انقلاب زن زندگی آزادی و مسئله رهبری- حمید تقوایی

بخش اول

 امروز در رابطه‌با انقلاب زن زندگی آزادی سؤالات مهمی در جامعه و در اذهان عمومی مطرح است نظیر اینکه انقلاب به کجا رسیده است؟ آیا ادامه دارد؟ متوقف شده و عقب نشسته و یا در حال پیشروی است؟ و مهم‌تر اینکه چشم‌انداز این انقلاب چیست؟ تظاهرات خیابانی کی و چگونه ازسرگرفته می‌شود؟ مسئله رهبری چگونه حل خواهد شد؟ و کلاً انقلاب زن زندگی آزادی، و یا در سطحی عمومی‌تر حرکت سرنگونی‌طلبانه‌ای که پس از قتل مهسا شکل‌گرفته است، چه روندی خواهد داشت و به چه سرانجامی خواهد رسید؟ در این میان احزاب و نیروهای سیاسی اپوزیسیون چه نقشی دارند؟ و غیره و غیره.  

 پاسخ به چنین سؤالاتی موضوع یک سمینار درون‌حزبی و همچنین یک مصاحبه تلویزیونی بود. سعی می‌کنم در چندین نوشته به شکل کتبی نیز به این سؤالات بپردازم. 

ویژگی‌های انقلاب زن زندگی آزادی 

برای پاسخگویی به سؤالاتی که طرح شد ابتدا باید شناخت و تبیین روشنی از انقلاب زن زندگی آزادی و موقعیت امروزش داشته باشیم.  

در جمهوری اسلامی خیزش‌های متعددی علیه حکومت و کل نظام جمهوری اسلامی شکل‌گرفته است. متأخرترین آنها خیزش ۸۸ و ۹۶ و ۹۸ بود که همه با همین اسامی زمان وقوع به آنها رجوع می‌کنند. ولی جنبشی که از ۱۴۰۱ آغاز شداسم دارد: انقلاب زن زندگی آزادی. در همان ابتدا مردم اعلام کردند “بهش نگید اعتراض اسمش شده انقلاب” و به‌سرعت همه دنیا هم آن را به‌ عنوان انقلاب زن زندگی آزادی به رسمیت شناخت. 

این فقط یک اسم‌گذاری ساده نیست. نام این انقلاب، صریح و روشن، مضمون و آرمان انقلاب بیان می‌کند. زن زندگی آزادی نه‌تنها اسم بلکه ماهیت و خصلت و محتوای انقلاب است. همانطور کهانقلاب کبیر فرانسهشعار محوری‌اش “آزادی، برابری، برادری” بود شعار محوری انقلاب حاضر نیز “زن زندگی آزادی” است با این تفاوت که با همین اسم هم شناخته می‌شود. همه به آن انقلاب به‌عنوان انقلاب کبیر فرانسه رجوع می‌کنند و به انقلاب جاری در ایران با عنوان انقلاب زن زندگی آزادی و این اسم و شعار محوری کاملاً مدرن و امروزی، انسانی، رادیکال، فراگیر و جهان‌شمول است. هیچ جنبه ایرانی و ناسیونالیستی ای در این اسم و شعار نمی‌بیند. این شعار حتی ذره‌ای رنگ و بوی ملی قومی اتنیکی مذهبی ندارد و جاذبه جهانی انقلاب نیز در همین است.  

این انقلاب بر سر استقلال از امپریالیسم و یا صنعتی‌شدن و یا بازگشت به فرهنگ و رسوم خود نیست. برخلاف جنبشی مانند جنبش ملی کردن صنعت نفتدر دهه ۳۰ شمسی به‌عنوان حرکت ملی علیه سلطه انگلیس بر منابع نفتیایران شناخته می‌شود. یا انقلاب مشروطه که به این اسم شناخته می‌شود؛ چون آن را حرکتی برای مشروط کردن استبداد فئودالی می‌دانند.انقلاب ۵۷ هم در رسانه‌ها و افکار عمومی انقلاب اسلامی نامیده می‌شود.

می‌بینید این اسامی چقدر الکن و نارساست و حتیدرد واقعی مردمدر همان انقلابات را بیان نمی‌کند. مردم نمی‌خواستند استبداد سلطنتی را مشروط کنند بلکه می‌خواستند ریشه استبداد را از جا بر کنند و به آزادی و عدالت‌خانه و برابری و مدرنیسم برسند. اسم مشروطه را بورژوازی ایران به انقلاب داد چون می‌خواست قدر قدرتی ملاکین و سلطه آنها را عقب براند و درعین‌حال سلطنت را حفظ کند. در جنبش دوره مصدق هم مردم بلند نشده بودند صرفاً برای اینکه صنعت نفت را ملی کنند. مردمدر خلع‌ید امپراتوری انگلیس پایان دیکتاتوری سلطنتی و آزادی و رهائی را می‌دیدند. در انقلاب ۵۷ هم ضدانقلاب اسلامی بود و نه انقلاب. مردم به‌خاطر اسلام انقلاب نکردند؛ بلکه در سرنگونی سلطنت رفاه و رهائی و آزادی و برابری را می‌دیدند.

هر انقلابی از نظر توده مردم معترض به نظام و وضعیت موجود بر سر آزادی و رهائی است منتهی طبقه تازه‌ای که می‌خواهد بجای طبقه حاکم موجود بنشیند اسم‌ورسم متناسب با اهداف و چشم‌انداز خودش را به انقلاب می‌دهد. اما انقلاب جاری در ایران خواست و آرمان توده مردم به‌پاخاسته را از همانابتدا بر اسم‌ورسم و پرچم خودش حک کرده است. مشخص و صریح و متعین می‌گوید این انقلابی بر سر زن زندگی آزادی است و لاغیر. اعلام می‌کنداولاً انقلاب است، خیزش و اعتراض و عصیان نیست و ثانیاً برای استقلال، برای صنعتی‌شدن، برای احیای یک امر قومی و میهنی که در تاریخ از دستمان گرفته‌اند، برای مشروط کردن چیزی، برای تسویه‌حساب با امپریالیسم و نظایر آن به میدان نیامده است؛ بلکه برایزن زندگی آزادی به‌پاخاسته است. وقتی بر این سه کلمه تأمل کنید می‌بینید آرمان انسانی توده مردم را نمایندگی می‌کند. “زن” ناظر است بر درد اصلی جامعه، یعنی نفی سیستماتیک کرامت و هویت و حقوقانسانی ۵۰ درصد جامعه. “زن” یعنی زنانه بودن انقلابتوده مردمی که در تجربه فهمیده‌اندهیچ جامعه‌ای بدون آزادی زن آزاد نیست. “آزادی” هم که امر همه انقلابات، از انقلاب کبیر فرانسهتا انقلابات ضد استعماری بوده است، در کنار زن و زندگی مفهوم عمیق‌تر و رادیکال‌تری را نمایندگی می‌کند و بالاخره “زندگی” به معنی یک زندگی مدرن و مرفه انسانی ورها شده از محرومیت وفقر و بی‌تامینی اقتصادی است که شعار “معیشت منزلت حق مسلم ماست” و “اتحاد اتحاد علیه فقر و فساد”معنی مشخص آن را بیان می‌کند. 

 این خصوصیات اجازه نمی‌دهد کسی بر متن انقلاب زن زندگی آزادیمانورهای ملی – قومی – مذهبی بدهد.خیلی سخت است که شعارهاییمثل “مرد میهن آبادی” و عناوینی مثل “انقلاب ملی” را به آن تزریق کرد و یا آن را حرکتی برای بازگشت به گذشته قلمداد کرد. این تلاش‌ها را کردند؛ ولی بجایینرسیدند.نه‌تنها مردم ایران بلکه جهانیان این انقلاب را به اسم زنزندگی آزادی به رسمیتشناخته‌اند. فراتر از این در یک سطح جهانی این انقلاب فرهنگ پیشرو خودش را به وجود آورده است، سرود خودش را به وجود آورده است، و چهره‌های شاخص سینمایی و ورزشی و هنری خوش را به جلو رانده است، و به انواع تشکل‌های مبارزاتی شکل داده است که در داخل و خارج کشور بسیار فعال‌اند و مشعل انقلاب را زنده نگاه‌داشته‌اند. 

این انقلاب زمین را عمیقاً شخم زده است و کل فضای اعتراضی و بالانس و توازن قوا بین جامعه و رژیم را تماماً به نفع مردم و به ضرر حکومت تغییر داده است. به دنبال خیزش آبان مردم در هر حرکت اعتراضی و در مدیای اجتماعی مدام تکرار کردند آبان ادامه دارد و امروز ادامه آبان انقلابی است که دیگر با سال و ماه وقوعش معرفی نمی‌شود؛ بلکه با مضمون و خواست‌ها و اهداف انسانی ای معرفی می‌شود که خیزش‌های۹۶ و ۹۸ و همه مبارزات مردم علیه جمهوری اسلامیبر سر آن بود. این دیگر خیزش یک سال معین نیست؛ بلکه تداوم همه خیزش‌های گذشته در شکلی کیفیتاًعالی‌تر و پیشرفته‌تر است.این نقطه عطفی در فضای سیاسی و اعتراضاتیو در سیر جنبش‌های اعتراضی و جنبش سرنگونی‌طلبانه علیه جمهوری اسلامی است. 

به نظر من چنین تحولی نه در جمهوری اسلامی بلکه در تاریخ ایران منحصربه‌فرد است. من ادعا می‌کنم در تاریخ جهان هم بی‌سابقه است. انقلابی را سراغ ندارم که آرمان و خواست توده‌های انقلابی چنین صریح و روشن در اسمش متجلی بشود. 

 در همه انقلابات، طبقاتی که می‌خواهند قدرت را به دست بگیرند، و نه توده مردم به‌پاخاسته، هدف انقلاب را تعیین می‌کنند. مثلاً در انقلابات بورژوائی عصر ما مردم در خیابان آزادی می‌خواهند، پارلمان تحویل می‌گیرند؛ جامعه انسانی می‌خواهند، جامعه مدنی نصیبشان می‌شود؛ با نفس بهره‌کشی اقتصادی مخالف‌اند، شکل بهره‌کشی عوض می‌شود! 

اما انقلاب زن زندگی آزادی افق دیگری را نوید می‌دهد.به نظر من مضمون و هدف اینانقلاب را با هیچ تعبیر و تفسیری نمی‌توان در چارچوب اهداف هیچ طبقه‌ایبه‌جز طبقه کارگر قرارداد. تنها ما کمونیست‌هامی‌توانیم زن زندگی آزادی را تبیین و تعمیق و متحقق کنیم. به این معنا می‌خواهم بگویم عینیت این انقلاب ما را صدا می‌کند. این ویژگی منحصربه‌فرد است.

این خصوصیات انقلاب زن زندگی آزادی در سیر حرکت و روند این انقلاب و همچنین در تعیین جهت‌گیرهای و پراتیک سیاسی – عملی ما تأثیرات مهمیداردکه در بخش‌های بعدی این نوشته به آن می‌پردازیم. 

۱۲ فروردین ۱۴۰۳، ۱۱ آوریل ۲۰۲۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *