان را جلب میکند؟ چه چیزی برجسته و چشمگیر است؟ مشخصات این اعتراض که آن را بیسابقه میکند چهها هستند؟
این اولینبار نیست که دولت خودکامه اسلامی اردوغان به چالش کشیده میشود. ده سال بعد از به قدرت رسیدنش، اعتراضات گزی پارک در استانبول و شهرهای دیگر ترکیه یک چالش خیابانی جدی بود. یکی از پسلرزههای انقلابات بهار عربی در ترکیه. تجمعات اعتراضی گزی پارک با حضور فعال دانشجویان، واکنش در مقابل سیاستهای بازار آزادی اردوغان به قیمت ویرانی محیطزیست بود. آن اعتراض از طرف دولت حاکم آنقدر خطرناک تلقی میشد که با یورش وحشیانه نیروهای امنیتی به صف معترضین مواجه شد که در جریان آن بالای ۸ هزار زخمی شدند، ۵ معترض کشته شدند و هزاران نفر بازداشت شدند.
در مقایسه با آن اولین چالش سیاسی در کف خیابان، اولین ویژگی چشمگیر خیزش اخیر، ابعاد میلیونی آن است. این سطح از حضور اعتراضی شهروندان ترکیه بهخودیخود یک فاکتور سیاسی مهم است که نشان میدهد ترکیه وارد دوره جدیدی از تحولات سیاسی شده است.
دومین ویژگی، حضور اقشار مختلف جامعه ترکیه در این اعتراض است. تجمعات اعتراضی بیسابقه و گسترده علیه اردوغان با بازداشت شهردار استانبول از حزب جمهوریخواه خلق زده شد، اما سیل جمعیت میلیونی خواهان خلع اردوغان از قدرت، بسیار فراتر از هواداران این حزب هستند. این جمعیت وسیع را انگیزههای متعدد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اما هدفی مشترک به خیابان آورده است. اعتراض به تورم افسارگسیخته، فقر، بیکاری، فاصله فاحش طبقاتی، فساد هزار فامیل اسلامی اردوغان، خودکامگی سیاسی، انزجار از خصومت حزب حاکم با سکولاریسم در یک جامعه با سنت سکولاریستی قوی، بالاخره نقش حزب حاکم در تقویت باندهای اسلامی در منطقه مبنای تحرک سیاسی اخیر است. این فاکتورها باعث شده است که توده عظیمی از زنان، جوانان، کارگران، اقلیتهای تحت ستم، جامعه رنگین کمانی، طیف وسیعی از هنرمندان و نویسندگان و ژورنالیستها و اقشار متنوعی حتی با جهتگیریهای سیاسی متفاوت به خیابان بریزند و با شعارهایی مثل “حق، حقوق، عدالت”، “دولت استعفا”، “اردوغان دیکتاتور”، “اردوغان استعفا” خواستار کنار رفتن اردوغان شوند. جرقه اعتراضات هر چه باشد، امروز در ترکیه تحرک اعتراضی بزرگ برای پایاندادن به سلطه دولت و حزب متکی بر ایدئولوژی اسلامی که به حق مسئول تورم بالا و بیکاری و فقر و نابرابری قلمداد میشود آغاز شده است.
سومین ویژگی، حضور نیروهای سیاسی مختلف از چپ تا راست و سکولار و ناسیونالیست است که با هدف پایین آوردن اردوغان از قدرت عملاً کنار هم قرار گرفتهاند.
ویژگی چهارم، تنوع و گستره جغرافیایی اعتراضات است. طوری که اعتراضات حتی در مناطق همجوار ساحل شرقی دریای سیاه، مناطق آناتولی، مناطق و شهرهایی که سنتاً پایه اجتماعی اردوغان و حزب حاکم محسوب میشدند جریان دارد.
پنجمین مشخصه این است که اعتراضات اخیر، تکبعدی و تکمسئلهای نیست. علیه فقر، فساد، خودکامگی سیاسی و دخالت اسلام سیاسی نوع اردوغانی در زندگی مردم است.
جمعشدن همه این مشخصهها در کنار هم و در یک اعتراض سراسری در فضای سیاسی ترکیه بیسابقه است.
زمینههای اعتراض
اردوغان در رأس حزب اسلامی AKP، ۲۳ سال بعد از قدرتگیری اسلام سیاسی در ایران به قدرت رسید. عروج اردوغان و حزب اسلامیاش در پاسخ به بحران حکومتی بورژوازی ترکیه امکانپذیر شد. از هنگام تأسیس جمهوری ترکیه به رهبری آتاتورک تا مقطع بهقدرترسیدن اردوغان، ناسیونالیسم سکولار، ایدئولوژی بلامنازع و رسمی هیئت حاکمه و قدرت سیاسی در ترکیه بود و هر ۱۰ سال یکبار، کودتای نظامی توسط ژنرالهای ترکیه بهمثابه اهرم اصلی طبقه حاکم ترکیه برای مهار اعتراضات و تأمین و تضمین ثبات سیاسی عمل کرده است.
اردوغان و حزب اسلامی AKP، در شرایط ناکارآمدی ناسیونالیسم سکولار بهمثابه ایدئولوژی حکومتی و در نقش یک آلترناتیو سیاسی برای پاسخ به بحران حکومتی وقت به قدرت رسید. زمانی به قدرت رسید که بورژوازی ترکیه نیاز به نیروی تازهنفسی داشت که نجات کشور از بحران اقتصادی، تأمین توسعه اقتصادی، مهار تورم، وعده بازگرداندن ثبات سیاسی مورد نیاز سرمایه را تحقق بخشد. حزب AKP با ترکیبی از ایدئولوژی اسلامی و ناسیونالیستی و با چشمانداز و برنامه لیبرالیسم اقتصادی و بازار آزادی به قدرت رسید تا این نقش را ایفا کند. اگر چه این حزب برای مدتی در رشد اقتصادی مورد نیاز طبقه حاکم، در مهار بحران حکومتی و تأمین نیازهای طبقه حاکم ترکیه موفق عمل کرد؛ اما مخصوصاً در دهه اخیر باتوجهبه تورم افسارگسیخته و روزافزون، باتوجهبه فساد گسترده، باتوجهبه شکاف طبقاتی عمیق و باتوجهبه خودکامگی سیاسی و اسلامی اردوغان و حزبش، فضای سیاسی با شتاب بسیار بیشتر از گذشته علیه او تغییریافته است.
نسخه “میانهرو” اسلامی و بحرانهای حکومتی در منطقه
قدرتگیری حزب AKP به سال ۱۳۸۱ شمسی (۲۰۰۳ میلادی) برمیگردد. ۲۳ سال بعد از قدرتگیری جمهوری اسلامی در ایران و هفت سال بعد از قدرتگیری طالبان در افغانستان. نسخه شیعی اسلام در ایران و نسخه سنی اسلام در افغانستان، هر دو به کمک فعال دول غرب در مقابل خطر کمونیسم به قدرت رسیدند. دو نیرویی که خیلی زود خصومت خود با مدنیت غرب را نشان دادند و خیلی زود خود به منشأ بحرانهای سیاسی و حکومتی تبدیل شدند. حزب اسلامی AKP بهمثابه الگوی جدیدی از نقش اسلام بهمثابه ایدئولوژی حکومتی، اگرچه در وهله اول برای پاسخ به بحران حکومتی بورژوازی ترکیه ظاهر شد، اما فوراً بهمثابه الگویی امیدبخش در مقابله با بحرانهای حکومتی از طرف دول غرب مورد استقبال قرار گرفت. الگویی که در جریان انقلابات بهار عربی، اخوانالمسلمین در مصر و النهضه در تونس به آن همچون مدل سیاسی موفق و راهگشا نگاه میکردند. حتی اصلاحطلبان حکومتی در ایران هم امیدوار شده بودند که با قدرتگیری اردوغان و مدل اسلامی AKP، شاید موقعیتشان در مقابل باندهای دیگر تقویت شود و نجات جمهوری اسلامی از بحرانهای حکومتی با قدرتگیری آنها فراهم شود.
همه این شرایط ورود ترکیه به رهبری اردوغان به ایفای نقش جدی در معادلات سیاسی منطقه غرق در بحران، در معادلات منطقهای خاورمیانه، شمال آفریقا و آسیای میانه را فراهم کرد. منطقهای که در دومین دهه بعد از پایان جنگ سرد هنوز یکی داغترین نقاط جهان در کشمکش پساجنگ سردی تعیین قلمرو نفوذ میان شرق و غرب علیالعموم و رقابت میان دولتهای منطقه به طور ویژه بود. اردوغان حتی آنچنان به موقعیت خود در منطقه متوهم بود که در رؤیای احیای امپراتوری عثمانی، قصری ۱۰۰۰ اتاقه به سبک معماری سلجوقی، با مسجدی به ظرفیت نمازگزاری ۵۰۰۰ نفر برپا کرد و با سربازانی ملبس به لباسها و زرههای دوره عثمانی به استقبال مهمانان خارجی میرفت.
در خود ترکیه، اردوغان در رأس حزب اسلامی AKP، تلاش زیادی کرد تا قوانین اسلامی را بر زندگی مدنی شهروندان ترکیه حاکم کند؛ اما با مقاومت جامعه، مقاومت زنان و جوانان سرش در اغلب موارد به سنگ خورد. وقتی هوس کرد بوسه در ملأعام را چون مغایر با شریعت اسلامی است قدغن کند، “بوسه عشاق” در ملأعام را تحویل گرفت. وقتی آبجوخوری بیرون از رستورانها را قدغن کرد، با آبجوخوری اعتراضی در ملأعام پاسخ گرفت. وقتی تصمیم گرفت ترکیه را از کنوانسیون استانبول، توافقنامه بینالمللی برای جلوگیری از مبارزه با خشونت زنان خارج کند، بیش از هزار زن از بیش از ۷۰ نقطه ترکیه در استانبول علیه این تصمیم ارتجاعی تجمع اعتراضی قدرتمندی برپا کردند.
خیزش گزی پارک در سال ۱۳۹۲ شمسی (۲۰۱۳ میلادی)، – نسخه ترکیهای خیزشهای موسوم به بهار عربی، – اولین چالش سیاسی بود که چهره خشن و سرکوبگر اسلام “میانهرو” را هم برملا کرد. چهرهای که با چنگانداختن به همه نهادهای “دموکراسی” ترکیه، از دستگاه قضایی گرفته تا رسانهها و بازداشت و احکام سنگین زندان برای هر کسی که به هر شکل منتقد حزب حاکم بود بیشتر برملا شد و بالاخره با حمایت علنی دولت و ارتش دولت ترکیه از داعش در حمله به کوبانی در سال ۱۳۹۳ شمسی (۲۰۱۴ میلادی) معلوم شد که نسخه “میانهرو” اسلام در قدرت هم خصم زندگی و کرامت انسانی است.
چالش سیاسی اردوغان، واکنش در ایران
نمیتوان پیشبینی کرد روند اوضاع کی و چگونه موقعیت اردوغان و حزب اسلامی حاکم را رقم خواهد زد، اما برای اولینبار حاکمیت خودکامه اسلامی اردوغان در کف خیابان آن هم در ابعاد میلیونی با خواست “اردوغان باید برود” به چالش کشیده شده است و این سطح از اعتراضات تا همینجا به موقعیت اردوغان و حزبش ضربات سنگینی زده است.
تضعیف اردوغان مخصوصاً اگر نهایتاً به ساقط شدنش از قدرت سیاسی منجر شود به معنای بستهشدن دفتر حیات سیاسی الگوی اردوغانی اسلام سیاسی آن هم در یک کشور بسیار مهم از نظر سیاسی است. خبری خوش برای مردم منزجر از اسلام و حکومتهای اسلامی در منطقه مخصوصاً مردم ایران و افغانستان.
در ایران، مثل همه موارد دیگر، واکنش جامعه ازیکطرف و حکومت اسلامی از طرف دیگر نسبت به تحولات ترکیه تماماً در نقطه مقابل هم و متضاد هستند. دلیلش هم روشن است. همینکه یک حزب اسلامی در کشور همسایه زیر ضرب قرار گرفته قاعدتاً برای مردمی که دو سال و نیم پیش انقلابی علیه جمهوری اسلامی و جاروکردن اسلام از حیات اجتماعیشان را آغاز کردند خوشحالکننده است. برای مردم ایران شعفانگیز است وقتی میبینند زنان و مردانی که در جریان انقلاب زن زندگی آزادی همبستگی خود را با آن انقلاب نشان دادند، امروز خود به میدان آمدهاند تا حاکم خودکامه اسلامی ترکیه را به پایین بکشند.
جنبش اعتراضی جاری ترکیه مخصوصاً از نظر تقابلش با ارتجاع اسلامی اردوغان همجهت با انقلاب زن زندگی آزادی است و قطعاً از آن انقلاب متأثر است. انقلابی که نهتنها در وقت خودش در میان مردم ترکیه همبستگی زیادی جلب کرد، بلکه حتی بعد از دو سال در بزرگداشت دومین سالگرد آن در مناطق کردنشین راهپیماییهای بزرگ با شعار زن زندگی آزادی برگزار شد. جالب است که آن شعار توسط استانداری دیاربکر ممنوع اعلام شده است! مردم ایران و ترکیه در مقابل اسلام سیاسی همسرنوشت و همرزماند. هر درجه عقب راندن اردوغان و حزب اسلامیاش در ترکیه، از نظر جنبش زن زندگی آزادی در ایران یک پیروزی بر علیه اسلام سیاسی در منطقه است و بیتردید زنان و جوانان و شهروندان بهپاخاسته ایران علیه حاکمیت اسلامی، خود را همراه و همبسته با مبارزه مردم ترکیه علیه حزب اسلامی AKP میدانند.
حکومت اسلامی چطور؟ باتوجهبه اینکه اردوغان در رأس یک کشور مهم، در معادلات سیاسی منطقه رقیب جمهوری اسلامی تلقی میشود، آیا نباید حکام اسلامی در ایران از بهخطرافتادن موقعیت داخلی اردوغان و بهتبع آن موقعیت منطقهای او خوشحال شوند؟ مخصوصاً باید توجه کرد که بشار اسد با حمایت علنی همین رقیب منطقهای جمهوری اسلامی سقوط کرد و جریانات اسلامی سنی مورد حمایت اردوغان در سوریه قدرت گرفتند.
اولاً بعد از طوفان الاقصی و درهمشکسته شدن محور مقاومت، زیر پای جمهوری اسلامی در منطقه آنچنان خالی شده است که با تغییر وضعیت اردوغان فرجی حاصل نخواهد شد. ثانیاً، از نظر یک حکومت اسلامی منتظرالسقوط، از نظر حکومتی که با یک رنسانس عظیم ضداسلامی مواجه است، ضربه خوردن برادران اسلامی در هر گوشه جهان غمانگیز است چه برسد به برادر اسلامی در کشور همجوار. مخصوصاً میتوان تصور کرد که جناح اصلاحطلب حکومت اسلامی با مشاهده وضع اردوغان باید حتی بیشتر از همه افسرده باشد چرا که همیشه به حزب AKP بهمثابه یک الگوی حکومتی آلترناتیو و موفق امیدوار بود.
سیر محتمل اوضاع
اردوغان ۲۳ سال تمام، با تمرکز قدرت اقتصادی، اجرایی، مقننه، قضایی، نظامی، امنیتی و رسانهای در دستان خود، با سرکوب در ابعاد گسترده و با توطئههای خونین در قدرت مانده است. بازداشتهای فلهای در مقیاس دهها هزارنفره، اخراجهای گسترده اساتید دانشگاهها، معلمان، دانشجویان، فعالین کارگری، کارکنان ادارات مختلف و کلاً هر شهروندی که از نظر حکومت خودکامه اردوغان مخالف محسوب میشود، آن هم به اتهام “همکاری با تروریستها” شیوه شناخته شده حزب AKP و اردوغان برای سرکوب مخالفین بوده است. دستگاه امنیتی اردوغان حتی متهم است که در انفجارهای ویرانگر در مقاطع مختلف انتخاباتی برای شکستدادن رقبا نقش داشته است.
علیرغم همه اینها، این بار جمعیتی عظیم به خیابان آمدهاند و علناً رفتن اردوغان را میخواهند. یک شرط مهم تحقق این هدف این است که جمعیت با همین شوروشوق و با همین خواست در خیابان بمانند و این جنبش اعتراضی با اعتصابات سراسری همراه شود. خبرهای حاکی از آمادهشدن سندیکاهای کارگری برای اعتصاب امیدبخش است.
این چشمانداز چقدر قابلتحقق است؟
مثل همه جنبشها، یک فاکتور مهم و تعیینکننده در سیر اوضاع، تاکتیکها و سیاستهای احزاب و نیروهایی است که در هدایت این اعتراضات نقش محوری دارند. در حال حاضر این نقش اساساً به عهده CHP است که قصد داشت اکرم امام اوغلو را برای شکستدادن اردوغان در انتخابات ریاستجمهوری معرفی کند. بازداشت او یکی از همان نوع توطئههای شناخته شده و نخنمای اردوغان، یک حمله پیشگیرانه است که اردوغان در آن استاد است.
آزادی امام اوغلو، راهانداختن پتیشن برای جلو انداختن انتخابات، تحریم رسانههای وابسته به دولت و کالاهای کمپانیهای وابسته به این رسانهها بخشی از این روشهاست. اما روشن است که همه این کارها بر متن و همراه با اعتراضات گسترده خیابانی کارساز است و در تضعیف موقعیت اردوغان نقش مؤثری ایفا میکنند. در حال حاضر، حضور اعتراضی با جمعیت وسیع در خیابان اساساً به رهبری CHP پیش میرود. معلوم است سران این حزب متوجه هستند که فعلاً با حضور خیابانی گسترده میتوانند در مقابل اردوغان قدرتنمایی کنند.
فشار اعتراضی از پایین حتی خود CHP را هم مجبور به تبلیغات تندتر و اتخاذ تاکتیکهای رادیکال کرده است. فراموش نکنیم که اعتراض خیابانی را دانشجویان دانشگاه استانبول با تظاهرات اعتراضی به سمت ساختمان شهرداری شروع کردند که با پیوستن مردم گسترش پیدا کرد. اتفاقی که حتماً در همراهی و رویآوری رهبری CHP به تجمعات خیابانی تأثیر داشت. حتی این جنبش چپ دانشجویی بود که بایکوت شرکتها و مراکز سرمایهداری وابسته به AKP را به رهبری CHP تحمیل کرد. در متن چنین رادیکالیسم از پایینی است که رهبر CHP اردوغان را نه رئیسجمهور بلکه “رئیس دولت کودتا” خطاب میکند و به نیروهای پلیس و امنیت اخطار میدهد که از دستور فرماندهانشان برای سرکوب سرپیچی کنند و در غیر این صورت محاکمه خواهند شد.
اما ممکن است اردوغان برای مهار اعتراضات تودهای به آزادی امام اوغلو تن دهد و متعاقب آن بهاحتمالقوی حزب جمهوریخواه تصمیم بگیرد فتیله حضور گسترده در خیابان را پایین کشیده و فقط بر رقابت انتخاباتی برای شکستدادن اردوغان متمرکز شود. این تغییر تاکتیک مخصوصاً از این نظر محتمل است که CHP بهعنوان مؤسس جمهوری ترکیه، بهعنوان یک حزب نهادینه شده بورژوازی ترکیه، حزبی که مناسبات گسترده با سرمایه مالی و صنعتی ترکیه دارد، حتماً حواسش هست که با حضور گسترده مردم در خیابان با شعارهای رادیکال ممکن است اوضاع از کنترل خارج شود و کل نظام به خطر افتد.
اگر اوضاع در این جهت پیش برود، شانس اردوغان برای پایاندادن به اعتراضات بیشتر خواهد شد اگر چه بعید است بتواند موقعیت قدرقدرت قبلیاش را بازیابد.
واکنش جهانی هم در وضعیت اعتراضات مؤثر خواهد بود. تاکنون واکنش دولتها در غرب بسیار محتاطانه بوده است. میگویند این یک “موضوع داخلی” است. در بهترین حالت “رعایت ارزشهای دموکراتیک” و “خویشتنداری” را توصیه میکنند. چرا؟ چون اولاً اولویت در میان سران دول اروپا جنگ میان روسیه و اوکراین است و نمیخواهند شخصی را که در رأس دومین ارتش ناتو است از خود دور کنند. ثانیاً، اردوغان در مقابل رشوه ۹ میلیارددلاری از دول غرب، فعلاً نقش مرزبان در مقابل هجوم پناهجویان به کشورهای اروپایی را بازی میکند و بالاخره اینکه، مثل همه تحولات سیاسی، دول غرب زمانی پشت حکام سیاسی مورد چالش را خالی میکنند که دیگر قطعاً امیدی به ماندنشان در قدرت نباشد.
روی یک استنتاج سیاسی میتوان با قطعیت تأکید کرد. اردوغان حتی اگر از درون این چالش بیسابقه سیاسی قسر در برود، تا همین حالا، موقعیت الگوی اردوغانی اسلام ضربات سنگینی خورده است. اتفاقی که برای همه شهروندان زخمخورده از اسلام در منطقه خبری شعفانگیز است.
بهعنوان نکته پایانی باید تأکید کرد که برای اولینبار در صحنه سیاسی ترکیه، در متن همبستگی گسترده در مقابل دولت خودکامه اردوغان، در متن فضای فعال اعتراضی برای پایاندادن به فقر و فساد حاکم، برای تحقق “حق، حقوق، عدالت”، برای رهایی از خودکامگی سیاسی و اسلامی حاکم، مساعدترین شرایط سیاسی فراهم شده است تا جوانان، کارگران که در ترکیه از سنت رادیکال اعتراضی برخوردارند، نیروهای چپ و عدالتطلب، نیروهای سکولار، گروههای فمینیستی و رنگین کمانی، اکثریت عظیمی از شهروندان که حرمت و انسانیتشان مدام لگدمال میشود، اکثریت عظیمی که برای پایاندادن به بیحقوقی و بیعدالتی به میدان آمدهاند خود متشکل شوند و همچون نیرویی مستقل از احزاب حاکم کل ساختار و نظام حاکم را به چالش بکشند. فرجه و فرصت کمنظیری در مقابل نیروها و فعالین آزادیخواه، عدالتطلب و سکولار باز شده است که نباید از دست داد.
* در مطلبی تحت عنوان “رهایی بهتنهایی مؤثر نیست” به قلم هوشنگ کوبان اشاره شده است که این شعار برگرفته از یکی از اشعار برتولت برشت است که در تأکید بر مبارزه مشترک علیه فاشیسم سروده است.