سئوال “کارگر کمونیست” از کاظم نیکخواه
کارگر کمونیست: حزب کمونیست کارگری در ادبیاتش دائم بر این نکته که ایجاد تشکل کارگری امر خود کارگران است، تأکید می کند. اهمیت و معنای واقعی این شعار چیست؟
کاظم نیکخواه: فکر میکنم امروز این یک حکم بسیار بدیهی باشد که تشکل کارگری امر خود کارگران است. فضای اعتراضات و تشکل و جنب و جوشی که در جنبش کارگری و در جامعه وجود دارد دیگر به کسی اجازه نمیدهد که عکس این را بگوید. همین جنبش و اعتراضی که علیه امنیتی کردن فعالیتهای صنفی در ماههای اخیر به جریان افتاده در واقع جدال کارگران برای به کرسی نشاندن حق کارگران برای ایجاد تشکل بدون اجازه و دخالت دولت است. با توجه به همه اینها الان دیگر فکر نمیکنم این سوال کسی در جامعه باشد که آیا تشکل کارگری امر خود کارگران هست یا نه. اما آن زمان که این بحث را ما مورد تاکید قرار دادیم و بطور مشخص منصور حکمت مطرح کرد اوضاع فرق میکرد. یادآوری آن تاریخ بسیار آموزنده است.
اگر یادتان باشد ده بیست سال پیش حتی در میان کارگران این گرایش بدرجه ای وجود داشت که باید برای ایجاد تشکل کارگری از دولت مجوز گرفت. چندین بار این خواست در میان درخواستهای کارگران از دولت مطرح شد. جریانات راست و تودهایستی و بعضا سندیکالیستها این را باد میزدند و تبلیغ میکردند که باید “قانونی” کار کرد و برای هر تشکلی اجازه و مجوز گرفت تا کسی “مزاحم” ما نشود. در جامعه ای که طبق قانون حق تشکل وجود ندارد مگر اینکه اسلامی باشد، و در جامعه ای که بی قانونی قانون است و حتی خود حکومت هم به قوانین خودش پایبند نیست و خودکامگی قانون است، عده ای در جنبش کارگری تبلیغ می کردند که باید “قانونی” کار کرد و مجوز قانونی گرفت و سرنوشت تشکل کارگری را به تصمیم قانون و قانونگذاران می سپردند.
ما با این گرایش درافتادیم. برای همین بدیهیات ناچار شدیم بجنگیم. جوابشان را دادیم. سعی کردیم کارگران و معلمان و بخشهای مختلف مردم را قانع کنیم که این یک گرایش سیاسی راست است که “امرش” چیز دیگری است. مشغله اش خواستهای کارگری نیست. میخواهد کارگران و مردم را دنبال نخود سیاه قانون بفرستد و از این طریق به دنبالچه یک جناح حکومت تبدیل کند. عملا فضای جامعه و جنبش کارگری هم به نفع ما بود. کارگران عملا متوجه شدند که از تشکلهای مجاز و دست ساز حکومتی چیزی بنفع کارگر بیرون نمی آید. جنب و جوشی در میان کارگران ایجاد شد و بدرجات مختلفی موفق بود. بعدا حتی در دوره خاتمی که بحث “انجمن های صنفی” و امثال اینها مطرح شد باز این گرایش سر بلند کرد و تلاش کردند دوباره فضا را به نفع قانون گرایی تغییر دهند. در آن دوره فضای جامعه و جنبش کارگری در جهت سازمانیابی فعال تر شد و شمار متعددی تشکلها و نهادها و ان جی اوهای مختلف در دفاع از حقوق کودکان و زنان و معلمان و کارگران ایجاد شد. اما کارگران و فعالین کارگری از همه اینها برای پیشبرد امر خود استفاده کردند و اجازه ندادند که در چارچوب محدودی که حکومت و جریانات مماشات جو میخواستند باقی بمانند. کارگران اکثر تشکلهای مجوز گرفته و نگرفته را برای پیشبرد امر خودشان تغییر دادند و بازسازی کردند. در همین دوره بود که تشکلهای کارگری ای مثل سندیکای شرکت واحد و هفت تپه جلو آمدند و فعالتر شدند. کانون صنفی معلمان به ظرف دخالتگری وسیع معلمان تبدیل شد. و برخی تشکلهای دیگر کارگری به ابتکار خود فعالین کارگری و بدون اجازه دولتی تشکیل شد.
امروز وقتی که نگاه میکنیم می بینیم که چندین تشکل کارگران و معلمان و دفاع از حقوق کودکان را داریم که هیچکدام طبق آن روال قانونی الزاما تشکیل نشده اند. همانطور که اشاره کردم این به یک امر نسبتا جا افتاده و بدیهی تبدیل شده است که تشکل کارگری امر خود کارگران است. محورهای اصلی این بحث بطور خلاصه اینهاست: اولا تشکل کارگری امر خود کارگران است. به این مفهوم که دولت نباید بهیچوجه در مساله ایجاد تشکل کارگری دخالت کند و دخالت داده شود. کارگران باید پیگیرانه تشکلهای مورد نیاز خود را راسا ایجاد کنند و از آنها دفاع کنند و آنها را به کارفرمایان و دولت تحمیل کنند. نه اینکه دنبال اجازه بگردند. این مهم است که کارگران و همه فعالین کارگری بدانند که این توازن قواست که تعیین میکند چقدر کارگران بتوانند تشکلهای خودرا ایجاد کنند و ادامه کاری آنرا تضمین کنند. ثانیا هدف و امر تشکل کارگری باید عملی کردن خواستهای کارگران باشد نه چیز دیگری. برنامه و پلاتفرم تشکل کارگری را دولت و کارفرما و هیچ مقام و نهاد دیگری نباید تعیین کنند و در آن دخالتی داشته باشند. تشکل کارگری باید امرش پیشبرد و عملی کردن خواستهای کارگران باشد. نه چیز دیگری. تشکل کارگری نمیتواند و نباید ایدئولوژیک و مذهبی باشد. باید روی اهداف و خواستهای ملموس خود کارگران تمرکز کند. و نکته آخر اما بسیار حیاتی اینکه برای اینکه تشکل کارگری را نتوانند به شیوه های بوروکراتیک از دست کارگران خارج کنند این مهم است که مجمع عمومی ارگان تصمیم گیرنده و تعیین کننده هر تشکلی باشد. این مجامع باید بطور منظم و در فاصله کوتاه چند ماهه ای با شرکت توده کارگران عضو آن تشکل تشکیل شوند و نهادهای تصمیم گیرنده را تعیین کنند، بر فعالیت تشکل و سازمان مورد نظر کنترل و نظارت داشته باشند و هر مسئولی را هر وقت که خواستند برکنار کنند یا تغییر دهند. اینها الفبای تشکل کارگری است. راستش الفبای هر تشکل مردمی مستقل باید همین ها باشد. این هاست که از بوروکراسی و مانع تراشی بر سر دخالت کارگران جلوگیری میکند و توده کارگران را در راس هر تشکلی قرار میدهد. بویژه مساله مجامع عمومی منظم و صاحب اختیار بسیار مهم و حیاتی است.
امیدوارم با این توضیح مختصر توانسته باشم سر تیترهای بحث را یاد آوری کرده باشم.
مصاحبه توسط ناصر اصغری از اعضای تحریریه کارگر کمونیست تهیه شده