dolar

تضمین فقر در صعود و سقوط دلار نفتی

dolar
یاشار سهندی:
هنوز چند ماهی نگذشته که یکی از اقتصاددانان ساکن پاریس مژده داد که “بحران اقتصادی” رو به پایان است. به زبان نیاورد اما ته دلش قند آب میشد چون فکر میکرد که سرمایه داری از یک بحران دیگر جان بدر برده و البته به روی مبارک شان اصلا نمی آورد که بحرانهای اقتصادی را سرمایه داری با خانه خرابی بیشتر بر سر ٩٩ درصد جامعه رفع و رجوع میکند. اما بهرحال چند ماهی است که قیمت نفت رو به سراشیبی گذاشته و احتمال دارد به سطح ٧٠ دلار نیز سقوط کند. اکنون کارشناسان بورژوازی یکباره یادشان آمده که در یک گوشه از این جهان سرمایه داری که “قدرت نوظهور” و ابرقدرت دوم اقتصادی جهان” میخوانند، یعنی چین؛ دچار رکورد شده و برای همین سفارشات نفت خام کاهش پیدا کرده است.

سال ٢٠٠٩ که بحران سرمایه داری در غرب اوج گرفته بود، بسیاری از اقتصاددانان به شیوه که خود به خوبی بر آن مسلط هستند، تا جا داشت همه بحران سرمایه داری را سعی کردند به بی کفایتی مدیران بانکی و مالی امریکا نسبت دهند و بحران ذاتی سرمایه داری را بحران مالی میخواندند. با اوصاف بالا، نتیجتا اگر مدیران عاقلی بر سیستم بانکی امریکا حاکم بود، این بحران هم پیش نمی آمد! بسیار سعی کردند بحران سرمایه داری را بحران ملی اقتصاد امریکا جا بزنند، اما خیلی زود در آن سوی اقیانوس، در اروپا؛ نتایج بحران مالی بانکهای امریکا (!) چهره کریه خودش را نشان داد و به بیکاری و بی خانمانی گسترده مردم، بخصوص در کشوری مانند یونان انجامید. در شرق (چین)، سرمایه داران خوشحال بودند چون گویا ایشان تافته جدا بافته بودند و مصون از این بحران؛ اما بحرانی که نوید داده بودند به پایان خود رسیده، موجی دیگر از رکود اقتصاد سرمایه داری را به راه انداخته است که خود را در کاهش شدید قیمت نفت نشان میدهد. نفت از بشکه ١١٥ به زیر ٨٠ دلار رسیده و فعلا این روند ادامه دارد.

دلیل عمده کاهش شدید قیمت نفت را (بنا به گزارش رادیو فرانسه) ” برخی از کارشناسان افزایش تولید داخلی آمریکا، افت نیازکشورهای صنعتی و به ویژه افت تقاضا ازسوی چین” دانسته اند. و بنا به گزارش دویچه وله ” … رکود اقتصاد جهانی بر وضعیت چین، یکی از بزرگ‌ترین مشتریان نفت در آسیا نیز بی‌تاثیر نبوده و ولع این کشور برای مصرف نفت را کاهش داده است. به نظر کارشناسان اقتصادی شاخص روند رشد در چین کاهشی چمشگیر داشته که در دهه گذشته بی‌سابقه محسوب می‌شود.” و دویچه وله در جای دیگر بار دیگر تاکید میکند که رکود اقتصاد جهانی تاثیر عمده را در این جریان داشته :”… به‌رغم وعده‌های آمریکا و عربستان سعودی در مورد کاهش تولید نفت خام به نظر می‌رسد که رکود اقتصاد جهانی تاثیری عمده بر کاهش تقاضا در بازارهای جهانی داشته است.” رکودی که میگفتند رو به پایان است و “اقتصاد بازار بنیان” پیروز میدان است، نفس تازه کرد و به گل نشست. هر ماه رسانه های بورژوازی گزارش میدادند عنقریب است که رشد اقتصادی اوج دوباره گیرد و این صد البته هیچگاه به معنی این نبوده که توده مردم نیز رفاه را تجربه خواهند کرد. بهرحال “هر چیزی زمان میخواهد” بخصوص معیشت مردم زمان زیادی میخواهد تا به یک حداقلی برسد. رشد ثروت افسانه ای یک درصدیها اما همیشه تضمین شده است چه در بحران چه در رونق در اوج باشد. بالاخره دنیا حساب و کتابی دارد!

چاره کاهش شدید قیمت نفت را نیز در کشورهایی مانند ایران، دولتهای حاکم مانند همه بحرانهای دیگر( مانند همه دولتهای سرمایه داری) در حمله به سطح معیشت توده مردم جستجو میکنند. دولت اسلامی حاکم بر ایران در تبلیغات عمومی اش مانند همیشه دست “استکبار جهانی” را در کار می بینند. چنانکه ” مسعود میرکاظمی عضو کمیسیون انرژی درمجلس اسلامی می‌گوید: “کاهش قیمت نفت اقدامی سیاسی است و باید با حرکتی سیاسی با آن برخورد شود.” این عضو مجلس می‌افزاید: “عوامل اقتصادی نمی‌تواند به اندازه‌ای تاثیرگذارباشد که قیمت نفت به سرعت از١١٥ دلاربرای هربشکه به ٨٣ دلاربرای هربشکه سقوط کند” این اما برای عوام فریبی است. اما واقعیت این است که “افت تقاضا” بدین خاطر است که اقتصاد سرمایه داری به “بحران مازاد تولید” دچار شده است. برای جلوگیری از افت شدید سود سرمایه، اولین قدم این بستن در کارخانه ها و بیکار کردن میلیونی کارگران و تصویب قوانین و مقرارتی بر علیه سطح معیشت مردم میباشد.

اقتصاد بیمار جمهوری اسلامی با این بحران جدید دچار رعشه مرگ شده است. بیژن زنگنه وزیر نفت دولت روحانی میگوید:” ایران با برداشت از صندوق توسعه ملی برای پرداخت پول پیمانکارانی که در پروژه های بالادستی فعال هستند، تاثیر کاهش درآمد نفتی در این پروژه ها را جبران خواهد کرد. … ایران قصد دارد یک سیاست پولی انقباضی را برای سال آینده اتخاذ کند و در کنار افزایش درآمدهای مالیاتی برای جبران تاثیرهای کاهش قیمت نفت، پروژه ها را برپایه میزان بهره وری اجرا کند.”

واژه ها واقعا چقدر معصومند؛ “پروژه های بالا دستی” فعال اسم رمز هزینه خود حکومت است برای آماده نگه داشتن ارگانهای امنیتی و نظامی و همه غارتگران حکومتی است. چون مسلم است اگر قرار بود یک ریال بابت رفاه مردم هزینه شود آنرا در بوق وکرنا میکردند تا منت بزرگی سر مردم گذاشته باشند اما سیاست واقعی شان در رابطه با مردم “سیاست پولی انقباضی” است که این نیز اسم رمز حمله به زندگی درهم شکسته کنونی توده مردم است.
به گزارش رادیو فرانسه سید محمد علی خطیبی، نماینده سابق جمهوری اسلامی ایران در سازمان کشورهای صادرکننده نفت «اوُپک» معتقد است که شکل گیری ائتلاف جدید نفتی بین عربستان و آمریکا برای پائین نگاه داشتن قیمت نفت و ضربه زدن به اقتصاد کشورهایی مانند ایران و روسیه است! توطئه ای اگر درکار باشد توطئه ای است که از “اقتصاد بازار بنیان” نشات میگیرد که بر اساس رقابت شدید میان سرمایه داران شکل گرفته است. بی شک ائتلافهایی میان بخشهای مختلف سرمایه صورت میگیرد که بازار رقیب را به چنگ آورند. حتی تاریخ ثابت کرده است که ایشان دست به جنگهایی زده اند که تمام دنیا را به آتش کشیده است. اما بیش از آنکه این ائتلافها منشا ایدئولوژیک داشته باشد، منفعت اقتصادی در میان است. نکته اینجاست که هزینه همه این رقابتهای اقتصادی و ایدئولوژیک و سیاسی را توده مردم محکوم هستند بپردازند. چنانکه در مورد ایران سی وپنج سال است که داریم با پوست و گوشت واستخوان خویش آنرا تجربه میکنیم؛ و اکنون هم در این مرحله بی هیچ شک و شبه ای دولت تدبیر وامید همه توانش را بکار میبرد تا قفل های محکمتری به زندگی ما مردم بزند تا بتواند از سقوط قیمت نفت که توده مردم هیچ نقشی در آن نداشته اند، جان سالم بدر ببرند.

نفت مانند هر کالای دیگر در نظام سرمایه داری چه در تولید و چه فروش آن، تابع قوانین کلی نظام سرمایه داری است. “دلار نفتی” با دلار کالای دیگر یک ارزش را دارند با این تفاوت که این کالای خاص بخاطر موقعیت اش در تولید جهانی، میتواند به ابزار سیاسی هم تبدیل شود و بر رقبای منطقه ای یا جهانی فشار آورد. عربستان و امریکا برای اینکه بازار خود را از دست ندهند ظاهرا توان این را دارند که قیمت این کالای را کاهش دهند تا بتوانند “بازار را کنترل کنند.” دلارهای بد بوی نفتی اما برای سران غارتگر جمهوری اسلامی بسیار ضروری است و از اینکه توان رقابت مثلا با عربستان را در این زمینه ندارد، البته عصبانی است. بر فرض محال اگر توان رقابت را هم میداشت حاصلی برای توده مردم نداشت. چنانکه رژیم شاه از همین کالا، زمانی استفاده کرد تا قدرت خود را در منطقه ثابت کند و همان زمان دلار نفتی فراوانی به ایران سرازیر شد که نتیجه آن گسترش حلبی آبادها در حاشیه شهرهای بزرگ ایران بود! و اکنون هم که دلارهای نفتی به جیب بزرگان نظام سرازیر میشود و حاصل آن برای توده مردم فقر بسیار گسترده است. در هشت سال دولت احمدی نژاد به اعتراف کارشناسان اقتصادی خود حکومت، به اندازه طول زمان کشف نفت در ایران تا زمان حال جمهوری اسلامی، در آمد داشته است. اما گاهی خود کاربدستان اظهار تعجب میکنند که این پول کجاست!؟ و از سوی دیگر در همین مدت شاهد بودیم که به سرعت و به شدت توده وسیعی از مردم به فقر کشیده شدند. اکنون با سقوط قیمت نفت هیچ انتظاری از این حکومت نمی توان داشت که قدمی برای کاهش بار مشکلات مردم بردارد، کمااینکه وعده “انقباض پولی” را میدهند.

صعود و سقوط قیمت نفت تحت حاکمیت جمهوری اسلامی سرمایه جز فلاکت بیشتر مفهوم دیگری ندارد و همین “بحران نفتی” باردیگر تاکیدی بر این است که جز سقوط نظام سرمایه داری و صعود سوسیالیسم چاره دیگری برای ما مردم باقی نمی ماند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *