این نوشته بر مبنای مصاحبه با تلویزیون کانال جدید تدوین شده است.
محمد کاظمی: اعتصاب عمومی یعنی چه؟ آیا منظور اعتصاب همه مردم و یا بخش وسیعی از مردم با یک خواست و شعار واحد است؟
حمید تقوائی: یک احتمال البته این هست که بخشهای مختلف مردم حول شعارها و خواستهای واحدی دست به اعتصاب بزنند. بخصوص در شرایط انقلابی که حکومت و سیستم موجود بزیر سئوال میرود شعارها و خواستهای مشترک واحدی در جامعه مطرح و توده گیر میشود. ولی به نظر من اعتصاب عمومی لزوما به معنی اعتصاب حول یک خواست نیست. اگر به تجربه تاریخی هم رجوع کنید می بینید که اعتصابات عمومی معمولا به شکل مجموعه ای از اعتصابات همزمان و سراسری بروز پیدا میکند. این اعتصابات خواستهای متفاوتی دارند ولی هدف مشترک آنها حتی اگر علنا و صریحا اعلام نشود سرنگونی حکومت موجود است. بخشهای مختلف جامعه برای خواستهای فوری و مبرم خود پا بمیدان میگذارند ولی در عین حال همه میدانند که این خواستها با وجود حکومتی که در قدرت است قابل تحقق نیست. این یک خصوصیت شرایط انقلابی است که توده مردم به این نتیجه میرسند که برای تحقق حتی فوری ترین و مبرم ترین خواستهایشان ناگزیرند حکومت را بزیر بکشند. بعنوان نمونه امروز افزایش دستمزدها و خاتمه بخشیدن به فقر و فلاکت یک شعار و خواست عمومی کارگران و توده مردم است ولی کسی تردیدی ندارد که جمهوری اسلامی قادر به تامین آن نیست. مردم میدانند این حکومتی نیست که حق تشکل و اعتراض را برسمیت بشناسد، این حکومتی نیست اعدام را لغو کند، برابری زن و مرد را بپذیرد و از آپارتاید جنسیتی یا حتی حجاب اجباری دست بکشد. مردم اینها را میدانند اما در عین حال برای تحقق همین خواستها اعتراض و مبارزه میکنند. در شرایط انقلابی این اعتراضات گسترده میشود و همزمان صورت میگیرد.
یکی از مکانیمسهای همزمانی اعتصابات شکلگیری اعتصابات حمایتی است. یعنی اعتصاب در حمایت از اعتصاب. وقتی اعتصاب بخشی از جامعه نظیر همین اعتصاب رانندگان کامیون توجه جامعه و افکار عمومی را جلب میکند اعلام حمایت از اعتصاب نیز رواج پیدا میکند. هم در مورد اعتصاب رانندگان و هم اعتصاب معلمان ما شاهد این نوع اعلام حمایتها بوده ایم. میتوان انتظار داشت و البته باید تلاش کرد که با گسترش و پیشروی روند مبارزات و اعتراضات مردم این نوع حمایتها به اعتصابهای حمایتی تبدیل بشود. این خود یک فاکتور مهم در شکلگیری اعتصاب عمومی است.
محمد کاظمی: شما به مساله سرنگونی اشاره کردید. آیا ممکن است در کشوری مثل ایران اعتصاب عمومی به خواستهای خودش برسد و حکومت همچنان در قدرت باشد؟
حمید تقوائی: احتمال چنین چیزی تقریبا صفر است. در همه انقلابها همینطور است. ممکن است در روزهای آخر دولتها، زیر فشار انقلاب و مبارزات و اعتصاباتی که از هر طرف محاصره شان کرده است، به برخی از خواستهای مردم تن بدهند ولی این فقط باعث خواهد شد که مردم تعرض بیشتری بکنند. اگر بخاطر داشته باشید در انقلاب ٥٧ شاه در ماه های آخر حکومتش دستمزدها و حقوقها را افزایش داد ولی این نجاتش نداد. حکومتها حتما برای حفظ خودشان به مانورهای مختلفی دست میزنند، بعضی از خواستها را قبول میکنند، مقابل بخش دیگر می ایستند، سعی میکنند بین مردم تفرقه بیاندازند و غیره اما این نوع مانورها دیگر نمیتواند جامعه را آرام کند. نفس برپائی اعتصاب عمومی به این معنی است که جامعه از این مراحل گذشته است. همانطور که توضیح دادم در شرایط انقلابی مردم با هر خواستی بخیابان آمده باشند هدف بزیر کشیدن حکومت را دنبال میکنند و به همین دلیل عقب نشینی های حکومت نمیتواند آنها را از مبارزه باز بدارد. مرم می فهمند که عقب نشستن حکومت بخاطر تعرض و مبارزه آنها است و اگر از مبارزه دست بکشند حکومت این فرصت را پیدا میکند که خودش را مستحکم کند و برگردد و بزند و امتیازاتی که داده است را هم پس بگیرد. مردم معترض اینها را میدانند و نقش حزبی مثل حزب ما اینست که این واقعیات را برجسته و تاکید کند و در برابر چشمان بخش هر چه وسیعتری از توده مردم قرار بدهد.
محمد کاظمی: این روزها پیش بسوی اعتصاب عمومی یکی از شعارهای حزب است. آیا جامعه برای دست زدن به اعتصاب عمومی آمادگی دارد؟ آیا میان پیشروان و رهبران کارگران و دیگر بخشهای محروم جامعه هماهنگی و همنظری لازم برای برپائی اعتصاب عمومی وجود دارد؟
حمید تقوائی: به نظر من جامعه این آمادگی را دارد بخاطر این که درهمین دو سه هفته گذشته ما شاهد اعتصابات سراسری و تقریبا هم زمان بودیم. از اعتصاب رانندگان تا اعتصاب معلمان و بازاریان و چند هفته قبل از آن اعتصاب سراسری در کردستان. قبل از اعتصابات اخیرهم بخشهای مختلف طبقه کارگر از جمله رانندگان و معلمان دست به اعتصابات و تجمعات سراسری زده بودند. وقتی اعتصاباتی در سطح سراسری شکل میگیرد این یک شاخص حرکت و روی آوری جامعه به سوی اعتصاب عمومی است. وقتی حتی بازاریان فراخوان میدهند و دست به اعتصاب سراسری میزنند معلوم است جامعه وارد مرحله ای شده است که اکثریت عظیم جامعه از وضع موجود ناراضی است و از حکومت نومید شده است. اعتصابات و اعتراضات و تجمعات مستمر و پی در پی در میان معلمان و پرستاران و بازنشستگان و بخشهای دیگر طبقه کارگر و توده مردم را باید زمینه ساز و پیش درآمد اعتصاب عمومی دانست.
شاخص دیگر مضمون این اعتراضات است. وقتی کارگران معترض و اعتصابی به دولت التیماتوم میدهند که اگر خواستمان برآورده نشود خودمان کارخانه را در دست میگیریم، یا کارگران با شعار “زیر بار ستم نمیکنیم زندگی” راهپیمانی میکنند و یا شعار “فلاکت عمومی حقوقهای نجومی” همه گیر میشود، اینها همه نشاندهنده حرکت جامعه به سمت اعتصاب عمومی است.
در مورد بخش دوم سئوال شما به نظر من آنچه بویژه فعالین جنبش کارگری و همچنین جنبشهای اعتراضی دیگر بر آن توافق دارند اینست که بالاخره باید دست به اعتصاب زد و بقدرت اعتصاب حکومت را بزیر کشید.
از نظر سیاسی و اجتماعی نکته مهم و تعیین کننده اینست که جامعه مدتهاست از خط دو خردادی که زمانی بخشهائی از مردم به آن توهم داشتند عبور کرده است. آن زمان هم این بخش در اقلیت بود ولی بالاخره گرایش دو خردادی در بخشی از دانشجویان و فعلین جنبش رهائی زن و حتی در میان کارگران وجود داشت. این گرایش معتقد بود با حفظ حکومت و استحاله آن مردم میتوانند به خواستهایشان برسند. این گفتمان و این طرز تفکر الان بسیار ضعیف و کاملا حاشیه ای شده است. جنبش انقلابی جاری با شعار “اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا” شروع شد و خیلی از دو خردادیهای سابق امروز سرنگونی طلب شده اند.
بر متن این شرایط عمومی در جامعه اکتیویستها و فعالین در جنبش کارگری و جنبشهای دیگر در سطح هر چه گسترده تری به این نتیجه میرسند که باید حکومت را سرنگون کرد و یک اسلحه اساسی برای این امر اعتصاب است.
محمد کاظمی: از سرکوب صحبت کردید. از هم اکنون و قبل از اینکه اعتصاب عمومی شکل بگیرد رژیم دستگیر میکند، به زندان میاندازد، و در رابطه با رانندگان اعتصاب حتی تهدید به اعدام کرد. فکر نمیکنید در برخورد به اعتصاب عمومی این سرکوبگریها شدید تر خواهد شد؟
حمید تقوائی: بی شک رژیم به اقدامات سرکوبگرانه شدیدتری دست خواهد زد. رژیم همه تلاش اش را خواهد کرد ولی به نظر من سرکوبگری تاثیر چندانی نخواهد داشت. رانندگان اعتصابی که شما اشاره کردید در همان آغاز اعتصاب اعلام کردند که دستگیریها تاثیری نخواهد داشت و ما دست از خواست هایمان نمیکشیم. طی سه هفته اعتصاب بیش از ٢٥٠ نفر از انها بازداشت شدند ولی این باعث نشد اعتصاب را تمام کنند. بالاخره بعد از موافقت رژیم با بعضی از خواستهایشان اعتصاب را ختم کردند. رژیم نتوانست با بازداشت رانندگان اعتصاب را بشکند. آخرین خبر هم اینست که رانندگان میخواهند برای تحقق همه خواست هایشان که اولین آن آزادی رانندگان دستگیر شده است دوباره دست به اعتصاب بزنند.
در مورد معلمان هم شاهد ادامه مبارزات آنها علیرغم تمام تمهیدات و اعمال فشارهای حکومت هستیم. تجمعات و اعتصابات کارگران، معلمان، بازنشستگان، رانندگان، مالباختگان و سایر بخشهای جامعه شکل مستمر و پیاپی به خود گرفته است و هر بار هم حکومت تمام امکانات جهنمی اش را برای مقابله با آنها به کار برده است.
به نظر من جامعه از مرز ارعاب گذشته است. ارعاب دیگر کارائی سابق را ندارد. حتما سرکوب تاثیر دارد ولی نه در آن حد که بتواند مبارزات را متوقف کند. حتی تمهیدات و اتهام زنی ها و ترفندهای تبلیغی حکومت نظیر منسوب کردن اعتراضات به توطئه “اجانب” و آمریکا و اسرائیل کاملا بی اثر شده است. شعار “دشمن ما همین جاست دروغ میگن آمریکاست” بیانگر همین واقعیت است.
در یک سطح کلی و عمومی تر باید توجه داشت که اعتصاب اسلحه ای هست که در عین اینکه اقتصاد حکومت را فلج میکند سرکوب آن آسان نیست. به تجمعات و به تظاهرات میشود حمله کرد اما به اعتصاب نمیتوان براحتی یورش برد و با گاز اشک آور و باتوم و گلوله به جنگ آن رفت. بخصوص وقتی اعتصابی مثل اعتصاب رانندگان و یا معلمان سراسری باشد. نه تنها اعتصاب عمومی به راحتی قابل سرکوب نیست بلکه حتی میتواند در اعتراض به سرکوبگری شکل بگیرد. در جامعه ای که در تب و تاب انقلاب به سر میبرد اعتصاب یک شکل رایج و عملی موثر اعتراض به حمله نیروهای انتظامی به اشکال دیگر مبارزه مثل تظاهرات و تجمعات و حتی در مخالفت با حکومت نظامی است.
محمد کاظمی: اجازه بدهید در مورد مکانیسم شکل گیری و پیشروی اعتصاب عمومی کمی بیشتر صحبت کنیم. اعتصابات کارگری در اعتصاب عمومی چه نقشی ایفا میکند؟ آیا باید طبقه کارگر کلید اعتصاب عمومی را بزند و یا ممکن است اعتصاب عمومی از جای دیگری شروع بشود؟
حمید تقوائی: اعتصاب اساسا اسلحه طبقه کارگر است. شما در هیچ جامعه ای نمی بینید که در شرایط عادی اقشارغیرکارگر اعتصاب کنند. حداکثر ممکن است دانشجویان اعتصاب کنند که آن هم نشانه ای از بحران سیاسی است. نظیر شرایط فرانسه در سال ١٩٦٨ که دانشجویان و کارگران دست به اعتصاب سراسری زدند. آن شرایط استثنائی بود. ولی برای کارگر اعتصاب یک استثنا نیست بلکه یک شیوه رایج مبارزه در هر شرایطی است. اعتصاب اسلحه طبقه کارگر است و اعتصاب همه جا با کارگر تداعی میشود.
ازینرو نفس اینکه در شرایطی مثل شرایط امروز جامعه ایران اعتصاب عمومیت پیدا میکند نشاندهنده جلب و عطف توجه جامعه به شیوه های رادیکال مبارزات کارگری است. این واقعیت نشان میدهد که کارگر دارد به مرکز صحنه سیاست رانده میشود. این یک ویژگی شرایط انقلابی است. در این شرایط همانطور که امروز شاهد هستیم حتی شوراها بیشتر مطرح میشوند. شوراها ابزار جنبش کارگری هستند. بویژه زمانی که جنبش کارگری از مطالبات صنفی فراتر میرود به شورا روی می آورد. مطرح شدن گفتمان شورا در کل جامعه و تداعی آزادی و دخالت در امور جامعه با شوراها نیز جنبه دیگری از مطرح شدن آرمانها و ایده های رادیکال کارگری در سطح کل جامعه است.
همه اینها بیانگر بالا رفتن ثقل جنبش کارگری در جامعه است. این را هم باید اضافه کرد که نهایتا این جنبش کارگری است که با اعتصاب اقتصاد را میخواباند و رژیم را فلج میکند. در ٥٧ نیز نهایتا این اعتصاب کارگران صنعت نفت بود که کمر رژیم شاه را شکست. و همه جامعه هم این را دید و با شعار “کارگر نفت ما رهبر سر سخت ما” به استقبال آن رفت. امروز هم مردم به کارگران در بخشهای کلیدی امید بسته اند چون میدانند وقتی کارگران در این بخشها دست به اعتصاب بزنند کل حکومت و نظام حاکم در آستانه سقوط قرار خواهد گرفت. بنابرین از نظر اقتصادی و شرایط عینی هم طبقه کارگر نقش تعیین کننده ای در اعتصاب عمومی ایفا میکند.
محمد کاظمی: چطور باید اعتصاب عمومی را تدارک دید؟
حمید تقوائی: اعتصاب شکل مبارزه است. یک جهتگیری و سیاست و هدف عمومی و فراگیر باید وجود داشته باشد که حول آن اعتصاب عمومی پا بگیرد. اولین نکته اینست که مردم خواهان چه هستند؟ کارگران و توده مردم چه خواستهائی دارند؟ تا وقتی کارگر و اقشار مختلف مردم فقط برای خواستهای صنفی خودشان مبارزه میکنند شرایط هنوز برای اعتصاب عمومی فراهم نشده است. ولی وقتی کارگر نه فقط علیه دستمزدهای نازل بلکه علیه فقر و فلاکت در جامعه اعتراض میکند (مثلا با شعار حقوقهای نجومی فلاکت عمومی) و کلا این نوع شعارها و خواستها در جامعه مطرح میشود اعتصاب عمومی نیز در چشم انداز قرار میگیرد. بنابرین اولین عاملی که باید مورد توجه نیروهای انقلابی قرار بگیرد طرح و گسترش شعارها و خواستها و کلا جهت گیری و افقی است که بخش وسیعی از مردم را در بر میگیرد و کل سیستم موجود و حکومت را بچالش میکشد. هر چه نقد ریشه ای و جامع حکومت و نظام موجود، نظیر نقدی که حزب ما نمایندگی میکند، در جامعه بیشتر رواج پیدا کند و به یک گفتمان عمومی تبدیل بشود به همان میزان به اعتصاب عمومی نزدیک تر خواهیم شد. رادیکالیزه کردن اعتراضات و خواست توده مردم بویژه در نقد و نفی وضع موجود، آنچه ما در ادبیات حزبی “تعمیق نه مردم” می نامیم، یک گام مهم در تدارک اعتصاب عمومی است.
جنبه دیگر سازماندهی اعتصاب است. امروز استفاده از مدیای اجتماعی و ارتباطات سراسری که بین فعالین جنبش کارگری، جنبش زنان، جنبش دانشجوئی، جنبش علیه اعدام و غیره ایجاد شده نقش تعیین کننده ای در شکل گیری اعتصابات ایفا میکند. بعنوان نمونه اعتراضات و اعتصاب سراسری معلمان بدون استفاده از مدیای اجتماعی امکان پذیر نبود. در مورد بازنشستگان و رانندگان نیز به همین ترتیب. فعالین از طریق مدیای اجتماعی تبادل نظر میکنند، شعارها و مطالبات را تعیین میکنند، همنظر و هماهنگ میشوند و فراخوان میدهند. گسترش این شیوه استفاده فعال از مدیای اجتماعی یک جنبه دیگر تدارک اعتصاب عمومی است.
از نقطه نظر سازماندهی اعتصاب، رهنمود مشخص حزب ما در این زمینه تشکیل شوراهای سازماندهی مبارزات است که میتوانند ظرف و ابزار اتحاد و هماهنگی فعالین جنبش سرنگونی طلبانه جاری باشند. در امر سازماندهی این شوراها نیز باید مدیای اجتماعی را فعالانه بکار گرفت.
محمد کاظمی: مضمون و جهتگیری سیاسی اعتصابات و کلا مبارزات معمولا بوسیله احزاب و نیروهای انقلابی نمایندگی میشود. نقش احزاب سیاسی در تدارک اعتصابات چیست؟ آیا یک درجه ای از نفوذ این احزاب برای شکل گیری اعتصاب عمومی لازم نیست؟
حمید تقوائی: حتما همینطور است. من به مضمون و خط و جهتگیری اعتصابات اشاره کردم. این را احزاب شکل میدهند. منظورم این نیست که اعتصاب کنندگان لزوما عضو این و یا آن حزب هستند و بنا بر فراخوان حزبی اعتصابی براه می اندازند و یا در اعتصابات شرکت میکنند. این هم ممکن است اتفاق بیفتد (نظیر اعتصاب عمومی که چند هفته پیش در کردستان صورت گرفت) ولی موضوع اجتماعی تر و پایه ای تر است.
حزبی مثل حزب ما مدام بر ضرورت انقلاب برای بزیر کشیدن جمهوری اسلامی تاکید کرده است، ده امر انقلاب و منشور انقلاب را منتشر کرده است، خواستهای فوری مردم را فرموله و تدوین کرده است، سرنگونی جمهوری اسلامی و پیروزی انقلاب را به نحو ریشه ای و جامعی تعریف و اعلام کرده است. اعلام کرده است که چه اقدامات و سیاستهائی ضامن رهائی و آزادی است و تعهد به آنها حتی در میان نیروهای اپوزیسیون سره را از ناسره جدا میکند. رواج اینها در جامعه، که امروز در شعارها و طومارها و بیانیه های متعددی منعکس میشود، ثمره کار احزابی نظیر حزب ما و نشانه جایگاه و نفوذ اجتماعی آنست.
در یک سطح پایه ای تر در ایجاد شرایط انقلابی حاضر کارزارها و مبارزات پیگیر حزب ما بعنوان نمونه علیه اعدام و سنگسار و علیه جنبش اسلام سیاسی، در حمایت از پناهندگان، علیه آپارتاید جنسی، در دفاع از حقوق کودک و غیره وغیره نقش مهمی داشته است. این فاکتورها همه در حرکت جامعه به سمت اعتصاب عمومی دخیل و سهیم هستند.
کلا امروز در جامعه ایران در برابر جمهوری اسلامی دو افق مطرح است. خط و جهتگیری نیروهای راست نظیر سلطنت طلبها و افق و سیاست نیروهای چپ و کمونیست نظیر حزب ما. اعتصاب امر و شیوه مبارزه نیروهای چپ است. نیروهای اپوزیسیون راست همیشه و بطور سیستماتیک طرفدار تغییر از بالا و رژیم چنج و غیره بوده اند و الان همه به ترامپ دخیل بسته اند. این استراتژی کل راست است. در مقابل، جنبش و احزاب چپ اساسا بر انقلاب و بزیر کشیدن حکومت بقدرت انقلاب مردم و نقش برجسته اعتصابات بخصوص اعتصابات کارگری و کلا جنبشها و اعتراضات اجتماعی علیه تبعیض و نابرابری و بیحقوقی تاکید و اتکا میکنند.
توده مردم نیز با آرمانها و ارزشهای انسانی چپ پا به انقلاب میگذارند. هیچ جامعه ای برای تمامیت ارضی انقلاب و یا اعتصاب نمیکند، هیچ جامعه ای برای “لوح کورش کبیر” انقلاب نمیکند، هیچ جامعه ای برای سفت کردن کمربندها و نسخه ریاضت کشی اقتصادی بانک جهانی دست به اعتصاب و انقلاب نمی زند. توده مردم علیه فقر و تبعیض و دره عظیم بین فقر و ثروت، علیه حقوقهای نجومی و فلاکت عمومی، علیه بردگی مزدی، و علیه بیحقوقی ها و نابرابری های جنسیتی و قومی و مذهبی و کلیه مصائب ناشی از نظام ضد انسانی سرمایه که در ایران جمهوری اسلامی حافظ و پاسدار آنست، اعتراض و مبارزه میکنند. برای اینهاست که انقلاب شکل میگیرد و اینها گفتمان احزاب چپ است. حزبی مثل حزب ما این پرچم را در دست دارد. به این معنی در یک سطح اجتماعی و وسیع احزاب تعیین کننده هستند.
در جامعه ایران نیروی عظیمی وجود دارد که آنرا باید “چپ اجتماعی” نامید. نیروئی که لزوما خودش را مارکسیست نمیداند و یا عضو احزاب چپ نیست ولی نیروئی است با خواستها و آمال رادیکال انسانی و خواهان آزادی و رهائی و برابری. نیروئی که ضد مذهب است، “مرز پرگهر” و جان باختن در راه پرچم و میهن را قبول ندارد و با ارزشها و مقدسات ملی- میهنی- مذهبی نیروهای راست مخالف است. این نیروی اجتماعی هم نهایتا محصول فعالیتهای احزاب چپ نظیر حزب کمونیست کارگری است و هم نقطه قدرت و نیرو دهنده به این احزاب.
محمد کاظمی: بعنوان آخرین سئوال فکر کنید اعتصاب عمومی آغاز شده و درجریان است. نقش احزاب انقلابی نظیر حزب کمونیست کارگری ایران برای تقویت و پیشبرد اعتصاب، چه در داخل و چه در خارج کشور، چیست؟
حمید تقوائی: در خارج کشور نقش احزاب کاملا تعیین کننده است. حزبی مثل حزب ما باید مبارزات مردم ایران را در خارج کشور نمایندگی کند و معرف اعتصابات و مبارزات مردم ایران به افکار عمومی جهانیان باشند. بویژه در شرایطی که اعتصابات سراسری وعمومی در ایران در جریان است وظیفه ما سنگین تر میشود. باید اهداف و خواستهای اعتصاب عمومی را به مردم دنیا توضیح داد و حمایت احزاب و نیروهای آزادیخواه و اتحایه و سازمانها کارگری را جلب کرد. این مطلقا بعهده حزبی مثل حزب ما است و این همیشه بخشی از فعالیت ما در خارج کشور بوده است. ما همیشه سعی کرده ایم معرف و نماینده حرکتهای اعتراضی و انقلابی مردم در خارج کشور باشیم و حمایت مردم جهان را جلب کنیم. ما حتی توانسته ایم به این شیوه کسانی را از اعدام و سنگسار نجات بدهیم از پناهندگان حمایت کنیم و پذیرش آنها به کشورهای غربی را تسهیل کنیم و غیره. در قبال اعتصاب عمومی وظایف و فعالیتهای ما در خارج کشور چندین برابر سنگین تر و مهم تر میشود.
در خود ایران حزب ما وظیفه دارد با تمام توان و امکانات خود از سرکوب اعتصاب و از قیچی کردن و ناتمام گذاشتن و شکستن اعتصاب بوسیله حکومت جلوگیری کند. موظف است حمایت بخش هر چه وسیعتری از مردم، مردمی که در اعتصاب نیستند ولی همان خواستها و اهداف را دارند، را جلب کند و نیروی متحد کننده جامعه باشد.
معمولا در اعتصابات بویژه اعتصابات بخشهای خدماتی مانند حمل و نقل عمومی و یا معلمان و پرستاران و کارگران شهرداری و غیره رژیم تلاش میکند بقیه جامعه را بر این اساس که زندگی اجتماعی مختل شده است و مردم در فشار قرار گرفته اند و تبلیغاتی از این قبیل در مقابل اعتصابیون قرار بدهد. تلاش میکند اعتصابیون را تحت فشار و پیگرد و بازداشت قرار بدهد و یا در میان اعتصابیون با پذیرش خواست بخشی از آنها تفرقه بیاندازد و غیره. این تلاشها را باید خنثی کرد. حزبی مثل حزب ما باید آماده و مترصد باشد، بموقع به این نوع اقدامات حکومت برخورد کند، افشاگری کند واجازه ندهد این نوع تلاشها به تضعیف و یا عقب راندن و به شکست کشاندن اعتصاب منجر بشود.