نگاهی به سالی که گذشت و سالی که در راه است مصاحبه با حمید تقوایی

تدوین شده بر مبنای مصاحبه با برنامه گفتگو در کانال جدید

سیما بهاری: سال ۱۴۰۳ سالی پر از اتفاق بود. در شروع سال کنسولگری ایران در دمشق مورد حمله اسرائیل قرار گرفت و این سال برای جمهوری اسلامی خوب شروع نشد. در ادامه جمهوری اسلامی یکی پس از دیگری یاران و نیروهای مورد حمایتش در سطح منطقه را از دست داد. رهبران حماس و رهبران حزب‌الله کشته شدند و این نیروها به‌شدت تضعیف شدند و نهایتاً با سقوط بشار اسد می‌توان گفت “محور مقاومت” مورد ادعای خامنه‌ای کاملاً از هم پاشید. با روی کار آمدن ترامپ درهای زیادی بروی جمهوری اسلامی بسته شد و حکومت در تنگنای بیشتری قرار گرفت. از سوی دیگر مردم حق‌به‌جانب‌تر، سازمان‌یافته‌تر، و با مطالبات شفاف‌تر و روشن‌تر در مقابل جمهوری اسلامی قرار گرفتند. حجاب به یک سنگر فتح شده تبدیل شد و به قول یکی از دوستان سقوط کرد. دیوار آپارتاید جنسیتی که با آغاز انقلاب زن زندگی آزادی لطمه خورده بود و با اعتراض آهو دریایی و کنسرت پرستو احمدی ضربه سنگین‌تری خورد، می‌توان گفت با شادی و پایکوبی خیابانی مردم در چهارشنبه‌سوری و جشن‌های نوروزی درهم شکست.

فضای امروز جامعه بسیار ملتهب و انفجاری است. گرانی و تورم نجومی بیداد می‌کند و جمهوری اسلامی از برآورده‌کردن حتی نیازهای اولیه مردم عاجز است. یک حکومت ناتوان در مقابل صف معترض مردم. این اوضاع هر روز ملتهب‌تر هم می‌شود.

در این مصاحبه می‌خواهیم نگاهی بیندازیم به مهم‌ترین اتفاقات سال گذشته و برآوردی از تحولات سال آینده. البته در این نیم ساعت نمی‌توانیم همه مطالب را پوشش بدهیم، اما امیدوارم بتوانیم به مهم‌ترین تحولات بپردازیم.

حمید تقوائی، جمهوری اسلامی هم در سطح جهان و هم در سطح داخلی موقعیت شکننده‌ای دارد. اجازه بدهید در یک نگاه گذرا و کوتاه ابتدا ارزیابی‌ای داشته باشیم از موقعیت بین‌المللی حکومت. شما موقعیت جهانی جمهوری است اسلامی را چطور می‌بینید؟

حمید تقوائی: از شروع انقلاب زن زندگی آزادی جمهوری اسلامی هر روز در دنیا منزوی‌تر و رسواتر شده است. نه‌تنها حکومت در افکار عمومی مردم جهان بیش‌ازپیش رسوا و بی‌آبرو شده بلکه بسیاری از احزاب و دولت‌ها، به‌ویژه دولت‌های غربی، اینجاوآنجا علیه جمهوری اسلامی موضع گرفتند و جنایت‌هایش را محکوم کردند. نهادهایی مثل عفو بین‌الملل و کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل و نظایر آنها با بیانیه‌های خیلی تند و قاطعی نقض حقوق بشر در ایران را محکوم کردند، هر زمان حکومت جنایتی مرتکب می‌شد که در سه سال اخیر بسیار شدیدتر و وحشیانه‌تر از قبل بود، دنیا علیهش برمی‌خاست و این روند از آغاز جنبش زن زندگی آزادی مدام ادامه داشته است. منتهی سال گذشته سالی بود که همانطور که شما در مقدمه اشاره کردید به طور ویژه‌ای جمهوری اسلامی ضربات سختی خورد. در منطقه دررابطه‌با نیروهای نیابتی و آنچه خودشان محور مقاومت می‌نامند، یعنی جنبش عمیقاً ضدانسانی و ارتجاعی اسلام سیاسی، بسیار تضعیف شد. تقریباً می‌شود گفت بساط این نیروها از منطقه جمع شد. آخرین پایگاه این جنبش ضدانسانی در یمن نیروهای حوثی هستند که آنها هم مورد حمله نیروهای آمریکا قرار گرفتند. در سوریه هم که جمهوری اسلامی کلاً نفوذش را از دست داد و حزب‌الله هم کاملاً متلاشی شده و دیگر به‌هیچ‌وجه موقعیت گذشته‌اش در لبنان را ندارد. در عراق هم دارد بساط نیروهای وابسته به جمهوری اسلامی جمع می‌شود و به‌این‌ترتیب تمام آن نفوذ و نیروها و اهرم‌هایی که رژیم در منطقه در دست داشت، و آنها را به‌عنوان امتیازی در مذاکره با غرب و در بده‌بستان و در تنظیم روابطش با دولت‌های غربی و در منطقه بکار می‌گرفت، همه از دست رفت. جمهوری اسلامی کاملاً از هر نظر ضعیف و درمانده‌تر از گذشته شده است. در این میان حتی نیروهای موشکی حکومت که همیشه به رخ دنیا می می‌کشید و ادعا می‌کرد به آنها می‌تواند اسرائیل را نابود کند کارایی ندارند. دو مورد موشک‌پراکنی حکومت نشان داد از نظر نظامی نیز حکومت توانائی ندارد و راه به جایی نمی‌برد. از این نظر جمهوری اسلامی کاملاً ضربه خورده و بی‌آینده شده است.

نکته مهم‌تر این است که به‌خاطر جنایت‌هایی که رژیم علیه مردم ایران مرتکب می‌شود کاملاً در دنیا رسوا و بی‌اعتبار شده است. امروز دیگر ادعاهایی که قبلاً جمهوری اسلامی داشت مبنی بر اینکه رهبر جنبش اسلامی است و در مقابل قلدری‌های اسرائیل و در مقابل آمریکا ایستاده و مستضعفین را نمایندگی کند و مزخرفاتی ازاین‌قبیل دوره‌اش کاملاً به سر رسیده و جمهوری اسلامی به‌عنوان یک حکومت هار و وحشی و آدمکش در دنیا رسوای عام و خاص شده است. این موقعیت زار جمهوری اسلامی در سطح جهانی است.

سیما بهاری: یک نکته دیگر هم مطرح می‌کنم و بعدش بقیه وقتمان را اختصاص می‌دهیم به اوضاع داخلی حکومت. در این تردیدی نیست که حکومت در سطح منطقه و در سطح جهان در موقعیت خیلی ضعیف و شکننده‌ای قرار دارد. آیا هیچ امکانی هست که جمهوری اسلامی به نحوی موقعیتش را بهبود ببخشد؟ آیا می‌تواند امیدوار باشد که به نحوی دوره ریاست‌جمهوری ترامپ را از سر بگذراند و خودش را سرپا نگه دارد؟

حمید تقوائی: سرنوشت جمهوری اسلامی از طریق رابطه جمهوری اسلامی با دنیا یا با غرب تعیین نمی‌شود. اینکه جمهوری اسلامی می‌ماند یا می‌رود تماماً بستگی دارد به جنبش انقلابی که در ایران در جریان است. بله، اگر اعتراضات و مبارزات جاری نبود، اگر جنبش زن زندگی آزادی عقب نشسته بود و شکست‌خورده بود، اگر رژیم توانسته بود جامعه را مرعوب کند، آن وقت می‌توانست هر رابطه‌ای آمریکا و دول غربی و با دولت‌های منطقه را کنترل کند؛ چون این دولت‌ها هیچ‌یک در پی این نیستند که جمهوری اسلامی را بر بیندازند. یا حتی ضرباتی بزنند که رژیم سرنگون بشود. دولت‌ها چنین سیاستی ندارند و حتی ترامپ هم بارها گفته چنین هدفی ندارد؛ بنابراین این احتمال که جمهوری اسلامی در اثر فشارهای بین‌المللی از هم بپاشد وجود ندارد. چنین اتفاقی نخواهد افتاد. این امری است که مردم ایران باید به سرانجام برسانند. وقتی، همانطور که اشاره کردید، در ادامه این مصاحبه به وضعیت داخلی ایران بپردازیم می‌شود به‌روشنی دید که تحت‌فشار مبارزات مردم است که جمهوری اسلامی به این روز افتاده و راه فراری از این شرایط ندارد.

سیما بهاری: بسیار خوب. اینجا بیشتر متمرکز می‌شویم به وضعیت داخلی حکومت. شما در صحبت‌هایتان به محکومیت رژیم از جانب نهادهای جهانی اشاره کردید. گزارشات این نهادها نقض مداوم حقوق بشر در ایران را محکوم می‌کنند. همین چند روز پیش در نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل کمیته حقیقت‌یاب گزارش مشروحی از جنایات حکومت و آمار بسیار بالای اعدام‌ها در ایران ارائه داد، از گسترش دستگیری‌ها و خشونت و شکنجه علیه بازداشت‌شدگان صحبت کرد، جمهوری اسلامی را به‌خاطر “نقض گسترده حقوق بشر” محکوم کرد و در انتهای این گزارش رئیس کمیته حقیقت‌یاب، سارا حسین، تأکید کرد مقاومت مردم در این همچنان ادامه دارد. تصویر شما از فضای اعتراضی در ایران چیست؟

حمید تقوائی: گزارش کمیته حقیقت‌یاب واقعیاتی را بیان کرده است. اهمیت قضیه این است که بر ادامه مقاومت تأیید کرده‌اند. ببینید، جنایت‌های جمهوری اسلامی امر تازه‌ای نیست. این حکومت از ابتدای به‌قدرت‌رسیدنش همین رابطه را با مردم دارد: بگیرد، بزند، ببندد، دستگیر کند، اعدام کند، شکنجه کند. در اوج‌گیری‌های مبارزات مردم مثل خیزش ۹۶ و ۹۸ و جنبش انقلابی جاری کشتار خیابانی و شلیک به مردم معترض نیز به کارنامه جنایات حکومت اضافه می‌شود. در این جنبش انقلابی اخیر یعنی از ۱۴۰۱ تا امروز هم حکومت همه امکانات و ابزارهای جهنمی خودش علیه مردم را بکار گرفته است چرا که راه دیگری برای حفظ خودش در برابر اعتراضات مردم ندارد. امروز جنگ بی امانی بین حکومت و اکثریت‌قریب‌به‌اتفاق مردم در جریان است و نکته مهم این است که گرچه حکومت از تمام نیروی جهنمی خود استفاده می‌کند؛ اما قادر به پیروزی در این جنگ نیست.

جنبش انقلابی جاری که در شهریور ۱۴۰۱ سر بلند کرد با اعتراضات و تظاهرات های گسترده خیابانی شروع شد و در ادامه خود به شکل یک جنبش عمیق اجتماعی به پیش رفت. گرچه حکومت توانست دامنه تظاهرات و اعتراضات را محدود کند و اجازه ندهد جنبش با همان شتاب اولیه تا سرنگونی حکومت به پیش برود، ولی به‌هیچ‌وجه نتوانست این جنبش عظیم را متوقف کند و یا به عقب بنشاند. به‌طوری که بشود گفت برگشتیم به شرایط قبل از ۱۴۰۱. همه می‌بینیم که این روند قبال بازگشت نیست و خود حکومت هم این را می‌داند. این جنبش عظیم، جنبشی که زنان نقش اساسی در آن دارند، و بخش‌های مختلف جامعه خواست‌های بسیار رادیکال و پایه‌ای را مطرح می‌کنند، در اشکال مختلف به پیش رفته است.

یک دستاورد مهم این جنبش بی‌حجابی است. ما همیشه گفته تأکید کره‌ایم و همه دنیا امروز این را می‌داند که در جمهوری اسلامی حجاب صرفاً نوعی از پوشش نیست. پوششی که حکومت اصرار دارد طبق فلان آیات قرآن اجرا شود. حجاب در واقع نماد و پرچم سیاه جمهوری اسلامی بود برای تفوق خودش و برای اعمال سلطه خودش بر جامعه.

سال گذشته اینها لایحه کذائی حجاب و عفاف را تصویب کردند و به خیال خودشان خواستند از این طریق با اعمال فشارها و محدودیت‌های زیادی علیه زنان بایستند و جنبش علیه حجاب را عقب برانند که در این آخرین تلاش هم کاملاً شکست خوردند و به شکستشان هم علناً اعتراف کردند. سال گذشته سال تثبیت پیروزی جنبش بی‌حجابی بود. این را الان همه می‌دانند و خود حکومت هم می‌داند که برای تحمیل حجاب دیگر کاری ازش ساخته نیست. امروز جنبش بی‌حجابی در ادامه خودش تبدیل شده است به جنبش تعرضی رو به اوجی علیه آپارتاید جنسیتی. شما به نمونه‌هایی اشاره کردید. نمونه‌هایی مثل حرکت آهو دریایی با اعتراض عریان، مثل کنسرت و آوازخوانی جسورانه پرستو احمدی که پیش‌گام حرکتی بود که گسترش پیدا کرده و الان دیگر به یکی از شکل‌های اعتراض علیه آپارتاید جنسیتی تبدیل شده، مثل رقص و پایکوبی و شادی خیابانی زن و مرد در کنار هم در شکل گسترده‌ای که در ۸ مارس و در چهارشنبه‌سوری و در جشن‌های نوروزی شاهد بودیم. اینها همه نشان‌دهنده پیشروی‌های جنبش زن زندگی آزادی است که همچنان زنان در محور آن قرار دارند. به نظر من این واقعیات نشان‌دهنده این است که نه‌تنها حکومت نتوانسته جنبش انقلابی مردم را عقب بنشاند؛ بلکه این جنبش دارد به پیش می‌رود و هر روز سنگرهای تازه‌ای را فتح می‌کند.

جنبش علیه بی‌حجابی تنها یک نمونه از پیشروی‌های مردم است. ما در طی سال گذشته تقریباً هر هفته و اغلب چند روز در هفته شاهد تجمعات اعتراضی بازنشستگان و کارگران بخصوص کارگران بخش‌های مختلف صنعت نفت بودیم علیه فقر و شرایط غیرقابل‌تحمل معیشتی و با شعار محوری اتحاد اتحاد علیه فقر و فساد! مدام کارگران شاغل و بازنشسته در شهرهای مختلف در خیابان‌ها تجمع و اعتراض می‌کردند، شعارهای رادیکال می‌دادند و به‌این‌ترتیب کل جامعه، جامعه‌ای که تحت‌فشار تورم و گرانی بی‌سابقه ابتدائیات معیشتی و به همراه آن طاقت و تحمل خودش را ازدست‌داده است، را نمایندگی می‌کردند.

از سوی دیگر جنبش دادخواهی همچنان زنده و پوینده در حرکت است و جنبش علیه اعدام نیز در ابعاد گسترده‌ای در داخل و خارج کشور در جریان است. جنبش جوانان، دانشجویان، جنبش زندانیان سیاسی برای آزادی و برای توقف و لغو اعدام‌ها، و اعتراضات سایر بخش‌های جامعه نیز در حال پیشروی است. در دل این جنبش‌ها چهره‌ها و نهادها و کانون‌ها و کمیته‌های مختلف مبارزاتی، سینماگران و ورزشکاران و هنرمندان، با بیانیه‌ها و فراخوان‌ها و طومارهای اعتراضی همچنان فعال‌اند. در فضای مجازی شما اگر دنبال کنید می‌بینید چه طوفانی برپاست.

اینها همه ابعاد و جبهه‌های مختلف جنبش انقلابی زن زندگی آزادی هستند با هدف سرنگون‌کردن جمهوری اسلامی. در تمام این زمینه‌ها جنبش در حال پیشروی است. گفتید در گزارش کمیته حقیقت‌یاب به مقاومت مردم ایران اشاره شده اما این فقط مقاومت نیست، یک تعرض همه‌جانبه است. تعرض گسترده‌ای علیه تمام بنیادهای جمهوری اسلامی. این جنبش عظیمی است که افق سرنگونی جمهوری اسلامی را در مقابل جامعه قرار می‌دهد. جنبش انقلابی که تا سرنگونی جمهوری اسلامی همچنان ادامه خواهد داشت و به پیش خواهد رفت.

سیما بهاری: در صحبت‌هایتان به پیشرفت‌های زیادی اشاره کردید. اما می‌خواهم در مورد عواملی که به جنبش انقلاب مردم عمق می‌بخشد صحبت کنیم. مثلاً در هشت مارس دیدیم که فعالین و جریانات مختلف کنار هم قرار گرفتند و متحدانه اعتراض کردند به تبعیضات علیه زنان و دفاع از حقوق انسانی زنان. می‌خواهم در مورد این جنبه‌ها صحبت بکنیم. آنجایی که زنان و یا کارگران و معلمان و یا دادخواهان و غیره با تشکل‌ها و هماهنگی بیشتری به میدان می‌آیند. در این مورد چه نظری دارید؟

حمید تقوائی: نکاتی که در پاسخ به سؤال قبل توضیح دادم در واقع نمونه‌ها و واقعیاتی بود در مورد گسترش جنبش‌های اعتراضی. باید گفت جنبش‌ها هم گسترش پیدا می‌کنند و هم عمیق‌تر می‌شوند. یا به‌عبارت‌دیگر هم به شکل افقی و هم عمودی رشد می‌یابند. ما نه‌تنها پهناوری و گستردگی جنبش‌های اعتراضی، و جنبش سرنگونی که دربرگیرنده همه آنهاست، بلکه تعمیق و انسجام و سازمان‌یابی اعتراضات را هم شاهد هستیم و این دو جنبه کاملاً به یکدیگر مربوط هستند. هر چه جنبش رادیکال‌تر و سازمان‌یافته‌تر باشد می‌تواند پا به عرصه‌های تازه‌ای بگذارد و تعرض بیشتری بکند.

به نظر من یکی از فاکتورهای بسیار مهمی که مربوط می‌شود به تعمیق جنبش، هماهنگی و همراهی و اتحاد فعالین و دست‌اندرکاران جنبش‌های اعتراضی و جنبش زن زندگی آزادی است. می‌دانیم که در روند انقلاب زن زندگی آزادی هزاران جمع مبارزاتی تشکیل شده است. بسیاری از اینها معرفه هستند و با اسم‌ورسم و لوگو و نهاد و سازمان و حتی فعالین و چهره‌های شناخته شده فعالیت می‌کنند، و تعداد بسیار بیشتری هم کاملاً مخفی و ناشناخته هستند. اما همه اینها در جنبش‌ها و مبارزات جاری فعال هستند و حتی شبکه‌های سراسری را سازمان داده‌اند. این جنبش انقلابی متشکل و سازمان‌یافته است. هیچ حرکتش بدون تدارک و ابتدابه‌ساکن و خودبه‌خودی اتفاق نمی‌افتد. حرکت‌های اعتراضی که مشاهده می‌کنیم همه نتیجه کار سازمان‌یافته دست‌اندرکاران و فعالین است. هم در جنبش انقلابی زن زندگی آزادی و هم در جنبش‌های اعتراضی در عرصه‌های مختلف.

از این نظر جنبش انقلابی برای سرنگونی حکومت در واقع در حال منسجم کردن خودش است. در حال تقویت و تحکیم پایه‌های خودش است در همه سطوح جامعه.

در کنار این ما از نظر مضمونی هم می‌بینیم که شعارها اعتراضی‌تر و خواست‌ها عمیق‌تر و انسانی‌تر می‌شود. یکی از نمونه‌های برجسته این امر جنبش علیه اعدام است که در سال گذشته بسیار گسترده‌تر و فعال‌تر از گذشته عمل کرد. زمانی بود که خیلی‌ها با اعدام مخالف بودند؛ ولی به این یا آن پرونده اعتراض می‌کردند، به احکام اعدام معترض بودند، اما الان جامعه علیه نفس مجازات اعدام به حرکت درآمده است. در خیابان‌ها، در خارج و در داخل کشور، و حتی در زندان‌ها. مسئله‌ای که در سال گذشته مطرح شد اعتراض به اعدام زندانیان غیرسیاسی بود، مشخصاً اعتراض به اعدام مجرمین مربوط به مواد مخدر و نظایر آن. علیه این هم جامعه بلند شد و اعتراض کرد و الان جنبش علیه اعدام هدفش را لغو مجازات اعدام به هر جرمی و به هر بهانه‌ای اعلام کرده است. این نشان می‌دهد که جنبش از نظر مضمون و از نظر خواست‌ها و اهداف هم دارد رادیکال‌تر و انسانی‌تر می‌شود.

نمونه برجسته دیگر اعتراضات بی‌وقفه کارگران علیه شرایط غیرقابل‌تحمل معیشتی است. کارگران هر ساله در اواخر سال برای افزایش دستمزدها مبارزه می‌کردند؛ ولی مبارزه امسال فقط علیه دستمزدهای زیر خط‌فقر نیست؛ بلکه به قول خودشان علیه فقر و فساد است. دارند به فقری که در اثر فساد و بخوروبچاپ‌های حکومت به جامعه تحمیل شده اعتراض می‌کنند. به این اعتراض می‌کنند که حقوق آنها یک‌ششم خط‌فقر است؛ اما دارودسته‌های آقازاده‌ها و مافیای اقتصادی حکومتی پولشان از پارو بالا می‌رود. جنبش کارگری این شکاف بین فقر و ثروت در جامعه را هدف قرار داده است و با شعار “اتحاد اتحاد علیه فقر و فساد” و “شاغل، بازنشسته اتحاد” همه جامعه را به این مبارزه فرامی‌خواند. این جنبش پرچم کل جامعه علیه شرایط غیرقابل‌تحمل معیشتی را بلند کرده است.

جنبش دادخواهی هم گسترده و عمیق‌تر شده و خواسته‌هایش از صرفاً محکوم‌کردن قاضی‌ها یا مسئولینی که عزیزان ما را کشتند فراتر می‌رود و علیه کل حکومت، رژیمی که جز جنایت و اعدام راه دیگری برای بقای خودش پیدا نمی‌کند، به خیابان می‌آید.

و بالاخره در خود شعار زن زندگی آزادی هم شما این تعمیق و رادیکالیزه‌شدن را می‌بینید. این شعار از همان روز اول داده شد و به پرچم جنبش انقلابی تبدیل شد؛ ولی الان در هر کدام از این مقوله‌های زن و زندگی و آزادی می‌بینید که مضامین و معانی و اهداف و تعابیر بسیار عمیق‌تر، انسانی‌تر، و می‌شود گفت فراگیرتری از آنچه در ابتدا از این شعار استنباط می‌شد در جامعه رواج پیدا کرده و به گفتمان تبدیل شده است. شما اگر به مدیای اجتماعی سری بزنید می‌بینید که چطور دارند مردم هرچه شفاف‌تر و ریشه‌ای‌تر این شعار، این رهایی و این تحقق شعار زن زندگی آزادی را، معنی می‌کنند.

بنابراین، هم از نظر شکل، متشکل شدن و کنار هم قرارگرفتن و هماهنگ‌شدن، و هم از نظر مضمون این جنبش در حال تعمیق است، در حال پیشروی است و یک سیاست و هدفی که حزب ما دنبال می‌کند این است که بیش از همیشه و خیلی فعال‌تر و پیگیرتر فعالین و دست‌اندرکاران جنبش‌های اعتراضی و جنبش انقلاب زن زندگی آزادی را حول خواست‌های انسانی هرچه رادیکال‌تر و ریشه‌ای‌تر و به طور گسترده‌ای هماهنگ و متشکل و همراه بکنیم. این امری است که حزب ما، در خارج کشور و در داخل کشور، به پیش می‌برد.

سیما بهاری: در صحبت‌های قبلی‌تان گفتید که همه این حرکت‌ها به ما افق می‌دهد. می‌خواهم در مورد این افق سؤال کنم. در مورد افق امیدوارکننده‌ای که سال آینده ما می‌توانیم مدنظر داشته باشیم و بگوئیم به این سمت داریم می‌رویم. شما چه چشم‌اندازی دارید؟

حمید تقوائی: هیچ‌کس در این تردید ندارد که شرایط سیاسی ایران به قبل از ۱۴۰۱ برنمی‌گردد. دو مؤلفه مهم این واقعیت را نشان می‌دهد. اول اینکه جمهوری اسلامی سیر نزولی ضعف بیشتر و درماندگی بیشتر و تزلزل بیشتر را طی می‌کند و در مقابل، فاکتور دوم، این است که صفوف مردم به‌سوی تعرض و هماهنگی و مبارزات گسترده‌تری به پیش می‌رود. این دو فاکتور در این ۳ سال اخیر در تقابل با یکدیگر به فضای سیاسی جامعه شکل داده‌اند. این امر این سؤال را در برابر هر ناظری قرار می‌دهد که بالاخره این روند به کجا می‌انجامد؟ آیا جمهوری اسلامی جنبش را می‌کوبد و جامعه را مرعوب می‌کند و به حکومت ننگینش ادامه می‌دهد و یا برعکس مردم بالاخره ضربه نهایی را می‌زنند و جمهوری اسلامی را ساقط می‌کنند؟ هر کس این روند ۳ساله را دیده باشد طبعاً شق دوم را بسیار محتمل می‌داند. این که جمهوری اسلامی بتواند جامعه را برگرداند به شرایط گذشته دیگر حتی قابل‌تصور نیست. خامنه‌ای در پیام نوروزی‌اش شرایط امروز را با سال ۶۰ مقایسه کرد. سالی که سران حکومت ترور شدند. اما این قیاس کاملاً بی‌معناست. در آن دوره جمهوری اسلامی تازه به‌قدرت‌رسیده بود و در دل جنگ ایران و عراق هجوم وحشیانه‌اش به مردم را توجیه می‌کرد. در بخشی از جامعه هم هنوز توهم به حکومت وجود داشت و درهرحال حکومت رو به تثبیت قدرت بود. امروز روند کاملاً برعکس است. رژیم رو به سقوط است و از هر نظر در سطح جهانی و در خود جامعه به آخر خط رسیده است. حکومت روند زوال خودش را دارد طی می‌کند؛ بنابراین افق چیزی به‌جز پیروزی مردم و سرنگونی کامل جمهوری اسلامی نیست. سرنگونی نه‌تنها یک حکومت و دارودسته، بلکه یک نظام.

امروز جامعه ایران یکی از ضدمذهبی‌ترین جوامع دنیاست و سکولاریسم اولین خواستی است که مردم به کرسی می‌نشانند. لغو فوری مجازات اعدام اولین اتفاق بعد از سقوط جمهوری اسلامی است. تحقق آزادی‌ها، آزادی بی‌قیدوشرط عقیده و بیان، آزادی مطبوعات، رسانه‌ها، تحزب و تشکل؛ پیروزی جنبش دادخواهی به این معنا که تمام مسئولین حکومتی که دستشان به جنایت و کشتار و قتل و اعدام آغشته است در دادگاه‌های علنی و به شیوه کاملاً منصفانه و عادلانه محاکمه شوند؛ جامعه و روند اوضاع سیاسی به این سمت حرکت می‌کند. مردم خواهان تحقق این خواسته‌ها هستند. رهایی کامل زنان، رفع هر نوع تبعیض از نظر اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، و اجتماعی بین زن و مرد، به شکلی که اصلاً اثری نه‌تنها از قوانین اسلامی ضد زن، بلکه از هیچ نوع اخلاقیات و فرهنگ و قوانین مردسالارانه باقی نماند. اینها در افق جامعه قرار گرفته است. جامعه دارد به این‌طرف می‌رود. جامعه عزم جزم کرده است که فقر را ریشه‌کن کند که تفاوت عظیم بین فقر و ثروت از بین برود که استثمار و بردگی مزدی و بهره‌کشی یک اقلیت مفت‌خور از توده مردم کارگر و کارکن در جامعه بر بیفتد. این‌ها در افق جامعه قرار دارد و این روند همانطور که گفتم بازگشت‌ناپذیر است. این غیرممکن است که جمهوری اسلامی بتواند با فقر بیشتر و فلاکت بیشتر و تبعیض بیشتر و سرکوب بیشتر خودش را سرپا نگه دارد. کافی است شما تنها شرایط اقتصادی را در نظر بگیرید. اقتصاد ازهم‌پاشیده است. دیگر حتی نمی‌شود گفت اقتصاد ورشکسته! ماشین اقتصادی کاملاً ازکارافتاده. دلار با شتاب بی‌سابقه‌ای هر روز گران‌تر و ابتدایی‌ترین نیازهای مردم هر روز گران‌تر می‌شود. گرانی و تورم و بی برقی و بی‌آبی و بی امکاناتی در جامعه بیداد می‌کند. این حکومتی است که حتی زندگی روزمره مردم را نمی‌تواند تأمین کند. حکومتی که جامعه را به تعطیلی کشانده و زندگی هر روزه را متوقف کرده است. روشن است که چنین حکومتی محکوم به فناست و جامعه بلند شده برای اینکه این را متحقق کند. من در افق جامعه ایران پیروزی انقلاب زن زندگی آزادی و تحقق همه خواسته‌های انسانی و برحقی را می‌بینم که جامعه ایران دارد برایش مبارزه می‌کند. حزب ما به سهم خودش سعی می‌کند که یک نیروی مؤثر در این روند باشد و در جهت تقویت انقلاب، تحکیم و انسجام صفوف انقلاب و پیشروی‌ها بیشتر انقلاب تمام نیرویش را بکار ببرد. امیدوارم در سالی که پیش رو داریم شاهد سرنگونی حکومت و نظام جمهوری اسلامی باشیم.

۲ فروردین ۱۴۰۴، ۲۱ مارس ۲۰۲۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *