نسان نودینیان-داوود رفاهی
١٦اردیبهشتـ ٢٢اردیبهشت ماه ١٣٩٣
تراژدی انسانی سوء تغذیه
مشاور شرکت صنایع شیر ایران: هر سه روز یک بار به دلیل بیماری پوکی استخوان ٢٣٠ نفر معادل تلفات زلزله “ارسباران” جان خود را از دست میدهند که میتوان با افزایش سرانه مصرف شیر به میزان زیادی از این مرگ و میرها جلوگیری کرد. طبق آخرین آمار بانک مرکزی در دو سال نخست اجرای فاز نخست هدفمندی یارانهها مصرف مواد غذایی معادل ١٨ درصد کاهش یافت. در بین مواد غذایی بیشترین کاهش مصرف با ٤٢ درصد مربوط به شیر و لبنیات بوده که در واقع این یک کاهش نبوده بلکه سقوط بوده است. طبق آمارهای رسمی بهداشتی هماکنون دستکم به طور میانگین ١٥٠ میلیون دندان پوسیده در دهان مردم ایران وجود دارد.
اعتراضات کارگری
اعتصاب غذای کارگران سیمان دشتستان
١٧اردیبهشت: کارگران کارخانه سیمان دشتستان از (١٥ اردیبهشت) برای تحقق خواستهایشان “تغییر عنوان شغلی در قرار دادهای کار که باعث محرومیت شغلی کارگران حتی از حقوق مطرح شده در قانون کارشان شده است. و کاهش اضافه کاری، حق شیفت وتغییر آن و .. ” از خوردن غذا در کارخانه خودداری کردهاند. در این اعتصاب غذا ٤٠٠نفر از کارگران شرکت کرده اند. درج عنوان شغلی در قرار داد کار کارگران متخصصی که در بخشهای مکانیک، برق واپراتور هستند به عنوان شغلی “بسته بند” تغییر یافته است که این موضوع در حقوق وسایر مزای کارگران تاثیر بسزایی دارد.
اعتصاب کارگران بزرگترین معدن سنگ آهن کشور در بافق
١٩اردیبهشت: کارکنان سنگ آهن مرکزی بافق در اعتراض به عدم شفاف سازی و پاسخگویی مسئولین درباره روند خصوصی سازی این مجموعه معدنی دست از کار کشیدند. این اعتصاب در ٢٠ اریبیهشت با توقف واگذاری تا تامین در واگذاری معدن، بپایان رسید.
کارگران مخابرات شیراز دست به تجمع زدند
١٧ اردیبشهت ماه كارگران مخابرات راه دور شیراز در مقابل اداره صنایع و معادن این شهر دست به تجمع اعتراضی زدند و با پلاکاردهائی که روی آنها نوشته شده بود وزارت صنایع این آخرین اخطار است٬ مرگ بر قائمیان (سهامدار اصلی شرکت) و حق و حقوق كارگر پرداخت باید گردد. کارگران معترض خواهان پرداخت فوری ٥٥ ماه حقوق و سنوات معوقه خود هستند. مامورین حراست به پراكنده كردن كارگران اقدام كردند اما كارگران مقاومت نموده و به تجمع خود ادامه دادند. کارگران اعلام کرده اند که تا گرفتن حق و حقوقشان به تجمع خود ادامه میدهند. .
کارگران اردبیل تجمع اعتراضی در مقابل استانداری
١٧ اردیبهشت: کارگران و کارکنان مخابرات شهر اردبیل با خواست پرداخت بموقع دستمزدها و همچنین تداوم قرارداد کار در مقابل استانداری در این شهر دست به تجمع زدند. نیروی انتظامی و لباس شخصی ها که حضور چشمگیری داشتند٬ تلاش کردند جلو ورود کارگران به استانداری را بگیرند که به درگیری لفظی میان کارگران و آنها منجر شد.
تجمع معلولان بهزیستی مقابل مجلس
١٧ اردیبهشت: معلولان بهزیستی با تجمع مقابل مجلس شورای اسلامی خواستار رفع مشکلات خویش و پرداخت هزینهها شدند. تجمع کنندگان در نامهای به رئیس مجلس شورای اسلامی خواستهایشان شامل؛ تامین وسایل مورد نیاز آنها، هزینههای درمانی، هزینههای ایاب و ذهاب و سایر هزینههای مصرفی را مطرح کرده اند. معلولین ماهانه مبلغ ٥٣ هزارتومان دریافت می کنند که پاسخگوی نیازهای آنها نیست.
تجمع ناظران برنج جهاد کشاورزی گیلان مقابل استانداری
١٧اردیبهشت: ١٠٠نفر از ناظران برنج جهاد کشاورزی گیلان به منظور تعیین تکلیف وضعیت قراردادی خود مقابل استانداری این استان تجمع کردند. کارگران اعلام کرده اند از ابتدای سال ١٣٩٣
قرار بود حقوق ما از طریق استانداری گیلان پرداخت شود که تاکنون این اتفاق نیفتاده است. وضعیت قراردادی ناظران برنج جهاد کشاورزی گیلان هنوز مشخص نشده است.
تجمع ٣٠٠ نفر از معترضان به ساخت و ساز در زمین های تلو سوهانک مقابل مجلس
١٦اردیبهشت: ٣٠٠ نفر از اعضای تعاونی مسکن روستایی جهاد کشاورزی که در منطقه «تلو سوهانک» دارای زمین هستند، در مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کردند. معترضان که از کارمندان سازمان ها و شرکت های مختلف و دارای زمین هایی با سند در منطقه تلو سوهانک هستند، خواستار آن شدند در زمین های خود ساخت و ساز کنند.
تجمع اعتراضی علیه فساد مالی و دزدی
١٦ اردیبهشت: صد نفر در بخش درب شمالی مجلس خواهان برگرداندن پول های خود که در شرکت سایه گستر ایرانیان سرمایه گذاری کرده اند، شدند. تجمع کنندگان اعلام کرده اند؛ شخصی به نام «الف. ش» خود را کارآفرین برتر و وابسته به برخی نهادها اعلام کرده و ما به دلیل اعتماد به وی، پول و سرمایه مان را در اختیار این فرد قراردادیم. معترضان خواهان بازگرداندن سرمایه خود از این فرد که گفته می شود هم اکنون به عنوان مفسد اقتصادی در زندان به سر می برد، هستند.
کارگران و روز جهانی کارگر
جعفر عظیم زاده و جمیل محمدی دو نفر از دستگیر شدگان روز جهانی کارگر را فورا آزاد کنید!
ایمیل ارسالی به اتحادیه آزاد کارگران ایران از طرف کارخانجات نورد و پروفیل ساوه و لوله سازی صفا و کارگران شهرصنعتی کاوه، مامونیه و شهرصنعتی اراک: جعفر عظیم زاده و جمیل محمدی دو نفر از دستگیر شدگان روز جهانی کارگر را فورا آزاد کنید. ما جمعی از کارگران در شهر صنعتی کاوه، شهرک صنعتی مامونیه و شهر صنعتی اراک از مقامات قضایی میخواهیم جعفر عظیم زاده و جمیل محمدی دستگیر شدگان ١١ اردیبهشت روزجهانی کارگر را فورا آزاد کنید این خواست و فریاد هزاران کارگر استان مرکزی است. هزاران کارگری که هیچ وسیله ای برای رساندن فریاد خود به گوش مسئولان ندارند ما کارگرا ن دیدیم در روز جهانی کارگر این دو نفر بودند که پرچم جنبش دستمزدها را با شهامت بلند کردند و درمقابل تخلف و قانون شکنی دولت در اجرای ماده ٤١ قانون کار ایستادند و قهرمانانه فریاد زدند هرگز از خواسته هایمان کوتاه نخواهیم آمد خواسته اصلی این دو نفر اجرای بی چون وچرا و کامل ماده ٤١ قانون کار درسال ٩٣ و ایجاد تشکل مستقل کارگری می باشد که خواسته و مطالبه ما همه کارگران است ما کارگران استان مرکزی ضمن محکوم کردن بازداشت غیرقانونی جعفر عظیم زاده وجمیل محمدی اعلام میکنیم تا زمانی که این دونفر و همه کارگران زندانی آزاد نشوند، تا زمانی که درمصوبه مزد ٩٣ تجدید نظر نشود و ماده ٤١ قانون کار بطور کامل اجرایی نشود تا زمانی که آقای روحانی فقط وعده وعید می دهد وبا این وعده ها نه تنها دستمزد ما افزایش نمی یابد و جلوی بیکاری، گرانی و تورم گرفته نمی شود بلکه بصورت بی سابقه و بی شرمانه ایی مزد کاهش وهمه کا لاها افزایش می یابد ، ما کارگران حق خودمان میدانیم از این پس در لحظه و زمان با تحصن، تجمع و اعتصاب در محل کار و در مقابل ادارات کار،مجلس، وزارت کار و ریاست جمهوری فریاد بلند خود را به گوش مسئولان نظام جمهوری اسلامی برسانیم. جمعی از کارگران کارخانجات نورد و پروفیل ساوه و لوله سازی صفا و کارگران شهرصنعتی کاوه، مامونیه و شهرصنعتی اراک. متن انگلیسی نامه ی دبیر کل کنفدراسیون بین المللی اتحادیههای کارگری به حسن روحانی دبیر کل کنفدراسیون بین المللی اتحادیههای کارگری در نامهای به حسن روحانی، رییس جمهوری ایران، خواستار پایان بازداشت، تعقیب قضایی و بدرفتاری با فعالان کارگر زندانی شد. شارون بارو، در این نامه با اشا ره به بازداشت تعدادی از فعالان کارگری از جمله جعفر عظیمزاده و جمیل محمدی، در روزهای اخیر اشاره کرد که برخی از فعالان کارگر زندانی مانند شاهرخ زمانی، محمد جراحی، بهنام ابراهیمزاده و رضا شهابی به خاطر فعالیتهای سندیکاییشان مجازات شدهاند.
ایمیل ارسالی به اتحادیه آزاد کارگران ایران از طرف کارگران خودرو سازی ایران خودرو و سایپا
هماهنگ كنندگان محترم ٤٠هزار امضا برای افزایش دستمزد ها
بدین وسیله ما به نمایندگی جمعی از كارگران خودرو ساز شاغل در ایران خودرو و سایپا و شركت كننده در طومار ٤٠ هزار امضا خشم و اعتراض خود را به عمل غیر انسانی و غیر قانونی دستگیری آقایان جعفر عظیم زاده و جمیل محمدی را ابراز می داریم. ما همواره خلاصی از سختی معیشت و تلاش برای زندگی آبرومندانه راهنمای عمل ما بوده است ، بدیهی است كه نمایندگان هماهنگ كننده در ٤٠ هزار امضا را كه تنها گناه آنها شركت در صف مقدم اعتراض ما بوده است تنها نخواهیم گذاشت . ضمن انزجار از رویه غیر انسانی بازداشت رهبران کارگری . ما اخطار می دهیم فلاكت دیگر بس است ، آقایان جعفر عظیم زاده و جمیل محمدی بلافاصله و بی قید و شرط بایستی آزاد شوند در غیر این صورت به نحو مقتضی با فریادی رسا تر و اعتراضی كوبنده تر به میدان خواهیم آمد و هم صدا با دیگر هم طبقه ای هایمان با پرچم افزایش حداقل حقوق ٢/٥ میلیون تومانی و سایر مطالبات انباشته خود به مقابله با برپا دارندگان فلاكت موجود به مقابله خواهیم پرداخت .. جمعی از كارگران خودرو سازی ایران خودرو و سایپا
بیانیه کارگران سنندج و کرمانشاه درمورد ادامه بازداشت جمیل محمدی و جعفر عظیم زاده
١٧اردیبهشت: از دوسال قبل ما کارگران در سراسر ایران با جمع آوری امضا در اعتراض به سطح دستمزدها خواهان افزایش مزد شدیم و تا به امروز که چهل هزار امضا به وزارت کار تحویل داده ایم و چندین بار نیز در محل مجلس و وزارت کار تجمع کرده ایم مصرانه بر خواست خود مبنی براجرای ماده ٤١ قانون کار برای تعیین مزد هستیم. در این راستا تعداد شش نفر از کارگران و دوستان ما بعنوان هماهنگ کنندگان این طومار اعتراضی خواست و مطالبه چهل هزار کارگر امضا کننده و به طبع آن میلیونها کارگر خواهان افزایش مزد را نمایندگی کرده اند. اکنون دو نفر از هماهنگ کنندگان طومار اعتراضی در بازداشت به سر میبرند. جعفر عظیم زاده و جمیل محمدی از شب دهم اردیبهشت ماه در منزل خویش دستگیر شده و تاکنون نیز در بازداشت وزارت اطلاعات هستند. این دوستان هیچ جرمی مرتکب نشده اند بجز اینکه از حق و مطالبه ما برای افزایش مزد در صف اول این اعتراض قرار داشته اند. مسئولین قضایی بجای رسیدگی به قانون شکنی های دولت در وزارت کار در زیر پا گذاشتن ماده ٤١ قانون کار که عملا میلیونها نفر خانواده کارگری را به فلاکت کشانده، کارگران را بخاطر حق خواهی و پیگیری مطالباتشان بازداشت و زندانی میکند و این نمونه آشکار ضدیت با کارگران است. ما کارگران امضا کننده طومار در شهرهای سنندج و کرمانشاه ضمن محکوم نمودن دستگیری و ادامه بازداشت دوستانمان اخطار میدهیم که هزاران کارگر امضا کننده طومار اعتراضی برای افزایش دستمزد از این عمل غیر انسانی وزارت اطلاعات و سیستم قضایی خشمگین بوده و خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط این دوستان می باشیم و اعلام میکنیم چنانچه این دو تن از هماهنگ کنندگان طومار هرچه سریعتر آزاد نگردند خود را برای ابراز اعتراض محق میدانیم و عواقب ناشی از ادامه بازداشت این کارگران مستقیما متوجه مسئولین قضایی و اطلاعاتی است. کارگران امضا کننده طومار اعتراضی در سنندج و کرمانشاه. جمعی از کارگران اخراجی نساجی های کردستان، نساجی شاهو . نساجی پرریس
ملاقات حضوری جعفرعظیم زاده وجمیل محمدی با خانواده شان
١٧اردیبهشت: پیش از ظهر امروز که خانوادهای جعفرعظیم زاده وجمیل محمدی طبق معمول همه روزه، برای پیگیری وضعیت این دوفعال کارگری به زندان اوین مراجعه کرده بودند، خواستار ملاقات با آنان شدند. بالاخره برای نخستین بار با موافقت قاضی مربوطه این ملاقات بعد از ساعت ١١ برای مدت کوتاهی صورت گرفت. هردوفعال کارگری علیرغم مشکلات بسیاری که برای خود وخانواده شان پیش امده است، با روحیه ای بالا در این ملاقات حضور یافته وجعفرعظیم زاده از طرف هر دو اعلام داشت که ما ضمن محکوم کردن تعرض حکومت برای جلوگیری از تجمع کارگران در روز جهانی کارگر درمحل وزارت کار که دراعتراض به اجرا نشدن ماده ٤١ قانون کار در مورد مزد سال٩٣ صورت گرفت ، همچنان برمطالبات برحق کارگران ایران که حداقل آنها در طومار٤٠ هزارنفری کارگران به صراحت بیان شده ودر اطلاعیه ها وبیانیه های اتحادیه آزادگارگران نیز منعکس شده است مصرانه پافشاری میکنیم. در این ملاقات هر دو مراتب تشکر وقدردانی عمیق خودرا ازهمه محافل ، فعالین وتشکلهای کارگری بواسطه حمایتهائی که از ایشان وسایرکارگران دستگیر شده بعمل آوردند، اعلام داشتند. اتحادیه آزاد کارگران ایران ضمن تاکید بر رفع فوری باز داشت این دو عضو خود، خواستار آزادی فوری وبی قید وشرط همه کارگران زندانی است. اتحادیه آزاد کارگران ایران
کانون نویسندگان ایران:کارگران بازداشتی را آزاد کنید!
١٦ اردیبهشت:امسال اول ماه مه، روز گرامیداشت بیش از ٢میلیارد نفر کارگر در سراسر جهان کارگران ایران از هر گونه تجمع و راهپیمایی و برگزاری مراسم حتا در بسته ترین مکان ها و مسالمت¬ میزترین شکل ها با خشونت هر چه بیشتر منع شدند. چند تن از کارگران شب پیش از اول ماه مه (١٠ اردیبهشت) در خانه های خود بازداشت شدند، عده ای از کارگران نیز در محل پایانه ی میدان آزادی مورد اهانت و ضرب و شتم قرار گرفتند و بازداشت شدند و شماری نیز که در باغ های دور از تهران گرد آمده بودند پس از برخوردهای خشونت آمیز دستگیر و روانه ی زندان شدند. از سرنوشت برخی از بازداشت شدگان هنوز اطلاعی در دست نیست . کانون نویسندگان ایران از کوشش و مبارزه ی همه ی کارگران برای احقاق حقوق خود، از جمله حق تشکیل تشکل های آزاد و برگزاری مراسم مسالمت آمیز پشتیبانی می¬کند. ما بنا به منشور خود برای کارگران و همه ی مردم حق آزادی اندیشه و بیان قایل ایم . از این رو، خشونت و سرکوب کارگران را در روز اول ماه مه محکوم می کنیم و خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط کارگران بازداشت شده هستیم. کانون نویسندگان ایران
مازیار گیلانینژاد آزاد شد.
گیلانینژاد از فعالان مستقل کارگری که بامداد (١٢ اردیبهشت) بازداشت شده بود، (چهارشنبه ١٧ اردیبهشت) آزاد شده است.
عوامفریبی کارفرمای شرکت سقزسازی ون کردستان
١٧اردیبهشت: بنا به گزارش رسیده کارفرمای شرکت سقز سازی ون کردستان در یک حرکت مزورانه وعوامفریبانه در روز جهانی کارگر و برای جلوگیری از تعطیلی کار در این روز توسط کارگران و برگزاری مراسم مستقل، کارگران را برای یک وعده غذا به هتل شادی شهر سنندج دعوت نموده و در حین صرف نهار مراسم به اصطلاح روز جهانی کارگر را به راه انداخته است؛ در حالی که کارگران تحت این شرایط موفق نشده اند که مطالبات خود را در این روز مطرح نمایند. لازم به ذکر است که کارگران در این شرکت در شرایط سخت و زیان آوری مشغول به کار هستند و اکثرا دچار دیسک کمرشده واز ناراحتیهای تنفسی و عروقی و پوستی رنج می برند. کارفرمای شرکت مذکور کارگران را با قراردادهای یک الی سه ماهه استخدام می کند، که راه هر گونه اعتراضی را بر کارگران بسته است و هر ساله تعداد زیادی از کارگران را به بهانه های مختلف از کار اخراج و بیکار می کند. کمیته هماهنگی ضمن محکوم کردن این حرکات ضد کارگری اعلام می دارد که اینگونه عوامفریبی ها نمی تواند کارگران را از پیگیری خواسته ها و مطالبات خود منحرف و منصرف نماید. کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
حسن محمدی : باید به فجایعی که بر زندگی و معیشت و منزلت ما تحمیل شده پایان داد
ما سرا پا اعتراضیم. این سالیانی که گذشت ما با گرانی .تورم بی حقوقی بی خانمانی گرسنگی روزهای خود را گذراندیم. ولی با اعتراضات و اعتصابات و طومارها به مقابله با ان رفتیم .هر جای جامعه نگاه می کردید اعتراض بود به پرداخت نکردن دستمزدهای زیر خط بقا به اخراجی های بی شمار کارگران به سفید امضا کردن قرارداد کارگران به گرانی سرسام اور که هر روز به مردم تحمیل می شد . به اعتیاد وسیعی که جامعه را در بر گرفته به فحشا که بخاطر لقمه نانی وجود انسانی اشان را میفروختند . به جوانان بیکار به کودکانی که از تحصیل محروم شدند .مزد کارگر را ٦٠٨ هزار تومان اعلام کردند با وجود این که تمامی مسئولین مربوطه مبلغ ٢٥٠٠٠٠٠٠ هزار تومان را زیر خط فقر می نامیدند .حالا ما باید به چه کسی امید داشته باشیم .که از تدبیر وامید می گویند .دستمزد ٦٠٨ هزار تومان یعنی مرگ تدریجی . این امیدی بود که به ما دادند . گارگران ما چاره ای نداریم جز با این وضعیت مقابله کنیم .ما کارگران و زحمتکشان به کسانیکه عامل به وجود امدن این وضعیت هستند می گوییم ما دست از اعتراض بر نخواهیم داشت ما امسال را سال اعتراضات بر علیه بی حقوقی و نا برابری قرار می دهیم .ما حدود دو سال است که برای دستمزد نا چیزمان طومار اعتراضی به وزیر کار نوشتیم و خواستار اجرای ماده ٤١ قانون کار شدیم قانونی که این ماده هم مثل ما ٣٥ سال کنار گذاشته شده بود .طی نامه ها و تجمع ها خواستار رسیدگی شدیم . اما هیچ جوابی نگرفتیم هماهنگ کنندگان این طومار دستمزد را به زندان انداختند .حال ما از شما می پرسیم جرم این هماهنگ کنندگان چه بود جز اینکه خواهان دستمزد طبق ماده ٤١ قانون کار بودند اما شما با تعیین دستمزدی که انگار لطف کرده و لقمه ای را جلوی گرسنه ای انداخته باشید با ٢٥ در صد ترمیم کردید .و در همین روزهای سال با افزایش قیمت اب وبرق وگاز و دیگر ما یحتاجمان این مقدار افزایش مزد حتی ثانیهای بر سر سفره های ما قرار نگرفت . شما با تاراج میلیاردها تومان از اندوخته ما در تامین اجتماعی مقابله کردید . اما کارگر برای روز جهانی خود طبق اطلاع قبلی برای پاسخ گرفتن مطا لبا تش به جلوی وزارت کار که می اید او را دستگیر و به زندان روانه می کنید . هر روز میلیاردها دزدی و غارت در این جامعه انجام می شود ایا برخورد شما با اینان همانند بر خورد شما با کارگران است .شما می دانید امسال عید را ما کارگران به چه شکلی گذراندیم .تمامی تعطیلات را کار کردیم که اجاره خانه امان عقب نیفتد تا بتوانیم غذا و لباس فرزندانمانرا تهیه کنیم .ما هم مثل شما می خواستیم کنار خانواده به دیدو بازدید برویم .ایا شما هم در این ٣٥ سال به اندازه کارگر ان در رنج وسختی و فلاکت زندگی خود را گذراندید .ایا ما که تمامی این ثروت جامعه را بوجود می اوریم لایق یک زندگی شرافتمند وانسای نیستیم ؟ ما اکثریت بشر موجود در این جهان هستیم . کارگران دستهایمان را در دست همدیگر بگذاریم و به این وضعیت پایان دهیم .
ایران در رتبه دوم شاخص فلاکت جهانی قرار دارد!
اوایل هفته گذشته، چند روز مانده به روز جهانی کارگر، یک نهاد اقتصادی در گزارشی اعلام کرد که در سال ٢٠١٣، ایران از میان ٩٠ کشور جهان، پس از ونزوئلا در رتبه دوم جهانی فلاکت قرار گرفت. این گزارش که توسط موسسه پژوهشی کاتو در ششم اردیبهشت منتشر شد نشان می دهد که شاخص فلاکت در ایران تا آخر سال میلادی گذشته به ٦١/٦ درصد رسیده است. کارشناسان اقتصادی این شاخص را به احتساب نرخ تورم و نرخ بیکاری در جوامع به دست می آورند و آمارها نشان می دهد که این شاخص در ایران رشد فزاینده ای داشته است. البته سخنان مسئولین حکومتی و ارئه آمارهایی از سوی آنها در سال ٩٢، گویای رشد مداوم این فلاکت اقتصادی است. برای مثال در اردیبهشت سال گذشته، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس، رتبه کیفیت زندگی مردم ایران را در بین ١٩٤ کشور، رده ١٥٠ اعلام کرده بود. علاوه بر این می توان برای صحت آماری این واقعیت، به موارد دیگری هم اشاره کرد که بارها به طور رسمی اعلام شده است. بازماندن بیش از ٥٠ درصد از کودکان ٦ تا ١٢ سال از تحصیل و افزایش بی سوادی، رواج هر چه بیش تر مواد مخدر در بین جوانان و مرگ روزانه چندین نفر به دلیل اعتیاد، کاهش تحمل مردم و رشد نزاع و تنش های خیابانی خشن و قهرآمیز، افزایش درگیری های خانواده گی و گسترش طلاق و شیوع انواع ناسامانی های دیگر مانند سرقت و قتل و…، نمونه های آشکاری از این زندگی فلاکت بار است. اما اگر کمی از آمار و ارقام رسمی فاصله بگیرم و به محیط پیرامون خود نگاهی بیندازیم، مجموع این دو شاخص فلاکت، یعنی تورم و بیکاری در زندگی روزمره اکثریت جامعه، به خصوص مزدبگیران کاملا” مشهود است. معنای فلاکت این است که از یک سو کارگران با دستمزدی چند برابر کمتر از هزینه های زندگی امرار معاش کنند و از سوی دیگر همواره با کابوس اخراج و بیکاری و ناامنی شغلی دست و پنجه نرم کنند. چهره رنجور کارگران ساختمانی که در میادین در انتظار کار دست به زانو نشسته اند و تصویر کودکان بازمانده از تحصیل و تفریح که در زباله دانی ها دنبال ضایعات پلاستیکی هستند و یا در خیابان ها آدامس می فروشند و جوانانی از فرط بیکاری معتاد شده و در خرابه ای انتظار مرگ را می کشند، شواهد دیگری از فلاکت اقتصادی است. این در حالی است که اعتراض طبقه مزد بگیر به این فلاکت جرم محسوب می شود و به اتهام های واهی امنیتی، کارگران معترض بازخواست، محاکمه و زندانی می شوند. در حالی منابع دولتی از یک سو آمارهایی از وضعیت وخیم اقتصادی و تشریح مفاهیمی مانند رکود تورمی و بیکاری در سال ٩٢ ارائه می دهند که از سوی دیگر امیدواری هایی را هم در مرحله دوم طرح موسوم به هدفمندی یارانه در زمینه کاهش نرخ تورم و اشتغال زائی در سال جاری، ترویج می کنند. اما امری که نمود عینی آن پیشاروی همه گان دیده می شود، افزایش قیمت کالاهست و برای مردمی که برای خرید مواد اولیه زندگی به بازار می روند و یا فرزند بیکاری دارند، کاهش نرخ فلاکت مشاهده نشده است. به باور ما کاهش آنچه شاخص فلاکت نامیده شده است، نه با وعده و عیدهای مقام های حکومتی، بلکه فقط توسط اراده جمعی اکثریت مزد بگیران و بیکاران، از کارگران گرفته تا معلمان و پرستاران و دیگر بخش های فقیر جامعه محقق خواهد شد. تلاش برای ایجاد تشکل هایی که با خواست و تصمیم مزدبگیران ایجاد شده و از این طریق خواستار مطالباتی مانند داشتن دستمزدی شایسته نیازهای زندگی امروزی و یا بیمه بیکاری مکفی شوند، بخشی از مبارزه برای بالا بردن کیفیت زندگی است. کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری – ١٩ اردیبهشت ١٣٩٣
احسان اکبری از ایران: گزارشی از مبارزه کارگران اعتصابی پلی اکریل اصفهان
آخرین به روز رسانی در ٢١ اردیبهشت ١٣٩٣
کارکنان پلی کریل اصفهان در سال گذشته شاهد کاهش امکانات برای کارگران بودند تا اینکه بحث کوچک سازی پلی اکریل به اکریلیک١ و اکریلیک٢ و پلی استر به میان آمد. ظاهر مسئله این بود که با کوچک سازی کارخانه رئیس هر قسمت سعی میکند با افزایش تولید موجب پیشرفت کارخانه و افزایش حقوق کارکنان و امکانات شود اما واقعیت امر این بود که با کوچک سازی کارخانه، رئیس هر قسمت برای سود بیشتر اقدام به کاهش حقوق کارگران میکرد و کارکنانی که اعتراض میکردند هم به اخراج از کارخانه و جایگزینی زنان بجای آنها که حقوق کمتری هم به آنان پرداخت میشوند تهدید میشدند. پس از گذشت یک هفته از این تصمیم، کارگران تصمیم گرفتند که در مقابل این اجحافی که به آنها میشود بایستند و با سازماندهی و ایجاد اعتصابات گسترده کارگران، موفق به لغو قانون کوچک سازی و در مرحله بعدی گرفتن امتیازاتی برای کارگران بشوند. اولین روز تجمعات با تعدادی حدود ٥٠ نفر از کارگران و در دست داشتن پلاکاردهایی که در آن کارگران بیشتری را به این تجمعات دعوت میکرد و همچنین شعارهایی مثل “مدیر بی لیاقت نمیخوایم نمیخوایم” همراه بود اما فردای آن روز برای تک تک افرادی که در تجمع کارگری شرکت داشتند نامه ی هشداری با موضوع در صورتی که باز هم در تجمعات شرکت کنید اخراج میشوید فرستاده شد که این امر باعث نگرانی شد و عملا تجمعات بعدی رو مختل کرد. معاونت کارخانه ماهیانه ٥٠ میلیون حقوق دریافتی اش بود و یک دستگاه اتومبیل سوزوکی از طریق شرکت به او اهدا شده و همچنین به مدیر شرکت هم آپارتمانی به ارزش ١ میلیارد که حدود ٢٠٠ میلیون فقط خرج دکوراسیون و کفی ژله ای در کف ساختمان بود اهدا شده بود. این اطلاعات طی چند روز بین کارگران پخش میشد باعث اعتراض بسیاری در شرکت شد که این اتفاق زمینه ی ادامه تجمعات و اعتصابات وسیع تر از قبل رو فراهم کرد.
با فراهم شدن فضای اعتراضی دوباره فراخوان برای تجمعات وسیع و اعتصابات داده شد و این فراخوان با استقبال کارگران روبه رو شد. بعد از گذشت حدود یک ماه از تجمعات قبلی اعتراض جدیدی شکل گرفت که اینبار بجای ٥٠ نفر حدود ٥٠٠ یا ٦٠٠ نفر در روز اول اعتصابات کارگری شرکت کردند و در هفته ٣ یا ٤ روز این اعتصابات انجام میشد که عمده ی شعارها برکناری رئیس و معاونت از شرکت بود، که با استمرار این اعتصابات افراد بیشتری به جمع معترضان می پیوستند. بعد از گذشت حدود٤ ماه از اعتراضات، کارخانه با افت سنگین تولید روبه رو شد. کارگران سعی کردند برای افزایش فشار بر کارفرما، این اعتصابات رو رسانه ای کنند اما هیچ یک از خبرگزاری های داخلی حاضر به تهیه گزارش از اعتراضات نشدند در نتیجه فیلمی که از اعتراضات تهیه شده بود را برای بی بی سی فرستاده تا اونها این خبر رو منتشر کنند که خوشبختانه بی بی سی اون فیلمو نشون داد. به هر حال حتی بعد از افت تولید کارخانه هم کارفرما عقب نشینی نکرد… در مرحله بعد تصمیم گرفته شد که مانع از ورود افرادی مانند رئیس شرکت و معاونت اداری و عضو هیئت مدیره و معاونت مالی و عضو هیئت مدیره به شرکت شده و در زمان ورودشان به شرکت، کارگران از دم در هلشان میدادند بیرون و مانع از ورودشان به شرکت میشدند این کار ٢ روز بیشتر طول نکشید تا اینکه صبح جمعه روز سوم بین ساعت ٥ تا ٦ صبح پلیس دم خانه ٤ نفر از کارگرانی که در اعتراضات بودند رفت و آنها رو با شلوارک و بیژامه به بازداشتگاه بردند. بعد از شنیدن این موضوع، کارگران فشار بیشتری آورده و شعارهای آزادی کارگران زندانی رو داده که بعد از ٣-٤ روزاونها رو آزاد کردند که از روز آزادی اونها، کارگران تجمعات و اعتصابات رو از چند روز در هفته به هر روز افزایش داده بطوریکه هر روز برای روز بعد قرار میگذاشتند. بعد از گذشت چند ماه شرکت با ضرر و افت شدید تولید و نیز گسترده شده اعتراضات کارگران روبه رو شد و استانداری در نقش میانجی گر در این بین ظاهر شد که کارفرما مجبور به مذاکره با نماینده کارگران شد. با رای گیری بین کارگران، نمایندگانی را برای مذاکره با هیئت مدیره فرستاده که ابتدا قرار بر این شد که نمایندگان کارگران بر برکناری روسای کارخانه پافشاری کنند. بعد از چند هفته مذاکرات با هیئت مدیره کارفرما عقب نشینی کرده و به این خواسته های زیر تن دادند: ١-کوچک سازی شرکت لغو شود و شرایط مانند قبل شود. ٢. بیست و پنج درصدبه حقوق کارگران اضافه شود. ادریبهشت ١٣٩٣ این گزارش توسط احسان اکبری از فعالین سازمان جوانان کمونیست تهیه شده است.
فرهاد رضایی از ایران: اعتصاب کارگران در عسلویه!
آخرین به روز رسانی در ٢١ اردیبهشت ١٣٩٣
معمولا وقتی دستمزدها بیش از سه یا چهار ماه عقب می افتد؛ کارگران مجبور هستند که حداقل برای گرفتن مساعده و علی الحساب دست از کار بکشند! شرکت های پیمانکاری طبق روال گذشته در پرداخت حقوق ها تعلل میکنند. بین کارگرانی که در پروژه ٢٢-٢٣-٢٤ مشغول بکارند پچ پچ ها شروع شده و همه به هم از این قبیل جمله ها میگویند: “میدانید با ماندن حقوق ما در حساب بانکی پیمانکار چقدر سود به او میرسد؟” ” میدانی پیمانکار با حقوق ما کارگران از بانکها چه تسهیلات و مزایایی دریافت میکند؟” دو روز پیش کارگران یکی از پیمانکاری ها بدلیل تعویق در پرداخت ٤ ماهه حقوق خود، دست از کار کشیدند و مقابل دفاتر این پیمانکاری تجمع کردند. اما تنها چیزی که عایدشان شد وعده های سرخرمن و مبلغ ناچیزی مساعده بود. در همین رابطه یکی از کارگران بنام عبدالخالق کرمی اهل شهر ایذه در ساعت اول تجمع و اعتصاب کارگران توسط گشت ویژه حراست پتروسینا بازداشت و ساعتی بعد اخراج شد. اینگونه اعتصابات در پروژه ٢٢-٢٣-٢٤ امری عادی تلقی میشود. تلخی قضیه به این است که بعلت ترس از بیکاری، با اولین تهدیدها همه کارگران به همان مبلغ ناچیز مساعده مالی قانع میشوند و به کارگاههای خود برمیگردند. طی صحبتی که با یکی از کارگران اعتصاب کننده داشتم؛ دلیل قانع شدن خود و بازگشت به کارش را اینگونه توضیح داد: براساس قانون اداره کار در منطقه ویژه هر کارگر که از کار خود تسویه حساب میشود فقط در صورتی میتواند در پروژه دیگری مشغول بکار شود که بتواند برگه ای را تحت عنوان برگه “رضایت کار” از پیمانکار قبلی خود دریافت کند. در غیر اینصورت باید بکلی قید کار کردن در منطقه ویژه را بزند! در حالی که به روزهای آخر اردیبهشت ماه نزدیک میشویم همچنان کارگران پروژه ٢٢-٢٣-٢٤ حقوق اسفند و فروردین ماه خود را دریافت نکرده اند. حتی پاداش عیدی و حق سنوات نیز هنوز به حساب هیچکس واریز نشده است. اما همه از ترس بیکار شدن همچنان در گرمای ٤٠ درجه با حداقل امکانات رفاهی بکار خود ادامه میدهند. (البته عقب ماندن حقوق ها فقط پرسنل پتروسینا آریا را شامل نمیشود.) متاسفانه بدلیل کنترل شدید حراست کارفرما، تهیه خبر از اعتصابات بسادگی امکانپذیر نیست. اما اخبار تکمیلی را ارسال خواهم کرد.اردیبهشت ١٣٩٣ این گزارش توسط فرهاد رضایی از فعالین سازمان جوانان کمونیست تهیه شده است.
محمود صالحی: اول ماه مه در شهر سقز چگونه برگزار شد
بیش از یک قرن از انتخاب اول ماه مه به عنوان روز جهانی کارگر، توسط بین الملل کارگران می گذرد. در این روز، طبقه کارگر جهانی به شکل های مختلف و در شرایط اجتماعی و سیاسی متفاوت، ابراز وجود نموده و مطالبات طبقاتی خود را در جامعه طرح و نظام نابرابر سرمایه داری را به چالش کشیده است. اگر چه این طبقه، دوره ای «جنبش هشت ساعت کار» را سازماندهی کرد و زمانی برعلیه فقر و بیکاری ناشی از بحران های ادواری سیستم سرمایه داری به پا خاسته و در دوره ای دیگر، با شعار «صلح» در مقابل جنگ امپریالیستی می ایستد و «شوراها» را برای اداره امور کشور ایجاد می کند؛ اما در تمام این دوران ها و اوضاع سیاسی متفاوت، اول ماه مه یک روز معین تاریخی برای بیان خواسته ها و نقد و افشا و به محاکمه کشیدن سرمایه داری و حکومت های حامی سرمایه بوده است. کارگران ایران نیز در چندین دهه گذشته، به هر شکلی که توانسته اند اول ماه مه را گرامی داشته و در این روز مطالبات طبقاتی خود را در قطعنامه هایشان، طرح کرده اند. از همان سال های اول قرن بیستم و بازگشت کارگران مهاجر ایرانی از آسیای میانه و روسیه، و ورود اندیشه های سوسیالیستی و رادیکال کارگری، فکر برپایی روز جهانی کارگر را نیز با خود آوردند. به تدریج در سال های متوالی و با توجه به توازن قوا، کارگران در این روز اقدام به بیان خواسته های خود می کردند. چه آن هنگام که کارگران در دهه ٢٠ خورشیدی تشکل های قدرتمند خود را ایجاد کردند و چه در فردای انقلاب ٥٧ که طبقه کارگر در آن نقش مهمی ایفا کرد، برگزاری مراسم اول ماه مه جز جدایی ناپذیر حرکت اجتماعی این طبقه بوده است. طبقه کارگر در کردستان ایران نیز، در سه دهه گذشته از نظر کمی و کیفی و آگاهی طبقاتی، رشد و پیشرفت چشم گیری داشته است. این امر سبب شد که اول ماه مه، به یکی از رکن های مهم مبارزات کارگری در این منطقه تبدیل شود. کارگران و فعالین کارگری شهرهای کردستان برای برگزاری این مراسم، متحمل هزینه های فراوانی شده اند. احضار، بازداشت، محاکمه، شلاق، زندان و حتی اعدام برای افرادی، هم چون «جمال چراغ ویسی»، جز لاینفک و کارنامه مبارزه طبقاتی کارگران در کردستان بوده است. با توجه به این شرایط، کارگران سقز نیز در سال های اخیر تلاش های فراوانی برای برگزاری اول ماه مه کرده اند. کارگران هر سال از ماه ها قبل، به استقبال این روز رفته و جنب و جوش زیادی در بین آن ها به وجود می آید و سعی می کنند تا این مراسم ها را همراه با دیگر اقشار و صنف های کارگر و زحمتکش هرچه با شکوهتر برگزار کنند. بر این اساس، از اوایل فروردین تا آخر اردیبهشت، کارگران و فعالین کارگری تحت نظر نیروهای امنیتی قرار می گیرند و با ارعاب و تهدید مواجه می شوند که اقدام به برگزاری روز جهانی کارگر نکنند. مقامات امنیتی و قضایی و اداره تعاون کار و رفاه اجتماعی و تشکل های ثبت شده و عوامل آن ها، همواره تلاش می کنند که در برابر حرکت رادیکال و انقلابی کارگران، مانع ایجاد کنند این تلاش های ضد کارگری بعد از سال ١٣٦٠ شدت گرفته و تا امروز هم با اشکال مختلف ادامه داشته و دارد. اما کارگران رادیکال و انقلابی شهر سقز، هیچ وقت در مقابل آن همه سرکوب و فشاری که از سوی کارفرمایان کارگر نما و حامیان آنان صورت گرفته، عقب ننشسته و هر سال با برپایی مراسم های روز جهانی کارگر این روز را گرامی داشته و می دارند. اول ماه مه امسال مصادف بود با دهمین سالگرد حمله نیروهای امنیتی و انتظامی به صفوف کارگران شهر سقز در سال ١٣٨٣ که در آن سال، ده ها نفر کارگر به اتهام برگزاری مراسم روز جهانی کارگر در خیابان دستگیر و روانه زندان شدند.
کارگران شهر سقز امسال هم عزم خود را جزم کردند که با اتکا به نیروی خود کارگران، مراسم را در میدان جمهوری (هلو) برگزار کنند. اگر در سال ١٣٨٣ مراسم اول ماه مه را در پارک کودک به یاد و خاطره اولین تظاهرات کارگران شهر سقز که توسط سندیکای کارگران خباز در سال ١٣٥٨ سازماندهی شده بود، تعیین کردند. امسال کارگران سقز تصمیم گرفتند که محل مراسم روز جهانی کارگر را در پرجمعیت ترین نقاط شهر سقز (میدان هلو) تعیین کنند. کارگران شهر سقز چند هفته مانده به اول ماه مه در چند نشست که در رابطه با اول ماه مه برگزار کردند. مصوب کردند که مراسم روز جهانی کارگر را در میدان هلو برگزار می کنند، حتی اگر همگی کشته شوند. این تصمیم به تصویب اکثریت کارگران رسید، اما در مقابل این تصمیم یک عده از کارگران پیشنهاد دادند تا درخواست مجوز کنند. پیشنهاد آن دسته از کارگران به آرای جمعی گذاشته شد. اما پیشنهاد فوق رای نیاورد و قرار شد بدون اینکه درخواست مجوز کنند، در میدان هلو مراسم روز خود را برگزار کنند. هر چند در قانون کار ماده ٦٣ آمده است که روز جهانی کارگر تعطیل رسمی است و کارگران می توانند روز خود را برگزار کنند. اما در شهر سقز این مسئولان حکومتی هستند که با مجوز مراسم روز جهانی کارگر را برگزار می کنند. حتی امسال اجازه ندادند تا آن مراسم های دولتی هم برگزار شود. بر اساس این تصمیمات، چند روز مانده به اول ماه مه کارگران سقز اقدام به تدوین یک قطعنامه ١٨ ماده ای کردند و در آن قطعنامه اکثریت خواست و مطالبات خود را رو به جامعه سرمایه داری اعلام کردند. (١) یکی دیگر از فعالیت کارگران سقز در آن آیام این بود که برای کارگران شهر اس ام اس ارسال کنند. بنا به گفته کارگران در این روز، هزاران اس ام اس برای کارگران و فعالان کارگری ارسال شد بود که در آن اس ام اس ها از کارگران و خانواده آنان دعوت به عمل آمده بود تا در تجمعی که به مناسبت روز جهانی کارگر در ساعت ٧ بعدازظهر روز پنج شنبه مورخ ١١/٢/٩٣ در میدان هلو برگزار می گردد، شرکت کنند. کارگران بعد از مصوب شدن قطعنامه موافقت کردند که قطعنامه ١٨ ماده ای را در جامعه و دنیای مجازی انتشار علنی دهند و مصوب شد که در چند روز مانده به اول ماه مه هیچ کس به تلفن های ناشناس جواب ندهد و اگر احضار هم شدند کسی جواب مثبت ندهد. ماموران امنیتی و لباس شخصی که هویت آنان برای هیچ شهروندی مشخص نیست به تکاپو افتادند و به تعقیب و کنترل کارگران پرداختند. منزل ما، از ساعت ١٢ شب روز چهارشنبه مورخ ١٠/٢/٩٣ توسط نیروهای لباس شخصی تحت کنترل قرار گرفت و هرگونه ورود و خروج را زیرنظر داشتند. اول ماه مه فرا رسید و ساعت ٧ صبح، از خواب بیدار شدم و طبق سنت سال های گذشته به کارگاه شیرینی پزی که در محله ما قرار دارد، مراجعه کردم و چند کیلو شرینی برای چند کارگاه خبازی واقع در محله شهناز خریداری کردم و به منزل برگشتم. در طول راه نیروهای امنیتی من را همراهی می کردند، به شکلی که هر رهگذری را به واکنش وا می داشت. ساعت ٩ صبح، سیدعلی حسینی به منزل ما آمد و من و نجیبه (شریک زندگی ام) هم در تدارک آن بودیم که به مغازه های خبازی جهت شاد باش به کارگران مراجعه کنیم. ما از درب منزل که خارج شدیم چند نفر لباس شخصی که می دانستند ما به کارگاه های خبازی مراجعه می کنیم، قبل از ما خودشان را به آن کارگاه ها رسانده و به کارگران هشدار می دادند که با محمود صالحی و چند نفر همراه او صحبت نکنند و شیرینی و گل را از ان تحویل نگیرند. ما بدون توجه به تعقیب و کنترل از سوی نیروهای لباس شخصی کار خود را انجام دادیم؛ کارگران به گرمی از ما استقبال کردند و اظهار نمودند که باید مراسم روز کارگر را به هر شکل ممکن برگزار کنیم. ساعت ٥ بعدازظهر، شهر سقز مثل یک بشکه باروت شده بود که هر لحظه انتظار انفجار آن می رفت. مردم شهر، از تجمع این همه نیروی انتظامی و لباس شخصی در میادین شهر تعجب می کردند و هر کسی در این مورد برای خود تحلیلی می کرد. نیروهای انتظامی و لباس شخصی که تا دندان مسلح بودند کلیه خیابان ها و چهارراه ها را به کنترل خود درآورده بودند. به شکلی که به مردم و کارگران هشدار می دادند که اگر اقدام به برگزاری مراسم اول ماه مه کنید، مورد حمله قرار خواهید گرفت. شخص خودم وقتی آن آرایش نظامی نیروهای امنیتی و انتظامی را دیدم یک لحظه خیال کردم که به فلسطین آمدم و نیروهای اسرائیلی در مقابل مردم محروم فلسطین صف آرایی کرده اند. هرچه به ساعت ٧ غروب نزدیک می شدیم، کارگران تنها یا با خانواده و یا در جمع های چند نفره به میدان جمهوری (هلو) وارد می شدند. آن ها به محض ورود به میدان، با دیواری از نیروی انتظامی مواجه می شدند که تا دندان مسلح بودند. ما هم خانوادگی ساعت شش و سی دقیقه بعدازظهراز منزل خارج شدیم و راهی میدان هلو شدیم. نیروهایی که منزل ما را تحت نظر داشتند به دنبال ما راه افتادند. آن ها مرتبا” تماس می گرفتند و به مقامات بالاتر خود پیغام می داند که کبوتر از آشیانه پرید و… هنگامی که ما به میدان امام (برگاراژ) رسیدم با نیروهای نظامی زیادی مواجه شدیم. هر چند ما به طرف میدان جمهوری نزدیک تر می شدیم تجمع نیروهای امنیتی هم زیادتر می شدند. کارگرانی که به همراه خانواده های خود وارد میدان می شدند در گوشه ای از میدان منتظر می ماندند تا همه جمع شوند. ما به میدان هلو رسیدیم به محض رسیدن ما به میدان، نیروهای امنیتی که تازه به شهر سقز آمده بودند و ما را نمی شناختند، از نیروهای امنیتی بومی می خواستند که ما را به آن ها معرفی کنند. نیروهای بومی که اهل و ساکن سقز هستند با چشمان از حدقه در رفته ما را به نیروهای تازه وارد معرفی می کرند و آنان هم با اسلحه و باتوم های خود، که به کمرشان بسته بودند ما را تهدید می کردند. از سوی دیگر، کارگرانی که در میدان حضور داشتند بدون اعتنا به نیروهای انتظامی و لباس شخصی به هم دیگر تبریک می گفتند و با خنده و شوخی با همدیگر گفتگو می کردند. به این ترتیب، در میدان جمهوری (هلو) سقز، دو نیرو در مقابل همدیگر ایستاده و هرکدام منتظر یک جرقه بودند: از یک سو، مشتی نیروی انتظامی و لباس شخصی که با تمام تجهیزات نظامی و آدم کشی ایستاده بودند که هر لحظه آماده دستور فرماندهانشان بودند تا به سوی ما کارگران شلیک کنند؛ و در سوی دیگر، صدها نفر کارگر و خانواده آن ها و محرومان جامعه، محکم و استوار ایستاده بودند که جز شیرینی و شکلات هیچ گونه امکاناتی برای مقابله با این نیروی عظیم تا دندان مسلح که در مقابل آنان صف آرایی کرده بودند در اختیار نداشتند.
بلی امروز روز جهانی کارگر، میدان هلوی سقز، شاهد صف آرایی صدها نفر از نیروهای حافظ سرمایه و کارفرمایان در مقابل نیروی کار و رنج بودند که هر لحظه آماده بودند تا از منافع طبقاتی خود دفاع کنند. نیروی کار با لبخند و با شادباش گفتن به هم طبقه های خود در جلو داروخانه دکتر اسماعیلی تجمع کرده بودند. نیروهای لباس شخصی و انتظامی با نگاه های خشمگین و عبوس و با تیز کردن دندان های خود، به کارگران تذکر می دادند که هر گونه تحرک شان برابر است با مرگ.
این صحنه برای مردم شهر که در ان مسیر در حال عبور بودند قابل تحسین بود که چطور کارگران شهر در مقابل این همه نیرو ایستاده و از روز خود دفاع می کنند. به همین دلیل مردم شهر و جوانان هم از ما حمایت کردند و به ما شاد باش می گفتند. کارگران شهر در این روز، به فراخوان هم طبقه های خود پاسخ مثبت داده بودند و هر لحظه به تجمع شان اضافه می شد به شکلی که فرمانده نیروهای لباس شخصی، توان دیدن آن لحظه ها را نداشت و به ناچار به طرف جمعی از کارگران آمد که من هم (محمود صالحی) در میان آن دسته از کارگران بودم. فرمانده نیروی لباس شخصی: آقای صالحی لطفا تجمع نکنید. برای چی ما که مزاحم کسی نشدیم؟ آقای صالحی لطفا تجمع نکنید. جناب یعنی چه، ما که جرمی مرتکب نشدیم. آقای صالحی با من بحث نکنید، لطفا بروید. ما جایی نمی رویم. ما که این جا ایستاده ایم برای کسی مزاحمت و یا جرمی مرتکب نشدیم. این بار فرمانده نیروهای لباس شخصی رو به مردمی کرد که همگی نظاره گر این صحبت های مابین من و او بودند. فرمانده: شما مردم چرا این جا ایستاده اید سریع این محل را ترک کنید و تجمع نکنید. او این جمله را ده ها بار تکرار کرد. اما کسی به صحبت های ایشان گوش نکرد و کارگران محکم بر جایشان ایستاده بودند.
در این اثنا، کارگران تصمیم گرفتند که به شکل راهپیمایی به طرف مسجد جامعه حرکت کنند. همگی کارگران در یک صف منسجم به طرف سه راه جامعه حرکت کردند و در سه راه جامعه، به مدت ٥ دقیقه در مورد اول ماه مه صحبت کردیم و نیروهای لباس شخصی و انتظامی بدون این که دخالت کنند از تجمع کنندگان فیلم برداری می کردند. کارگران، به طرف میدان هلو آمدند و ماموران لباس شخصی سیدعلی حسینی را احضار کردند و چند نفر از مامورین ایشان را در محاصره خود گرفتند. از سیدعلی می خواستند که این جا را ترک کند. سیدعلی هم در جواب می گفت: امروز روز جهانی کارگر است و ما به مناسبت این روز تجمع کردیم و هیچ گونه جرمی هم مرتکب نشدیم تا این محل را ترک کنیم و…
ما هم به طرف آنان رفتیم و سید علی حسینی را از دست آنان گرفتیم و بالاتر از آزمایشگاه مهر تجمع کردیم. بعد از ١٥ دقیقه تجمع در آن محل، به طرف بازار بالا حرکت کردیم و از بازار بالا به طرف خیابان فخر رازی رفتیم و در آن محل (میدان کارگران ساختمانی) تجمع دیگری برگزار نمودیم. من در این میدان، برای کارگر ساختمانی و مردمی که در آن حضور داشتند سخنانی ایراد کردم.
نیروهای انتظامی و لباس شخصی، همواره ما را تعقیب می کردند و مرتبا با گوشی های خود به مقامات بالاترشان پیام می داند که کارگران تجمع کرده اند سریع نیرو بفرستید و… تجمع کنندگان به شکل راهپیمایی از راسته بازار اردلان گذشتند و در مقابل سینمای انصاری تجمع کردند. در این جا نیز من یک بار دیگر در مورد روز جهانی کارگر و تهدید نیروهای لباس شخصی و انتظامی برای تجمع کننندگان صحبت کردم. بعد از ١٥ دقیقه، تجمع کنندگان به شکل راهپیمایی به طرف میدان هلو برگشتند و این بار در مقابل پاساژ آدمی تجمع نمودند و در این تجمع، شرکت کنندگان با موبایل های خود سرود اول ماه مه که توسط کریم احمدی (کریم قلاگاه) دیکلمه شده بود برای حضار و شرکت کنندگان پخش کردند که مورد استقبال کارگران و مردم حاضر در آن منطقه قرار گرفت. تجمع کنندگان مراسم روز جهانی کارگر در شهر سقز، بعد از یک و نیم ساعت، یعنی در ساعت ٣٠/٨ دقیقه شب با پخش شیرینی و شکلات در میان شور و شوق حاضران به شکل راهپیمایی به طرف میدان امام (برگاراژ) حرکت کردند و در آن نقطه پایان تجمع و راهپیمایی را اعلام نمودند. قابل ذکر است که نیروهای لباس شخصی در طول این تجمعات و راهپیمایی مرتبا با چند دستگاه دوربین از ما کارگران فیلم برداری می کردند.
این جا لازم می بینم که بنده به عنوان یک کارگر که سال ها در محل کار و زیست با شما کارگران سقز زندگی کرده ام از شما عزیزان برای شرکت در مراسم اول ماه مه روز جهانی کارگر تشکر کنم و امیدوارم که در سال های آینده بتوانیم با اتکا به نیروی خود تمام خواست و مطالبات خود را به کارفرمایان و دولت حامی آنان تحمیل کنیم. به این ترتیب، کارگران سقز عزم خود را جزم کرده بودند که در هر شرایطی، مراسم روز کارگر خود را برگزار کنند. تصمیم بر آن بود که اگر نیروهای انتظامی و لباس شخصی به صفوف کارگران حمله کردند، یک نفر عقب نشینی نکند و با عزم راسخ به برگزاری تجمعات خود ادامه دهند. به این شکل، مراسم روز جهانی کارگر در میان شدیدترین تدابیر امنیتی در شهر سقز برگزار شد. محمود صالحی مورخ ١٧/٢/٩٣
ناامنی محیط کار
روزانه ٥ نفر در کارگاه های ساختمانی جان خود را از دست می دهند
سازمان نظام مهندسی: روزانه ٥ نفر در کارگاه های ساختمانی جان خود را از دست می دهند.
ریزش دیوار مرگ بر روی کارگر میانسال
١٦ اردیبهشت: در محل گودبرداری شده زمینی به مساحت تقریبی ٣٠٠متر مربع و به عمق ٥متر برای احداث ساختمان جدید گودبرداری شده بود و کارگران برای برپایی فونداسیون در حال کار بودند که ناگهان دیوار قبلی ساختمان در ضلع غربی فرو می ریزد و یکی از کارگران در میان خاک و سنگ و آجر دفن و جانباخت.
گود برداری در کرج، کارگر جوان را به کام مرگ کشید
١٦اردیبهشت: در منطقه مصباح کرج، بر اثر عدم رعایت نکات ایمنی و گود برداری غیر اصولی ملکی در مجاورت یک مجتمع در حال ساخت ٧ طبقه، یک از کارگران ٢٧ ساله در ساختمان مربوطه در زیر تلی از آوار محبوس و جانباخت.
مرگ کارگر مهاجر
١٧ اردیبهشت: بنا به گزارش رسیده کارگری به نام یونس احمدی ٢٦ ساله دارای یک فرزند از اهالی روستای پنیران از توابع کامیاران که برای کار به سلیمانیه ی عراق رفته بود در حین کار دچار برق گرفتگی شد و متاسفانه جان خود را از دست داد. کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن ابراز همدردی با خانواده و دوستان این کارگر زحمتکش خود را در غم از دست دادن عزیزشان شریک می داند و این گونه حوادث دلخراش را ناشی از نبود امکانات ایمنی در محل کار و سود خواهی کارفرمایان می داند. کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
مرگ کارگر کولبر
١٧ اردیبهشت : صلاح ویسی فرزند عزیز ویسی ساکن شهرستان جوانرود در روستای «بزمیراباد» شهرستان «ثلاث باباجانی» مورد شلیک مستقیم گلوله قرار گرفت و کشته شد. «صلاح ویسی هنگام کشته شدن درحال قاچاق گازوئیل برای امرار معاش خانوادهاش بوده است.»
مصدومیت و مرگ سه کارگر ساختمانی در پونک
١٨ اردیبهشت: در زمین گودبرداری شده و برخورد بیل مكانیكی با دیوار، مصدومیت و مرگ سه کارگر ساختمانی را در محدوده میدان پونك، خیابان ایران زمین، در پی داشت. در محل حادثه قرار دادن مصالح ساختمانی در حجم زیاد و در مجاورت دیواره ورودی زمین در حال گودبرداری شده و برخورد بیل مکانیکی با این دیوار منجر به ریزش این دیواره ها به متراژ تقریبی شش متر مربع شده و سه نفر از كارگران در زیر آوار گرفتار شده بودند. پیش از رسیدن آتش نشانان به محل حادثه دو نفر از کارگران از زیر آوار خارج شده بودند که یکی از آنان از ناحیه پا دچار شكستگی شده و نفر دیگر به تایید عوامل اورژانس جان خود را از دست داده بود.
اخراج و بیکارسازی
تعطیلی شرکت «پرستوی بهاران»
دیواندره: ١٢ زن کارگر و یک استاد کار مرد با تعطیلی شرکت «پرستوی بهاران» اخراج شدند.
دلیل تعطیلی این شرکت عدم تامین مالی عنوان شده و علیرغم شکایت کارگران از کارفرما اما تاکنون حق و حقوق معوقه آنان پرداخت نشده است.
تعطیلی ٦٠ درصد معادن استان اردبیل
معاون سازمان صنعت، معدن و تجارت استان اردبیل از تعطیلی ٦٠ درصد معادن استان خبر داد.
به گزارش ایسنا، نظری در جلسه در کارگروه اقتصادی استان اظهار کرد: ٤٠ درصد مابقی در تولید سنگهای لاشه فعالیت دارند. دو مرکز اصلی از ٢٠ مرکز مهم معادن فلزی کشور در استان اردبیل وجود دارد که در صورت بهره برداری این مراکز، استان رشد خواهد کرد.
وی افزود: عدم شناخت مدیران واحدهای صنعتی با شیوههای صحیح مدیریتی عامل اصلی مشکلات واحدهای صنعتی استان است. بعضی از واحدها مشکل تامین اعتبارات بانکی دارند که با رفع این مشکلات میتوان در جهت توسعه واحدهای صنعتی اقدام کرد
وزارت علوم: ٦ هزار دکتر بیکارند
رییس مرکز جذب هیات علمی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، گفت: شش هزار نفر با مدرک دکترای تخصصی (phd) در سطح کشور بیکار هستند.
دستمزدهای پرداخت نشده
کارگران شرکت «پوشینه بافت» قزوین از ٥ تا ٦٢ ماه مطالبات مزدی طلبکار هستند
مطالبات مزدی همه مزایای نقدی است که باید تحت عنوان دستمزد، حقوق سنوات، بن، خوار بار، مسکن و اولاد، اضافه کاری و… به کارگران پرداخت شود اما پرداخت آن در کارخانه پوشینه بافت از اواخر دهه ٨٠ به تدریج متوقف شه است. در کارخانه پوشینه بافت ٢٤٠٠ کارگر بصورت روزانه تا ٣٦ تن منسوجات تولید میکردند که بعد از اجرای خصوصی سازی و اجرای سیاستهای تعدیلی این تعداد به حدود ٥٠ کارگر کاهش یافت.
٦٠٣٤ کارگر در استان قزوین تا ٦٢ ماه دستمزد طلبکاراند
٢٠اردیبهشت: ٦٠٣٤ کارگر در استان قزوین کارگر رسمی و قراردادی در استان قزوین از یک تا ٦٢ ماه مطالبات مزدی طلبکار هستند. کارگران در ٤٩ واحد صنعتی مستقر در استان قزوین مشغول کار هستند واز این تعداد، ١١١٢ کارگر دارای قرارداد کار رسمی و ٤٩٢٢ کارگر دیگر دارای قرارداد کار موقت هستند.
١٢٠ کارگر صابونسازی خرمشهر تا٢٠ ماه حقوق طلبکار هستند
١٧ اردیبهشت: از سال ٨٧ که کارخانه صابون سازی خرمشهر با منفک شدن ازسازمان بنیاد شهید کاملا به بخش خصوصی واگذار شد، کارفرمای کارخانه جدید مزد و بیمه کارگران را پرداخت نکرده. این واحد تولیدی حدود ٢٦ ماه است تعطیل شده است و کارگران در این مدت فقط توانستهاند بخشی از حقوق خود را با شکایت و با فروش داراییهای کارخانه دریافت کنند. علاوه بر تعویق حقوق کارگران، کارفرما از ابتدای سال ٩٢ بیمه کارگران را واریز نمیکند به همین دلیل دفترچه درمانی کارگران فاقد اعتبار است ودر این زمینه کارگران دچار مشکلات عدیدهای هستند. تعداد کارگران صابون سازی خرمشهر ١٢٠ نفر است که١٠٠ نفر ازکارگران رسمی و بقیه قرار دادی هستند. همه کارگران این کارخانه هر روز صبح در محل کارشان حاضر میشوند اما کارفرمابرای کارگران کارخانه کار ایجاد نمیکند. صابون سازی خرمشهربا نام تجاری صنایع بهداشتی یاس تولید کننده گلیسرین. انواع صابونهای جامد وسایر مواد شوینده، زیر مجموعه صنایع بهداشتی داروگر (کف) است.
دو واحد صنعتی «سامیکو صنعت» و «قارچ سینا» بعد از گذشت سالها از اعلام ورشکستگی آنان هنور تسویه حساب نشدهاند.
دو واحد صنعتی «سامیکو صنعت» و «قارچ سینا» که هر کدام به ترتیب، ١١ و ٣ سال از زمان ورشکستگی آنان میگذرد هنوز مطالبات کارگران را پرداخت نکردهاند. تعداد کارگران شرکت سامیکو صنعت ٣٨٠ نفر و قارچ سینا بیش از ١٥٠ نفر هستند.
گزارش
قراردادهای سفیدی که روزگار کارگران را سیاه میکند
نادیده گرفته شدن حقوق و مزایا، پائین بودن دستمزد، قراردادهای سفید امضایی که کوچکترین حقوق آنان را نادیده میگیرد همه اینها از جمله مشکلات کارگران است. علی، کارگر یکی از کارخانجات است که کارفرما طی قرار دادهای یکساله زمان کار وی را در دیماه هر سال به پایان میرساند تا از پرداخت عیدی و مسائلی که به پایان سال ختم میشود شانه خالی کند. این کارگر نیز به علت نیاز به کار با این شیوه قرار داد بسته و گرچه راضی نیست اما مجبور به ادامه کار و بستن قرار داد هر ساله به این شیوه است. امیر نیز از کارگرانی است که در یک کارخانه نساجی کار میکند از گفتههای این کارگر پیداست که کارفرمای وی اعتماد زیادی به امیر دارد اما ده سال سابقه کار و اعتماد کارفرما نیز مزایایی را برای این کارگر به دنبال نداشته است. شاید بیمه شدن تنها مزیت کاری این کارگر است. وی در ادامه گفتههایش میگوید: در ابتدای هر سال و هنگام قرارداد برگهای دیگر که در رابطه با دریافت سنوات است بدون اینکه این سنوات را دریافت کند از وی گرفته میشود و به عبارتی دریافت مبلغی را امضا میکند که هرگز در جیبش نرفته است اما به دلیل اینکه وی نیازمند شغل برای تامین خانواده است و همچنین با توجه به سابقه کاری در کارخانه نساجی دارد نمیتواند این کار را نادیده بگیرد یا مزایایی بیشتر از بیمه درخواست کند. امیر به اضافه کاریها اشاره میکند و میگوید: برخی از مواقع در زمانهایی که حجم کار زیاد است باید ساعات بیشتری را در کارخانه بمانند که هیچ یک از این موارد به عنوان اضافه کاری در نظر گرفته نمیشود. مجتبی نیز کارگر یک گارگاه ساخت مبلمان است. هنگامی که از وی درباره شرایط کار و قرار داد سئوال میشود میگوید: قراردادی در کار نیست، حتی از نوع سفید امضایش، اینجا حتی من بیمه نیز نشدهام در حالی که کار با دستگاههای چوب بری و اره بسیار خطرناک است. نداشتن امنیت شغلی مهمترین دغدغه کارگران وی نداشتن امنیت شغلی برای کارگران را یکی از دغدغههای مهم آنان عنوان و ادامه میدهد: وقتی تخصص من در زمینه ساخت مبلمان باشد نمیتوانم به راحتی به سراغ کار دیگر بروم و مجبورم برای داشتن درآمد در این کارگاه مشغول به کار شوم در حالی که میدانم آینده تضمین شدهای پیش روی من وجود ندارد.
وی افزود: بارها خواستهام شغلم را رها کنم ولی نداشتن سرمایه نیز از مشکلاتی بوده که باعث شده دوباره به سمت کار با کارفرمایی که حق و حقوقی را برایم قائل نیست بروم تا بتوانم زندگی روزانه خود را تامین کنم. کارگری کارشناس ادبیات محمد نیز از جمله کارگران ساختمانی است. وی که دارای مدرک کارشناسی در رشته ادبیات است میگوید: دوازده سال قبل مدرک خود را دریافت کرده و به دلیل اینکه نتوانسته با مدرک تحصیلی شغل مناسبی را پیدا کند و اینکه متأهل بوده برای تامین مخارج زندگی مجبور شده به سمت کارگری ساختمان برود. وی از تلاشهای فراوان خود برای یافتن شغل مناسب با رشته تحصیلی خود میگوید و ادامه میدهد: حتی برای استخدام در آزمونهای شهرهای همجوار نیز شرکت کردم ولی با اینکه توانستم نمره خوبی کسب کنم به علت بومی نبودن نتوانستم استخدام شوم. وی که به گفته خودش عضو “انجمن صنفی کارگران” نیست، ادامه میدهد: دو سال پیش برای عضویت مراجعه کردم ولی برخود متولیان به گونه بود که مرا پشیمان کرد. محمد میگوید: برخی از افرادی که عضو انجمنهای صنفی میشوند تنها برای استفاده از مزایا است که مشاغل خوبی نیز دارند اما افرادی چون کارگران ساختمانی که واقعا در این شغل فعالند نمیتوانند به راحتی عضو انجمن صنفی کارگران باشند که این نیز یکی از مشکلات است. ترس از شکایت و پیگیری مشکلات نیز یکی دیگر از دغدغههای کارگران است که به نوعی درد مشترک همه آنهاست به گفته این افراد شکایت از کارفرما برای دریافت حق و حقوق و مسائلی از این قبیل آینده شغلی آنان را به خطر میاندازد و یک شکایت کافی است تا آنان نتوانند تا مدتها شغل دیگری را پیدا کنند. منبع:مهر-١٦اردیبهشت
مرکز آمار:٤٠ میلیون نفر در ایران کار نمیکنند!
٢٠اردیبهشت ١٣٩٣ خبرگزاری مهر-گروه اقتصادی: ٦.٥ میلیون نفر از جمعیت کشور در فاصله سالهای ٨٤ تا ٩٢ بر تعداد افراد غیرفعال کشور افزوده شد و در حال حاضر ٣٩.٥ میلیون نفر از جمعیت کشور نه شاغلند و نه بیکار و با اینکه در سن کار قرار دارند صرفا مصرف کننده هستند.
تعریف مرکز آمار از جمعیت فعال این است: تمام افراد ١٠ ساله و بیشتر (حداقل سن تعیین شده) که در هفته تقویمی قبل از هفته آمارگیری (هفته مرجع) طبق تعریف کار، در تولید کالا و خدمات مشارکت داشته (شاغل) و یا از قابلیت مشارکت برخوردار بوده اند (بیکار)، جمعیت فعال اقتصادی محسوب می شوند! تامل برانگیزتر اینکه طبق تعریف مرکز آمار ایران، بخشی از جمعیت فعال کشور نیز ممکن است بیکار باشند و تنها به دلیل قرار داشتن در سن کار جمعیت فعال خوانده می شوند. همچنین طبق تعاریف ارائه شده، سن کار در ایران بین ١٠ تا ٦٥ سال است و یا دستکم آمارها از این گروه سنی ارائه می شود. در عین حالی که دولت ها در سال های گذشته از اشتغال زایی میلیونی سخن گفته اند و همواره آمارهای گوناگونی نیز در این زمینه ارائه شده است، اما گزارشات مرکز آمار ایران نشان می دهد که نرخ مشارکت اقتصادی در سال ٩٢نسبت به سال به میزان ٣.٤ درصد کاهش یافته است.
کارشناسان بازار کار می گویند از دلایل کاهش نرخ مشارکت اقتصادی، ناامیدی و مایوس شدن بخشی از جوانان از یافتن یک شغل مناسب است که طی آن بخشی از زنان و مردان دستکم به صورت موقتی قید یافتن شغل را زده اند که این مسئله به صورت بالقوه به زیان کشور خواهد بود چون بخشی از جمعیت و توان میلیونی کشور به جای مشارکت در تولید و توسعه، در سرگردانی به سر می برند و امکان هیچگونه استفاده ای از توان و انرژی آنها وجود ندارد. طبق آمارهای موجود، نرخ مشارکت اقتصادی زنان همواره کمتر از مردان بوده است که این موضوع به ورود کمتر زنان به فعالیت های اقتصادی و همچنین وجود فضای نابرابر رقابتی در بازار کار برای تصاحب یک فرصت شغلی از سوی زنان و یا مردان بر می گردد. به بیان ساده تر، به دلیل مردسالار بودن بازار کار ایران؛ تمایل و گرایش کارفرمایان به جذب نیروی کار مرد نیز به مراتب بیشتر از جذب نیروی کار زن است. به صورت کلی، نرخ مشارکت مردان از ٧.٦٤ درصد در سال ٨٤ به ٦٣ درصد در پایان سال ٩٢ کاهش یافته و در این بخش نرخ مشارکت زنان نیز از ١٧ درصد سال ٨٤ به ٤.١٢ درصد نزول داشته است. در عین حال، نرخ مشارکت اقتصادی چه برای مردان و چه زنان در فاصله ٨ سال گذشته کاهشی بوده که نشانه های خوبی از امکان رونق اقتصادی و یا استفاده از ظرفیت های جدید نیروی انسانی در تولید و توسعه نیست. علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اخیرا اعلام کرده است مرکز آمارایران اشتغال ایجاد شده در دوره ٨٤ تا ٩٢ را سالیانه تنها ٧٥ هزار فرصت شغلی اعلام کرده و هرگز خبری از ایجاد میلیون ها فرصت شغلی نبوده است.(بخشهایی از گزارش خبرنگار مهر)
فرهاد رضایی از ایران: گزارشی از عسلویه و آنچه بر کارگران در اینجا میگذرد!
در تجربیات زندگی خود و آنچه كه راجع به وقایع اردوگاههای كار اجباری خوانده و شنیده ام تنها میتوانم بگویم اردوگاههای كارگری منطقه ویژه پارس جنوبی چیزی بیشتر از آشویتس و اردوگاههای كار اجباری هیتلر نداشته باشد قطعا كمتر از آن هم نیست. كسانی كه از كلنگ آغازین منطقه گازی پارس جنوبی در احداث و بهره برداری از این پالایشگاهها و پتروشیمی ها بنحوی از انحاء نقش داشته اند؛ از عسلویه تا نخل تقی و بندر كنگان بخوبی واقفند كه این گزارش تا چه حد سندیت دارد. فقط كارگرانی كه سوله های خوابگاهی كمپ كرمانشاهان را حداقل یكروز تجربه كرده باشند؛ ژرفنای تلخ این گزارش برایشان ملموس است. براستی چرا هیچكس تاكنون آنطور كه باید حامی حقوق بردگان غیر رسمی این منطقه به اصطلاح “ویژه” نبوده و نیست؟ مثلا چرا نشت گاز در فازهای ٦-٧-٨ كه منجر به مرگ دسته جمعی ٣٣ نفر از كارگران شد و یا خودكشی جمعی سه كارگر سال گذشته در فاز ١٩ (شركت بلند طبقه) و موارد بیشماری ازین دست، اینگونه غیر انسانی و بیشرمانه در سكوت خبری مانده است؟! گزارش زیر از منظر وضعیت وخیم بهداشتی و شرایط فلاكت بار كار و محیط کاری، در پروژه در دست ساخت فازهای ٢٤-٢٣-٢٢ پالایشگاه گاز كنگان ارائه میگردد. اردوگاهی كارگری شامل چندین هزار انسان كه در اینجا با وحشیانه ترین شیوه های استثمار به كار گرفته شده اند. امید است این گزارش تلنگری باشد هرچند ناچیز بر پیله این خفقان خبری. وضعیت بهداشتی ١.رسیدگی پزشكی: بدون اغراق میتوان گفت در سراسر این پروژه (بغیر از یك پزشك عمومی مستقر در كمپ خوابگاهی) در واحدهای بهداری همه شركت ها از پتروسینا آریا بعنوان كارفرما گرفته تا شركت های تابع همچون محمدیان، چاد-پتونیا، پایندان، تنانیر، دریاساحل و پیمانكاری های خرد وابسته به آنها پزشك تمام وقت (وحتی پاره وقت) استخدام نشده است. البته همه این شركتها نام یك پزشك عمومی را بعنوان پزشك قر اردادی آنهم فقط روی كاغذ؛ جهت حفظ ظاهر در چنته دارند. پزشكی كه هفته ای یك ساعت نیز در محل كار خود حضور ندارد. در مورد دارو و نحوه توزیع آن نیز باید گفت بغیر از وسایل ابتدایی پانسمان و چند بسته مسكن، داروی دیگری حتی در بهداری ظاهرا مجهز كمپ خوابگاهی موجود نمی باشد و معمولا بیماران میبایست نسخه هایی را كه پزشك كمپ برای آنها تجویز میكند از داروخانه های بندر سیراف و كنگان دریافت كنند. رسیدگی و نحوه برطرف كردن سوانح و حوادث در این پروژه بسیار سهل انگارانه میباشد بطوریكه اكثر حوادثی كه رخ میدهد بدلیل كمبود تعداد آمبولانسها (كارفرما تعداد ٢ دستگاه آمبولانس در اختیار دارد كه بدلیل آمار بالای سوانح معمولا كفاف امداد رسانی به موقع را نمی دهند.) مصدوم با وسایل نقلیه استیجاری شركت ها كه فاقد هرگونه تجهیزات پزشكی است نه به بهداری كارفرما بلكه مستقیما به بیمارستان شهرستان كنگان منتقل میشود و از آنجاییكه تا كنگان حدود ٥٠ كیلومتر مسافت وجود دارد، معمولا یا حال مصدوم بسیار وخیم میشود و یا فردی كه دچار سانحه شده جان میبازد. ٣. سهل انگاری و كم كاری در واحد HSE پتروسینا آریا و شركت های تابعه: در هر پروژه و محدوده كاری پیشگیری از خطر و ایمن سازی محیط و همچنین بهداشت و نظافت محیط كاری بر عهده این واحد است. بدون غلو تقریبا تمامی كانالهایی كه در محدوده سایت حفاری شده فاقد نوار خطر، تابلو و گارد فلزی محافظ میباشد. سقوط های پی در پی كارگران و بویژه كارگرانی كه در شیفت شب مشغول بكار هستند و همچنین نگهبانان حراست در این كانالها و گودالها در پروژه٢٤-٢٣-٢٢ اتفاقی شایع است. سقوط هایی كه گاه به جراحات شدید و مرگ كارگران نیز منجر شده است. واحدهای HSE شركت های تابعه همچون محمدیان و آبادراهان كه بیشترین سهم را در حفاری كانالها دارند؛ نه خود الزامی به ایمن سازی میبینند و نه از طرف كارفرما نظارتی بر كار آنها صورت میگیرد. برای مثال مهندس یعقوبی سرپرست HSE یكی از شركت ها با طعنه و تمسخر اظهار میدارد ” یكسال است كه در واحد ما نوار خطر نخریده ایم!!!!” (تصویر بسیاری از كانالهایی كه ایمن سازی نشده اند ارسال خواهد شد.) مسأله بعدی وجود گودالهای مملو از فاضلاب در یونیت های این پالایشگاه است كه میبایست توسط پرسنل HSE تخلیه و امحاء شود كه البته این مورد نیز همچون بیشمار موارد دیگر انگار كه از شرح وظایف این واحد خارج است. این گودالها كه متاسفانه تعداد زیادی هم از آنها در این محدوده موجود است به محلی برای تجمع انواع حشرات موذی از پشه مالاریا و مگس گرفته تا انواع حشرات و جانوران خزنده تبدیل شده است. (عكس این گودالها قبلا ارسال شده است. ٣. کمپ های خوابگاهی كارگران: هرچند داستان فاجعه بار این اقامتگاههای كارگری بسادگی قابل وصف نیست اما شرح خلاصه ای از آن چنین است: بدلیل كیفیت بد آب مصرفی كه از لوله های دستگاه آب شیرین كن خارج میشود و نیز بدلیل موجود بودن بیش از اندازه كلر و دیگر تركیبات شیمیایی در این آب؛ استفاده مداوم و روزانه از آن سبب ایجاد عارضه های پوستی و ریزش موی سر میشود. (قارچ های پوستی زیر بغل، پا و… و ریزش موی سر در این خوابگاهها بسیار شایع است.) در این خوابگاهها در هر اتاق سه در چهار، بطور میانگین ٨-٧ كارگر ساكن هستند. در مورد كارگران بلوچ بعلت فشار بیشتر بر آنان و نیاز شدید به کار و مطیع بودن بیشتر و كم سوادی، این رقم به هر اتاق ١٢-١٠ نفر نیز افزایش پیدا میكند. هر سوله خوابگاهی تنها یك ماشین لباسشویی دوقلوی كوچك دارد كه در آشپزخانه گذاشته شده و معمولا پس از اتمام تایم كاری هر سوله میزبان صف های طولانی كارگران جهت استفاده از همین یك ماشین میباشد. البته از آنجائیكه استفاده از ماشین لباسشویی (به بهانه ایجاد سروصدا) بعد از ساعت ده شب از طرف مدیریت كمپ قدغن شده، بسیاری از كارگران مجبور به پوشیدن همان لباسهای مملو از آلودگی روز قبل هستند. (تصویر دستورالعمل مدیریت كمپ برای استفاده از لباسشویی و سالن تلویزیون ارسال خواهد شد.) اتاقها در این سوله ها فاقد امكانات اولیه ای همچون یخچال هستند و در هر سوله فقط یك عدد یخچال عمومی در آشپزخانه قرارداده شده است. گذشته از همه این موارد كیفیت بسیار بد وعده های غذایی كه به كارگران داده میشود برهمه مشكلات فوق میفزاید؛ كشف روده و شكمبه گاو در غذا ، وجود بقایای حشرات در خورشت ها و همچنین وجود فضله موش و نخ گونی در برنج از موارد بسیار شایع در وعده های غذایی این اقامتگاههای كارگری میباشد. در این سوله ها هر كارگر برای ورود به كمپ یك تشك به همراه یك بالش و پتو از انبار كمپ دریافت میكند و پس از اتمام كار و تسویه حساب؛ كارگران این وسایل را به انبار تحویل میدهند. این پتو و تشك ها بصورت فله ای در انبار كمپ دپو میشوند و سالانه فقط یكبار مورد شستشو قرار میگیرند. بهمین علت متاسفانه ساس و شپش به شكلی بسیار گسترده در این سوله ها شیوع پیدا كرده است. لازم بذكر است كمپ های مهندسی و كارگری از یكدیگر تفكیك شده و سوله های مهندسی تقریبا مجهز به تمامی امكانات رفاهی از قبیل سالن های ورزشی و بدنسازی، زمین چمن طبیعی و مصنوعی، آبشار مصنوعی، پارك تفریحی، رستوران و دیگر امكانات رفاهی هستند كه این سوله ها با نصب فنس از سوله های كارگری جدا شده و توسط حراست كارفرما بصورت شبانه روزی (به همراه چند افسر گشت حراست) تحت حفاظت میباشد. (تصاویر مربوط به كمپ مهندسی بزودی ارسال خواهد شد.) ٤. شرایط كار معمولا پیمانكاران شیوه جذب نیروی كار مورد نیازشان بدین صورت است كه از بین افرادی كه پشت درب ورودی سایت هر روز صبح تجمع كرده اند؛ با وعده پرداخت بموقع دستمزدها ( با نوسان مبلغ بیشتر یا كمتر از یك میلیون در ماه) و همچنین گفتن اینكه هر كارگر در ماه پس از ٢٢ روز كار مداوم (حتی با احتساب روزهای تعطیل و جمعه) حق دارد ٨ روز مرخصی بگیرد و وعده های دیگر، كارگران را جذب میكنند. اما پس از چند ماه پیمانكار با گفتن اینكه هروقت شركت كارفرما به حسابم واریز كرد حقوقتان را میدهم بصورت میانگین هر ٦-٤ ماه یكبار حقوق كارگران را پرداخت میكند. (آنهم بصورت علی الحساب و نه یكجا.) لازم بذكر است قراردادی رسمی فی مابین این كارگران و پیمانكار مربوطه موجود نمی باشد و كارگران در صورت اخراج هیچگونه مدركی دال بر مدت زمانی كه در اختیارآن پیمانكاری بوده ندارند. در مورد نحوه استفاده از مرخصی نیز براساس روالی كه در جریان است معمولا پیمانكاران با گفتن اینكه كارمان پیشرفتی نداشته و یا فعلا كمبود نیرو داریم و بهانه های دیگر؛ و همچنین با تهدید به اخراج، كارگران را در اغلب موارد بیش از دو یا سه ماه نیز مجبور به ماندن در سركار خود میكنند. پیش از تعطیلات نوروز كارگران شركت مارون پرتو دقیقا بخاطر دلایلی كه در بالا به آنها اشاره شد در جلوی درب ورودی شركت كارفرما (پتروسینا آریا) حدود ٢ ساعت اعتصابی آرام داشتند. در مقابل کارفرما دو كارگری كه بعنوان دعوت كننده سایر كارگران به اعتصاب شناسایی شدند توسط گشت ویژه حراست كارفرما بازداشت و پس از ٢٤ ساعت حبس در بازداشتگاه حراست پتروسینا با اخذ گیت پاس از آنها، برای همیشه از كار در منطقه ویژه محروم شدند. بقیه كارگران نیز با دریافت ٥٠٠ هزار تومان بصورت علی الحساب به محل كار خود بازگشتند. – پس از گران شدن بنزین و الزام شركت های كارفرما جهت بالابردن دستمزدها توسط پیمانكاران، بسیاری از شركت های پیمانكاری تعداد كارگران خود را به نصف یا كمتر كاهش داده اند. مثلا شركت تنانیر كه سابق بر این جهت كابل كشی (كه میبایست حتما توسط ابزار مخصوص انجام شود و نه انسان) از پنج كارگر در یك كانال استفاده میكرد در حال حاضر با توجه به افزایش ٣٠-٢٠ درصدی دستمزد كارگران؛ از بین كارگران بجا مانده و اخراج نشده در هر كانال تنها از یك كارگر استفاده میكند. لازم بذكر است متأسفانه كارگران بلوچ بعلت فقر شدید مالی و محرومیت، بالاجبار در ازای روزی بین ٣٥-٥٠ هزار تومان دستمزد، كارهای طاقت فرسای اینچنینی را بعهده میگیرند.
دردهای پنهان
شکایت یک آفتابه دزد از دزد بزرگ
میترا پورشجری، فعال حقوق بشر: رضا صفری ٤٣ ساله (عکس زیر) به اتهام دزدی محکوم به قطع انگشتان دست راست و پای چپ شده و تا کنون ١٧ سال از عمر خود را در زندان گذرانده است. شرح وضعیت او را از زبان خودش میخوانیم: من رضا صفری فرزند ولی الله متولد ١٣٥٠ درشهرستان اراک می باشم که هم اکنون از زندان کرج تماس میگیرم. درسالهای ٧٠ الی ٧٤ به دلیل بیکاری و شدت فقرخانوادگی مجبور به انجام چند فقره سرقت شدم که واقعا ازروی نیاز و احتیاج بوده است.درمهرماه سال ٧٤ دستگیر شده وبه زندان اراک افتادم که محکوم به قطع دست راست بطوریکه کف دست و انگشت شصت باقی بماند و پرداخت ردمال شدم.وقتی حکم دادگاه به من ابلاغ شد فکر کردم قاضی جهت ترساندن بنده این حکم را صادرکرده است اما متاسفانه این حکم در تاریخ ٣٠ مرداد ٧٦ وقتی تنها یکروز به ماه رمضان مانده بود اجرا شد. این درحالی بود که بنده فقط ٢٦ سال از سن من گذشته بود. این واقعه اتفاق بسیارناگواری بود که برای من اتفاق افتاده بود به همین جهت اسم قاضی آذریان و شعبه ٤ دادگستری اراک برای همیشه در خاطرم ماندگار شد وآن روزرا خوب به یاد دارم.ساعت ١٠.٣٠ صبح مورخه ٣٠ مرداد ٧٦ به نگهبانی خوانده شدم ومتوجه شدم تعدادی اززندانیانی که به جرم سرقت آنجا بودند و چند نفر از نگهبانها نیزبه جهت تماشای اجرای حکم به محوطه هواخوری زندان احضار شده بودند بلکه درس عبرتی باشد برای دیگر زندانیان، انگشتان دستم را بوسیله قیچی آهن بر برقی که هنوز ردی ازخون برآن بود ومعلوم بود که بارها برای اجرای چنین احکامی از آن استفاده نموده اند، بدون بیهوشی و بی حسی قطع کردند، پس از اجرای حکم به بیمارستان ولیعصر اراک اعزام شدم وقتی پزشک معالج بنده را درآن وضعیت دید شروع به اعتراض کرد وبا داد و بیداد برسرماموراعزام که اسمش را خوب به یاد دارم به نام گروهبان یکم اکبر کندی بود گفت چرا با بیمارستان هماهنگ نشده است من را که ازاین اتفاق شوکه شده بودم و هنوز نمیدانستم چه بلایی برسرمن امده است به اتاق عمل بردند و مورد مداوا قرار دادند، پس ازانجام عمل همان شب دوباره به زندان برگشتم. بعد ازقطع انگشتانم دیگرآدم قبلی نبودم وبه دلیل فشارهای عصبی وروانی که برمن وارد شده بود و همچنین ادامه داشت بسیار افسرده شده بودم بطوریکه پس ازچندی تحت درمان قرار گرفتم و روزانه تعداد ١٢ قرص اعصاب استفاده میکردم و البته همیشه با خودم میگفتم ای کاش به جای قطع انگشتان دست،مرا اعدام می کردند حداقل یک بارمی مردم. بعد ازاجرای حکم می دیدم که رفتاراطرافیانم ودوستان عوض شده است و برخی ازمن دوری میکردند و برخی دیگر ترحم، همین رفتار باعث می شد از آنها کناره گیری کنم و همیشه با خودم خلوت کنم و تنهایی را ترجیح دهم. مدت ٥ سال درزندان به سر بردم و فقط ٤٠ روز به آزادی ام مانده بود که مادرم متاسفانه چشم ازجهان فرو بست وغم از دست دادن مادر به غمهای بیچارگیم اضافه شد. ١٠ دیماه سال ٧٩ اززندان آزاد شدم و به خانه پدری برگشتم، خانه ای اجاره ای و اما من مانده بودم با پدری سالخورده و دو خواهرکوچکتر با دستی قطع شده که من را ازدیگران متمایز می کرد. بیرون اززندان وضعیت بدتری درانتظار من بود. هر کجا می رفتم همه مواظب من بودند و با ورودم به هرجا همه خودشان را جمع و جور می کردند و خیلی زود با یک خداحافظی فرار می کردند. حتی بین غریبه ها هم دیگر جایی نداشتم آنهم به دلیل قطع انگشتانم که مهری بود بر پیشانی من ، با این اوصاف با تمام تلاشی که برای پیدا کردن کار می کردم به نتیجه ای نرسیدم، کار که نمیدادند هیچ،باعث انگشت نما شدنم هم میشدند. بیش از ٦ ماه تلاش کردم اما بیهوده بود. نداشتن کار وعدم درآمد با وجود فقر اقتصادی و گرسنگی خود و خانواده ام باعث شد دوباره دست به سرقت بزنم، یکسال بعد از آزادی ام از زندان در تاریخ ١٩/١٠/١٣٨٠ دوباره دستگیر و در شعبه ١ دادگستری اراک توسط قاضی شعبه بنام آشورلو محکوم به قطع انگشتان پا چپ ، بطوریکه تمامی انگشتان پایم قطع شود، شدم. در سال ٨١ پدر سالخورده ام نیز فوت کرد که ضربه روحی مهلکی به من وارد شد. بنده را در زندان و دو خواهر کوچکترم را در خانه تنها گذاشت تا اینکه در ٣٠ شهریور ماه ٨٨ زمانیکه باز هم یکروز به ماه رمضان مانده بود پس از ٨ سال انتظار در اجرای حکم با همان قیچی آهن بر برقی که انگشتان دستم را گرفت، انگشتان پای چپم را قطع کردند،احساس پوچی و بیهودگی در من دو چندان شد، خصوصا وقتی در انجام بسیاری از کارهای روزمره به خاطر نداشتن انگشت ناتوانی ام را می دیدم و از دیگران کمک می خواستم، این احساس بیشترو بیشترمیشد، یکسالی از قطع انگشتان پایم گذشت تا توانستم روی پایم راه بروم که نداشتن انگشت باعث شده بود در راه رفتن دچار مشکل گردم و به کمر درد مزمن دچار شوم و هم اکنون سالهاست که مجبورم با خوردن قرصهای مختلف هم از فشارهای روحی و روانی ام بکاهم و هم دردهای مختلف ناشی از قطع اعضا را تسکین دهم. مدت ٢ سال بعد از اجرای حکم در تاریخ ١٧/٣/٩٠ به زندان کرج در استان البرز تبعید شدم که متاسفانه به این دلیل دیگر نمی توانم تقاضای اعسار کنم و ردمال را بصورت اقساط پرداخت نمایم و ازاد شوم، دیگر نمیتوانم در شهر خودم باشم بلکه بتوانم به شکلی با شاکی ارتباط برقرار کرده و از او رضایت بگیرم ضمن اینکه رنج دوری از خانواده ام امان از من بریده و در طی این سه سال هیچ ملاقاتی با آنها نداشته ام که این هم غمی است طاقت فرسا بر غمهای دیگر. درپایان اعلام میدارم که من ازمقامات جمهوری اسلامی و قوه قضاییه به دلیل قطع اعضای بدن خود وناقص العضو نمودن من وخسارت و ضررو زیان های مادی ومعنوی که به من وارد نموده اند شکایت دارم و بدین وسیله ازحقوق دانان، وکلا، فعالان حقوق بشرو سازمانها و نهادهای مربوط درخواست مینمایم که به هر طریقی که می شناسند درجهت احقاق حقوق من تلاش کنند.
اخبار تاسف انگیز از سرکوب کارگران افغان در ایران
در هشتم ماه می از روستای گیرش فارس گزارش شده که ده روز است مامورین جمهوری اسلامی در خیابانها کارگران افغان را دستگیر می کنند. مامورین انتظامی و لباس شخصی ها بدون اجازه به خانه های آنها داخل شده و با ضرب و شتم به آنان دستبند زده و همچنین آنها را از پشت بامها به پائین پرتاب می کنند. در ضمن تمام کودکان افغان از مدارس این روستا اخراج شده اند. همینطور در روز چهارشنبه هفتم می در روستای دیگری بنام خوشنام در کرج ٦٠ الی ٧٠ خانوار افغانی ساکن این روستا را بی آنکه فرصت جمع آوری اموالشان را به آنها بدهند، از ده بیرون ریخته اند.در باغ دشت شهر ری نیز چند روز گذشته مامورین به کارگری بنام احمد در خیابان فرمان ایست می دهند. کارگر مزبور از ترس فرار کرده، به محل کار پسرش در یک مکانیکی پناه برده و در را بروی خود می بندد. مامورین پس از شکستن قفل وارد مکانیکی شده، بدون هیچ دلیلی او را گلوله باران و به قتل میرسانند. مقتول ٣٢ ساله و دارای زن و دو فرزند بوده است.در شمال نیز از شهرستان نور گزارش رسیده که در این شهرستان کارگران افغان شبها را از دست مامورین در جنگلها سر می کنند. هر شب ساعت ١٢ تا ١ صبح مامورین به در خانه کارگران افغان آمده، مردها را دستگیر و برای کار رایگان با خود می برند.(منبع؛ از سایت آزادی بیان ـ سیامک ستوده)
اخبار بین المللی
کلمبیا – افزایش تعداد قربانیان ریزش معدن طلا
شمار کارگران کشته شده در حادثه ریزش معدن طلای غیرقانونی در استان کائوکا در کلمبیا به ده تن رسید. امدادگران، روز یکشنبه٤ مه جسد هفت تن دیگر را در عمق بیست متری پیدا کردند. شش تن دیگر هنوز مفقود هستند اما به گفته مقامات محلی، هیچ امیدی برای زنده پیدا کردن آنها وجود ندارد.
این معدن طلا در جنوب غرب کلمبیا، روز چهارشنبه٣٠ آوریل (١٠ اردیبهشت( فروریخت.
هند – جانباختن ١٧ کارگر در اثر آتش سوزی در یک کارخانه
پلیس هند از کشته شدن ١٧ تن بر اثر آتش سوزی در یک کارخانه تولید وسایل آتش بازی و مواد محترقه در مرکز این کشور خبر داد. به گزارش خبرگزاری آلمان از دهلی نو، در این آتش سوزی که عصر شنبه٣ مه (١٣ اردیبهشت( روی داد، کارگران کارخانه در میان شعله های آتش گرفتار شدند. بیشتر کشته شدگان زن و کودک بودند. به گفته پلیس محلی، ١٥ تن از این افراد در محل کارخانه و دو تن نیز بر اثر شدت جراحات در بیمارستان جان باختند. رامش سینگ، از مقامات پلیس محلی می گوید: بیشتر این افراد مردم فقیری بودند که از سوی کارفرمایانشان مجبور شده بودند در محیطی پرخطر کار کنند. به گفته رامش سینگ، علت این آتش سوزی هنوز مشخص نشده است. وی افزود اتاق های این کارخانه با مواد اولیه قابل اشتعال و مواد آتش بازی انباشته شده بود. سینگ می گوید: کارگران در همان اتاق هایی که این مواد انبار شده بودند، کار می کردند. ١٠ زن و سه کودک از جمله قربانیان این حادثه اند. حوادث آتش سوزی در کارخانه های مواد محترقه هند که معمولا با مصالح نامناسب و بدون تجهیزات لازم برای شرایط اضطراری بنا می شوند، امری تقریبا عادی تلقی می شود.
برزیل – “کارگران بیزمین” در سائو پائولو دست به تحصن زدند
روند آماده سازی جام جهانی برزیل، انتقادهای فراوان و همه جانبه ای از مسئولان این کشور را در پی داشته است. یکی از مشکلاتی که میزبانی جام جهانی به بار آورده، بالارفتن بی رویه قیمت ها، از جمله قیمت مسکن در شهرهای این کشور است. در همین راستا، هزاران نفر از فعالان “جنبش کارگران بی زمین” با تحصن در نزدیکی استادیوم جام جهانی در سائو پائولو، مدعی بی توجهی دولت به مشکل مسکن قشر کم در آمد شده و به آن اعتراض کرده اند. ژوزوئه آگوستو، نماینده این جنبش گفت: “بیش از یک میلیارد خرج ورزشگاه این شهر کرده اند اما چیزی که نصیب مردم شده میراثی از بیکاری و اجاره های گرانتر و دشواری برقراری امنیت مسکن است”. چهارشنبه گذشته، دیلما روسف، رئیس جمهوری برزیل، با اعلام افزایش ده درصدی پرداختی های اجتماعی به مستمندان، از کم شدن مالیات این قشر خبر داد. سی و شش میلیون خانواده کم در آمد برزیلی از این امتیازات بهره می برند. مخارج گزاف آماده سازی رقابتی در اندازه جام جهانی فوتبال، دولت برزیل را در مظان اتهام بی توجهی به سایر مشکلات این کشور قرار داده است.
آفریقای جنوبی – ادامه اعتصاب ٨٠ هزار کارگر معدنچی
اتحادیه کارگران معدن پلاتین موسوم به آمکو در آفریقای جنوبی روز دوشنبه٥ مه(١٥ اردیبهشت) با رد پیشنهاد کارفرمایان اعلام کرد که اعتصاب کارگران ادامه می یابد. حدود هشتاد هزار عضو این اتحادیه از چهار ماه پیش خواستار افزایش دو برابری دستمزدها و رسیدن به حقوق پایه ١٢٠٠ دلار در ماه هستند. در حالی که روز چهارشنبه انتخابات مهم پارلمانی آفریقای جنوبی برگزار می شود، جاکوب زوما رییس جمهوری این کشور سران اتحادیه کارگری را به بی مسئولیتی متهم کرد. آقای وی گفت: “کارفرمایان و همچنین کارگران باید بدانند که اعتصاب و درگیری حدی دارد. این مسئله نباید ابدی باشد و شما نباید آن را برای همیشه ادامه دهید. همانطور که قبلا گفتم، همه باید احساس مسئولیت کنند”.
نزدیک به نیمی از تولید جهانی صنعت سود آور پلاتین را سه کمپانی بزرگ آفریقای جنوبی عرضه می کنند. از ابتدای اعتصاب کارگران، این سه شرکت بیش از یک و نیم میلیارد دلار ضرر کرده اند. امری که به اقتصاد آفریقای جنوبی صدمه وارد کرده است.
نیجریه – تهدید گروه اسلامی “بوکو حرام” به فروش دختران ربوده شده
گروه اسلام گرای بوکو حرام روز دوشنبه٥ مه(١٥ اردیبهشت) با انتشار ویدیویی مسئولیت ربودن بیش از دویست دختر دانش آموز در شمال شرقی نیجریه را پذرفت و دولت نیجریه را تهدید به فروش آنها کرده است. در این تصاویر ویدئویی ابوبکر شیکاو، رهبر بوکو حرام می گوید: دختران اموال خدا هستند و خدا به من دستور داد آن ها را بفروشم و من دستورات او را اجرا می کنم. او می افزاید: این دختران به جای مدرسه رفتن باید ازدواج می کردند. تهدید به فروش دختران ربوده شده در حالی صورت می گیرد که نیجریه این هفته میزبان مجمع اقتصاد جهانی برای آفریقا است. ناکامی دولت در یافتن و نجات این دختران، خانواده ها و نزدیکانشان را خشمگین کرده و آن ها را از روز دوشنبه به خیابان های ابوجا، پایتخت و لاگوس کشانده است. آن ها خواستار آن هستند که دولت هرچه سریع تر دخترانشان را از ربایندگان پس گیرد. در روزهای شنبه و یکشنبه هفته جاری تظاهرات گسترده ای در نیجریه و دیگر نقاط جهان از سوی انجمن های مدافع زنان و حقوق بشر به منظور محکوم کردن این گروگان گیری و عدم تلاش مناسب دولت نیجریه برای یافتن این دختران برگزار شد. در شبکه های اجتماعی نیز کمپین های مختلفی به منظور فراخواندن دولت نیجریه برای تحرک بیشتر به منظور یافتن این دانش آموزان دختر ربوده شده شکل گرفته است و افراد سرشناس و چهره های بین المللی از دولت نیجریه خواسته اند تلاش بیشتری برای نجات این دختران دانش آموز انجام دهد. برخی برندگان جایزه نوبل صلح و ” ملاله یوسف زی” دختر پاکستانی مدافع حقوق زنان و کودکان از جمله حامیان این کمپین هستند.
افغانستان -اعتراض بازماندگان رانش زمین
صدها خانواده افغان در روستای آب باریک از ولایت بدخشان در شمال شرقی افغانستان که بر اثر رانش زمین در روز جمعه ٢ مه(١٢ اردیبهشت) بی خانمان شده اند، همچنان با مشکل بی سرپناهی و کمبود مواد غذایی دست و پنجه نرم می کنند. آن ها اعتراض دارند که کمک های حداقل را دریافت نکرده اند. یکی از بازماندگان حادثه می گوید: ” شش نفر از اعضای خانواده من زیر آوار دفن شدند و ما در چادری که خودمان برپا کرده ایم زندگی می کنیم. تا حالا هیچ چادر یا پتو یا غذا دریافت نکرده ایم. ” بنا به آمار رسمی ٣٠٠ خانه مسکونی و ساکنان آن ها در زیر خاک و گل ناشی از رانش زمین دفن شده اند، اما شاهدان محلی قربانیان این حادثه را بیشتر و حدود ٢٥٠٠ تا ٢٧٠٠ نفر می دانند.
مقامات مسئول به دلیل عدم امکان خارج کردن اجساد از زیر خاک، عملیات جستجو را از روز یکشنبه ١٤ اردیبهشت متوقف و محل حادثه را گورستان جمعی قربانیان اعلام کرده اند، اما بازماندگان حادثه به این مسئله نیز اعتراض دارند و خواهان استفاده از تجهیزات فنی موثرتر برای یافتن اجساد شده اند.
آمریکا – اعلام اعتصاب کارگران رستورانهای فست فود در ٣٤ کشور
کارگران رستورانهای فست فود در ١٥٠ شهر آمریکا و همچنین در ٣٣ کشور دیگر جهان اعلام کرده اند روز ١٥ مه(٢٥ اردیبهشت) با خواست افزایش دستمزد و بهبود شرایط کار دست به اعتصاب میزنند. سازمان دهندگان این اعتصاب اعلام کرده اند که کارگران رستورانهای زنجیرهای مک دونالد، برگر کینگ، وندیز و یوم (وابسته به شرکت کنتاکی) در این اعتصاب شرکت میکنند. بغیر از آمریکا کارگران در چندین شهر در کشورهاییاز اروپا ، آسیا و آمریکای جنوبی در این اعتصاب شرکت دارند. این کارگران خواهان دریافت ١٥ دلار در ساعت و حق تشکیل اتحادیه هستند.