جدید ترین

تحولات اوضاع سیاسی و تعمیق بیشتر انقلاب- مصاحبه با شهلا دانشفر

مصاحبه با شهلا دانشفر در برنامه خط رفاه در تلویزیون کانال جدید

حسن صالحی: هفت ماه از انقلاب زن زندگی آزادی می‌گذرد. جا دارد نگاهی مختصر به پیشروی‌های این انقلاب و تحولاتی که امروز در روند آن به چشم می‌خورد و نیز موقعیت جنبش کارگری داشته باشیم. شهلا دانشفر  قبل از هر چیز و برای ورود به این بحث اولین سؤالم از شما این است که دستاوردهای تا کنونی انقلاب به نظر شما چه بوده است؟

شهلا دانشفر: انقلاب تا همین‌جا پیشروی‌های مهمی داشته است. مهم‌ترین آن فتح سنگر حجاب است. آخرین ضربه در بیست و ششم فروردین در روز فراخوان به بی‌حجابی سراسری بر حکومت وارد شد. این انقلاب در واقع با حمله حکومت به جامعه با چماق حجاب شعله‌ور شد. بر سر این موضوع مهسا امینی به قتل رسید و جامعه یکپارچه خشم و اعتراض شد. حجاب‌سوزان‌ها شد. الان دیگر بحث لغو عملی حجاب و رسمیت دادن به بی‌حجابی به قدرت انقلاب است. حکومت برای بازپس‌گرفتن این سنگر حتی با درجه‌ای عقب‌نشینی تلاش بسیاری کرد و جنگید. رادان فرمانده کل نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی آمد و از اجرای طرح “کنترل هوشمند” بی‌حجابی و “بدحجابی” و اعمال مجازات‌های تازه دراین‌رابطه از روز ۲۶ فروردین خبر داد و جامعه قاطعانه ایستاد و به بی‌حجابی سراسری برای همین روز فراخوان داد و محکم به دهان این فرمانده جنایت‌کار جمهوری اسلامی کوبید. به‌این‌ترتیب جامعه از آغاز سال ۱۴۰۲ در واقع عزم جزم خود را برای سرنگونی حکومت با فریاد مرگ بر دیکتاتور اعلام داشت. در همین ایام نوروزی با رقص مختلط زن و مرد در کف خیابان میادین بسیاری از شهرها به تصرف مردم در آمد. نیروهای گشت را بیرون انداختند و بساط آپارتاید جنسی حکومت را زیر پا له کردند و مهر خود را کوبیدند. به‌این‌ترتیب فتح سنگر حجاب و به زیر کشیدن دیوار جداسازی جنسیتی پیشروی‌های مهم انقلاب است.

از سوی دیگر به درست ما گفتیم این انقلاب یک رنسانس فکری و فرهنگی و ضد مذهب است و طی این هفت ماه شاهد این هستیم که مردم تمام ارکان هویتی و مذهبی حکومتی را به چالش کشیده و در این زمینه پیشروی‌های بزرگی داشته‌ایم. همه مقدسات و نمادهای مذهبی – تبلیغی حکومت زیر پا گذاشته شده و بر زمین کوبیده شده است. حکومت همیشه فریادش از اینکه اسلام رفت و نظام رفت بلند بود و امروز انقلاب نشان می‌دهد که به طور واقعی در جامعه چه غوغایی است و چه خبر است.

پیشروی دیگر انقلاب بازتاب جهانی آن و ابراز نفرت علیه حکومت در سطح جهان است که دستاورد مهمی است که ما را جلو تر می‌برد.

پیشروی دیگر سازمان‌یافتگی انقلاب است. خود حکومتیان در جلسه فرمانداران سپاه با خامنه‌ای از پانزده هزار گروه محله محور و پانصد شبکه اطلاع‌رسانی مردمی خبر دادند. اما واقعیت از این فراتر است. کلاً حرکت سراسری ای مثل آنچه روز ۲۶ فروردین شاهد بودیم روشن است که خودبه‌خود خلق نمی‌شود. فراخوان‌های پنجاه و دو تشکل به روزهای اعتراضی ای چون بیست و هفتم بهمن و سه روز اعتراض در چهارشنبه‌سوری و هشت مارس و غیره که از سوی تشکل‌های دانشجویی و دادخواه و زنان و دانش‌آموزان داده شد نیز خودبه‌خودی نبوده است و پشتش سازماندهی قرار دارد و می‌بینیم که این فراخوان‌ها جواب می‌گیرند. یعنی درست در شرایطی که گفتند انقلاب فروکش کرده، جامعه با ابزار سازمان‌یافته خود جلو آمد و با فراخوان‌هایش خون تازه‌ای در شریان انقلاب جاری شد. در کنار این تشکل‌ها بخش‌های مختلف جنبش کارگری و در عرصه‌های مختلف مبارزاتی همه سازمان‌یافته ابراز وجود سیاسی می‌کنند. منشور خواست‌های حداقلی بیست تشکل ثمره چنین درجه‌ای از سازماندهی مبارزه در سطح جامعه و تعین‌یافتگی خواست‌ها و مطالباتش است و این خود پیشروی دیگری در انقلاب است. به عبارتی منشور بیست تشکل و منشور خواست‌های پیشرو زنان که به مناسبت هشت مارس روز جهانی زن انتشار یافت در کنار یکدیگر چتری برای اتحاد مبارزاتی همه مردم است که بازتاب آن را در شعارهای شبانه و روزانه و در اعتراضات خیابانی می‌بینیم و بالاخره ما با یک جنبش قدرتمند دادخواهی روبروییم که خود یک ستون محکم انقلاب است و باقدرت مقابل حکومت ایستاده و پیشروی‌های مهمی داشته است. از جمله خانواده‌های جان‌باختگان انقلاب در کنار مادران خاوران و جان‌باختگان آبان ۹۸، خانواده‌های قربانیان هواپیمای اکراینی همه‌وهمه یک شبکه متشکل و سازمان‌یافته دادخواهی را شکل داده و جلوآمده و می‌گویند نه می‌بخشیم و نه فراموش می‌کنیم. وقتی به این پیشروی‌ها نگاه می‌کنیم می‌بینیم که چه انقلاب همه‌جانبه‌ای جاری است. اینها همه پیشروی‌های انقلاب است و بازپس‌گرفتنی نیست و مضمون رادیکال، چپ، انسانی و ضد مذهب انقلاب زن زندگی آزادی را بیان می‌کند.

حسن صالحی: اگر نگاهی به سیر حرکت انقلاب داشته باشیم ابتدا شاهد به میدان آمدن جمعیت‌های بزرگ مردمی به خیابان بودیم. در اواخر دی‌ماه و بهمن‌ماه شاهد فروکش‌کردن انقلاب در خیابان و تداوم آن در اشکال دیگر بودیم و از اسفندماه ۱۴۰۱ شاهد بالاگرفتن دوباره جنب و جوش‌های اعتراضی در کف خیابان هستیم. شما اوضاع را چگونه می‌بینید؟ آیا می‌شود از تحولات تازه‌ای در روند انقلاب صحبت کرد؟

شهلا دانشفر: به باور من از اواخر سال ۱۴۰۲ به اعتبار همه مثال‌هایی که زده شد انقلاب وارد فاز جدیدی شده است. انقلاب لحظاتی با مکث کوتاهی فکر کرد و نیرویش را جمع کرد برای اینکه بتواند با اتکا به پیشروی‌هایش پرشی به جلو داشته باشد. از همین رو وقتی از همین اسفندماه ۱۴۰۱ به اوضاع جامعه نگاه می‌کنیم می‌بینیم که چگونه بخش‌های مختلف جامعه با اولتیماتوم دادن‌ها، با تأکید بر خواست‌ها و تأکید بر ادامه انقلاب به استقبال سال ۱۴۰۲ می‌روند. ما هشت مارس باشکوه و رقص تاریخی دختران اکباتان را داشتیم که زیبا و حماسه بود و ارتباط بلافصل این روز را به انقلاب زن زندگی آزادی نشان داد. ما کارزار دفاع از دختران اکباتان در برابر تعرض به آنان را داشتیم. رقص مختلط زنان و مردان در چهارشنبه‌سوری و در نوروز و حجاب سوزان با فریاد شعارهای ضد حکومتی را داشتیم که به‌نوعی قدرت دوگانه در جامعه را به نمایش می‌گذاشت و یا حتی مراسم‌های یادمان جان‌باختگان انقلاب را نگاه کنید. از جمله در همین هفدهم فروردین در زیباشهر در گرامیداشت یاد حمیدرضا روحی دیدید چه ولوله‌ای از اعتراض به راه افتاد. در دنیا بی‌سابقه است که مردم با شعار مرگ بر حکومت سال جدیدشان را تحویل بگیرند. ما وقتی همه اینها را کنار هم می‌گذاریم می‌بینیم که جمعیت معترض مردم در چنین اشکالی دارد دوباره به میدان می‌آید. منتهی سازمان‌یافته و متحد. به‌این‌ترتیب کسی دیگر منتظر فراخوان نیست و فراخوان اصلی جامعه انقلاب تا سرنگونی جمهوری اسلامی است. مردم در بخش‌های مختلف نیروی خود را جمع‌وجور کرده‌اند و برای اجرایی‌کردن فرامین انقلاب دارند سازمان‌یافته به خیابان می‌آیند. در کنار چنین اتفاقاتی است که فریاد معیشت، منزلت، حق مسلم ماست از سوی جامعه بلند است و تبلور آن را امروز در مبارزه بر سر دستمزد شاهدیم. حرف مشخص کارگران این است که شورای‌عالی کار و تصمیم‌گیری از بالای سر خود را قبول ندارند. به زندگی در فقر و فلاکت و به اختلاس‌ها اعتراض دارند و بازتاب آن را از جمله در سخنرانی‌های نمایندگان کارگران نیشکر هفت‌تپه ابراهیم عباسی و یوسف بهمنی در شوش می‌توان دید. به این شکل ما شاهد جنبشی قدرتمند برای معیشت و برای یک زندگی انسانی هستیم که بازنشسته، معلم، پرستار، کارگر نفت و مراکز مهمی مثل هفته تپه نیروی اصلی آن هستند. از جمله بار دیگر یکشنبه‌های اعتراض راه افتاده و در شهرهایی مثل اهواز، شوش و شوشتر بازنشستگان با راهپیمایی اعتراضی خود خیابان‌ها را از آن خود می‌کنند. اعتراض علیه فقر و گرانی یکی از موضوعات اصلی انقلاب بوده و فقر فساد گرونی میریم تا سرنگونی شعار کف خیابان مردم است. در چنین شرایطی روشن است که تجمعات اعتراضی کارگری تبدیل به سیل جمعیت معترض مردم در کف خیابان‌ها خواهد شد و ظرفیت آن را دارد که به‌سرعت به‌سوی قیام‌های شهری حرکت کند. از جمله از آن طرف مسئله حجاب را داریم. از سویی حمله شیمیایی به مدارس است و از سوی دیگر مسئله معیشت و اعتراض علیه فقر و گرانی است و ما شاهد ورود بخش‌های مختلف کارگری به اعتراض هستیم. همه بخش‌های کارگری در تدارک اجرایی‌کردن اولتیماتوم‌های اعتراضی‌شان هستند. برای مثال هشتم فروردین اولین حرکات اعتراضی معلمان در سال جدید بود. این نفرت‌انگیز است که حکومت چون زورش به حجاب نرسیده مدارس دخترانه را هدف حملات شیمیایی قرار داده است. اما مردم جواب حکومت را به محکمی دادند. از جمله به خیابان آمدن انبوه جمعیت معترض در شاهین‌شهر و  به دنبال آن در اهواز و اعتصاب عمومی در سقز و پایین کشیدن پرچم جمهوری اسلامی در این شهر اخطاری به حکومت بود. این اعتراضات نشانگر این است که حملات جنایت‌کارانه حکومت نیز خود باروتی از خشم و اعتراض مردمی برای شکل‌گرفتن اعتراضات در شهرهای مختلف است. این اتفاقات نشانگر سیر تحولات سیاسی جامعه است. در این شرایط است که کارگران نفت و ذوب‌آهن اولتیماتوم به اعتصاب داده‌اند و بخش‌های مختلف کارگری در اعتراض‌اند و باز می‌بینید جنبش کارگری که خود نقش کلیدی‌ای در کشیده‌شدن اوضاع به شرایط انقلاب را داشته باقدرت دارد به میدان می‌آید. این انقلابی است که به کل بساط صد‌ساله ستم و استثمار در جامعه می‌خواهد پایان دهد و در منشور خواست‌های حداقلی بیست تشکل با صدای رسا اعلام شده است.

حسن صالحی: امروز دو موضوع جنگ بر سر حجاب و در کنار آن حملات شیمیایی به مدارس به موضوعات اصلی نبرد با رژیم تبدیل شده است. اینها نمودهای دیگری از تداوم انقلاب هستند. زنان با اعتراض علیه حجاب دارند به نفس وجود جمهوری اسلامی اعتراض می‌کنند و با اعتراضی که علیه حملات شیمیایی می‌شود، مردم جمهوری اسلامی را مسئول این حملات می‌دانند و این اعتراضات دارد هر روز گسترده‌تر شده و حتی به اعتراضات خیابانی شکل داده است. جایگاه این دو جبهه نبرد در روند انقلاب چیست؟

شهلا دانشفر: این دو جبهه نبرد به هم مربوط‌اند. مردم می‌دانند. کارگر می‌داند که حجاب یعنی جمهوری اسلامی و حمله به زنان تحت عنوان حجاب یعنی قلدری حکومت برای عقب زدن اعتراضات مردمی و چپاول و غارت کل جامعه. به همین دلیل روز اعتراض سراسری بی‌حجاب روز اعتراض همه مردم است. اعتراضی علیه آپارتاید جنسی حاکم است و کارگران بخشی از همان مردمی هستند که در کف خیابان زن و مرد با هم می‌رقصند و در مقابل تفکیک جنسیتی حکومت می‌ایستند. شهروندانی هستند که دخترانشان، همسرانشان در اعتراض به این سیستم بردگی حجاب‌هایشان را سوزاندند و نه گفتند به جمهوری اسلامی و نیز همان مردمی هستند که در پرتو حمایت آنها حجاب‌ها به آتش کشیده شد. شهروندانی که جانشان از فقر و بردگی به لب رسیده و می‌خواهند به کل این بساط توحش و بردگی پایان دهند. از سوی دیگر وقتی که بازنشسته به خیابان می‌آید و علیه گرانی و تورم و فقر و فلاکت جامعه شعار می‌دهد، خانواده‌های کارگری و همه آن مردمی که زندگی‌شان به‌خاطر فقر و بی‌تامینی به تباهی کشیده شده نیروهایی هستند که به چنین اعتراضاتی می‌پیوندند. از جمله مسئله دستمزد ۵ میلیونی یعنی تحمیل فقر و فلاکت بیشتر به کل جامعه که جمعیت میلیونی کارگران شاغل و بازنشسته و خانواده‌هایشان را در بر می‌گیرد؛ بنابراین وقتی چنین اعتراضاتی به خیابان کشیده می‌شود، ظرفیت جلب بیشترین همبستگی مردمی را دارد و این نیرو صف عظیم انقلاب را تشکیل می‌دهد. به عبارت روشن‌تر اعتراض علیه حجاب، اعتراض علیه حملات شیمیایی به مدارس و سرکوبگری‌ها و جنایات حکومت، جنبش دادخواهی و مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی و اعتراض علیه فقر و گرانی همه‌وهمه موضوعات مشترک اعتراض جامعه هستند که حلقه پیوند همه آنها خواست سرنگونی است و ظرفیت پیوستن به یکدیگر را دارند. این در واقع صف انقلاب زن زندگی آزادی است که رهبران خود را دارد. اکتیویست‌های خود را دارند. نهادها و تشکل‌های خود را دارد و هر روز قدرتمندتر جلوآمده و می‌خواهد از شر جمهوری اسلامی رها شود. از جمله تصادفی نیست که ما منشور خواست‌های حداقلی ۲۰ تشکل از کارگران، بازنشستگان، معلمان، زنان و نهادهای مردمی را داریم. منشوری که با حمایت بخش‌های دیگر جامعه چون دانشجویان و خانواده‌های دادخواه روبرو شد. چنین منشوری اتصال و پیوند مبارزاتی بخش‌های مختلف جامعه به یکدیگر را نشان می‌دهد؛ بنابراین عرصه‌هایی که اشاره کردید کاملاً به هم مربوط‌اند و وقتی ما سنگر حجاب را فتح کردیم ضربه‌ای است به حکومت که به جنبش کارگری و به کل انقلاب قدرت می‌بخشد.

پیشروی‌های ما در هر کدام از عرصه‌های مبارزه دستاوردی برای پیشروی بیشتر انقلاب است. در مقابل ضعف و استیصال حکومت را مشاهده می‌کنیم و دیدیم که در جلسات فرماندهان سپاه با خامنه‌ای چه گفتند. به باور من امروز از آن مقطعی که در دی‌ماه آن صحبت‌ها را داشتند، جنبش سرنگونی جلوتر است. جالب این است که گفتمان‌های انقلاب آن‌چنان رادیکال، چپ و آزادی‌خواهانه است که دنیا را مبهوت کرده است. در این انقلاب دیگر جایی برای گفتمان تمامیت ارضی و اینکه ارتش و یا سپاه را نگاه داریم و یا مبادا به دین گزندی برسد، نمانده است. مردم می‌گویند بساط سپاه و تمام نیروهای سرکوب باید جمع شوند. مردم می‌گویند کردستان، زاهدان چشم‌وچراغ ایران و شعار بژی آذربایجان، یاشاسین کردستان را دادند و این انقلاب ذره‌ای رنگ قومی و ملی ندارد؛ بنابراین می‌بینیم که انقلاب چگونه در کف خیابان با حکومت و با راست عظمت طلب ارتجاعی و با هر نیرویی که بخواهد مسیر آن را به انحراف بکشد مقابله می‌کند و قاطعانه جلو می‌آید و می‌گوید معیشت، منزلت حق مسلم ماست.

حسن صالحی: خوب همین شعار معیشت، منزلت، حق مسلم ماست که در واقع شعار جنبش کارگری است. بگذارید گذری هم به جنبش کارگری داشته باشیم و نقشی که می‌تواند در روند انقلاب ایفا کند. از اواخر سال گذشته، به‌ویژه بعد از تصمیمی که شورای‌عالی کار بر سر میزان حداقل دستمزدها گرفت که بسیار ظالمانه بود اعتراضات گسترش یافت. روزی نیست که اعتراضی نباشد و برای مثال بازنشستگان مدتی است در اعتراض‌اند. من‌جمله بازنشستگان مخابرات در روزهای اخیر اعتراضاتی داشتند. بخش‌های مختلف نفت و جاهای دیگر اولتیماتوم می‌دهند. الان این اعتراضات کارگری در چه موقعیتی قرار دارد و چگونه می‌تواند باتوجه‌به سنگرهایی که فتح کردیم به روند پیشروی انقلاب بیشتر خدمت کند؟

شهلا دانشفر: ما برای پیشروی انقلاب بر دو نکته تأکید کردیم یکی جمعیت وسیع مردمی در خیابان‌ها که جامعه به آن سو در حرکت است. اعتراضات خیابانی و پرفورمنس‌های خیابانی دارد گسترش پیدا می‌کند و خود جنبش کارگری بخشی از این نیرو است که هر روز بیشتر دارد به خیابان می‌آید. از جمله پرستاران هستند. بازنشستگان هستند و تجمعات اعتراضی کارگری در این مرکز و آن مرکز کارگری هر روزه در جریان است. گستردگی این اعتراضات تحرکاتی در شهرها ایجاد کرده است و این اعتراضات به اختلاس‌هاست، به فقر و تبعیض است و علیه کل سرمایه‌داری حاکم است. می‌گویند این حکومت از بالا تا پایین فاسد است و اینها همه بحث‌های سخنرانی‌ها و بیانیه‌های کارگری است. این گونه است که کارگر دارد مهر خود را به این انقلاب می‌کوبد. از سوی دیگر وقتی کارگران در چنین ابعادی وارد اعتراض می‌شوند، وقتی اعتراضات در این سطح در جامعه گسترده است، زمینه برای اعتصابات سراسری و ایفای نقش قدرتمندتر جنبش کارگری فراهم‌تر می‌شود. ما همیشه بر روی اعتصابات سراسری کارگری تأکید داشته‌ایم و به نظر من سیر تحولات به آن سو در حرکت است. ما تأکید کردیم و گفتیم که سال ۱۴۰۲ سال اعتصابات سراسری کارگری خواهد بود و به نظر من داریم به آن سو می‌رویم. از جمله اخطارها و اولتیماتوم‌های کارگران نفت به شروع اعتصاباتشان دارد این را بیان می‌کند و اینها مقدمات و پیش‌زمینه‌های چنین اتفاق عظیمی است. به این شکل است که جنبش کارگری که با عروج خود همواره گفتمان‌های رادیکال و انسانی و چپ را جلو آورده، آلترناتیو شورایی را مقابل جامعه قرار داده و در کشاندن اوضاع به شرایط انقلاب نقش داشته، امروز نیز در متن پیشروی‌های انقلاب و اوضاع‌واحوال کنونی نقش بسیار مهمی دارد  و ما داریم وارد چنین فازی از تحولات سیاسی می‌شویم. فاز اعتراضات و تجمعات بزرگ پر جمعیت در خیابان‌ها و اعتصابات سراسری. به این معنا که اعتراضات بخش‌های مختلف جامعه به هم وصل است و جنبش کارگری و اعتصابات سراسری به اعتراضات کل جامعه قدرت می‌بخشد. به این دلیل ساده که حکومت اسلامی را از نظر اقتصادی و کنترلش بر جامعه فلج می‌کند. آن‌وقت توجه کنید که سنگر حجاب فتح شد، اقتصاد فلج شد، مردم از هر سو حکومت را زیر محاصره اعتراض خود درآورده‌اند و در سطح دادگاه‌های بین‌المللی صدای مردم برای محاکمه سران این حکومت بلند شد، ببینید چه خبر می‌شود. چطور که همین‌الان شماری از وکلا و فعالین اجتماعی طی بیانیه‌ای اعلام کرده‌اند که اگر حملات شیمیایی به مدارس ادامه یابد موضوع را به دادگاه‌های بین‌المللی خواهند کشید. یعنی جامعه ایران دارد خود را برای محاکمه سران جنایت‌کار حکومت در دادگاه‌های بین‌المللی آماده می‌کند.

همه اینها نشان می‌دهد که ما در چه موقعیتی هستیم و جنبش کارگری در این شرایط چه نقشی می‌تواند ایفا کند.

حسن صالحی: به‌عنوان آخرین سؤال چشم‌اندازی که شما در افق می‌بینید چیست؟

شهلا دانشفر: من به اوضاع بسیار خوش بینم. با این پیشروی‌ها و با این موقعیت و با این روندی که داریم طی می‌کنیم به نظر من جمهوری اسلامی به‌زودی سرنگون می‌شود. زمان این سرنگونی را هیچ‌کس نمی‌تواند پیش‌بینی کند و بگوید چه روزی است. ولی روند و چشم‌انداز را می‌توانیم ببینم و باید به این باور کنیم. نیرو و قدرت انقلاب را به رسمیت بشناسیم. از جمله ما توانستیم با فشار انقلاب تعدادی از زندانیان را آزاد کنیم. به نظر من سال ۱۴۰۲ سال باز کردن در زندان‌هاست. درعین‌حال محاصره وسیع حکومت و بایکوت و محاکمه آن در سطح بین‌المللی به‌خاطر همه جنایاتش در چشم‌انداز نزدیک است. روشن است که اوضاع خودبه‌خود به آن سو نمی‌رود . ولی باید با تبیینی روشن از این اوضاع و به‌رسمیت‌شناختن نیرو و قدرت خود سازمان‌یافته و متحد سراسری جامعه را به آن نقطه ببریم. اعتصابات سراسری سازمان‌یافته، سازمان‌یابی شوراهای اعتراضات در تمام شهرها و در تمام مراکز کارگری و تبدیل مناسبتی چون روز جهانی کارگر به یک روز قدرت‌نمایی بزرگ انقلاب قدم‌های مهمی هستند که می‌تواند ما را به آن‌سویی ببرد که شاهد قیام‌های شهری باشیم و بتوانیم در کنار تجمعات بزرگ و اعتصابات سراسری‌مان ضربه‌ای کاری بر پیکر جمهوری اسلامی بزنیم.

حسن صالحی: شهلا دانشفر ممنونم که در این گفتگو شرکت کردید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *