(عکس از آرشیو)
سارا هدایت:
هر ساله با نزدیك شدن به آستانه ی روز جهانی كارگر، همواره توجه عمومی درسطح كشور به سوی کارگران جامعه جلب میشود وچنین بر میاید كه رسانه های داخلی و طرفدار حكومت، نخستین بار است كه چنین موضوعی رادر بطن جامعه كشف كرده باشند. با تعجب از حق و حقوق پرداخت نشده كارگران و بیكاری و حقوق های معوقه اشان جسته و گریخته صحبت به میان میاورند، تا از قافله ی خبرهای داغ عقب نمانند و تهمت بی توجهی به کارگران جامعه گریبانگیرشان نشود. گاهی نیز برحسب اتفاق وقتی موضوعی به همت فعالین حقوق كارگری در سطح کشوری و جهانی مطرح میشود، به ناچار شروع به صحبت از آن میكنند و بی اینكه كمكی در رفع مشكل كارگران نمایند، به دنبال مقصر در میان كسانی میگردند كه تجهیز و حمایت از آنها فقط و فقط وظیفه ی دولت بوده است و با این كار دولت را از هر مسولیتی عاری میكنند. برای نمونه پس ازكشته شدن دو زن كارگر در آتش سوزی که در محل کارشان روی داد، تمام روزنامه های دولتی و غیر دولتی از آن صحبت كردند و خبر آن نیز به صورت علنی اما نامحسوسی از شبكه های مهم پخش شد و با سر و صدایی كه فعالان حزب كارگری به راه انداختند، سراسر كشور را در تجربه ی مشتركی سهیم كردند تا دولت در نهایت جوابگوی اینگونه ناامنیهای شغلی درمحیط كاری كارگران باشد، هر چند هیچ جواب درستی از سوی هیچ نهاد یا ارگانی ارائه نشد اما تنها “حسن” چنین اتفاقاتی درنهایت پیدا شدن موضوع مشتركی بین همه ی مردم بود که درباره ی آن به بحث بنشینند. كسانی مثل ما هم كه عضو حزب كمونیست كارگری هستیم و همواره در حال رصد حال و روز كارگران، خصوصا مسئله ی زنان كارگر میباشیم، همین كه ابر آمار از طرف رسانه های داخلی و خارجی درباره ی كارگران شروع به باریدن میكند، خوشحال شده و در میان تمام هجمه های راست و دروغ، از ظلمی كه همواره بر زنان كارگر میرود باب سخن باز میكنیم. اما بخوبی واضح است كه این طور واكنش ها نه تنها نشانگر دل سردی اصحاب رسانه است بلكه پی آمدهای سیاسی ناشی از فقدان حافظه ی تاریخی رسانه ها را نیز اشكار میسازد. رسانه های خبری، آشكارا در مورد كارگران یا مسائل مربوط به زنان یكدست عمل نمیكنند، برخی با سماجت پافشاری میكنند كه كلیه ی اپوزسیون های داخلی و خارجی و مردم باید با مسئله نادیده بیحقوقی كارگران مقابله كنند و عده ای طرفدار حكومت نیر به مقابله پرداخته و با داغ كردن خبرهای پیش پا افتاده ی دیگر، سعی در سرپوش گذاشتن بر این ادعاها را دارند. نادیده گرفتن حقوق كارگری در جامعه ی ایران پدیده ی جدیدی به شمارنمی رود اما تعریف و تشخیص آن از نظر تاریخی بسته به دگرگونی های سیاسی و اوضاع اجتماعی نیز دارد. برای نمونه پس از كشته شدن دو زن كارگر در حادثه ی آتش سوزی یكی از تولیدی های قدیمی ساز، تمام رسانه ها از آن صحبت كردند اما همچنان همه فقط درپی كوبیدن همدیگر و به دنبال مقصر بودند تا خود را از نگاه مردم معترض در امان نگه دارند. از اول هم قرار نبود که اینها راه حلی ارائه بدهند و یا واقعیت آتش سوزی را برای مردم بیان کنند. تیترهایی مانند:
واکنشها به کشته شدن دوکارگر زن؛ مطرح شدن استعفای قالیباف
چه کسی مقصر کشته شدن دوکارگر زن در تهران است؟
کشته شدن دو زن در آتشسوزی خیابان جمهوری؛ قتل یاحادثه؟
دو کارگر زن بر اثر آتشسوزی در یک کارگاه تولیدی کشته شدند
آتشنشانها یا آتشنشانی؛مقصر کشته شدن دو کارگر کداماست
نقل و نبات محافل روزنامه نگاران و صاحبان رسانه شد اما دیری نپایید که پس از فروش روزنامه ها و پر شدن جیب ها، و ارائه آمارها از وضعیت دهشتناک کارگران، گویی زنان کارگر کشته شده جانشان را سر راه پیدا کرده بودند، کل تیترها در اینمورد از کل مطبوعات و مدیا حذف شدند. اما فعالان كارگری درخصوص بازنمایی های خشونت علیه كارگران در گفتمان های گسترده چه در قلمرو خصوصی و چه در مقیاس باورهای اجتماعی همواره شركت میحویند. بی شك در راس آنها حزب كمونیست كارگری است که یكی از راهبردیترین و كارآمدترین حزب هایی است كه درصدد احقاق حق كارگر است و در به دست اوردن آن، تمام تلاش های خود را در اقصی نقاط جهان همواره سرلوحه ی كارهای سیاسی و اجتماعی خود چه از طریق نشریات و میتینگ ها و برنامه های تلویزیونی نظیر کانال جدید که بازتاب دهنده ی صدای مردم دردمند ایران و اعتراضات اشان میباشد، قرار داده است. گزارشگران اخبار كارگری كماكان به بازنمایی آرا و عقاید كارگران درباره ی مسائل اجتماعی می پردازند و رویارویی آنان را با بحران ها از همین زاویه توصیف میكنند. سیاست مداران مزدور داخلی نیز به همین ترتیب آرمان های محرزكارگری رابا علایق سیاسی و اجتماعی ناهمگون شمرده و بی اینكه وقعی بر اوضاع اسفبارآنها بنهند، با استفاده ی تبلیغاتی از آنان و دادن شعارهایی تبلیغاتی با استفاده ازحقوق هرگز دست نیافته ی آنها، برای خود فراکسیونهای مختلفی جهت جلب حمایت كارگران كه اكثریت مردم ایران را تشكیل میدهند، كرده و با شعارهایی چون بسیج كارگری و كارگران همیشه در صحنه و امثال این، سعی در ساكت نگه داشتن و سركوب اعتراض های آنها را دارند. و هر جا که صدای کارگر بلند شود مزدوران چماق بدست، گوش به فرمان به سمت آنها هجوم برده و با تارومار کردن اشان سعی در ساکت کردن جنبش هایی که خود حکومت فاسد هم میداند که اگر شکل واقعی به خود بگیرد باعث براندازی جمهوری اسلامی خواهد شد، میکنند، همچنان که در یک می شاهد توحش نیروهای نظامی و امنیتی و حتی راهنمایی مقابل وزارت کار و میدان آزادی جهت سرکوب کردن تجمع کارگران بودیم. از طرفی دیگر هم برای مشروغ نشان دادن حرکت های غیر انسانی نظام بر در و دیوار شهر پوستر های بزرگ و بیلبردهای تبلیغاتی جهت تبریک و گرامی داشت روزکارگر نصب کرده تا با تبلیغی دروغین خود را مبرهن جلوه دهد. با وجود این همه فشار و ارعاب، در عوض در دهه های اخیر رسانه های کمونیستی نیز در پاسخ به بحران های اقتصادی و اجتماعی، توجه روز افزون خود را به مسائل قلمروی كارگری معطوف كرده اند.
مسائلی مانند بازنشستگی پیش ازموعد كارگران، محاسبه نشدن سوابق بیمه بیكاری برای مشاغل سخت و زیان آور، ممنوعیت رسمی در معرفی نمایندگان كارگران در هیات های تشخیص و حل اختلاف، بی برنامه گی در ارائه ی بن كالاهای اساسی برای كارگران وبازنشستگان، و تعیین حداقل دستمزد ششصد هزار تومانی طوری بیان میشود و بشکل قانون در آمده است كه انگار كارگران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی برای گرفتن دستمزد خود باید منت دار مسلمین حاکم هم باشند. زیرا که اولویت اول جمهوری اسلامی احقاق حق كارفرمایان است. عده ای از تحلیل گران نیز رفاه كارگران را تنها در گرو حل مشكلات كارفرمایان !! دانسته و برای پایان دادن به این مسئله تنها راهكار را، ارائه خدمات بیشتر حکومت به کارفرمیان میدانند. در نهایت حداقل دستمزد سال ٩٣ كارگران و مشمولان قانون كار در سال جاری از رقم ٦٠٩ هزارتومان تجاوز نکرد و در عوض با افزایش ٣٥ درصدی قیمت بنزین و به مراتب افزایش قیمت کلیه اجناس مورد نیاز، ضربه ی مهلک تری به وضعیت معیشتی کارگران وارد شد. اما با وجود همه سرکوبها، ارعاب و دستگیری، کارگران در یکم می بخیابان آمدند و بر علیه این ستمگری صدای خود را بلند کردند.
اردیبهشت ٩٣