جدید ترین

پرونده شلیک به هواپیمای اوکراینی باز است- کاظم نیک‌خواه

روز ۲۷ فروردین جمهوری اسلامی نمایشی را بنام “دادگاه” محاکمه شلیک‌کنندگان به هواپیمای مسافربری تشکیل داد و شماری را به چند سال حبس محکوم نمود.مرکز رسانه قوه قضائیه می‌گوید که در این دادگاه، ۱۰ نفر که همگی از نیروهای مسلح هستند به‌عنوان متهم محاکمه شده‌اند و متهم ردیف اول به ۱۷ سال زندان که ۱۰ سال آن اجرایی است محکوم شده و بقیه از یک تا سه سال محکوم شده‌اند. اتهام آنها “قتل شبه‌عمد” اعلام شده است.
کل ماجرا بالماسکه‌ای مسخره و رسواست که از نظر حقوقی سر سوزنی ارزش ندارد. نفس تشکیلچنین دادگاهی آن‌هم بعد از سه سال که انکار کردند و مقاومت کردند و معترضین به این جنایت را دستگیر نمودند و هزار تلاش و تقلای دیگر برای لاپوشانی جنایت کردند، گویای وضعیت نزاری است که حکومت اسلامی در آن گرفتار شده است. شماری افراد را بدون نام و نشان محاکمه کرده‌اند و تلاش دارند با این نمایش پرونده بسته شود. حتی تصور اینکه این دادگاه نمایشی مسخره باعث شود پرونده جنایتی به این حد فجیع و ضدانسانی و باورنکردنی بسته شود، فقط می‌تواند ناشی از بلاهت سران حکومت باشد. کاری که این دادگاه حکومتی کرد یا قرار بود انجام دهد این بود که متهمین اصلی یعنی سلامی و شمخانی و خامنه‌ای و کلاً سپاه پاسداران را از جایگاه متهم به جایگاه قاضی منتقل نمود.
مردم خواهان انتقام و اعدام نیستند اما می‌گویندبه فرض که قبول کنیم که عاملین این جنایت واقعاً همین بی‌نام و نشان‌هابوده‌اند. این چه دادگاهی است که برای معترضین به اتهام آتش‌زدن سطل زباله حکم اعدام صادر می‌کند و اجرا می‌شود، اما برای جنایت فجیعی مثل شلیک به هواپیمای مسافربری و به‌قتل‌رساندن۱۷۷ سرنشین آن، احکام چند سال زندان صادر می‌نماید؟ تازه وقتی که همه چیز پشت پرده انجام می‌گیرد، از کجا معلوم که در مورد کسی حکمی اجرا می‌شود؟
با وجود همه این سؤالات و ابهامات باید گفت که این دادگاه کذایی مهم است. مهم است چون‌کهآشکارا فشار خردکننده جنبش دادخواهی بر گرده حکومت اسلامی و دست‌اندرکارانش را بازتاب می‌دهد. چرا دادگاه کذایی بعد از سه سال تازه تشکیل شده است؟ چرا در پشت درهای بسته؟ چرا متهمین اصلی که سلامی، حاجی‌زاده، شمخانی، باقری و شخص خامنه‌ای هستند در دادگاه حضور نیافتند؟ چرا آنها که تصمیم گرفتند که در شرایط جنگی حریم هوایی را باز بگذارند، در این دادگاه حاضر نشدند تا جوابگو باشند؟ و سوال جالب‌تر اینکه چرا محل وقوع جنایت را فوراً با بولدوزر صاف کردند؟ چرا وسائل بجا مانده از مسافران و سرنشینان هواپیما را که می‌توانستبه‌عنوان سرنخ جرم استفاده شود، جمع کردند و بالا کشیدند و حتی به بازماندگان تحویل ندادند؟
حقیقت این است. شلیک موشک به هواپیمای مسافری در روز روشن در شرایطی که کاملاً روشن است که عمدی بود، یک جنایت بسیاربسیار فجیع علیه بشریت است. شعار همه بازماندگان و مردم این است “نه می‌بخشیم و نه فراموش می‌کنیم”. به‌طورقطع شبح این جنایت باورنکردنی هیچگاه دست از سر جمهوری اسلامی و سرانش برنخواهد داشت. تا سرنگونی این حکومت و تا زمانی که ,آمرین و عاملین این جنایت که سران و دست‌اندرکاران بالای حکومت هستند، در دادگاه‌های علنی مردمی محاکمه شوند، این پرونده باز است. این دادگاه نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی با تمام تلاش‌هایش نتوانسته است فشار جنبش دادخواهی بر گرده خود را کنار بزند و این جنایت را به حاشیه براند.
مردم و بیش از همه خانواده‌هاخشمگین‌اند. بسیار خشمگین‌اند. پرسش بزرگ و بهت‌زدگی روزهای اول این جنایت هنوز هم در اطراف این جنایت زنده است. چگونه ممکن است که حکومتی هواپیمای مسافربری را که چند لحظه قبل از فرودگاه کشور متبوعش بلند شده، و می‌دانند که چه کسانی در درون آن هستند که بسیاری از آنها کودکان بودند، به‌صورت عمد به موشک ببندد؟ آنها که نقشه کشیدند و تصمیم گرفتند که مسافران بی‌گناه را به آن مرگ دلخراش به قتل برسانند، چه موجوداتی هستند؟ کدام قاتل بی‌رحم چنین جنایت باورنکردنی ای را می‌تواند طراحی کند و دستور اجرایش را بدهد؟
جنبش دادخواهی یک جنبش قدرتمند و مصمم علیه حکومت اسلامی است. ابعاد جنایات این حکومت قابل‌محاسبه نیست. ساده‌ترین کار برای حاکمین اسلامی کشتن است. برای قتل هزار حدیث و آیه و توضیح‌المسائل و احکام الهی دارند. خیالشان راحت است که در نتیجه این جنایات به بهشت خواهند رفت. چون‌که به دوام و بقای بهشت روی زمین برای چپاولگران اسلامی، کمک کرده‌اند. شمار قربانیان به صدها هزار نفر می‌رسد. شرح چگونگی جنایات امکان‌پذیر نیست و نحوه جنایاتشان به‌راستی در مخیله انسان معمول نمی‌گنجد. از همان روز اول به‌قدرت‌رسیدن این حکومت تا امروز در درون زندان‌ها، با اعدام درملأعام، در خیابان‌ها و کوچه‌ها، در کردستان و ترکمن‌صحرا و سیستان و بلوچستان و تهران و شیراز، و با قتل‌هایزنجیره‌ای و انواع جنایات دیگر، کشتارها ادامه یافته است.
دادخواهی علیه جنایت شلیک به هواپیمای مسافربری، در واقع دادخواهی از تمام جنایت‌های این حکومت ضدبشری است. این جنایت به نحوی بر دیگر جنایات حکومت نیز پرتوی افکنده و همه را جلوی چشم آورده است. مردم در ابعاد میلیونی خود را در کنار و همراه خانواده‌هایجان‌باختگان شلیک به هواپیمای اوکراینی می‌دانند. به‌عبارت‌دیگر جنبش دادخواهی، مستقیماً به انقلاب زن زندگی آزادی پیوند دارد و بخشی از آن است. مردم در ابعاد میلیونی در پی این هستند که با سرنگونی این حکومت به دوران تاریک و تلخ زندان و ترور و شکنجه و اعدام برای همیشه مهر پایان بزنند. اما برای رسیدن به چنین جامعه‌ایجنایت‌کاران ، آنها که فرمان جنایات را داده‌اند. آنها که طراح و مبتکر و تئوریسین جنایات بوده‌اند، آنها که مستقیماً در جنایات دست داشته‌اند و آنها که به این جنایات یاری رسانده‌اند، باید پاسخگو باشند. باید حساب پس بدهند. باید در برابر مردم علناً از پشت پرده جنایات خود سخن بگویند. مردم کلاًآگاه‌تر و متمدن‌تر از آن‌اند که بخواهند از قاتلین اسلامی انتقام بگیرند. اما شرط زدن مهر پایان بر تاریخ توحش، درهم‌کوبیدن ماشین تولید توحش و جنایت، و حسابرسی از طراحان و مجریان اصلی آن است. و همه چیز حکایت از این دارد که روزی که جنایت‌کاران در دادگاه‌های مردمی در پشت میز محاکمه حاضر شوند و ناچار به پاسخ‌گویی شوند، دور نیست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *