یکسال از درگذشت خواهر عزیزم نازنین برومند میگذرد. از دست دادن او برای من خیلی سخت بود هم از این نظر که کوچکترین فرزند خانواده و برای همه ما خیلی عزیز بود و هم از این لحاظ که یک همفکر و همرزم و رفیق حزبی سخت کوش را از دست دادیم. نازی برای من ایرج فرجاد و فریده آرمان و فراز آزادی بود بعلاوه خاطرات و علقه های شخصی و خانوادگی. همه این عزیزان سال گذشته از میان ما رفتند و ما، و شاید بهتر باشد بگویم مرا، با این احساس تلخ تنها گذاشتند که به اندازه کافی، به اندازه ای که شایسته اش بودند، قدرشان را ندانسته ایم. باید بیاموزیم که بزرگداشت عزیزانمان را به بعد از دست دادنشان موکول نکنیم.
نازی در تنهائی رفت. بجز پارتنرش تام، کسی در کنارش نبود و حتی اطلاع نداشت که او روزهای آخر را میگذراند. نازی میدانست ولی به هیچیک از اعضای خانواده نگفت چون نمیخواست ما را به زحمت سفر به آلمان بیاندازد. نگران سلامتی ما در شرایط کرونائی بود. حتی دوستان حزبی اش را بی خبر گذاشت. آنها هم در کنارش نبودند و این، غم از دست دادن او را سنگین تر میکند.
اما درد و اندوه را باید از خود دور کرد. عزیزان میروند ولی زندگی و مبارزه برای زندگی ادامه دارد. تنها تسلی ما میتواند مبارزه پیگیرتر و خستگی ناپذیرتر برای آرمانهای والائی باشد که نازنین ها و ایرج ها و فریده ها و فرازها زندگیشان را وقف آن کردند.
یاد همه این نازنینان گرامی باد!
حمید تقوائی
١٦ فوریه ٢٢