جدید ترین

شهلا دانشفر: کارگران در هفته ای که گذشت

 

کارگران بعد از انتخابات

مضحکه انتخابات حکومت اسلامی موضوع داغ هفته گذشته بود. در حالیکه خواست واقعی مردم سرنگونی حکومت اسلامی با کلیت قوانین و ماشین سرکوب و جنایتش است، این بار نیز مضحکه ای به اسم انتخابات به پا شد که در آن از لیستی که از صافی شورای نگهبان و خامنه ای گذشته بودند، سرانجام رئیسی عضو کمیته مرگ خمینی در سال ٦٧ و روحانی از مهره های اصلی نظام که در چهارسال ریاستش رکورد اعدام ها را داشت، به مرحله نهایی رسیدند. بعد هم از مردم خواسته شد که پای صندوق ها بروند و به یکی از این دو جنایتکار رای دهند. آخر سر هم روحانی برای ٤ سال دیگر رئیس جمهور شد. بدین ترتیب بساطی که به اسم انتخابات بر پا شد بیش از هر چیز جنگ قدرت باندها و دارو دسته های حکومتی بود. در این وانفسا در شرایطی که جنبش کارگری از اعتراض میجوشد، جنبش های اجتماعی هر روز سازمانیافته تر و قدرتمند به جلو می ایند و در واقع این کل بربریت سرمایه داری حاکم است که دارد به چالش کشیده میشود، طیف های رنگارنگ ملی اسلامی و توده ایستی و اکثریتی تحرک گسترده ای پیدا کردند و برای اینکه مبادا اوضاع به هم بریزد، تحت عنوان انتخاب بد و بدتر، برای داغ کردن بساط این مضحکه بازارگرمی کردند.

در جریان همین مضحکه نیز ما شاهد کارزار گسترده ای علیه کل بساط حکومت بودیم که نسبت به دوره های گذشته میتوان گفت بیسابقه بود. از جمله آتنا دائمی فعال دفاع از حقوق کودک، حقوق زن و علیه اعدام از زندان نامه داد و گفت من در این انتخابات شرکت نمیکنم. فعال سرشناس کارگری چون بهنام ابراهیم زاده از عدم شرکت در مضحکه انتخابات سخن گفت. عده ای چون آتنا فرقدانی از فعالین اجتماعی از این که تا انتخابات آزاد نباشد، رای نمیدهیم اعتراضشان را اعلام کردند و از سوی دیگر گروههای اعتراضی بسیاری علیه مضحکه انتخابات در مدیای اجتماعی، سر بلند کردند.

در هر حال فشار جنبش های اعتراضی را حتی در مناظره های انتخاباتی سران حکومت کاملا میشد دید و لمس کرد. دیدیم که چگونه از دزدی هایشان گفتند. دیدیم که کسانیکه خود یک پای اجرای سیاست ریاضت اقتصادی بر گرده کارگران و کل جامعه هستند، کسانیکه خود یک پای سرکوب مبارزات مردم و کشتار و جنایت در قبال مردم هستند، از وضع آشفته اقتصاد و فشارش بر گرده کارگر و مردم گفتند. بطرز مسخره ای با اشاره به اعتراضات کارگران شرکت واحد و آتش نشانی و فاجعه ای که در زمستان یورت روی داده است، با اشاره به نیروی میلیونی بیکاری، با اشاره به سرکوبگری هایشان و طرحهای گازانبری برای سرکوب دانشجویان و طرحهای تفکیک جنسیتی که صدای اعتراض مردم را بلند کرده است، بحث و مناظره کردند و به جان یکدیگر افتادند. بدین ترتیب  ناکامی هایشان را بر سر هم کوبیدند. سرکوبگری هایشان را جلوی چشم جامعه گذاشتند، و هر کدامشان با وعده هایی در برابر مردم زانو زدند، تا بلکه برنده این جنگ قدرت باشند و حریف را از میدان به در کنند. وعده دادند تا مردم را به پای صندوق های رای بکشانند. این مناظره ها اوج استیصال و آشفتگی صفوف حکومتیان را در مقابل مردمی که هر روز سازمانیافته تر و معترض تر به میدان می آیند، به نمایش گذاشت.

و در واقع ما مردم با فشار اعتراضاتمان علیه فقر و فلاکت بیسابقه ای که بر جامعه حاکم شده و علیه سرکوب ها و کاری کردیم که جانیان با یکدیگر گلاویز شوند و یکدیگر را به محاکمه بکشند.

در چنین شرایطی بود که مضحکه انتخابات به پا شد و روحانی بار دیگر رئیس جمهور شد. حال حتی به فرض مبنا گرفتن آمارهای مهندسی شده دولتی، به گفته خودشان در این مضحکه بیش از شانزده میلیون رای ندادند و آشکارا به حکومت اسلامی نه گفتند. و نیز از آنهایی هم که در آخرین ساعت روز از رای گیری، به این تصمیم رسیدند که به پوزه خامنه ای بکوبند و در مقابل فرد منتخب وی که رئیسی بود، به روحانی رای دهند، عملا اعتراض خود را به کل جهنم سرمایه داری اعلام داشتند. مردم با برداشتن حجاب، با رقص و کارناوال در واقع رای سلبی خود را به کل این نظام و آپارتاید جنسی اش دادند.

یک نتیجه این انتخابات تضعیف آشکار “اصولگرایان” بود، اما نتیجه مهمترش تضعیف کل حاکمیت و شدت گرفتن نزاعهای درونی شان و به نمایش در آمدن استیصال حکومت در مقابل مبارزات و خواستهای برحق مردم است. بعلاوه اینکه در جریان مضحکه انتخابات و کشیده شدن بحث های حکومتیان بر سر سرکوبگریهایشان و بر سر معیشت و زندگی مردم،عملا فضای جامعه سیاسی تر شده و مردم متعرض تر شده اند. در چنین فضایی است که بعد از انتخابات مردم به خیابان ریختند، حجاب برداشتند. دختر و پسر با هم رقصیدند و شادی کردند، دیسکوی خیابانی به پا کردند. پلاکارد “اسماعیل عبدی آزاد باید گردد” به دست گرفتند، شعار “آتنا دائمی آزاد باید گردد” سر دادند، پرچمهایی علیه تفکیک جنسیتی و حقوق زن  بر سر دست گرفتند و بطور واقعی به حکومت اسلامی و آپارتاید جنسی اش نه گفتند. مردم در واقع به حکومتیان گوشزد کردند که در میدانند و پیگیر خواستهایشان هستند. اینها همه فضای بعد از انتخابات و فضای جامعه ای است که در آن مردم متعرض تر از هر وقت حق و حقوقشان را میخواهند. و در این فضا جنبش کارگری یک عرصه فعال مبارزه است و وزن سنگینی در فضای سیاسی  جامعه دارد.

بنابراین تا آن جا که به جنبش کارگری بر میگردد، امروز فضا و فرصت  آماده تر از هر وقت است که پیگیر خواستهایمان باشیم. تشکلهای توده ای مان را سراسری شکل دهیم. با تاکید بر خواست پایان دادن به امنیتی کردن مبارزاتمان و حق تشکل، حق اعتصاب، حق تجمع به عنوان حقوق پایه ای خود، خواستار آزادی فوری اسماعیل عبدی، آتنا دائمی و تمامی زندانیان سیاسی شویم. تجمعات اعتراضی هزاران نفره مان را از سر بگیریم و اعتراضمان را علیه زندگی زیر خط فقر، علیه اختلاس ها و حقوق های نجومی اعلام کنیم و اگر سبد هزینه چهارمیلیون و نیم است، بخواهیم که دستمزد ما نیز در قدم اول در همان سطح افزایش یابد. امروز فرصت بیش از بیش برای به میدان آمدن متحد و متشکل ما برای خواستهایمان فراهم است. صف اعتراضمان را سازمان دهیم.

یک موفقیت در کارزار علیه امنیتی کردن مبارزات

حکم ١١ سال زندان برای جعفر عظیم زاده و شاپور احسانی راد لغو شد

جعفر عظیم زاده رئیس هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران و شاپور احسانی راد عضو هیات مدیریه این تشکل کارگری بنا به پرونده ای تحت عنوان اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام در ساوه به ١١ سال حبس محکومت شده بودند. این موارد مشخصی از امنیتی کردن مبارزات کارگران است که کارزاری علیه آن در جریان بوده است. بدنبال اعتراضات گسترده به این حکم، بنا بر خبر اول خرداد ماه از سوی محمد علی فروغی وکیل این کارگران، این حکم در دادگاه تجدید نظر خبر داد. این موفقیت را به جعفر عظیم زاده، شاپور احسانی راد، اتحادیه آزاد کارگران ایران و همگان تبریک میگوییم. لغو ١١ سال حکم زندان به جعفر عظیم زاده و شاپور احسانی راد یک موفقیت بزرگ در کارزار علیه امنیتی کردن مبارزات است. موفقیت قبل از آن در این کارزار، آزادی بهنام ابراهیم زاده از چهره های شناخته شده کارگری از زندان در اول مه امسال بود که بدنبال کارزاری گسترده در حمایت از وی،  حکم ٧ سالی که بنا بر پرونده امنیتی دیگری به وی داده شده بود، لغو شد و بهنام بعد از هفت سال آزاد شد. کارزار علیه امنیتی کردن مبارزات در آستانه اول مه سال گذشته با بیانیه مشترک جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی از رهبران اعتراضات معلمان آغاز شد و با قدرت در جریان است.

گفتنی است که جعفر عظیم زاده بنا بر پرونده دیگری با اتهامات امنیتی به ٦ سال حبس محکوم شده است که یکی قلم از مصادیق آن اعتراض او به دستمزدهای چند بار زیر خط فقر و فعالیت به عنوان یکی از هماهنگ کننده گان کمپین برای افزایش دستمزدها با ٤ هزار امضا است. ٦ سال حکم جعفر عظیم زاده باید فورا لغو شود.

***

بیانیه جمعی از فعالین کارگری و معلمان معترض در حمایت از عبدی

کارگران و معلمان دو صف متحد علیه امنیتی کردن مبارزات

هم اکنون اسماعیل عبدی از رهبران اعتراضات معلمان با اتهاماتی امنیتی با ٦ سال حکم در زندان است. او در ادامه کارزار علیه امنیتی کردن مبارزات کارگران، معلمان و فعالین اجتماعی که در سال گذشته با بیانیه مشترکی که با جعفر عظیم زاده داده بودند، اعلامش کردند، امسال نیز در دهم اردیبهشت بیانیه داد و با خواست لغو احکام امنیتی صادر شده برای خودش و برای همه فعالین کارگری، معلمان، و فعالین اجتماعی دست به اعتصاب غذا زد. این اقدام او به کارزار علیه امنیتی کردن مبارزات که بطور واقعی تاکیدی بر حق تشکل، حق اعتصاب و آزادی های پایه ای در جامعه است، تحرک جدیدی داد. در این مدت هزاران معلم و کارگر و فعال اجتماعی از اقصی نقاط کشور در حمایت از خواسته های انسانی اسماعیل عبدی طوماری را امضا کردند و در سوم خرداد ماه تحویل قوه قضائیه دادند. کانون های صنفی معلمان در شهرهای مختلف به اشکال مختلف چون پیاده روی، کوهنوردی، جمع شدن در پارک، سر زدن به خانواده عبدی تلاش کرده اند که حمایت خود را از عبدی و خواستهایش اعلام کنند. در جریان مضحکه انتخابات رژیم  شاهد بلند شدن پلاکاردهایی در حمایت از عبدی بودیم. همچنین ده ها تشکل صنفی و مدنی طی بیانیه هایی از خواستهای اعتراضی اسماعیل عبدی اعلام حمایت کرده اند و این حمایت ها همچنان ادامه دارد.

در همین راستا ٢٤ نفر از فعالین و چهره های شناخته شده معلمان و کارگران به اسامی علی ایران نژاد ـ معلم، مجتبی ابطحی ـ معلم، شاپور احسانی راد ـ کارگر، شیث امانی ـ کارگر، بهنام ابراهیم زاده ـ کارگر ، نسرین بهمن پور ـ معلم ، محمد حسن پوره ـ معلم، محمد جراحی ـ کارگر، هاشم خواستار ـ معلم، ناهید خداجو ـ کارگر، محمد رضا حکیم الهی ـ معلم، داوود رضوی ـ کارگر، واله زمانی ـ کارگر، سارا سیاپور ـ معلم، محمود صالحی ـ کارگر، جعفرعظیم زاده ـ کارگر، علی فروتن ـ معلم، عزیزقاسم زاده ـ معلم، مجتبی گودرزی ـ معلم، اسکندرلطفی ـ معلم، رضامسلمی ـ معلم، جوانمیر مرادی ـ کارگر، پروین محمدی ـ کارگر، علی نجاتی ـ کارگر، در حمایت از اسماعیل عبدی و خواستهایش بیانیه داده و خواستار آزادی او و لغو اتهامات امنیتی از پرونده های فعالین اجتماعی شده اند. تعدادی دیگراز فعالین کارگری و اجتماعی به اسامی مهدی سروقدی ـ کارگر، عظیم محمد زاده ـ کارگر، حسین حسین زاده، آیت حسن زاده ـ کارگر، بهروز محمدی ـ کارگر، پرویز زمانی ـ کارگر، بهروز فیضی ـ کارگر، روح الله محمدی ـ کارگر، نسترن آقایی، خالد ناصری ـ فعال کارگری، با اضافه کردن امضایشان از این بیانیه حمایت کرده اند و حمایت ها ادامه دارد. این بیانیه ای که بار دیگر صف متحد مبارزه کارگران و معلمان را به نمایش گذاشت. در بخشی از بیانیه چنین آمده است: «نظر به شرایط خطیر جسمانی  و همچنین عوارض اعتصاب طولانی مدت اسماعیل عبدی و همچنین خواست ده ها هزار نفر برای رسیدگی به وضعیت این معلم برجسته، ما معلمان و کارگران بعنوان امضا کنندگان این بیانیه ضمن پای فشردن بر آزادی بی قید و شرط ایشان خواستار برچیده شدن اتهامات امنیتی از پرونده های قضایی ایشان و کلیه فعالین صنفی و مدنی هستیم.

بدیهی است چنانچه این خواست ما مورد توجه مقامات اجرائی و قضائی کشور قرار نگیرد ما حق اعتراضات گسترده از قبیل تجمع و تحصن و اعتصاب غذا در مقابل مجلس شورای اسلامی و دیگر نهادهای دولتی را در برابر دوربین های رسانه ای برای خود محفوظ میداریم و بدین وسیله اعلام میکنیم در صورت عدم آزادی فوری و بی قید و شرط اسماعیل عبدی و توجه به خواست میلیونها کارگر و معلم مبنی بر پایان دادن به امنیتی کردن اعتراضات صنفی و مدنی، مسئولیت تبعات اقدامات اعتراضی تر ما بر عهده  مقامات دولت جمهوری اسلامی است.»

همین جا لازمست که به  آتنا دائمی از فعالین دفاع از حقوق کودک، حقوق زن و علیه اعدام در اعتراض اشاره ای داشته باشیم. او با اتهاماتی امنیتی به ٧ سال حبس محکوم شده است. آتنا نیز در اعتراض به احکام امنیتی و عملکرد دستگاه قضایی و با خواست لغو احکام زندان خود و دو خواهرش انسیه و هانیه دائمی و تمامی فعالین اجتماعی از ١٩ فروردین در اعتصاب غذا بسر میبرند. و وضعیت جسمانی او وخیم است. در حمایت از آتنا نیز هم اکنون کارزاری در جریان است. همین روزها شاهد این بودیم که جوانانی که بعد از مضحکه انتخابات، به خیابان آمدند تا اعتراضشان را اعلام کنند، پلاکاردهایی با خواست آزادی وی در دست داشتند. و در کرج صدای شعار آتنا دائمی آزاد باید گردد طنین انداخت. همچنین امضاهای بسیاری در حمایت از او و خواستهایش جمع شده و طوفان تویتری به راه افتاده است.

این ها همه اتفاقات مهمی در جنبش علیه امنیتی کردن مبارزات اجتماعی است. وسیعا به این جنبش بپیوندیم. اسماعیل عبدی، آتنا دائمی، محسن عمرانی معلمی  که با یکسال حکم در بوشهر عازم زندان شد و در همان روز آغاز دستگیری اش حمایت خود را از عبدی اعلام داشت، باید فورا آزاد شوند.  با اطمینان دادن به عبدی و آتنا به اینکه در سطح بین المللی صدای اعتراضشان خواهیم بود، از آنها بخوایم که اعتصاب غذایشان را خاتمه دهند.

تمامی زندانیان سیاسی باید فورا آزاد شوند. احکام امنیتی صادر شده برای فعالین کارگری، معلمان و مردم معترض باید باطل شود. پرونده سازی بر اساس اتهاماتی چون اخلال در نظم و امنیت ملی باید خاتمه یابد. تشکل، اعتصاب، تجمع، آزادی بیان همه و همه از حقوق مسلم مردم است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *