روز دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ یک توافقنامه آتشبس میان “احمد الشرع” رئیس دولت موقت سوریه و “مظلوم عبدی” فرمانده نیروهای دمکراتیک سوریه درحالیکه دو روز قبل از آن نیروهای دولت احمد الشرع حمله وسیعی به مناطق شیعهنشین علوی (علویان منتسب به طرفداران بشار اسد) کرده و حدود هزار نفر که بیش از 700 نفرشان غیر نظامیان بوده را به قتل رسانده بودند، به امضاء رسیده است.
توافقنامه مذکور شامل ۸ بند است که بر اساس آن نیروهای دمکراتیک سوریه تحت رهبری کردها باید با نهادها و نیروهای دولتی ادغام شوند. طبق یکی از بندهای توافقنامه، حقوق همه سوریها در نمایندگی و مشارکت در روند سیاسی و همه نهادهای دولتی بر اساس “صلاحیت” صرفنظر از پیشینه مذهبی و قومی آنها، باید تضمین شود. همچنین حقوق شهروندی جامعه کرد باید بهعنوان یک جامعه اصیل در کشور سوریه تضمین و کلیه حقوق قانونی آنها به رسمیت شناخته شود و کلیه نهادهای دولتی و نظامی در شمال سوریه تحت مدیریت دولت سوریه قرار گیرد. حصول اطمینان از بازگشت “باعزت” همه آوارههای سوری به خانههایشان و تضمین امنیت آنها توسط دولت سوریه و حمایت متقابل اقلیتها از دولت سوریه در مبارزه با نیروهای بشار اسد و همه تهدیدات علیه امنیت و وحدت کشور از دیگر بندهای توافقنامه هستند.
قبل از هر چیز این توافقنامه حاوی ابهامات قابل تأملی در زمینه حقوق کردها و دیگر اقلیتهای قومی در سوریه است. اول؛ دررابطهبا بهرسمیتشناسی حقوق کردها حرفی از برخورداری از حقوق برابر با بقیه مردم سوریه نزده و تنها به تضمین حقوق قانونی آنها که معلوم نیست معیار آن قانون چه خواهد بود، محدود مانده است و دوم؛ از حفظ حقوق بهدستآمده زنان کردستان سوریه که حاصل مقاومت زنان در برابر داعش و در شرایط ضعف دولت بشار اسد میسر گردید، صحبتی نشده است و معلوم نیست سرنوشت زنان مسلح کرد سوریه بعد از ادغام نیروهای دمکراتیک با ارتش سوریه باتوجهبه این که نیروهای تحت کنترل احمد الشرع همه مرد هستند، چه خواهد بود. اینها از جمله مواردی هستند که ممکن است در صورت رفع ابهامات مذکور به عقبگرد و فداکردن مهمترین دستاوردهای مبارزات مردم کردستان سوریه به رهبری زنان ختم شوند.
اما پایانیافتن خودمختاریهای فدرالی (کانتونها) در کردستان سوریه اجتنابناپذیر بود، ولی میتوانست بهتر از آنچه که حالا اتفاق افتاده، اتفاق بیفتد و حفظ دستاوردهای مفیدشان مبهم باقی نماند. ایجاد کانتونها در کردستان سوریه حاصل یک دوره معین بود که در یک شرایط مشخص امکان بقا داشت و آن دوره پایانیافته و آن شرایط نیز امروز موجود نیست.
کردهای سوریه در زمان جنگ داخلی سوریه و تحت حمایت آمریکا با عقب راندن داعش توانستند مناطق شمال و شمال شرق سوریه را تحت کنترل خود در آورند و از آن زمان تاکنون همچنان تحت حمایت آمریکا بودهاند. طبعاً آمریکا موافق با جدایی مناطق کردنشین سوریه نبوده و از نظر سیاسی نیز گروههای کرد سوریه پیرو سیاست شکستخورده خودمختاری فدرالی اوجالان هستند که حالا خود اوجالان هم شکست آن را اعلام کرده است.
امروز دولت تضعیف شده بشار اسد که آمریکا با آن سازگاری نداشت سرنگون شده و داعشیان ظاهراً رام شده بهقدرترسیدهاند که مورد حمایت آمریکا و ترکیه از اصلی ترین دشمنان نیروهای دمکراتیک سوریه هستند. واضح است که چنین نیرویی با تحولاتی که در سوریه اتفاق افتاده دیگر امکان ادامه حیات سیاسی و نظامی مستقل، ولی در چهارچوب کشور سوریه را ندارند. خود آمریکا بهعنوان اصلی ترین حامی آنها اعلام کرده که دیگر حمایتشان نخواهد کرد و خواهان ادغام شدنشان در دولت احمد الشرع شده است و واضح است که این نیروها چاره ای جز تغییر رویکرد مبارزه (چنانچه بخواهند به مبارزه خود ادامه دهند) از نظامی به سیاسی و اجتماعی نداشته اند.
فعلاً معلوم نیست سرنوشت کلی سوریه به کدام سو خواهد رفت. به جهت ترقی و پیشرفت یا تنزل و عقبگرد سیاسی و اجتماعی. نتیجه به عوامل مختلفی گرده خورده است.
تحقق آرزوها و آرمانهای عمومی مردم در همه بخشها و مناطق سوریه به حضور فعال خود مردم در میدان مبارزه برای تحمیل خواستهای خود به حکومت بستگی دارد. جامعه سوریه هر چند در مدت دهها سال زیر حاکمیت دیکتاتوریهای حافظاسد و بشار اسد بوده و بعلاوه نیروهای تروریستی اسلامی جمهوری اسلامی مدام در آنجا حضور داشته و در رفتوآمد بودهاند، ولی ارزشهای اجتماعیای مانند حق پوشش آزاد زنان را حفظ کرده است. از طرف دیگر در کانتونهای ایجاد شده بعد از شکست داعش، نوعی از اراده عمومی مردم در اداره جامعه متحقق شد و آزادیها و برابریهای سیاسی و اجتماعی برای زنان به رسمیت شناخته شدهاند.
حالا جامعه باید تصمیم خودش را بگیرد و اجازه ندهد تعیین تکلیف سیاسی در سوریه به حلوفصل معضلات دولتهای درگیر و روابط آنها با یکدیگر و با دولت آینده سوریه محدود بماند. طبعاً جریانات و احزاب چپ و آزادیخواه در نقشآفرینی و هدایت مبارزات تودهای و اجتماعی مردم سوریه و پیوندزدن آنها در همه بخشها به یکدیگر برای ایجاد تشکیل یک حکومت دمکراتیک که متضمن بستن دست مرتجعین اسلامی و مذهبی در رواج و تحمیل قوانین و سنن ارتجاعی و عقبمانده بر جامعه باشد، تعیینکننده هستند.
در نتیجه ضرورت دارد که مانع از به خانه فرستادن مردم و خالیکردن خیابان و میدان برای گروهها و نیروهای اسلامی تحت حمایت دولتهای فاشیست امریکا و ترکیه شوند و فوراً باید خواهان رفع ابهام در بندهای توافقنامه شد. نباید به جریانات ارتجاعی اسلامی و فاشیستهای بینالمللی و منطقهای اجازه تحمیلکردن منافع خود بر جامعه سوریه را داد.