سوال: وقتی در کشوری اقتصاد به درد بی درمان رکود و فلج مطلق مبتلا میشود و تکان نمیخورد و عملا در حال موت است واقعا چه باید کرد؟
جواب: در این صورت این وظیفه دادستان و بازجو و رئیس زندان و پلیس و پاسبان و قاضی است که وارد گود اقتصاد شوند و با بگیر و ببند “مفسدان”، اقتصاد را احیا و فعال نمایند!
هرچقدر هم این جواب غیرعلمی و مسخره بنظر برسد اما این پاسخ واقعی و عملی چند سال اخیر تا همین امروز جمهوری اسلامی به فلج و بن بست اقتصادی است. بگذارید از آخرین خبر شروع کنیم.
جعفری دولت آبادی دادستان تهران این هفته اعلام کرد که “اخیراً دادستانی تهران طی مکاتبه با بانکها، فهرست بدهکاران ارزی را استعلام کرده و موضوع در دست بررسی است. به عنوان مثال فردی در خوزستان شرکتی را خریداری کرده و از سال ٩٤ تا ٩٦ حدود ٨٠٠ میلیون دلار گرفته و تاکنون تعهدات ارزی خود را انجام نداده و در حال حاضر نیز متواری است”. به گزارش میزان؛ جعفری دولت آبادی در تشریح وضعیت برخی از پروندههای ارزی اظهار داشت: فردی ٢٤٠ میلیون دلار ارز دولتی اخذ نموده و آن را در بازار آزاد فروخته و با سود حاصله و با مابهالتفاوت بهای ارز دولتی و آزاد، کارخانهای را در تبریز خریده است. وقتی فهرست دریافتکنندگان ارز رسانهای شد، این فرد تحت تعقیب قضایی قرار گرفت و در تحقیقات اعتراف کرد که ارزهای دولتی را فروخته و از ما به التفاوت قیمت دولتی و آزاد، کارخانه ای خریداری کرده است”
مشکل این شخص “بیچاره ای” که ٢٤٠ میلیون دلار را بالا کشیده این نیست که تقلب کرده بلکه اینست که به احتمال زیاد جزو “آقازاده ها” حساب نمیشود و در نتیجه دادستان تهران سراغش رفته است. و گرنه دزدی چند میلیون دلاری در حکومتی که دزدیها چند ده میلیاردی و بیشتر است، یک مقداری شبیه آفتابه دزدی میماند.
دادستان تهران قطعا مثل اکثر مردم ایران بخوبی میداند که اقتصاد جمهوری اسلامی سالهاست که تماما بر دزدی و تقلب و رانت خواری و رشوه گیری و سفته بازی و چپاول ثروتهای اجتماعی متکی است و کلا به این شیوه تا همین حد هم سرپا مانده است. نتیجه این یورش اقتصادی به ثروتهای اجتماعی فقط بن بست اقتصادی نیست. فقر کمر شکن برای اکثریت مردم از عوارض اصلی آنست. مردم همه بخوبی میدانند که تمام سران و دست اندرکاران ریز و درشت حکومتی از جمله خود جناب دادستان جزئی از صورت مساله هستند و پای اصلی این سیستم چپاولند. فقر کمر شکنی که به اکثریت مردم تحمیل شده از خود این سیستم ناشی میشود. اگر شوکی به اقتصاد بخواهد وارد شود اینست که در قدم اول جمهوری اسلامی سرمایه داران و تمام نهادهایش از جمله قوه قضائیه جنایتکارش در هم کوبیده شود و تمام دزدان و چپاولگرانش به زیر کشیده شوند. مردم ایران دست اندرکار وارد کردن چنین “شوکی” هستند. این را هم ما مردم میدانیم که به زیر کشیدن جمهوری اسلامی گام اول برای پایان دادن به چپاول و دزدی و تقلب هست اما گام آخر نیست. خلاص شدن مردم از شر دزدان و چپاولگران و پایان دادن فقر و محرومیت اکثریت مردم برای همیشه با هیچ نوع سیستم سرمایه داری ای امکان پذیر نیست، بلکه فقط با ایجاد یک سیستم انسانی و عدالت اجتماعی در همه زمینه ها امکان پذیر است. پیاده کردن این نیز گام بعدی است که بدون تردید فورا باید برداریم.