Hamid-t3

یادداشتهای هفته

Hamid-t3
حمید تقوایی:

مهمترین رویداد ٢۰١٤ چه بود؟

مهمترین رخداد سال گذشته چه بود؟ ناپدید شدن مرموز هواپیمای مالزیائی با ٢۰۰ سرنشین؟ بحران اوکراین و رودر روئی روسیه و آمریکا بر سر این مساله؟ ربوده شدن دختران نیجریه ای بوسیله بوکوحرام؟ بمیدان آمدن و قدرت گرفتن داعش؟ اعلام متعارف شدن رابطه آمریکا و کوبا؟ و یا …

اینها از جمله مهمترین رخدادهائی است که درلیست گوگل ظاهر میشود. در رابطه با رخدادهای ایران هم لیستی شامل شرکت ایران در جام جهانی فوتبال، توافقات هسته ای در اوایل سال و معلق ماندن مذاکرات در ماههای آخر سال، کشمکش میان جناحها بر سر رابطه با آمریکا، افشای دزدیها و فساد مالی و نظایر آن را دریافت میکنید. اما آیا واقعا مهمترین رخدادها اینهاست؟ حکومتگران و رسانه های رسمی البته چنین اتفاقاتی را برجسته میکنند و در روزشمار حوادث ذکر میکنند. اما لیست دیگری هم هست. لیستی که نقش مردم، نود و نه درصدیها، و اعتراضات و مبارزه و مقاومتشان را در بر میگیرد. لیست اعتراضات مردم اوکراین و اشغال میدان استقلال در کی یف، مقاومت مردم کوبانی علیه داعش، ادامه اعتراضات مردم و گسترش نفود توده ای احزاب چپ در یونان و اسپانیا، اعتراضات گسترده مردم در بیش از هفتاد شهر آمریکا علیه سیاستهای نژادپرستانه و عملکرد پلیس علیه سیاهپوستان آن کشور و غیره؛ و در ایران اوج گرفتن مبارزه علیه اعدام در مقابله با حکم اعدام ریحانه، بدحجابی علنی و وسیع زنان و اعتراض گسترده علیه آپارتاید جنسی در دانشگاهها و استادیومهای ورزشی، اعتراض جوانان در قالب موزیک هپی و به بهانه درگذشت مرتضی پاشائی، و در تمام طول سال مبارزات بیوقفه کارگران برای افزایش دستمزد، برای آزادی کارگران زندانی، برای تشکلیابی و غیره و غیره.

دولتها و رسانه های رسمی به این نوع رویدادها معمولا در حاشیه اشاره ای میکنند و میگذرند. اوباما در آخرین مصاحبه مطبوعاتی اش در سال ٢۰١٤ در مورد موفقیت سیاست تحریم اقتصادی روسیه بر سر مساله اوکراین صحبت کرد اما به اعتراضات و مقاومت مردم اوکراین علیه فساد دولتی و اولیگارشی حاکم که منشا بحران اوکراین بود اشاره ای نکرد. در مورد قدرتگیری وافسارگسیختگی داعش و مقاومت مردم کوبانی در برابر آن نیز حرفی نزد. نه خبرنگاران سئوالی در این موارد داشتند و نه اوباما نکته قابل طرحی داشت!

بر خلاف آنچه به نظر میرسد، یا بهترست بگوئیم سعی میکنند به نظر برسد، دولتها تنها نیروی شکل دهنده به تحولات سیاسی، و مردم قربانیان ساکت عملکرد دولتها و احزاب حاکم نیستند. برعکس، عامل تعیین کننده در نهایت تحرک توده مردم است. اگر حرکت بی وقفه مردم برای رهائی و آزادی نبود، اگر مقاومت و اعتراض و مبارزه هر روزه نود و نه درصدیها علیه وضعیت موجود نبود، اگر ترس و هراس طبقه حاکم از انقلاب و شورش گرسنگان نبود، کل دستگاه دولت و ارتش و پلیس و سازمانهای امنیتی و زندانها و جنگها و کشمکش میان بالائی ها نیز ضرورت و موضوعیتی پیدا نمیکرد. این اعتراضات بالفعل و خطر انقلابات بالقوه است که کل ماشین دولت و دیپلماسی و جنگ و سرکوب را ضروری کرده است. بطور عینی و واقعی در لیست مهمترین رویدادهای سالی که بپایان میرسد، و رویداهای همه سالهای تاریخ بشری، تحرک و مقاومت و اعتراض توده های مردم در صدر قرار دارد.

****************************
امواج نامرئی و جنایتکاران مرئی!

به گزارش سایتهای خبری امواجی که برای مختل کردن ماهواره ها در ایران پخش میشود باعث امراض گوناگون از جمله سردرد، سرگیجه، سقط جنین، سرطان و مشکلات تنفسی میشود. مقامات دولتی اعلام کرده اند که مسئول تولید پارازیت ناشناخته است و “موضوع پارازیت متولی مشخصی ندارد!”

مساله را همه بر سمیت میشناسند اما اینجا هم مانند موضوع دزدیهای هزاران میلیاردی، عاملین ناشناخته اند! یک خصوصت دولت تدبیر و امید، همانند دولت احمدی نژاد و دولتهای قبلی اش، اذعان به مشکلات غیر قابل انکار مردم و کتمان هویت عاملین این مشکلات است.

سایتهای حکومتی مینویسند “پارازیت اندازی در ایران هم مخالفان و هم موافقان خود را دارد. عده ای دلیل موافقت با آن را تهاجم فرهنگی از طریق رسانه های بیگانه می دانند و عده ای دیگر آن را مضر سلامت شهروندان می دانند و با آن مخالفت می کنند.”

درست است پارازیت اندازی مخالفین و موافقین خود را دارد اما نه به شکلی که رسانه های حکومتی جلوه میدهند. “تهاجم فرهنگی” نام دیگری برای تعرض مردم به فرهنگ ارتجاعی حکومتی است و پارازیت اندازی یک شیوه حکومت برای پاسداری از این فرهنگ ارتجاعی است. مخالفین پارازیت مردم اند و موافقین آن و نه تنها موافقین بلکه عاملین و مسئولین آن، دولت و مقامات حکومتی جمهوری اسلامی هستند. به همین دلیل هم هست که هویت مسئولین و عاملین پارازیت را مخفی نگاه میدارند. اگر قرار باشد مسئولین و عاملین دردها و مصائب مردم را معرفی کنند باید لیستی از همه مقامات فعلی و قبلی حکومت، از خامنه ای و رفسنجانی و احمدی نژاد تا خاتمی و روحانی و همه آیت الله ها و امام جمعه ها و سرداران سپاه و نمایندگان مجلس و غیره را ردیف کنند. بقول معروف “گر رسم شود که مست گیرند، در شهر هرآنکه هست گیرند”!

****************************
از کارزار چهل هزار امضا به نبرد سه میلیون تومان حداقل دستمزد!

” از سال ۸۴ تاکنون قدرت خرید کارگران ۷۳ درصد کاهش یافته است.”
سایت خبری ایسنا

اگر این کاهش ۷۳ درصدی را در دستمزدهای چند مرتبه زیر خط فقر در همان سال ۸۴ ضرب کنید به یک فاصله چندصد درصدی بین قدرت خرید کارگران و شاخص قیمتها خواهید رسید. سایت ایسنا از قول مجمع عالی نمایندگان کارگران (کذا!) پیشنهاد میکند برای جبران این فاصله “مبلغ عقب افتاده طی ۳ سال به صورت سالیانه یک سوم کل مبلغ به کارگران پرداخت شود.”

این پیشنهاد مثل خود مجمع عالی کذائی جزئی از مساله است و نه راه حل آن. جواب کارگران اعلام ۳ میلیون تومان حداقل دستمزد و مبارزه برای تحقق آن است. در این مبارزه نه تنها کارفرمایان و دولت بلکه مجمع عالی نمایندگان کارگران و شورایعالی کار و خانه کارگر و دیگر نهادهای دولتی و نیمه دولتی که برای مهار و عقب راندن جنبش کارگری ایجاد شده اند در صف مقابل کارگران قرار دارند. عامل و نیروی مبارزه برای ۳ میلیون تومان حداقل دستمزد نهادها و تشکلهای فعالین کارگری هستند. فعالینی که کمپین چهل هزار امضا را سازمان دادند میتوانند و باید بمیدان بیایند و کارزار وسیع تر و قدرتمند تری با پرچم سه میلیون تومان حداقل دستمزد را سازمان بدهند. این کارزار یک رکن مهم تعرض علیه گرانی و فقر و بیکاری است که در جامعه بیداد میکند. این تنها نبردی برای ارتقای سطح معیشت کارگران نیست، بلکه مبارزه ای برای نجات جامعه از فقر و فلاکت است. در این نبرد کارگران توده وسیع مردم زحمتکش و کارکن جامعه را در کنار خود دارند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *