shahla daneshfar

٥٨ ماه بدون حقوق، به این جنایت باید خاتمه داد.

shahla daneshfar
شهلا دانشفر:
کارگران ریسندگی و بافندگی کاشان از تاخیر در پرداخت ٥٨ ماه دستمزدشان سخن میگویند. نپرداختن به موقع دستمزدها یک جنایت آشکار است. با این کار بسیاری از خانواده ها به تلاشی کشیده شده اند. کودکان بسیاری از تحصیل وامانده و سرنوشتشان دگرگون شده است. فقر و فلاکت و بی تامینی سلامت و زندگی بسیاری از کارگران و خانواده های کارگری را به خطر انداخته است. با اعتراضی سراسری باید به این جنایت خاتمه داد.

اتفاقی که امروز در نساجی کاشان شاهدش هستیم، منحصر به فرد نیست. این اتفاقی است که در بسیاری از مراکز کارگری دیگر در جریان است و کارفرمایان با همدستی مراجع مختلف دولتی مزد کارگر را بالا میکشند و نپرداختن دستمزدها به پدیده ای رایج تبدیل شده است. در اکثر موارد نیز بساط بخور بخور و دزدی برپاست.

یک عرصه مهم مبارزات کارگران مبارزه بر سر دستمزدهای پرداخت نشده است. مبارزه بر سر این موضوع و علیه زورگویی های کارفرمایان، مراکز کارگری بسیاری را هم اکنون به کانون های داغ اعتراض در شهرهای مختلف تبدیل کرده است. نمونه آن کارخانجات پروفیل و نورد لوله صفا در ساوه، کاشی گیلانا در رشت، مخابرات راه دور در شیراز، قند اهواز و دهها مرکز دیگر کارگری است. نساجی کاشان یکی از شمار چنین مراکزی است .

این مبارزات تاثیر مهمی بر فضای سیاسی شهرها گذاشته است. تداوم این مبارزات، شرکت فعال خانواده های کارگران در این اعتراضات، خبررسانی به مردم شهر و همراه کردن آنها با اعتراضات، همه و همه گامهای مهمی نه تنها در نقد کردن دستمزدهای معوقه بلکه برای پیش کشیدن دیگر خواستهای کارگران است.

در نساجی کاشان کارگران ٥٨ ماه دستمزد خود را طلب دارند . ماجرا چیست؟
بحث بر سر دستمزد ٣٢٢ کارگر شاغل این کارخانه و ٣٥٠٠ کارگریست که از سال ٨٣ بازنشسته و حق سنواتشان را طلب دارند. این خبر در سایت دولتی ایلنا تحت عنوان “عدم توان مالی مناست شرکت ” برای پرداخت دستمزد کارگران منتشر شده است. جالب است که کارفرما با وعده و وعید دادن به این ٣٢٢ کارگر شاغل در این کارخانه، هر ماه با پرداخت حدود صد هزار تا ٢٠٠ هزار علی الحساب به آنان برای خود وقت میخرد. چند سالی است که وضع از این قرار است و این کارگران هر از چند گاهی با تجمع و اعتراض حق و حقوقشان را طلب کرده اند و کارفرما دستمزد آنان را به گرو گرفته و همچنان از گرده شان کار میکشد. بهانه اش نیز وضع بد مالی شرکت است.

بنا بر گزارشات منتشر شده، شورای تامین استان اصفهان زیر فشار اعتراضات پی در پی این کارگران، در سال ٩٠تصویب کرده که درآمد حاصل از فروش املاک مازاد بر مصرف این کارخانه، برای بخشی از بدهی‌های آن استفاده شود. بنا بر همین مصوبه تامین اجتماعی نیز بابت طلب ٥٠ میلیاردی خود از کارخانه، دو قطعه از زمین های با ارزش کارخانه که ظاهرا در بهترین نقاط شهر کاشان قرار دارد و ارزش واقعی آنها رقمی بیش از ٢٠٠ میلیارد تومان است را، “توقیف” کرده است. بدین ترتیب لقمه چرب دیگری برای یک مشت دزد پیدا شده و دعوا بر سر اموال این شرکت بالاست و یکطرف ماجرا تامین اجتماعی است. در این میان کارگرانی که سالها کار کرده و حق و حقوقشان را میخواهند، بین مراجع مختلف پاسکاری میشوند، با این امید که اگر دعواها فیصله یابد، اگر زمین ها فروش رود، و صد تا اگر دیگر، طلبهایشان پرداخت میگردد.

بدین ترتیب یک مشت دزد و جنایتکار زندگی چند هزار کارگر و خانواده هایشان را به تلاشی کشانده اند و دستمزد آنان را به جیب زده و پاسخ کارگران را نمیدهند.

نباید گذاشت که اعتراض و خواست کارگران وجه المصالحه نزاعهای یک مشت دزد بر سر سهم خواهی شان از اموال کارخانه قرار گیرد. یک گام مهم برای کارگران نساجی کاشان کنار کشیدن خود از کل این کشاکش ها و طلب فوری دستمزدهای پرداخت نشده شان است. باندهای مختلف حکومتی و دارو دسته هایشان در کارخانه بر سر دزدی و اموال کارگران دعوا دارند، اما وقتی ببینند چند هزار کارگر با خانواده هایشان تجمع و اعتراض میکنند، وقتی ببینند که همچون شهر بافق یزد، مردم یک شهر همراه کارگران شده و شهری به حرکت در آمده است، حساب کار را میکنند و فورا عقب خواهند نشست. چون حفظ نظام برایشان در مرتبه اول اولویت قرار دارد. به کارگر ربطی ندارد که کارفرما و دولت از کدام منبع مالی طلب او را پرداخت میکنند. حواله دادن کارگر به فروش اموال کارخانه راهی برای سر دواندان آنان و وقت خریدن برای خود است. در نساجی کاشان چندین سال است که به این شکل کارگران را سر میدوانند. باید به این بازی خاتمه داد. حتی اگر قرار است دستمزد کارگران از محل فروش زمینهای کارخانه انجام گیرد، انجام آن تنها در صورتی متحقق خواهد شد، که اجتماعات چندین هزار کارگر در وسط این شهر برقرار باشد. در جریان این اجتماعات کارگران مجامع عمومی خود را بعنوان محلی برای تصمیم گیری متحدانه برپا کنند و با انتخاب نمایندگان منتخبشان پیگیر خواستهای خود شوند. و از اینطریق صف اعتراضشان را متحد نگاهداشته و پیگیر خواستهایشان باشند. بدین ترتیب است که کارگران با قدرت مبارزاتشان میتوانند این جانیان را وادار به پرداخت طلبهایشان بکنند.

دفاع کافی نیست. باید تعرض کرد!
چند هزار کارگر نساجی کاشان با خانواده هایشان نیروی بزرگی هستند که میتوانند با اعلام اینکه ما نه تنها دستمزدهای معوقه خود را طلب میکنیم بلکه خواهان افزایش فوری دستمزدها هستیم، صاحبان کار و مقامات دولتی را در چنان مخمصه ای قرار دهند که فورا آنان را به عقب برانند. مبارزات ٥ هزار کارگر معدن بافق یزد یک نمونه و یک الگو است. در آنجا ٥ هزار کارگر با مبارزات متحدانه خود شهری را به حرکت در آوردند و شرکت فعال خانواده ها تاثیر بسیاری در کشیده شدن دامنه اعتراض کارگران به مردم شهر داشت. این مبارزات در برابر کارگران نساجی کاشان و نورد لوله صفا و پروفیل ساوه و ده ها مرکز دیگر کارگری که با همین معضلات روبرویند، راه نشان داد. تنها با زور مبارازت سراسری و گسترده است که میتوان حق و حقوق خود را نقد کنیم. و نه تنها این بلکه با خواستهای اساسی خود جلو بیاییم و کل این بساط را جارو کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *