عبدل گلپریان:
“کنگره ملی کرد”
“کنگره ملی کرد” برگزاری اجلاس مشترک همه احزاب ناسیونالیست کرد در منطقه و تحقق آرزوی دیرینه آنان در هر چهار بخش کردستان، عراق، ترکیه، سوریه و ایران و یکی از تلاشهای همیشگی این احزاب در جهت دست یابی به یک “مجمع ملی” بوده است که در پناه آن جایگاه و موقعیت ناسیونالیسم کرد را تا حدودی تضمین کنند.
بعد از چند دهه تقابل احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان عراق با یکدیگر و همچنین جنگها و آشتی های آنان با حکومت بعث صدام حسین، بالاخره بر بستر حمله نظامی آمریکا به عراق، فروپاشی بلوک شرق و به یمن اوضاع و تحولات جهانی و منطقه ای، سکان امور در کردستان عراق بدست حزب بارزانی و اتحادیه میهنی طالبانی افتاد. موجودیت حکومت اقلیم کردستان عراق که اکنون بیش از دو دهه از استقرار آن میگذرد، برای تمامی احزاب جنبش ناسیونالست کرد در هر چهار بخش کردستان، بعنوان نقطه امید و سکوی پرشی در راه رسیدن به “کنگره ملی کرد” و نهایتا رویای کردستان بزرگ نیز بوده است.
آخرین تقلاها برای تحقق این آرزو در سال ۲۰۱۳ صورت گرفت که قرار بود ۳۹ حزب و سازمان سیاسی در اجلاسی بنام “کنگره ملی کرد” دور هم جمع شوند. کنگره ای که بدون حضور نمایندگانی از سوی دولتهای منطقه قابل برگزاری نبود. احزابی که بعنوان عضو در این کنگره قرار بود حضور بهم برسانند، بدین امر واقف بودند که نماینده گان دولت ترکیه، جمهوری اسلامی و دولت عراق که در گذشته و حال در سرکوب مبارزات مردم کردستان نقش ایفا کرده اند در این کنگره شرکت خواهند داشت. حزب دمکرات کردستان عراق بارزانی که در اداره امور حکومت اقلیم کردستان عراق از موقعیت برتر و بیشتری نسبت به سایر احزاب در حاکمیت کردستان عراق برخوردار است، ابتکار عمل برای راه اندازی این کنگره را در دست داشت. پ ک ک بعنوان حزب رقیب در مقابل حزب بارزانی، خود را محق تر و شایسته تر از حزب بارزانی برای در دست گرفتن ابتکار عمل و صاحب نام در راس چنین کنگره ای میدانست. تنشهای زیادی در صفوف احزاب ناسیونالیست کرد در به سرانجام رسانیدن این کنگره صورت گرفت اما تحولات سیاسی منطقه از یک سو و شکاف و اختلافات درون این احزاب اجازه تحقق این امر را به آنان نداد.
دلایل عدم توفیق در برگزاری “کنگره ملی کرد”
یکی از دلایل اصلی درعدم توفیق و غیر ممکن شدن تشکیل “کنگره ملی کرد” و هر گونه اتحاد و نزدیکی بین احزاب و نیروهای ناسیونالیست کرد به تحولات و روند اوضاع سیاسی در منطقه مربوط است که بنوبه خود متاثر از روندهای کلان اوضاع و تحولات سیاسی جهانی است. نکته دیگر ماهیت رقابت در میان احزاب ناسیونالیست کرد است. رقابت و برتری طلبی بین احزاب ناسیونالیست کرد بر بستر “جنبش ملی” و تا رجوع به قومیگری بعنوان خصلت نمای این جنبش، بارها این احزاب را با برخورداری از پتانسیل بالا در جنگ با یکدیگر در مقابل هم قرار داده است. تاریخ احزاب و جنبش ناسیونالیسم کرد در منطقه برای کسب هژمونی یکی بر دیگری، خونبارترین جنگها را تاکنون نشان داده و به ثبت رسانیده است.
برای ناسیونالیسم کرد “کنگره ملی” قرار بود به لحاظ ، آرمانهای ملی، ایدئولوژیک و سیاسی در یک “اتحادیه کردی” حداقل آنان را بعنوان نیرویی مطرح و سمبولیک دور هم جمع کند. یکی دیگر از دلایل عدم توفیق “کنگره ملی”، عدم تناسب و تقارن شرایط و اوضاع سیاسی، اجتماعی کنونی و سطح توقع و انتظارات جامعه با آرزوهای ناسیونالیسم کرد است. ناسیونالیسم کرد تحقق آرزوهای اوایل یا اواسط قرن بیستم را همچنان در مخیله خود جستجو میکند اما اوضاع و شرایط دهه دوم قرن بیست و یکم این امکان را از دسترس جنبش ناسیونالیسم کرد بدور نگه داشته است. از این رو تنها راهی که برای احزاب و نیروهای ناسیونالیستی متصور است این است که دست در دست دولتهای منطقه و بر بستر شکافها و هرج و مرج حاکم بر اوضاع خود را با شرایط کنونی وفق دهند و در پرتو سیاستهای آنان قدم بردارند.
حاکمیت اقلیم کردستان و افق و اهداف احزاب ناسیونالیست بخشهای دیگر کردستان، اکنون بیش از دو دهه است که در تلاش برای وفق دادن خود با چنین شرایطی هستند. احزاب حاکم بر حکومت اقلیم کردستان در بیش از دو دهه گذشته رسما در دایره چنین افق و سیاستهایی در تلاش برای این هماهنگی بوده و دارند آنرا ادامه میدهند. پ ک ک و اوجلان در کردستان سوریه افق آشتی با دولت ترکیه را به سیاست و خط مشی خود تبدیل کردند. در کردستان سوریه احزاب دخیل در اوضاع و تحولات آنجا بعضا در همکاری با بشار اسد، بعضا در هماهنگی با دیگر نیروهای درگیر در منطقه و در مواردی با دید و بازدید و گفتگو با سران حکومتهای منطقه و دولتهای غربی در تدارک همخوان نمودن خود با اوضاع جدید هستند. احزاب و جریانات ناسیونالیست کرد اپوزیسیون جمهوری اسلامی، انتظار در اردوگاههای لب مرز، سرگرم شدن و دیدارهای پنهانی با مقامات وزارت اطلاعات و فرمانده هان سپاه پاسداران جمهوری اسلامی و چشم دوختن به حکومتی که مردم منتظر سرنگون کردنش هستند، به “مبارزه” برای آنان تبدیل شده است. در حالیکه قدرتهای جهانی و منطقه ای با یک بحران جدی سیاسی، اقتصادی و منطقه ای روبرو هستند، حتی تحقق یک “کنگره ملی” فرمال و کاغذی برای احزاب ناسیونالیست کرد به آرزویی دست نیافتنی تبدیل شده است.
“کنگره ملی کرد”، آیا پیش درآمدی برای رویای کردستان بزرگ است؟
“کنگره ملی کرد”، در سوخت و ساز احزاب و نیروهای متعلق به جنبش ناسیونالیسم کرد، نوعی اعلام وفاداری این جنبش و احزاب تشکیل دهنده آن به آرمانهای ملی و میهنی است. “کنگره ملی کرد”، ظرفی است که احزاب تشکیل دهنده آن با اتکا به تعلق ملی و حزبی، استراتیژیکا آرزوی “کردستان بزرگ” را هم برای خود ترسیم میکنند. احزاب جنبش ناسیونالیسم کرد این را میدانند که “کنگره ملی کرد” برای نزدیک شدن به آرمان “کردستان بزرگ”، با روند تحولات سیاسی در جهان و منطقه، با توقع و انتظارات مردم و نسل جدید در شرایط کنونی عصر حاضر ابدا خوانایی ندارد. “کردستان بزرگ” نه تنها با آرمانهای نسل امروز، تحولات سیاسی منطقه و شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و تاریخی زندگی مردم در هر چهار بخش کردستان امری غیر واقعی و غیر ممکن است بلکه “کنگره ملی کرد” بعنوان پیش درآمد چنین آرزو و رویایی، خود به شکست کشیده شده واز گردونه خارج شده است. شکافهای گذشته و حال در صفوف احزاب و نیروهای ناسیونالیسم کرد عمیق تر از توافقات تاکتیکی، مصلحت جویانه و منفعت خواهانه شان است.
احزاب ناسیونالیست کرد مستقیما بصورت علنی و رسمی از “کردستان بزرگ” حرفی نمی زنند چرا که آنان خود بخوبی به این امر واقف هستند که تاریخ مصرف آن سپری شده است. احزاب جنبش ناسیونالیستی کرد در محدوده کردستان عراق که قدرت محلی را در دست دارند حتی از عملی ساختن طرح استقلال کردستان عراق پرهیز می کنند. طرح و پروژه “کنگره ملی” در بهترین حالت تلاشی بود برای رایج ساختن فرهنگ و ادبیات ملی و میهنی ناسیونالیسم کرد. بی دلیل نبود که بعد از وقایع کردستان سوریه و جنگ در کوبانی و حتی قبلتر از آن، بکاربردن عبارت “روژآوای کردستان” ( غرب کردستان ) وارد ادبیات احزاب و نیروهای ناسیونالیست کرد شد و از این طریق تلاش کردند اقلا در گفتار هم که شده واژه های جغرافیایی “کردستان بزرگ” را به فرهنگ عمومی در میان جنبش ناسیونالیسم کرد تبدیل کنند. بکار بردن واژه “روژآوا” بمعنی غرب کردستان به مفهوم هر چهار بخش آن است. “باشور کردستان” یا جنوب، به محدوده کردستان عراق اطلاق میشود. “باکور کردستان” یعنی شمال و به محدوده کردستان ترکیه، و بالاخره “روژهه لاتی کردستان”، به قسمت شرقی در کردستان ایران گفته میشود. اطلاق این واژه ها در بیان ناسیونالیسم کرد یعنی دل خوش کردن به رویای کردستان بزرگ. در حال حاضر هم در تمامی میدیا و رسانه های تبلیغی احزاب ناسیونالیست در قدرت و بیرون از قدرت در هر چهار بخش کردستان، با همین عبارات و واژه ها از محدوده های جغرافیایی اسم برده میشود. متاسفانه در این اواخر”چپهایی” هم بودند که دنبالچه بکارگیری همین ادبیات شدند و دانسته یا ندانسته همین واژه های جغرافیایی را به تبعیت از ناسیونالیسم کرد بکار میبردند.
برای ناسیونالیسم کرد وارد کردن این واژه ها برای بیان موقعیت شمال، جنوب، شرق و غرب مسئله ای اتفاقی در اطلاق جهت یابی جغرافیایی نیست. بلکه مفهومی عمیقا “ملی” و بیان کننده آرزوهای دوران سپری شده جنبش و احزاب ناسیونالیست کرد در آن نهفته است که جهت یابی محدوده های مرزی “کردستان بزرگ” را حداقل در افکار عمومی بعنوان یک واقعیت فرضی و داده شده به فرهنگ عمومی القا کند. برای ناسیونالیسم کرد رویای کردستان بزرگ چیزی شبیه به حکومت فعلی اقلیم کردستان عراق اما در مقیاسی بزرگتراست که بازیگر صحنه سیاسی در منطقه باشد و تمامی احزاب ناسیونالیست کرد در حاکمیت و در دامن این رویای بزرگ شریک و سهیم باشند. در حال حاضر این بازیگر در مقیاسی نسبتا کوچکتر در کردستان عراق حی و حاضر در صحنه سیاسی و اقتصادی منطقه مشغول ایفای همان نقشی است که در مقیاس چهاربرابر میتوانست ایفا کند. با نگاهی اجمالی به روند اوضاع و شرایط تاریخی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در هر چهار بخش کردستان، رویای کردستان بزرگ فقط یک توهم است و با نگاهی به صفوف آشفته و درهم ریخته، رقابت و اختلاف در صفوف احزاب ناسیونالیست کرد “کنگره ملی کرد” نیز در تابوت قرار گرفته است. در حالیکه دو حزب اصلی در حاکمیت کردستان عراق، بارزانی و طالبانی علیرغم طرحی ارائه شده به پارلمان حکومت اقلیم مبنی بر داشتن یک نیروی نظامی واحد در اقلیم کردستان، هیچکدام حاضر به پذیرش چنین مصوبه ای که نیروهای مسلح خود را زیر یک سیستم واحد نظامی قرار دهند نیستند، سرنوشت پدیده “کنگره ملی کرد” کاملا روشن است. از سوی دیگر کارنامه حکومت کنونی اقلیم کردستان عراق متشکل از احزاب بارزانی، طالبانی و دیگر احزاب اسلامی و با مدل، افق، سیاستها و عملکردشان در بیش از دو دهه گذشته نشان داده شده است که نه در یک “کردستان بزرگ” بلکه در یک محدوده کوچکتری نظیر حکومت اقلیم کردستان عراق بر سر سهم خواهی و رقابت از سوی این احزاب، چه تراژیدی های هولناکی می تواند رخ بدهد.
فاکتورهایی که “کنگره ملی کرد” و دیگر آرزوهای ناسیونالیسم کرد را غیر ممکن ساخته است
یکی از فاکتورهای مهمی که “کنگره ملی کرد” را برای رسیدن به رویای کردستان بزرگ غیرممکن کرده است، ویژگیهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و تاریخی درهر چهار بخش کردستان است. تاریخا مناسبات اقتصادی، اجتماعی و اوضاع سیاسی متفاوت در ایران، ترکیه، سوریه و عراق، امکان و اجازه تحقق آرزوهای “بزرگ” را غیر ممکن کرده این است. انتگره شدن مناسبات اقتصادی، اجتماعی، طبقاتی و فرهنگی مردم ساکن در هر یک از بخشهای کردستان در روابط و مناسبات با دیگر شهروندان هر یک از این چهار کشور به قدمت یک قرن سبب شده است که مردم و شهروندان هر یک از این کشورها برای دست یابی به خواستهایشان و در تمایز با افق و اهداف ناسیونالیسم کرد، مبارزه ای مشترک علیه حکومتهای مرکزی را بعنوان افق و اهداف خود تعیین و دست نشان کنند. روند تحولات تاریخی تا کنون این واقعیت را به ثبت رسانیده است. کردستان عراق بنا به دلایلی که پیشتر در مورد طرح استقلال کردستان عراق از آن بتفصیل گفته شده است، ویژگی و تفاوت خود را دارد.
کردستان سوریه
در سال ۲۰۱۱ علیرغم تحولاتی که بعد از انقلابات موسوم به بهار عربی بوجود آمد و کردستان سوریه را در شکل کنونی قرار داد، بجز وفاداری ملی احزاب سیاسی کنونی، نه تنها کوچکترین نشانه ای از آمیختگی کردستان سوریه با حکومت اقلیم، چه از نظر اداری، جغرافیایی و سیاسی وجود ندارد بلکه اختلافات و رقابتها، بیشتر از هر نوع نزدیکی و همکاری بین آنان قابل مشاهده است اما خواست و مطالبات واقعی و انسانی شهروندان در کردستان سوریه نه در دوران خاندان اسد و در شرایط کنونی متحقق شده است. در صورت تبدیل شدن کردستان سوریه به ساختاری شبیه به حکومت اقلیم کردستان عراق و یا در اشکال کانتونهای سه گانه، سهم مردم کردستان سوریه همان است که در کردستان عراق هست.
کردستان ترکیه
این روند در تحولات کردستان ترکیه نیز با توجه به توافقات پ ک ک و دیگر نیروهای ناسیونالیست کرد در کردستان ترکیه و طرح و پروژه اوجلان برای آشتی با دولت ترکیه در اوایل بهار ۲۰۱۲، روی میز طرفهای درگیر قرار گرفت. زمانیکه هزاران نفر از مردم کردستان ترکیه در کنار مردم شهرهای ترکیه بر سر مسئله میدان تقسیم به تظاهرات علیه دولت اردوغان پرداختند، پ ک ک بی ربطی خود به این همسرنوشتی اجتماعی و سیاسی در داخل ترکیه را از خود بنمایش گذاشت و اولویت برای پ ک ک همان پروژه صلح و آشتی و دست یابی به موقعیتی برای خود بود نه مبارزه برحق و واقعی مردم کرد زبان و ترک زبان در ترکیه. در جریان خیزش عمومی مردم در سال گذشته، پ ک ک عملا در جبهه اردغان و در بهترین حالت در سکوت بسر برد. همسرنوشتی مردم کرد زبان و ترک زبان در جریان این اعتراضات که دولت را با مشکل جدی روبرو ساخته بود گویای واقعیت مناسبات مردم در مبارزه مشترک برای دست یابی به خواستهایشان بود نه بده و بستان و معامله دولت ترکیه با پ ک ک برای تامین و تحقق آرزوهای ناسیونالیسم کرد.
کردستان عراق
کردستان عراق با داشتن حکومت محلی اقلیم متشکل از احزاب ناسیونالیست و دیگر جریانات اسلامی، خود با مشکلات عدیده بسیاری روبر است. بعد از بهار عربی، با رسیدن بوی این نسیم “ترسناک” به مشام احزاب حاکم بر کردستان عراق، بلافاصله خیابانها و میادین شهرها نظامی و خواستهای برحق مردم بشدت با گلوله پاسخ داده شد. اکنون نیز بحران جنگ با داعش از یک سو و از سوی دیگر بدلیل فساد، چپاول و عشیره گری خاندان بارزانی و طالبانی با احزاب اسلامی و همچنین ایجاد فاصله طبقاتی در جامعه، کردستان عراق هر آن با اعتراضات عمومی و اجتماعی جدیدی از سوی مردم روبرو است.
مسئله استقلال کردستان عراق که در یک رفراندم آزاد می توانست و همچنان می تواند مورد توافق ۹۹ درصد شهروندان کردستان عراق قرار گیرد، ممکن ترین و عملی ترین طرح برای مردم کردستان عراق برای تضمین حداقلی از امنیت و دوری از مواجه شدن با گرداب داعش بود اما بدلیل اهمیت و جایگاه کنونی ساختار اقلیم کردستان در شکل دو فاکتوی کنونی در پیوند با حکومت عراق و همچنین منافع مشترک احزاب ناسیونالیست حاکم بر اقلیم کردستان در مناسبات سیاسی و اقتصادی منطقه ای و جهانی، به طرح استقلال کردستان عراق روی خوش نشان داده نشد. برای احزاب ناسیونالیست و اسلامی حاکم بر کردستان عراق وجود بحران های کنونی در تحولات منطقه سود بخش تر از یک کردستان مستقل در عراق است. یک کردستان مستقل و دور از فضای جنگ و نزاعهای کنونی میتواند خواستها و مطالبات اجتماعی و طبقاتی مردم و کارگران را بمیدان رودررویی با حکومت تبدیل کند از این رو سپری کردن در باطلاق بحرانها برای تداوم وضع پادرهوای موجود باب میل احزاب حاکم فعلی در حکومت اقلیم کردستان عراق است تا به بهانه اوضاع جنگی و دهها بهانه دیگر از این نوع، به بقای خود ادامه دهند.
کردستان ایران
در کردستان ایران علیرغم فعالیتهای گذشته حزب دمکرات کردستان و پیشینه اش، این حزب تاریخ پر فراز و نشیبی را برای تحقق آرمانهای ملی ناسیونالیسم کرد پشت سر گذاشته است. این حزب که اکنون در قامت دو حزب فعالیت دارد همگام با احزاب ناسیونالیست دیگری که فاقد جایگاه و پایگاه اجتماعی در کردستان ایران هستند، مدام در تلاش بوده اند که در سازش و معامله با حکومت مرکزی به موقعیتی برسند. احزاب و جریانات جنبش ناسیونالیستی کردستان ایران که سالها است در اردوگاههای کردستان عراق مستقر هستند، با گذشت بیش از سه ده از تغییر و تحولات بسیاری که در اوضاع سیاسی جهان و منطقه بوجود آمده است، کماکان از همین سیاست پیروی میکنند. نمایندگان و سخنگویان احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان ایران، بارها بر روی این مسئله تاکید داشته اند که آنان فقط در چهارچوب نظام مرکزی حاکم بر کشور خواهان دست یابی به خواستهایشان هستند. آنان آرزوهایشان در چهارچوب رسیدن به مقام و منصبی اداری است که حکومت اسلامی کوچکترین توجهی حتی به این حقیرترین مطالبات نشان نمی دهد. این احزاب نیز “کنگره ملی کرد” و “اتحاد ملی” در میان احزاب ناسیونالیست کرد در دیگر بخشهای کردستان را بعنوان نمادی فرمال در جهت تقویت روحیه “ملی” رد نمی کنند اما تحقق اهداف خود را در سازش و معامله با حکومت مرکزی یعنی جمهوری اسلامی می بینند. کافی است که جمهوری اسلامی موازینی بر اساس معیارهای خود برای فعالیت علنی در داخل به آنان اعطا کند و افرادی را به پستهای محلی منصوب کند دیگر مشکلی با وضع موجود ندارند. خواست و مطالبه حزب دمکرات کردستان ایران در مقطع سال 58 با نمایندگان خمینی در دولت موقت فراتر از این نبود.
چپ، کمونیزم و کارگر در کردستان
کردستان ایران در طول بیش از سه دهه گذشته تا به امروز ویژگیهای دیگری نسبت به بخشهای دیگر کردستان دارد. انقلاب سال ۵۷ در ایران نمونه ای گویا و شاهدی تاریخی، زنده و مستند در رد خواب و خیال ناسیونالیسم کرد در قامت حزب دمکرات کردستان ایران بود. جایگاه محوری شهرهای کردستان و چپ تحزب یافته آندوره در دفاع و برای به پیروزی رساندن انقلاب سال ۵۷ مردم در سراسر ایران و با خواستهای چپ، رادیکال و آزادیخواهانه که خواست و مطالبه انقلاب ۵۷ بود، یکی از نمونه های بارز و تاریخی در حاشیه ای کردن، افق، اهداف و سیاستهای ناسیونالیسم کرد در قامت حزب دمکرات کردستان ایران بود. شرکت و ایفای نقش مردم شهرهای کردستان ایران در مبارزه مشترک و متحدانه علیه رژیم شاه، ادامه همین روند در دفاع پرشور از اهداف انقلاب ۵۷ دست در دست دیگر مردم شهرهای ایران و در مقابل حکومت تازه بقدرت رسیده اسلامی و افشا و ترد سیاستهای مماشات جویانه و سازش کارانه حزب ناسیونالیست کرد با خمینی و دولت موقت، تاریخ درخشان مردم و نیروهای چپ در کردستان ایران بوده است.
بدلیل حضور چپ اجتماعی و چپ تحزب یافته در کردستان ایران، نه تنها رویای کنگره ملی کرد بلکه آینده افق و سیاستهای خانواده ناسیونالیسم کرد در کردستان ایران بشدت حاشیه ای شده است. چپ اجتماعی و تحزب یافته در کردستان ایران بعنوان نماینده و سخنگوی جنبش دیگری در جامعه از پیشینه ای تاریخی و درخشان برخوردار است. حضور چپ اجتماعی و تاریخا تحزب یافته در کردستان ایران، وجود گرایشات رادیکال اجتماعی، سکولار و ضد مذهب، برابری طلبی و مدرنیسم از یک سو و از سوی دیگر به میدان آمدن و رشد جنبش کارگری که یک سر آن در شهرهای کردستان و سر دیگر آن به تهران، اصفهان، تبریز، خوزستان و مابقی شهرهای صنعتی کشور وصل است، هر گونه مانووری از جنس تحرک ناسیونالیسم کرد را محدود کرده است. فاکتور ایفای نقش حضور قدرتمند جنبش کارگری، جنبشهای چپ و رادیکال اجتماعی کردستان ایران در فردادی تحولات سیاسی برای سرنگونی جمهوری اسلامی، بتنهایی امید و آرزوهای ملی و میهنی ناسیونالیسم کرد در منطقه را حاشیه ای تر خواهد کرد. گرایش چپ، ایفای نقش جنبش کارگری و جنبشهای رادیکال اجتماعی در شهرهای کردستان ایران، نقطه امیدی برای رنگ و بوی انقلاب آتی ایران و تاثیرگذاری بر فضای سیاسی و طرح خواستهای چپ و طبقاتی در دیگر بخشهای کردستان خواهد بود.
۲۷ ژانویه ۲۰۱۵