کاظم نیکخواه:
جنب و جوشی در بالای حکومت برسر مساله اتمی به جریان افتاده است. حسن روحانی رئیس جمهور تازه به قدرت سریده اسلامی روز پنجشنبه پنجم سپتامبر اعلام کرد که او مسئولیت مذاکرات هسته ای را به وزارت امور خارجه محول میکند. اما این ظاهر مساله است. جناب رئیس جمهور اختیاری برای این نوع محول کردنها ندارد. در واقع این خامنه ای است که پذیرفته است که بجای “شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی” که تاکنون مسئول مذاکرات بر سر برنامه هسته ای بود دولت و مشخصا وزارت امور خارجه بطور رسمی مسئولیت این کار را بعهده بگیرد. این به معنای دادن چراغ سبزی به روحانی برای مذاکره و سازش است. چیزی که دولتهای غربی هم انتظار آنرا میکشند و مدام دارند برای آن روزشماری میکنند.
تمام ماجرا اینست که فشار تحریمها اقتصاد جمهوری اسلامی را به تمام معنا فلج کرده است. دولتهای غربی و مشخصا آمریکا محاصره اقتصادی جمهوری اسلامی را به حدی رسانده اند که دیگر هیچ شاخه ای از اقتصاد کار نمیکند. نه سیستم بانکی نه صادرات و واردات و نه تولید و نه ترانسپورت همه از کار افتاده اند و عملکردشان به بندبازی های تجار و قاچاق و مراودات مخفیانه گره خورده است.
آمریکا و غرب نیز همه اینها را می بینند و حلقه را بر حکومت تنگ تر و تنگ تر میکنند. همان اوایلی که حسن روحانی بعنوان رئیس جمهوری “انتخاب” شد مجله “اکونومیست” که عملا تریبون بخشهای سرمایه داران محافظه کار و راست در غرب است نوشته بود که غرب با انتخاب روحانی امیدوار شده است که جمهوری اسلامی بر سر مساله اتمی عقب نشینی خواهد کرد و همین میتواند باعث شود که فشارهای اقتصادی و دیپلماتیک بر حکومت شل شود و فرصتی به جمهوی اسلامی بدهد که پروژه های اتمیش را تکمیل تر کند به حدی که قابل بازگشت نباشد. و سردبیران این مجله توصیه شان این بود که باید همزمان با نشان دادن تمایل برای سازش تحریمها را سخت تر کرد و فشار را بر حکومت بیشتر نمود. و همین سیاست نیز از جانب آمریکا و دولتهای اروپایی تاکنون دنبال شده است. یعنی تنگ تر کردن فشار محاصره اقتصادی و همزمان سیگنال دادن برای سازش و صلح.
روشن است که قربانی اصلی این تحریمها کارگران و مردمی هستند که با بیکاری های گسترده و با گران شدن اجناس هر روز و هر ساعت لقمه نانی از سفره شان کم میشود و نایابی و گرانی داروها و سایر مایحتاج زندگی هرروز دارد از آنها قربانی میگیرد و زندگی فقیرانه آنها با فقر و محرومیت بیشتر و بیشتری تنیده میشود.
جمهوری اسلامی از یک طرف از گسترش خشم و اعتراضات کارگران و مردم بر سر فقر و گرانی و بیکاری وحشت دارد و از طرف دیگر فلج اقتصادی به جایی رسیده است که خودیهایشان یعنی سرمایه داران و کسبه و تجار و بازاریها و حتی دست اندرکاران خود حکومت نیز صدایشان در آمده است و اینجا و آنجا به سیاستهای اتمی که تحریمها را بدنبال آورده اعتراض میکنند.
آماده اما ناتوان
هم دولتهای غربی و هم جمهوری اسلامی عمیقا برای سازش آماده اند. معمولا ژورنالیستها از همینجا به این نتیجه میرسند که بزودی کار تمام میشود و سازش و مصالحه صورت میگیرد. اما حقیقت اینست که به این سادگیها نیست. دولتهای غربی بطور واقعی زیر این فشار هستند که این بحران را تمام کنند. اما اختلافات در میان آنها زیاد است. برای نمونه در سالهای گذشته تا آستانه بحران اتمی اینگونه بوده است که اروپا و روسیه و چین شریک اصلی اقتصادی و تجاری جمهوری اسلامی بوده است اما آمریکا از این خوان یغما تا حد زیادی محروم شده است. و یکی از دلایل کشیده شدن بحران اتمی به این مرحله همین است. آمریکا نمیخواهد بازار اقتصادی ایران و جایگاه سیاسی ـ استراتژیک ایران را به اروپایی ها واگذار کند. از طرف دیگر در خلال کشاکش با جمهوری اسلامی این روسیه و چین و ژاپن و هند و برخی کشورهای دیگر نظیر اینها بوده اند که بازار ایران را اشغال کرده اند. نتیجه این که برای غرب سازش با جمهوری اسلامی و صلح مصالحه فقط به مساله اتمی محدود نمیشود. بلکه لازمه اش اینست که پای دولتهای غربی و از جمله آمریکا که پای اصلی تحریمهاست به بازار ایران باز شود. جمهوری اسلامی هم همانگونه که مختصرا اشاره شد به رفع تحریمها و تمام کردن جنگ با غرب نیاز اساسی دارد. اما موانع بسیار عظیم هویتی و سیاسی ای برایش وجود دارد که رسیدن به سازش با این مشخصات را برایش غیر ممکن میسازد. این بطور خلاصه مساله اصلی است که باعث میشود بحران و کشاکش با غرب بطور جدی ادامه یابد. ممکن است جمهوری اسلامی بتواند بر سر مساله اتمی بسیار کوتاه بیاید. اما این به معنای تمام شدن ماجرا و بحران و تحریمها و فشارها نخواهد بود.
همانگونه که ما همیشه تاکید کرده ایم جمهوری اسلامی حکومتی است که با بحران سازی زاده شده است و تا برسر پاست اوضاع به همین روال خواهد بود. و این کارگران و مردم محرومند که در زیر این بحرانهای اقتصادی و سیاسی و دپیلماتیک و کل سیاستهای این حکومت عهد عتیقی سرمایه داران دارند مچاله میشوند. برای این مردم راهی جز سرنگونی جمهوری اسلامی برای خلاص شدن از این اوضاع وجود ندارد. جریانات و نیروهای سیاسی ای که تصویری جز این را القا میکنند یعنی تلاش میکنند یک جمهوری اسلامی بدون جنگ و کشاکش و بحران را به مردم بفروشند عملا دارند برای این حکومت عمر میخرند.