شهلا دانشفر:
پایان سال است و سالی که پشت سر گذاشتیم، سالی پر از اعتراض و مبارزه در محیط های کارگری بود. در این سال، اعتراضات کارگری به لحاظ گستردگی، به لحاظ اشکال مبارزه، به لحاظ خواستها و مطالبات، و به لحاظ سازمانیابی، گامهای مهمی به جلو برداشت. نگاهی از نزدیک به مبارزات کارگری در این سال، تصویر روشنتری از موقعیت امروز جنبش کارگری و پیشروی هایش بدست میدهد. پیشروی هایی که میتواند سکوی پرش ما برای گامهای بعدی به جلو باشد. موقعیتی که بیش از هر چیز وزن سنگین جنبش کارگری را در تحولات سیاسی امروز جامعه به نمایش میگذارد. من میکوشم بر روی جنبه های مهمی از این پیشروی ها فوکوس کنم.
سال ٩٢، سال اعتراضات گسترده کارگری
از مشخصات مهم اعتراضات کارگری در سال ٩٢، گستردگی این اعتراضات، اعتصابات طولانی مدت، و اشکال تعرضی مبارزات کارگری است. بخش اعظمی ار مبارزات کارگری در سال ٩٢ اساسا بخاطر دستمزدهای پرداخت نشده و در برابر بیکارسازیها بود. اما پافشاری کارگران در کشاندن اعتراضات به مقابل مراکز قدرت جمهوری اسلامی از جمله مقابل مجلس، دفتر رئیس جمهور، وزارت کار جمهوری اسلامی و فرمانداری ها و استانداری ها و ادارات کار در شهرهای مختلف، به این اعتراضات ابعاد تعرضی تر می بخشید. به طوریکه نمونه هایی از این مبارزات به کانون های داغ اعتراض در شهرهای مختلف تبدیل شده و در فضای اعتراض آن شهرها تاثیر مهمی داشت. بعنوان نمونه های برجسته ای این چنین مبارزاتی، میتوانم از سه ماه اعتراض پی درپی کارگران زاگرس قروه، اعتراضات پی در پی کارگران کیان تایر در تهران، اعتراضات کارگران پلی اکریل در اصفهان، اعتراضات کارگران چادرملو در اردکان و اعتراضات کارگران تراکتورسازی تبریز نام ببرم. نمونه جالبی از همین دست، تجمعات متوالی کارگران بازنشسته ذوب آهن اصفهان است که صحن دفتر بازنشستگی این شهر را به پاتوقی کارگری تبدیل کرده و چهره این شهر را عوض کرده بود. این درحالیست که این کارگران با بیانیه ای ٥ ماده ای با خواستهای مهمی چون افزایش دستمزدها، پرداخت بموقع دستمزدها، درمان و بهداشت رایگان برای همه، تحصیل رایگان در تمام سطوح تحصیلی، و تجمع منظم در دفتر بازنشستگی و برپایی مجمع عمومی خود بعنوان مکانی برای تشکل یابی و متحد شدن، به سهم خود جنش اعتراضی کارگری را گام مهمی به جلو بردند.
مبارزه بر سر خواست افزایش دستمزد، یک مبارزه سیاسی مهم
در کنار اعتراضاتی که اشاره کردم، در سال ٩٢ ما شاهد گسترش مبارزه بر سر خواست افزایش دستمزدها بودیم. دامنه اجتماعی این خواست آنهم در متن شرایطی که فقر و فلاکت بیسابقه ای بر گرده جامعه حاکم است، جایگاه سیاسی مهمی به مبارزات کارگران بر سر خواست افزایش دستمزد که بطور واقعی خواست بخش عظیمی از جامعه است، بخشید. به عبارتی روشنتر، گسترش مبارزات کارگران در این عرصه بستری شد که جنبش اعتراضی کارگران را بیش از بیش به جلوی صحنه سیاسی جامعه بکشاند. از جمله مبارزات کارگران در این عرصه، طومارهای اعتراضی کارگران بر سر خواست افزایش دستمزد ها ست که به ابتکار اتحادیه آزاد کارگران ایران در اول مه ٩١ به راه افتاد و در این سال به ٤٠ هزار امسال رسید. هماهنگ کنندگان این طومارها با تجمعات پی در پی صدای اعتراض این کارگران در سطح جامعه شدند. در این سال دامنه اعتراض بر سر خواست افزایش دستمزد به مجتمع پتروشیمی ماهشهر کشیده شد و حتی دو شرکت بسباران و خوارزمی در این مجتمع پرچم خواست حداقل دستمزد دو میلیون تومان را برافراشتند. با حمایت اتحادیه آزاد کارگران ایران از این خواست و فراخوانش به کل کارگران در سطح جامعه، این گفتمان ابعاد گسترده تری پیدا کرد. همچنین در کارخانجاتی چون پلی اکریل، ایران خودرو، پتروشیمی تبریز، پارس جنوبی، یک خواست اعتراضی خواست افزایش دستمزدها بود. بخش های دیگر جامعه از جمله کارگران بازنشسته و پرستاران نیز به شکلهای مختلف خواستار افزایش سطح دستمزدهایشان شدند و زمزمه های اعتراض در میان معلمان به سطح نازل دستمزدها، بلند بود. این جنب و جوش ها وجه بسیار مهمی از اتفاقات در جنبش کارگری در سالی که گذشت، بود.
در دل این مبارزات ما شاهد سازمانیابی کارگران و اتحاد آنها حول خواست سراسری ای چون افزایش دستمزدها و مهمتر از همه تعین یافتن این مبارزات با بلند شدن پرچم حداقل دستمزد دو میلیون تومان بودیم.
اموال سرقت شده تامین اجتماعی متعلق به کارگران است.
یکی از موضوعات جنجالی در سالی که گذشت، دزدی های میلیاردی در سازمان تامین اجتماعی رژیم اسلامی بود. این دزدی ها به یک موضوع مهم اعتراض کارگران در سال گذشته تبدیل شد. کارگران میگویند صاحبان اصلی دارایی های تامین اجتماعی و اموال سرقت شده آن ماهستیم و این پولها باید در اختیار رفاه و تامین نیازهای اولیه کارگران قرار گیرد. در همین رابطه تجمعاتی از سوی جمع هایی از کارگران در اعتراض به این دزدی ها و بی تامینی خود در مقابل تامین اجتماعی رژیم اسلامی برپا شده و طومارهای اعتراضی به جریان افتاد. از جمله ١٥٠٠ کارگر شاکی از نقاط مختلف کشور و از مراکزی چون ایران خودرو، شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، کیان تایر، کارخانجات صنایع فلزی، پتروشیمی های منطقه ماهشهر، نساجی کردستان، فولاد زاگرس، شاهو، پرریس و از میان کارگران بیمارستانی و ساختمانی وغیره در اعتراض به غارت و چپاول صندوق سازمان تامین اجتماعی طوماری دادند که در آن به عنوان بخشی از مالکان سازمان تامین اجتماعی، اعلام شکایت کردند. در این طومار کارگران خواستار محاکمه همه اشخاص حقیقی و حقوقی دست اندر کار این دزدی و چپاول شده اند. نکته قابل توجه اینکه این ١٥٠٠ کارگر هماهنگ کنندگان طومار ٤٠ هزار امضا بر سر خواست افزایش دستمزدها، پروین محمدی، جعفر عظیمی، شیث امانی، شاپور احسانی راد و شریف ساعد پناه را به عنوان نمایندگان خود برای پیگیری اعتراضاتشان اعلام داشتند. در ادامه همین حرکت است که هماهنگ کنندگان این حرکت اعتراضی، برای پیگیری شکایت خود از خلیل بهرامیان خواستار قبول وکالت این پرونده شدند. او نیز این پرونده را در همین اسفند ماه تحویل شعبه ١٥ بازپرسی کارکنان دولت داد. این حرکت اعتراضی ادامه دارد و در همین راستا ١٠٠٠ کارگر پارس جنوبی در حرکتی مشابه با دادن طومار خواستار برخورد با متخلفان تامین اجتماعی شده اند. بدین صورت است که کارزار کارگران بر سر اعتراض به دزدی های تامین اجتماعی رژیم اسلامی و بی تامینی خود از اولیه ترین حقوقشان در جریان است. ضمن اینکه کارگران همچنین خواستار درمان و بهداشت رایگان هستند و از جمله این خواست یکی از بندهای مهم بیانیه اعلام شده از سوی کارگران بازنشسته ذوب آهن است. اعتراض به دزدی های تامین اجتماعی، پیش کشیده شدن خواست سراسری ای چون بهداشت و درمان رایگان، یکی دیگر از عرصه های مهم اعتراض در سال گذشته است که زمینه جلب حمایت وسیع اجتماعی دارد.
اتکا به مجامع عمومی، یک نقطه قدرت مبارزات کارگری در سالی که گذشت
یک نقطه قدرت مبارزات کارگری در سالی که گذشت، اتکا به مجمع عمومی کارگری و تبدیل آن به محلی برای متحد ماندن و سازمانیابی اعتراضات کارگری بود. در اعتراضات این سال بیش از بیش میتوان جایگاه و نقش عملی مجامع عمومی کارگری را دید. یک نمونه جالب آن در مبارزات کارگران زاگرس قروه بود که در کوران اعتراضاتشان در پارک وسط شهر قروه جمع شدند، مجمع عمومی تشکیل دادند و همانجا برای ادامه اعتراضشان تصمیم گرفتند. اتکای این کارگران به مجمع عمومی خود فاکتور مهمی در سه ماه اعتراض متحد این کارگران در سال گذشته علیه بیکارسازیها و موفقیت آنان در بازگرداندن کارگران اخراجی بر سر کارشان بود. نمونه دیگر در کارخانه کیان تایر بود که بیش از هزار کارگر در این کارخانه در مجمع عمومی جمع شدند و بر سر چگونگی ادامه مبارزاتشان تصمیم گرفتند. در این حرکت اعتراضی کارگران که بازگشت شرفی مدیر عامل قبلی شرکت به کارخانه را مقدمه ای برای به تعطیلی کشاندن کارخانه و بیکارسازیها میدیدند، توانستند با مبارزات متحد خود جلوی بازگشت وی را بگیرند و خواستهای فوری خود را به کرسی بنشانند. این ها همه نمونه های درخشانی از تشکیل آگاهانه مجمع عمومی بعنوان محلی برای تصمیم گیری متحد کارگران بر سر مبارزاتشان است. این نمونه ها در عین حال جایگاه مجامع عمومی کارگری را در قدرتیابی مبارزات کارگری و متحد کردن صفوف اعتراض کارگران به روشنی نشان میدهد.
عرض اندام سیاسی رهبران و فعالین کارگری
یک نقطه قوت جنبش کارگری در سالهای اخیر ابراز وجود سیاسی فعالین و رهبران کارگری در سطح اجتماعی است و امروز ما با صفی از رهبران کارگری روبروییم که به مناسبت های مختلف رو به جامعه سخن میگویند و در میان کارگران چهره هایی محبوب و شناخته شده ای هستند. بعضا ما شاهد اینیم که برخی چهره های محبوب فعالین کارگری همچون رضا شهابی، بهنام ابراهیم زاده، شاهرخ زمانی، محمد جراحی، رسول بداغی و غیره و غیره که در زندانهای رژیم اسلامی بسر میبرند، اما همچنان به عنوان یک رهبر کارگری سخن میگویند و از درون زندانها، آزادیخواهی و برابری طلبی را نمایندگی میکنند. نمونه اش پیام تعدادی از همین فعالین از زندان در حمایت از اعلام خواست حداقل دستمزد دو میلیون تومان و در اعتراض به فقر و گرانی و یا بیانیه آنها با خواست آزادی فوری تمامی زندانیان سیاسی و علیه اعدام است. یک نمونه اخیر آن نیز بیانیه تعدادی از زندانیان سیاسی به مناسبت هشت مارس است که در آن صدای اعتراض خود را علیه اعدام و قوانین قضایی رژیم اسلامی بلند کرده اند.
یا می بینیم که چهره هایی چون هماهنگ کنندگان طومار ٤٠ هزار امضا بر سر خواست افزایش دستمزدها، از سوی ١٥٠٠ کارگر معترض بازنشسته علیه دزدی های درون تامین اجتماعی رژیم اسلامی به عنوان نماینده انتخاب میشوند و همین چهره ها هر کجا که تعرضی بر حقوق کارگران میشود، جلوی صحنه هستند و سخن میگویند. از همین روست که می بینیم که بطور مثال در مناسبتی چون هشت مارس، رژیم اسلامی از ترس برگزاری این روز در شهر سنندج فعالینی از اتحادیه آزاد کارگری ایران و کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری را احضار کرد و آنها را تهدید کرد که در هیچ مراسمی به این مناسبت شرکت نکنند. اما همین کارگران در برابر این تهدیدات ایستاده و گرامیداشت چنین روزی را حق خود دانستند.
تشکل های کارگری، سنگرهای مهمی برای مبارزه
در شرایطی که کارگران در ایران از حق تشکل محرومند، طی یک دهه اخیر شاهد سربرآوردن تشکلهایی از سوی خود کارگران هستیم. نمونه های بارزش اتحادیه آزاد کارگران ایران، سندیکای شرکت واحد، سندیکای نیشکر هفت تپه، کمیته پیگیری برای ایجاد تشکلهای کارگری، کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکلهای کارگری است. در راس این تشکلها صفی از رهبران کارگری جلو آمده و به رهبران محبوب و شناخته شده ای تبدیل شده اند. نقش این تشکلها را در دامن زدن به مبارزات کارگری حول خواستهای سراسری شاهد بوده ایم. یک نمونه بارزش که جلوتر نیز اشاره کردم، ابتکار اتحادیه آزاد کارگران ایران در سازماندهی مبارزه حول خواست افزایش دستمزد ها و طومار ٤٠ هزار امضا بر سر این خواست در سطح هشت استان است. در ادامه چنین سطحی از سازماندهی مبارزات کارگری بر سر خواست افزایش دستمزدهاست که امروز ما شاهد فراخوان این تشکل به کارگران به اعتراضی سراسری در برابر تصمیم بیشرمانه رژیم اسلامی مبنی بر تعیین حداقل دستمزدها ٦٠٨ هزار تومان هستیم. در عین حال این تشکلها خود نقش مهمی در دامن زدن به جنبش مجامع عمومی به عنوان مکانی برای سازمانیابی کارگران در محیط کار داشته اند. به عبارت روشنتر وجود این تشکلها سرپناهی برای متشکل تر عمل کردن کارگران است و از دستاوردهای مهم جنبش کارگری است.
مجموعه نکاتی که بر شمردم، تصویر روشنی از موقعیت کنونی ما و نقطه قدرتهای امروز جنبش کارگری بدست میدهد. در عین حال همه اینها نشانگر وجود بستر مناسب تری برای رفتن به سوی اعتراضات سراسری کارگری و جلوی صحنه سیاسی آمدن بیشتر جنبش کارگری بوجود آورده است. به رسمیت شناختن این نقطه قدرت ها، گامهای عملی و روشنتری برای پیشروی بیشتر در مبارزاتمان در مقابل ما قرار میدهد. باید به این نقطه قدرت ها اتکا کرد و آنها را به سکوی پرشی برای قدم برداشتن به جلو تبدیل کرد.