روز سهشنبه۲۷ شهریور ۱۴۰۳ هزاران دستگاه پیجر مورداستفاده تروریستهای حزبالله در لبنان و سوریه توسط ارتش و دستگاه امنیتی و جاسوسی اسرائیل، موساد به طور همزمان منفجر و طبق اخبار مختلف دهها تروریست حزبالله کشته و حدود سه هزار نفر از جمله سفیر جمهوری اسلامی در لبنان مجروح شدهاند.
بعدازاین عملیات، همه نیروهای حزبالله پیجرهای باقیمانده را از خود دور کردند تا مجدداً و مکرراً مورد حملات احتمالی مشابه از سوی اسرائیل قرار نگیرند، اما درحالیکه حزبالله و دیگر همدستانتروریستش و جمهوری اسلامی در وحشت به سرفروبرده و کل جهان را نسبت به یک عملیات در نوع خود از نظر ابعاد و گستردگی بیسابقه در تاریخ جنگهای ارتجاعی و تروریستی به تعجب واداشته بود، هنوز ۲۴ ساعت نگذشته بود که بیسیمهای “واکیتاکی” مورداستفاده نیروهای حزبالله و همچنین دستگاههای الکترونیکی مانند لپتاپ و صفحات خورشیدی تولید برق، توسط اسرائیل منفجر و باعث کشته و مجروح شدن صدها نفر دیگر شدند.
حزبالله لبنان بعد از ترور اسماعیل هنیه در تهران که گفته میشداز راه ردیابی او از طریق گوشی همراه وی صورتگرفته بود، برای جلوگیری از تکرار ترور هنیه در میان نیروها و سران خود، پیجرها و بیسیمهای تازه خریداری کرده را جایگزین گوشی همراه برای ارتباطگیری داخلی کرده بود. ولی حالا این گروه علیرغمازدستدادن توان انجام عملیات و حملات تروریستی در حد گذشته بهخاطر کشته و زخمیشدن هزاران نفر از افراد کلیدیاش و همچنین احساس ناامنی و وحشت از هر دستگاه ارتباطی و مخابراتی و بیاعتمادی در صفوف خود دچار بحرانی بیسابقه شده است و حسن نصرالله نیز یک روز بعد از حملات اسرائیل اینگونه و صراحتاً به آن اعتراف کرده است: “شکی نیست که ضربه امنیتی و انسانی به حزبالله وارد شده است”.
این عملیات غافلگیرکننده و بیسابقه، باعث ایجاد بحرانیعمیقتر در اردوگاه تروریسم اسلامی و مخصوصاً در میان سران جمهوری اسلامی شده است. بحرانی از جنس وحشت از ترورشدنبهوسیله هر دستگاه الکتریکی و الکترونیکی که مورداستفاده شخصی یا در نزدیکیشان باشد، برایشان به کابوس دیگری تبدیل شده و نه میدانند چگونه و نه میتوانند خود را از آن برهانند.
حسن نصرالله طبق معمول درحالیکه هواپیماهای جنگنده اسرائیل در آسمان بیروت و با ارتفاع کم در پرواز بوده و اقدام به شکستن دیوار صوتی و سپس بمباران مناطقی در جنوب لبنانمیکردهاند، رجزخوانی و اعلام انتقام سخت در پاسخ به حمله اسرائیل به دستگاههای ارتباطی کرده است.
از طرف جمهوری اسلامی هم هارتوپورتهایبیرمقی که در حد قمپز در کردن هم نیستند علیه اسرائیل شده است. ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی طی بیانیهای به مناسبت هفته بهاصطلاح دفاع مقدس در روز ۲۹ شهریور ۱۴۰۳بدون اشاره به حمله اسرائیل به دستگاههای ارتباطی حزباللهاعلام کرد که گذر زمان بر اراده جمهوری اسلامی مبنی بر خونخواهی ترور اسماعیل هنیه خللی ایجاد نخواهد نکرد. نماینده جمهوری اسلامی در سازمان ملل به نوشتن یک نامه به دبیرکل سازمان ملل مبنی بر پیگیری حمله اسرائیل به سفیر جمهوری اسلامی در لبنان و محفوظ دانستن حق پاسخگویی به اسرائیل مطابق با حقوق بینالملل اکتفا کرده و پزشکیان نیز موضوع انتقامگیری و پاسخ سخت دادن به اسرائیل را به خدا محول کرده و بهاینترتیب خود و حکومتش را فعلاً عقب کشیده است.
این رجزخوانیهای تو خالی حکومت اسلامی برای افکار عمومی تازگی ندارند و چندان جلبتوجهی نیز نخواهند کرد و باتوجهبه ضربه سنگینی که با این عملیات برحزباللهواردآمده، تهدیدات حسن نصرالله هم چندان جدی گرفته نمیشود.
اما اوضاع رقم خورده به دنبال انفجار وسائل ارتباطی حزبالله با قبل از آن متفاوت است. اسرائیل به دنبال عدمپذیرششروطش از سوی حماس و شاید هم پاسخی به پرتاب موشک هایپرسونیک حوثیها که گنبد آهنین اسرائیل را پشت سر گذاشته بود، دست به چنین عملیاتی زده است و به نظر میرسد با هدف اعمال فشار بیشتر بر محور مقاومت برای تندادن به دستکشیدن از ادامه حملات به اسرائیل و مجبور کردن حماس به پذیرش خواست خودباشد.
اسرائیل میداند که غرب و آمریکا درهرحال حامی نظامی آن هستند و در صورت حمله نظامی گسترده از طرف جمهوری اسلامی و گروههایوابستهاش، همانطور که سران این دولتها بعد از عملیات اخیر اسرائیل اعلام کردهاند، تنهایش نخواهند گذاشت. به همین خاطر علیرغم هشدارهای غرب به اسرائیل برای احتراز از گسترش دامنه جنگ، دست به چنین حملهای زده و احتمال میرود که اوضاع جنگ منطقهای از کنترل خارج شود.
اتفاقات چند روز گذشته در منطقه، اوضاع را بهسوی یک مرحله بالاتر از نظر تقابل نظامی میبرد. اسرائیل هزاران سرباز خود شامل یک تیپ را از نوار غزه به شمال اسرائیل و مرز با لبنان انتقال داده و طبق اخبار انتشاریافته روز پنجشنبه بیش از ۱۵۰ سامانه موشکی حزبالله را مورد هدف قرار داده است،این نشان میدهد که اسرائیل خود را برای یک جنگ فراگیر با حزبالله آماده کرده است.
چنین جنگ در انتظاری میتواند فاجعه و کشتار تودهای در غزه را تکرار کند. جنگ اسرائیل با محور مقاومت به سرکردگی جمهوری اسلامی تنها منافع تروریسم و ارتجاع دو طرف جنگ را تأمین میکند و قربانیان آن مردم بیدفاع فلسطین، لبنان و اسرائیل هستند. باید در برابر همه طرفهای درگیر در این جنگ ارتجاعی و تروریستی ایستاد و از حقوق شهروندی و داشتن دوکشور مستقل فلسطین و اسرائیل دفاع کرد و خواهان پایانیافتن جنگ در منطقه شد.
نه دولت ارتجاعی اسرائیل و نه جمهوری اسلامی بهعنوان سران دو جبهه تروریستی درگیر در جنگ منطقهای مشروعیت و صلاحیت حاکمیت بر مردم کارگر و زحمتکش و متنفر از جنگ و آدمکشی حکومتی را ندارند و باید مورد اعتراض شدید تودهای قرار گیرند. مردم در ایران علیه سیاستهایجنگافروزانه و کلیت جمهوری اسلامی هستند و در اسرائیل نیز مردم شدیداً به دولت اسرائیل معترض و خواهان پایانیافتن جنگ هستند.
این اعتراضات به دولتهای اسرائیل و جمهوری اسلامی و همه گروههای تروریستی وابسته آن باید تا سرنگونکردن آنها ادامه و گسترش یابد. غیر از این هیچ راهی برای پایاندادن به تروریسم و کشتار و جنایت علیه بشریت وجود ندارد.