كاظم نيكخواه:
ديروز ٤ ژوئيه يك اتفاق مهم و تاريخی در مصر صورت گرفت كه برای هميشه در تاريخ بعنوان يك نقطه عطف مهم ثبت خواهد شد. در ادامه خيزش ميليونی مردم مصر محمد مرسی و حكومت اخوان المسلمين سرنگون شد. اين كار را ارتش رسما انجام داد اما برای همه كس روشن است كه انقلاب مصر با تظاهرات ٣٠ ميليونی كار اين جريان را تمام كرد. ارتش پا به ميدان گذاشت تا هم با “همراهی با مردم” برای خود اعتبار از دست رفته را احيا كند و هم مانع پيشروی بيشتر انقلاب شود. اين يك رويداد بسيار با اهميت تاريخی است و از جنبه های مختلفی قابل توجه است. مهترين جنبه اين است كه يك جريان باسابقه و شناخته شده اسلامی با قدرت مردمی ميليونی از قدرت به زير كشيده شد و بی اعتبار گرديد. اين رويداد در كشور به اصطلاح “اسلامي” به معنای سراشيب اضمحلال اسلام سياسی در همه اين كشورها و در هر رنگ و هيبتی است.
اما اينجا من ميخواهم بر نكته ديگری كه كمتر مورد توجه قرار گرفته و فكر ميكنم مدتها ناديده گرفته خواهد شد تمركز كنم و آن ضربه ای است كه دموكراسی از اين انقلاب دريافت كرد. در واقع بايد گفت كه تحولات مصر دموكراسی را تا حد زيادی بی اعتبار كرد.
طی قرن بيست تاكنون گفتمان غالب در سطح جهان “دموكراسي” بوده است. بورژوازی و رسانه های آن توانسته اند “دموكراسي” را بعنوان حقيقت مطلق بر جوامع غالب كنند. اكثريت عظيمی از مردم اين را باور كرده اند كه دموكراسی يعنی آزادي. منصور حكمت شايد اولين كسی بود كه اين دروغ بزرگ را در يك مقاله نسبتا كوتاه و پرمحتوا تحت عنوان “دموكراسي: تعابير و واقعيات” افشا كرد و نشان داد كه دموكراسی چيزی جز حكومت يك اقليت يعنی طبقه سرمايه دار نيست. متاسفانه او به دليل بيماری فرصت نكرد تا بطور همه جانبه تری به آن بپردازد.
بهررو بحث ما اينست كه دموكراسی به معنای آزادی نيست. دلايل زيادی برای آن وجود دارد. اما يك دليلش همين است كه اين هفته در مصر جلوی چشممان ديديم. يعنی مردم طی روالی كه خود آن هم قابل بحث است كسی يا كسانی را انتخاب ميكنند و اين منتخبين كه از صندوق رای بيرون آمده اند نماينده مردم برای مدت مثلا ٤ سال تلقی ميشوند. و هر اقدامی انجام دهند را بنام مردم انجام ميدهند. حال اگر اين مردم راضی نباشند و حتی با تظاهرات ميليونی مخالفت كنند و بخواهند اين منتخبين را عزل كنند هيچ راهی در سيستم دموكراتيك برای آن وجود ندارد. تنها راه مردم انقلاب كردن است. در قوانين برخی كشورها روزنه هايی برای انتخابات زودرس تعبيه شده است. اما آنچنان پيچيده است كه براحتی دولتها يا شاه و ملكه ميتوانند آنرا مسدود كنند. برای نمونه در سالهای اخير شاهد بوديم كه مردم در كشورهای اروپايی بارها در صفوف صدها هزار نفره به خيابان آمدند و با لشكر كشی آمريكا و متحدانش به عراق مخالفت كردند اما كاری از پيش نبردند.
جناب مرسی از همين سوراخ دموكراسی استفاده كرده و حتی وقتی كه مردم مصر در بزرگترين تظاهرات تاريخ بشر به او گفتند گورت را گم كن٬ ميگفت من در يك روند دموكراتيك انتخاب شده ام و تا آخر دوره انتخابی ام رييس جمهور هستم. اگر سيستم دموكراتيك را معيار قرار دهيم او درست ميگفت و حق داشت. الان هم برخی مفسرين بورژوا هنوز دارند نسبت به سرنگونی “يك دولت دموكراتيك” توسط ارتش اعتراض ميكنند. اما جالب اينست كه جرات نميكنند بگويند اگر ارتش دخالت نكرده بود و مردم با انقلابشان مرسی را سرنگون كرده بودند نظر اينها چه بود! اين بحث را كسی مطرح نميكند كه بالاخره مردم حق دارند يك حكومت منتخب خودرا به زير بكشند؟ و چه راهی برای مردم برای كنار زدن يك رييس جمهور يا مقام منتخب اما منفور وجود دارد؟ وقتی مرسی ميگفت من انتخاب شده ام و تا آخر دوره چهار ساله ام تكان نخواهم خورد٬ آيا كسی از اين جماعت گفت كه او ديگر اعتبار ندارد چون مردم با تظاهرات ميليونی شان خواهان عزل او هستند؟ نه.
به ميان كشيدن مساله ارتش بهانه ای است برای اينكه نفس غير مردمی بودن دموكراسی را پنهان كنند. تازه سياستگزاران و مديای بورژوايی بطور واقعی ذره ای به كودتای ارتش اعتراض ندارند. تمام آرزويشان اينست كه ارتش بر سر قدرت بماند. اما ميدانند كه زير پای ارتش نيز خالی است و بزودی بايد بساطش را جمع كند.
مردم مصر دقيقا از تنها راهی كه دارند استفاده كردند يعنی انقلاب. گرچه فورا ارتش پيش دستی كرده و مرسی را سرنگون كرده است اما مردم قبل از مرسی حكومت مبارك را كه ستون اصليش همين ارتش بود به زير كشيده اند٬ پس از آن “شورای نظامي” و طنطاوی را كنار زدند و قطعا ارتش هم بايد هرچه زودتر برود و خواهد رفت.
ما از سيستم شورايی دفاع ميكنيم كه به بيانی ميتوان گفت دموكراسی مستقيم است و تنها سيستم تاكنون شناخته شده ای است كه ميتواند اراده اكثريت مرم را متحقق كند. يكی از خصوصياست مهم اين سيستم اينست كه مردم هروقت اراده كنند ميتوانند نمايندگان خودرا عزل كنند. اين يكی از دهها خصوصيت مردمی و انسانی و اجتماعی سيستم شورايی است. رد واقع مردم هميشه در شوراهايشان متشكلند و اين شوراها هستند كه سرنوشت جامعه را رقم ميزنند. نكته جالب توجه اينست كه تكنولوژی مدرن امروزی و مديای اجتماعی امكان تصميم گيری جمعی و سريع را به نحو غيرقابل باوری ايجاد كرده است. نمونه اش همين مصر است كه وقتی چند جوان انقلابی فراخوان ميدهند ميليونها نفر در عرض چند ساعت جمع ميشوند.
در اين زمينه زياد نوشته ايم و خواهيم نوشت. طبعا تحولات مصر از جنبه های متعدد ديگری هم مهم و تاريخی و قابل توجه است و در كنار تحولات و خيزشهای تركيه و برزيل و امثال ان در كل منطقه و در دنيا تاثيرات عظيم و غيرقابل بازگشتی خواهد گذاشت.
در خاتمه توجه شما را به اين مقاله که دو سال پیش نوشته شده است، جلب می کنم. عنوان این مقاله این است: “پيروزی اسلامی ها در منطقه گذراست”. آنرا می توانید از طریق لینک زیر پیدا کنید:
http://kazem-nikkhah.com/?p=933