اصغر کریمی:
یک وجه پر شور تجمعات دهها هزار نفره معلمان در روز ١٠ اسفند که در دهها شهر کشور برگزار شد، حضور فعالین کارگری، جمعی از کارگران پالایشگاه تهران و برخی مراکز دیگر، دانشجویان، پرستاران، بازنشستگان و محصلین برخی مدارس در این تجمعات بود. اینها آمده بودند که همبستگی خود را با معلمان اعلام کنند. شاید ابعاد این همبستگی گسترده نباشد اما این یک اتفاق مهم است و روندی است که آغاز شده و باید تلاش کرد تا هرچه بیشتر گسترده شود.
هر تجمع و اعتصاب و اعتراضی باید با حمایت سایر گروههای مردم بلاکشیده و ستمدیده روبرو شود. برای این باید تلاش کرد. باید همه دلسوزان جنبش های حق طلبانه تلاش کنند، قانع کنند، برای حمایت از هر اعتراضی راه مناسب را پیدا کنند و سازماندهی کنند.
همبستگی، هم بلافاصله به تقویت اعتراضات جاری منجر میشود و هم راه اعتصابات و اعتراضات سراسری را برای تعرضات قدرتمند علیه حکومت فراهم میکند و نهایتا اتحاد سراسری مردم است که در شکل یک انقلاب قدرت حکومت را در هم میشکند. تحصن همسران و اعضای خانواده های کارگران معدن بافق در شهر هم زمان با اعتصاب کارگران معدن نمونه درخشانی از همراهی با مبارزات کارگران اعتصابی بود و نقش مهمی در تداوم اعتصاب و تقویت روحیه کارگران اعتصابی، رسانه ای شدن آن، چند برابر شدن فشار به حکومت و شکل گیری همبستگی در سطح شهر بافق داشت. در واقع تحصن خانواده ها در مرکز شهر به پل ارتباطی میان مردم شهر و کارگران معدن تبدیل شد و حکومت مجبور شد ظرف چندروز کارگران دستگیر شده را آزاد کند. نمونه دیگر حضور همسران کارگران کنتورسازی شهر البرز در استان قزوین در تجمع اعتراضی کارگران در کارخانه در روز ١٣ اسفند بود و کارفرما همان روز دو ماه حقوق معوقه را به حساب کارگران واریز کرد. حضور اقشار مختلف مردم در تجمعات معلمان نیز هم به رادیکال تر شدن حرکت و شور و شوق مبارزاتی بیشتر تبدیل گردید.
هیچ مبارزه ای نباید تنها بماند
١٠ اسفند نقطه عطفی در تحکیم همبستگی بود. باید همه فعالین و رهبران اعتراضات علیه استثمار و نابرابری و ظلم و بیحقوقی، تلاش کنند که هیچ مبارزه ای تنها نماند. معلمان باید از کارگران و کارگران از پرستاران و پرستاران از دانشجویان و همه آنها از یکدیگر حمایت کنند. از نوشتن طومارهای حمایتی از یک مبارزه تا تلاش برای منعکس کردن این مبارزات در مدیای اجتماعی و هر شکل ممکن دیگر، از دادن پیام های همبستگی تا اعتصاب حمایتی هر جا و هر زمان که امکانپذیر است، از ایجاد کمیته ها و کانون های همبستگی با مبارزات و بویژه شرکت در تجمعات اعتراضی و دهها شکل دیگر میتوان مبارزات جاری را تقویت کرد. زندانیان سیاسی در سالهای گذشته الگوی خوب و در عین حال شجاعانه ای در حمایت از اعتراضات مختلف و علیه جنایات مختلف حکومت از خود نشان داده اند.
اکثریت مردم ایران همسرنوشتی عمیقی با هم دارند. دشمن مشترک و خواست های مشترکی دارند. در زمینه مسائل اقتصادی تا سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، در زمینه آلودگی هوا و محیط زیست تا سیستم قضائی، در زمینه آزادی های سیاسی و هزار مساله دیگر و در یک کلام در سرنگونی جمهوری اسلامی و ساختن جامعه ای انسانی هم سرنوشت هستند. این همسرنوشتی را همین امروز باید در همه مبارزات نشان داد، هر مبارزه ای را مال خود دانست و به آن کمک کرد.
حکومت بیشترین تلاش را میکند که مردم را از هم جدا کند، مبارزه هر بخش را به مبارزه ای محدود به تعدادی معین و مبارزه ای مربوط به یک صنف خاص تبدیل کند تا هم راحت تر سرکوب کند یا بیجواب بگذارد و هم جلو اتحاد و همبستگی های بزرگتر میان مردم را بگیرد. مبارزه برای افزایش دستمزد یکی از این موارد است. کارگر و معلم و پرستار و بخش عظیمی از کارمندان حقوقشان زیر خط فقر است و افزایش دستمزد خواست مشترک همه آنها است اما حکومت تصمیم درمورد دستمزد هر بخش را به ارگان های مختلفی سپرده است تا هر کدام را به ارگانهای مختلف ارجاع دهد و مبارزه آنها را پراکنده کند. در درون هر کدام از این بخش ها نیز انواع شکاف ها را ایجاد کرده است تا تفرقه را دامن بزند و مانع اتحاد آنها شود. در شرکت نفت اسم بخشی از کارگران را کارمند نامگذاری کرده و در ایران خودرو کارگر بخش تولید و غیر تولید و در میان معلمان و پرستاران یا بازنشستگان انواع و اقسام دسته بندی ها را ایجاد کرده است تا با ایجاد شکاف و حتی بعضا خصومت میان آنها مانع یکپارچگی آنها شود. فعالین و پیشروان این بخش ها باید این موانع را خنثی کنند، علیه هر نوع مانع ذهنی و عملی میان همکاران خود مبارزه کنند و یکپارچگی را تقویت کنند. امروز بویژه باید بر همبستگی در دو عرصه مهم مبارزاتی تاکید ویژه ای گذاشت:
دفاع از حقوق زنان و همبستگی با جنبش رهائی زن که یک رکن مهم مبارزه علیه حکومت و بنیادهای آن است و دفاع از جنبش کارگری برای افزایش دستمزد. نیمی از جامعه را از هر نوع حقی، از حقوق اقتصادی مانند حق بیمه و بازنشستگی و حق کار و یا دستمزد برابر تا حقوق اجتماعی مانند حق برابر در امر ازدواج و طلاق و سرپرستی کودکان و غیره محروم کرده اند تا عملا نیمی از جامعه را از حضور فعال در اعتراضات حول دستمزد و بیمه و بازنشستگی و خیلی مسائل دیگر مانع شوند و با اینکار کل جامعه را در فقر و محرومیت و عقب ماندگی نگهدارند. در زمینه دستمزد نیز بویژه در همین هفته های گذشته پرستاران، معلمان و کارگران ایران خودرو و مراکز مختلف کارگری حول افزایش دستمزد پا به میدان مبارزه گذاشته و مبارزه در این عرصه از همیشه گسترده تر است.
اعلام همبستگی با خواست ها و مبارزات بخش های مختلف جامعه و افشاگری علیه دسیسه های طبقه حاکم برای پراکنده کردن مردم و مبارزات و خواست های آنها یک رکن مهم مبارزه برای تقویت اعتراضات است. تشکل های کارگری، تشکل های سراسری و محلی معلمان یا پرستاران، دانشجویان دانشگاههای مختلف، جمع ها و نهادهای مختلف مربوط به زنان میتوانند نقش ویژه ای در از بین بردن شکاف ها و دامن زدن به جنبش همبستگی ایفا کنند.
تجمع ١٠ اسفند قدم عملی بزرگی در جهت نفی این جدائی ها بود و جا دارد صمیمانه از همه کسانی که این تجمعات را سازمان دادند و از همه فعالینی که در ایجاد این همبستگی نقش آفریدند عمیقا قدردانی کرد.