جدید ترین
Nasser-Asghari

ناصر اصغری

nasser_asgary@yahoo.com

جنبش كارگری در سالی كه گذشت

Nasser-AsghariNesan Nodiniam
میزگرد كانال جدید با نسان نودینیان و ناصر اصغری:
مقدمه، محمد كاظمی: سال ١٣٩٢ در حالی به پایان می رسد كه سرمایه داران و در رأس آنها دولت جمهوری اسلامی، مشقات هر چه بیشتری را به طبقه كارگر ایران تحمیل كرد. اخراج، بیكارسازی، زندان و شكنجه كردن رهبران كارگران، عدم رعایت مسائل ایمنی در محیط كار، نمونه هایی از این رفتار و عمل غیرانسانی جمهوری اسلامی ایران بود. اما طبقه كارگر ایران و جنبش كارگری نیز یك لحظه از پا ننشست. اعتصابات، تجمعات، راهپیمائی، طومار امضا و غیره برای افزایش دستمزد، نامه رهبران كارگری در زندان در حمایت از جنبش كارگری و سایر جنبش های اعتراضی در اقصا نقاط ایران، ادامه داشت. ما در این برنامه گفتگو می كنیم با دو نفر از دست اندركاران جنبش كارگری در ایران در مورد این رویاروئی جنبش كارگری با طبقه سرمایه دار و دولت جمهوری اسلامی. مهمانان برنامه ما، ناصر اصغری و نسان نودینیان هستند كه هر دوشان از همكاران نشریه هفتگی “كارگر كمونیست” هستند.

محمد كاظمی: شما بعنوان همكار نشریه “كارگر كمونیست” خوانندگان نشریه را مرتب از اخبار كارگری مطلع می كردید. دوست دارم مقداری راجع به عرصه های مختلفی كه دولت جمهوری اسلامی و طبقه سرمایه دار به زندگی و معاش كارگران حمله كرد، اینها را نام ببرید و بطور مختصری در این مورد با ما صحبت كنید.

نسان نودینیان: حمله دولت و بورژوازی به کارگران و مزدبگیران جامعه در دو سال گذشته بسیار وسیع بوده و دامنه بسیار گسترده ای داشته. در عرصه اخراج و بیکارسازی و امنیتی کردن محیط کار و دستگیری فعالین کارگری، مساله بازنشستها و حقوق های معوقه و پرداخت نشده عرصه های مختلفی از رودر رویی و اعتراض کارگری با دولت و کارفرماها بوده اند. در نشریه “کارگر کمونیست” در دو سال گذشته این عرصه های اصلی کشمکش و جدال کارگران و دولت و سرمایه داران را منعکس کرده ایم. اخراج و بیکارسازی در راس مسائل و اخبار کارگری بوده. تا دو ماه گذشته دولت و کارفرماها دلیل اخراج و بیکارسازی را محاصره اقتصادی و کمبود مواد برای تولید را پیش می کشیدید. ارقام و ابعاد بیکارسازی بسیار وسیع و در موارد زیادی دامنه اخراج از کارخانه به بیش از پانصد نفر هم رسیده است. و مساله محوری دیگر هم حقوق های پرداخت نشده هستند. در مراکز کارگری و کارخانه ها “قاعده” آشنا عدم پرداخت حقوق و مزایا تا نه ماه و یکسال و بیشتر بوده. دامنه پرداخت نکردن حقوقها از ٣ ماه تا ٦ ماه بسیار وسیع و در اکثریت قریب به اتفاق کارخانه و مراکز کار وجود دارد. این عرصه دائمی اعتراض کارگران با دولت و کارفرماها است. و در مواردی هم کارگران با مشاهده اقدام به بیکارسازی، و به منظور جلوگیری از بیکار شدن، اقدامات اعتراضی را اتخاذ کرده و برای مدتی از بیکار شدن جلوگیری کرده و یا تلاش خود را در شکل تحصن و تظاهرات به منظور اشتعال و کار در دیگر مراکز و کارخانه ها پیش برده اند. کارکران فولاد زاگرس در قروه نمونه تیپیک از این اعتراضات هستند. و در ادامه میتوانیم به حقوق بازنشسته‌ها و عدم افرایش ٢٥ درصد مصوبه دولت اشاره کنم. ما در اصفهان و تهران شاهد اعتراضات گسترده بازنشسته‌ها بودیم.
به نظر من جنبش کارگری در دو سال گذشته برای ادامه زندگی، اعتراضات گسترده ای را انجام داده است. و مساله امنیتی کردن مراکز کار، دستگیری و به زندان انداختن، رودررویی کارگران با دولت و ارگانهای امنیتی و پلیس جمهوری اسلامی است. فعالین کارگری را دستگیر کرده اند. از آنها میخواهند از عضویت در تشکل های موجود بویژه از عضویت در “اتحادیه آزاد کارگران ایران” و “کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکلهای کارگری” و “سندیکای کارگران هفت تپه” استعفا دهند. امنیتی کردن محیط کار اهرم فشار جدی بوده. اما نکته قابل توجه این است؛ کارگران تسلیم نشده اند و در زندان رسالت کار و فعالیتشان در ارتباط با جنبش کارگری و دخالتگری را ادامه داده اند.

محمد كاظمی: در مقدمه به این مسئله اشاره كردم كه جنبش كارگری در طی یكسال گذشته ساكت ننشست. دوست داشتم مقداری راجع به عرصه های مختلفی كه طبقه كارگر ایران با سرمایه داران و با جمهوری اسلامی رودروئی كرد و به مصاف طلبید، راجع به اینها صحبت كنید.

ناصر اصغری: جنبش كارگری، همچنانكه نسان نودینیان هم گفت، به معنای واقعی كلمه با مسئله نان در آوردن و امر امرار معاش برای زنده ماندن صرف روبرو بود. و در عین حال همینجوری جمهوری اسلامی با خیال راحت نتوانست شب سرش را بر بالین بگذارد. شما اگر صفحات نشریه “كارگر كمونیست” را كه با همت نسان نودینیان تمام اعتراضات كارگری را كه توانسته بودند از سد سانسور جمهوری اسلامی به بیرون درز كنند، می بینید كه هر هفته با اعتراض كارگری روبرو بوده ایم. در صنایع فلزی اعتراضات شدیدی شد بخاطر افزایش دستمزد، به بیكارسازی ها و عدم پرداخت دستمزدها. در پتروشیمی های ماهشهر كه تعداد چندین هزار كارگر دست به اعتصاب زدند. كارگران زاگرس اعتراضات مهمی كردند. در معادن ایران اعتراضات متعددی شد. اعتراض مهمی كه صدا داد و خبرساز شد، امضا ٤٠ هزار كارگر بود كه توسط فعالین جنبش كارگری و مشخصا اعضای “اتحادیه آزاد كارگران ایران” سازمان داده شد. اینها عرصه هایی بودند كه جنبش كارگری و فعالین جنبش كارگری یك لحظه نگذاشت جمهوری اسلامی زور بگوید، دستمزد كارگر را نپردازد، و با تمام سركوبی هم كه كرد، فعالین كارگری را مرتب زندان می برد؛ طوری كه زندان و اداره اطلاعات و خانه، برای فعالین كارگری مسیر هر روزه بود، و غیره، جنبش كارگری ساكت ننشست. به سنندج نگاه كنید برای اعتراض به زورگوئی جمهوری اسلامی به فعالین كارگری. همین امروز شما به پتروشیمی نگاه كنید، سه تن از فعالین كارگری را دستگیر كرده اند. فعالین كارگری در معادن چادرملو را دستگیر كرده اند. فعالین كارگری در پلی اكریل اصفهان را دستگیر كرده اند. با همه این فشارها جنبش كارگری ساكت ننشست.
به همه این عرصه ها نگاه كنید، نسان نودینیان هم اشاره كرد، یك عرصه مهمی كه شاهد هر روزه اعتراضات جنبش كارگری بوده ایم، عرصه ای بود كه كارگران حقوق معوقه خود را می خواستند دریافت كنند.
وضعیت جامعه طوری بوده كه خود تلویزیون جمهوری اسلامی یك میزگردی گذاشته بود حكایت از این داشت كه جامعه در یك حالت انفجاری است. ٩١ درصد مردم گرچه با آن سئوال گمراه كننده كه از طرف دولت هدایت شده بود كه مردم نظر منفی بدهند، اما ٩١ درصد از مردم آمدند و نظر مثبت دادند و گفتند كه ما به تورم كاری نداریم و می خواهیم دستمزد كارگران به سطح تورم رسمی افزایش بیابد و طوری باشد كه زندگی یك خانواده كارگری بچرخد.
با اینكه می توانیم اعتراضات كارگری را در چند كارخانه و عرصه های دیگری مثلا در بین معلمان و پرستاران و كارگران و غیره را اسم ببریم، ولی به نظر من فضای اعتراضی بخصوص در مراكز كارگری حالت انفجاری داشته. جمهوری اسلامی یك لحظه نتوانسته حراست و سگهای زنجیری دیگر خودش را در شوراهای اسلامی كار و انجمن های اسلامی بیرون ببرد و نفس راحتی بكشد. ایران خودرو عرصه اعتراضات وسیعی بود. با اینكه ایران خودرو را قطعه قطعه كرده اند كه كارگران نتوانند مثل گذشته با هم در تماس و ارتباط باشند، ولی اعتراضات وسیعی را در آنجا شاهد بودیم.
می خواهم بگویم كه هر عرصه ای را نگاه كنید شاهد اعتراضات وسیعی هستیم. مثلا عرصه ای كه كمتر درباره اش صحبت كرده ایم، عرصه ای بود كه كارگران در آن محیطهای كار قرارداد سفید امضا داشته اند. مرتب اعتراض داشته و گفته اند كه ما با چندین سال سابقه كار اینكه هر چند ماهی بیاییم قرارداد تازه و سفید ببندیم، اعتراض داشته اند. یك چیز دیگری كه در ایران باز به آن اعتراض بوده، مسئله بیكاری بوده. جمهوری اسلامی در این كشور بیكاری را طوری تعریف كرده كه هر كسی كه در آن كشور ١ ساعت در هفته كار كرده باشد، شاغل بحساب می آید! با اینكه كسانی كه بیش از ٥٠ ساعت هم كار كنند نمی توانند زندگی شان را بچراخنند، قرار است طرف با یك ساعت كار زندگی اش بچرخد! اعتراضات وسیعی بوده به این وضعیت. وضعیت طوری بوده كه در رسانه ها و مجلس جمهوری اسلامی هم بازتاب پیدا كرده. اینطوری نیست كه خود آخوندها در مجلس بلند شوند و اعتراض بكنند، بلكه این فشار پایین بوده كه در بالا انعكاس پیدا كرده.

محمد كاظمی: شما به مسئله افزایش دستمزد اشاره كردید. امیدوارم كه فرصت باشد به این مسئله هم بیشتر بپردازیم. منتها اینجا می خواهم این را بپرسم كه فكر می كنید كه نقاط برجسته و شاید بهتر باشد بگویم نقاط گرهی در كجای مراكز كارگری بود؟ قلب طبقه كارگری كجا می طپید؟

ناصر اصغری: یك جائی كه جنبش كارگری در یكی دو سال گذشته خودنمائی كرد، پتروشیمی های ماهشهر بود. چندین هزار نفر اعتراض متحدانه ای كردند و اعتراضات وسیع و گسترده ای كردند. خواستشان هم مشخصا افزایش دستمزد بود. و چندی پیش هم اعتراض كردند و مشخصا گفتند كه ما ٢ میلیون تومان دستمزد می خواهیم و گفتند كه حتی با ٢ میلیون هم نمی شود مرفه زندگی كرد، ولی حداقل از گرسنگی نمی میریم.
یك نكته دیگر خیلی مشخص و خیلی برجسته بود، به نظر من اعتراضات بازنشستگان وسیع بود. شما اگر به مطالباتشان توجه كنید، مطالبات رادیكالی را مطرح كردند. گفتند كه كمتر از این مطالباتی كه مطرح كرده‌ایم، نمی‌شود زندگی كرد. عرصه جمع‌آوری طومار ٤٠ هزار كارگر و بخصوص از كارگران منفرد و مراكز و كارگاههای كوچك كارگری یك عرصه بسیار مهم دیگر در یكسال گذشته بود. تعدادی از فعالین كارگری مثل پروین محمدی، جعفر عظیم زاده، شاپور احسانی راد، شیث امانی، صدیق كریمی و دیگر دوستان نماینده این ٤٠ هزار كارگر بودند كه با دولت و مقامات دولتی سر دستمزدها مذاكره کردند و تأكید كرده‌اند كه اینها نمایندگان واقعی كارگران هستند. اینها نقاط برجسته جنبش كارگری در یك سال گذشته بودند. همین چند روز پیش هم باز همین نمایندگان كارگران بعنوان نمایندگان بخش وسیعی از كارگران بازنشسته مسائل و مطالبات كارگران را مطرح كردند.
همین نمایندگان كارگران وقتی كه رفتند جلوی در مجلس اسلامی بعنوان نماینده ٤٠ هزار كارگری كه طومار نوشتند، اعتراض كردند، وزیر كار جمهوری اسلامی آمد و اینها را برد داخل و قول و قرارهایی بهشان داد. این نمایندگان كارگران گفتند كه ما می خواهیم علنا مذاكره كنیم و مردم باید بدانند كه ما درباره چه چیزهایی مذاكره می كنیم.
شما اگر با فشار سركوبی كه در ایران است و آن را مقایسه كنید با جاهای دیگر، می بینید كه اعتراض در جنبش كارگری ایران هر روزه بوده. اگر من چند جا را اسم ببرم، بی انصافی است به بقیه جاها. واقعا باید رفت صفحات نشریه “كارگر كمونیست” را ورق زد و به وسعت اعتراضات كارگری پی برد و دید كارگران با چه وضعیتی روبرو بودند.

محمد كاظمی: می خواهم به یك نكته اشاره كنم كه شیپور كمپین افزایش دستمزد برای ٢ میلیون تومان را كارگران پتروشیمی به صدا در آوردند.
نسان نودینیان، فكر می كنید در جنبش كارگری كه در سالی كه گذشت، سال ٩٢، ناصر اصغری تا حدود زیادی پوشاندند عرصه هایی كه كارگران با جمهوری اسلامی پنجه نرم كرده و آن را به مصاف طلبیدند، تجربیات كه در این سال قابل توجه است برای سال ٩٣ برای فعالین جنبش كارگری و كمونیستها، فكر می كنید كدامها هستند؟

نسان نودینیان: تجارب و آزمون های اعتراض و چلنچ کارگران با دولت و کارفرماها بسیار زیادند. در ابعاد وسیعی و روزانه وجود داشته، است. به نظر من تلاشی است که سرمایه دارها و دولت اتجام میدهند که تصویر فقر و فلاکت و بیکاری را برجسته میکنند. در روزنامه ها و در مجلس شورای اسلامیشان وضعیت فلاکتبار کارگران و کارکنان را جار میزنند. چند روز قبل قالیباف شهردار تهران در برج میلاد زندگی “با نیازها” (مردم در سطح میلیونی گرفتار فقر) با “بی نیازها” (اقلیت مفت خور بورژواها) را مقایسه کرده بود. و آمار ٣٧ درصد تورم را به این معنی که یک سوم از شهروندان جامعه با وجود خط فقر بیش از دو میلیون تومان. به نسبت سه شب، یک شب را در گرسنگی سر بر بالین خواب گذاشته اند. این تصویری است که دستگاه حاکم با رسانه های مزدور میدهد. به این دلیل که بگویند “مشیت الهی” است. اینها میخواهند به جامعه استیصال را تحمیل کنند. این وضعیت و تحمیل فقر و استیصال اما توسط کارگران با اعتراضات مداوم جواب داده شده است. مطالبات رادیکال و اعتراض مداوم و پیگیرانه خصلت نمای این دوره از ابراز وجود جنبش کارگری است. و دفاع از کارگران دستگیر شده نیز از تجارب ایندوره است. از نتایج این تجارب میتوان به طومار ٤٠ هزار امضا و تجمع ٤ اسفند (تجمع هماهنگ کنندگان طومار اعتراضی کارگران که با همراهی کارگران چندین کارخانه تهران در روز ٤ اسفند ماه در محل وزارت کار انجام گرفت) اشاره کرد. کارگران خواهان افزایش چندین برابر حداقل دستمزدها شدند و نتایج میزگردی که از شبکه سه پخش شد و ناصر اصغری هم به آن اشاره کردند مبنی بر اینکه “در صورت افرایش دستمزدها تورم بالا خواهد رفت” علیرغم ایجاد این سناریو و ترساندن مردم به شکل مزورانه ای در ارتباط با رابطه گرانی ـ تورم و افزایش دستمزدها بیشتر از ٩٠ درصد از مردم از مطالبات کارگران حمایت کردند و به افزایش یک و نیم میلیون تومان حداقل دستمزدها رای دادند. اینها و ده‌ها مورد دیگر حمایتهای ملموس مردم از جنبش کارگری و مطالبات این جنبش است.

محمد كاظمی: من هم در تأیید صحبتهای شما می خواهم بگویم كه آن میزگردی كه جمهوری اسلامی گذاشت، یك مسئله بسیار مهمی بود. در واقع به یك معنا نشان می داد كه در مقابل همین كمپین برای افزایش دستمزد به ٢ میلیون تومان، كه بسیار قوی دارد پیش میرود، و امیدوارم كه این كمپین به یك نقطه عطف تبدیل بشود، آن میزگرد كذائی را سر هم كردند.
در اینجا به این نكته می خواهم بپردازم كه همچنانكه خودتان هم می دانید، در میان فعالین جنبش كارگری بر سر اینكه طبقه كارگر كجا ایستاده و موقعیتش چه هست، اختلاف نظر وجود دارد. می خواهم سر دو نكته یك مقداری صحبت كنیم. یكی اینكه تعدادی در جنبش كارگری می گویند كه طبقه كارگر در حالت تدافعی است و بعضی می گویند در حالت تعرضی است. و یك اختلاف دیگری كه هست، رابطه بین تشكلات كارگری و مبارزه برای احقاق حقوق در عرصه‌های مختلف چه باید باشد؟ كدام یك بر دیگری تقدم دارد؟ شاید چنین به نظر بیاید كه اینها در سطح تئوریك و نظری باشد. ولی خودتان هم می دانید كه اختلافات تئوریك چطوری در عرصه عمل یكسری موانعی بوجود آورده، بخصوص سر مسئله افزایش دستمزد كه ٢ میلیون تومان باشد. دوست داشتم كه سر این مسئله بحث كنید و آیا فكر می كنید كه این اختلافات واقعی است؟

نسان نودینیان: نسان نودینیان: نقطه عزیمت فعالین کارگری و کسانیکه میخواهند کاری در درون جنبش کارگری انجام دهند این نیست که آیا جنبش کارگری در حال تعرضی یا دفاعی است! وارد شدن به این نوع ارزیابی ها درد و مشکلی از كارگران و جنبش کارگری حل نمی کند. به این دلیل جنبش کارگری در ایران با یک رژیم متعارف سرمایه داری که اصول و قوانین سندیکایی، اتحادیه و تشکل کارگری را برسمیت بشناسد، طرف نیست. یک نظام حاکم و سیاه و سرکوبگر که اگر کارگری از یک قطعنامه اول ماه مه از قطعنامه حقوق کودک دفاع کرده بعنوان مثال بهنام ابراهیم زاده، او را دستگیر و به زندان انداخته است. در نتیجه عامل سرکوب و امنیتی کردن فعالیت کارگران فاکتور مهمی است و وقتی این فاکتور وجود دارد ما نمیتواینم بگوییم که جنبش کارگری در حالت تعرضی یا تدافعی است. به نظر من صورت مساله به این شکل است؛ ما اگر بشکل ابژکتیو اعتراضات کارگری را در ابعاد سراسری بررسی کنیم، مطالبات و خواستهای کارگران را، موقعیتی که برای ایجاد و برپایی اعتراض کارگری تدارک می بینند و با توجه به این فاکتورها، در یک کشور استبداد زده دیکتاتوری با این همه جنایت در حالیکه نوک تیز حمله اش به کارگر معترض است را در نظر گرفت و ارزیابی واقع بینانه ای کرد. با وجود تمام این فشارها و امنیتی کردنها، کارگران ساکت ننشسته اند و برای حقوقهای معوقه، علیه اخراج و بیکارسازی و مورد اعتراضات کارگران بازنشسته، به اعتراض و مبارزه دست زده اند. در نتیجه من فکر میکنم جنبش کارگری را باید در شکل ابژکتیوش و اینکه امروز در کدام موقعیت قرار گرفته، شیوه مبارزه اش و مطالباتش و برای تحقق مطالباتش چند گام جلو رفته و در کدام اعتراض عقب نشینی یا سکوت کرده و دلایل آنرا دید. با در نظر گرفتن این روش ما میتوانیم ارزیابی از چنبش کارگری را بدست دهیم. خلاصه اینکه به نظر من هر تعریفی در قالب تعرضی و یا دفاعی بودن جنبش کارگری مشکلی را حل نمیکند.
ارزیابی وقتی واقعی و درست است که ما نقاط ضعف و قدرت و امکانات پیشروی جنبش کارگری را بدرست بشناسیم. به نظر من جنبش کارگری ایران دارای پتانسیل بسیار بالایی برای اعتراض و مبارزه و برای تحقق مطالبات رادیکال خودش است. و باید اول فاکتور پلیسی امنیتی و دوم فقر و فلاکتی که نظام جمهوری اسلامی به جامعه میلیونی کارگران، معلم و پرستار و دیگر اقشار زحمتكش جامعه تحمیل کرده را در نظر گرفت و این واقعیتها را برسمیت بشناسیم. مساله معیشت در حاشیه نیست در محور موقعیت و اعتراض و بقا خانواده های میلیونی کارگران قرار گرفته است و این نیز عاملی است در ایجاد موقعیت دفاعی. اما با وجود این فاکتور، کارگران وقتی با مساله اخراج، بیکارسازی و حقوقهای پرداخت نشده رو در رو هستند و در حال اعتراض هستند در موقعیت تعرضی قرار دارند. به نظر من این تصویر واقعی از موقعیت کارگران است.
تشکل کارگری و پتانسیل موجود در درون جنبش کارگری برای اعتراض دو مساله جدا از هم هستند. ترند آن طیف از احزاب و آحاد در درون جنبش کارگری که بر “استقلال طبقاتی” کارگران تاکید دارند، جنبش کارگری را در حال انتظار قرار میدهند، به این معنی تا ایجاد موقعیتی که کارگران در صفوف “مستقل” خودشان حزبشان را ایجاد کنند. و در نهایت می گویند كه از مجمع عمومی دفاع میکنند (که البته من هم با مجمع عمومی کاملا موافقم). منتها این طیف اعتراض مداوم و فعالیتهای تشکلهای موجود از جمله “اتحایه آزاد کارگران ایران” و “کمیته هماهنگی برای كمك به ایجاد تشکلهای کارگری در ایران” و دیگر تشکلها را برسمیت نمی‌شناسند. به نظر من این نوع نگرش اشتباه است. به هر درجه طبقه کارگر و فعالین کارگری بتوانند کارگران را متشکل کنند، و پرچم اعتراض و مطالبات کارگران را بلند کنند، نفس این کار یک قدم پیشروی است. جواب مشخصتر به سوال شما در گرو این است ما بتوانیم در مورد نقش تشکلهای موجود صحبت کنیم. و در شرایط کنونی کدام تشکلها پیشگام و مبتکر مطالبات کارگری هستند و در عین حال نقش احزاب و سیاست و شعار و مجمع عمومی و شوراهای کارگری كدام است. این مسائل اجزا بهم وصل شده ای هستند که ارزیابی و تصویر درستی از رابطه کارگران با جامعه و مبارزه، با تشکل پذیری طبقه کارگر را بدست میدهند. در نتیجه به نظر من ما باید در فرصتی مناسب این اجزا بهم وصل شده را تعریف کنیم. خصوصیات و پتانسیلی که طبقه کارگر دارد و به نمایش میگذارد را بررسی کنیم. کدام تشکل: مجمع عمومی، سندیکا، اتحادیه و جایگاه حزب سیاسی. جواب به این سوالها مهمند! به نظر من جنبش کارگری در دوره ای قدم میگذارد که مساله حزب سیاسی برایش حیاتی شده است. این تصور که کارگران اعتراض میکنند برای تحقق مطالباتشان تلاش میکنند و به حزب سیاسی فکر نمیکنند! اشتباه است. نقش و جایگاه حزب سیاسی اهمیت دارد. در رادیکالیزه کردن، جلب حمایت بین المللی، جلب حمایت توده ای و در بکار بردن ماشین تبلیغات کارگری و در سطح ماکرو حمایت از جنبش کارگری. در یک کلام این فاکتورها و حزب سیاسی و تشکل و رابطه اینها با هم بسیار مهمند و امیدوارم در فرصت مناسبی بیشتر صحبت کنیم.

محمد كاظمی: ناصر اصغری شما اگر در این مورد نكته تكمیلی دارید بفرمائید:

ناصر اصغری: دو تا سئوال مشخص كه هر دوشان خیلی مهمند، اینجا مطرح شد. اگر اجازه بدهید من هم چند نكته ای بگویم. اینكه مسئله تدافعی و تعرضی بودن، و چه چیزی تدافعی است و چه چیزی نیست و اینكه تعدادی اینجور بحثهایی را مطرح می كنند، به نظر من در یك سطح عمومی مسئله تدافعی و تعرضی بودن جنبش كارگری یك مسئله نسبی است. شما اگر فرضا با جنبش كارگری در فرانسه روبرو بودید و كارگران اعتراض می كردند كه تشكلات موجود را از ما نگیرید و یا اینكه ساعات كار را از ٣٥ ساعت كار به ٤٠ ساعت افزایش ندهید، این را می شود تدافعی نام نهاد. اما در جائی مثل ایران كه كارگر اعتصابی را شلاق می زنند، كارگر در عین حال و با این وضعیت اختناق و سركوب بلند می شود و می گوید كه من دستمزدهایم را همین الان می خواهم، نماینده زندانی كارگران را آزاد كنید، دیگر نمی شود گفت كه این اعتراض تدافعی است. خانواده های فعالین كارگری جمع می شوند جلوی در زندان و می پرسند كه چرا كسی كه به این وضعیت اعتراض كرده است را زندان می كنید! این را دیگر نمی شود گفت تدافعی. همین اعتراضات كارگری كه برای عدم پرداخت دستمزدها اگر به هم وصل بشوند، از سنندج تا تهران تا زاهدان و اهواز و غیره، جمهوری اسلامی خواهد افتاد. كسی كه می آید و می گوید “چون فعلا تدافعی است و كاری نكنید”، دارد سیاست دیگری را پیش می برد. می گوید كارگر فلان كار نكند چون جمهوری اسلامی می زند. و كسی كه می آید می گوید هیچ كاری نكنید تا تشكل ایجاد بشود، به نظر من فرضش بر این است كه كارگر در هیچ سطحی متشكل نیست. این همه اعتراضات را چطوری می شود توضیح داد؟ درست است كه تشكلات كارگری را ما بخاطر اختناق و موقعیتی كه جنبش كارگری با آن روبرو هستند را نمی بینیم. اما به نظر من جنبش كارگری در ایران در سطح وسیعی در مجامع عمومی متشكل است و مسائلش را مطرح می كند و اعتراض راه می اندازد. فعالین كارگری كه در ایران از معتمدین كارگری هستند، حكم تشكل كارگری را بازی می كنند. جمهوری اسلامی این همه فشار می آورد و این همه حساسیت نشان می دهد به فعالین كارگری، از سر این نیست كه جمهوری اسلامی فرضا به یك شخص گیر داده است. بخاطر این است كه آن فعال كارگری در این وضعیت و موقعیت، نماد تشكل كارگری است و همه فعالین كارگری و كل كارگران را به هم متصل می كند.
شما یك “اتحادیه آزاد كارگران ایران”، یك “كمیته هماهنگی برای كمك به ایجاد تشكل كارگری”، یك “كانون دفاع از حقوق كارگران ایران” دارید، می بینید كه جنبش كارگری اینها را رو سرشان می گذارد. بخاطر اینكه اینها كل جنبش كارگری را به هم وصل می كنند. در بین هزاران فعال كارگری در ایران شما اسم تعداد معدودی را بیشتر نمی شنوید. این تعداد یك سرش در پتروشیمی ماهشهر است، یك سرش در ایران خودرو است، یك سرش در كرمان و اردبیل و ارومیه و سنندج است. اینجوری نمی شود توضیح داد كه چون شما نمی بینید، پس وجود ندارند! در چند سال گذشته، تعدادی از فعالین كارگری عمدا از این فضا دوری گزیده اند. عمدا این كار را كرده اند كه سر و كله زدن با یكسری به اصطلاح فعال جنبش كارگری كه دائم بهانه می گیرند كه تشكل نیست و باید اول تشكل درست كنید، در حالیكه همین “فعال كارگری” نمی تواند توضیح بدهد این همه اعتراضات كارگری چگونه راه می افتند. خودجوش و خودبخود كه نبوده‌اند! خود جمهوری اسلامی ادعا و احساس نمی كند خودجوش بوده اند. در یك جائی مثل پتروشیمی و یا جائی مثل چادرملو و یا زاگروس كه هزاران كارگر دست به اعتراض می زنند، مگر می شود خودجوش باشد؟! ما نمی بینیم فعل و انفعالات درون آن محیطها را. دلیلش اینست كه خفقان اجازه نمی دهد. یا اینكه فعالین كارگری هنوز با ما در تماس نبوده اند.
بهرحال برای این بحثها باید فرصتهای بیشتری باشد كه روی آنها حرف زد.

محمد كاظمی: شما از رهبران كارگری صحبت كردید و می دانیم كه تعداد قابل توجهی از فعالین و رهبران جنبش كارگری مثل شاهرخ زمانی، بهنام ابراهیم زاده، رسول بداقی، رضا شهابی كه یك جایزه هم در خارج كشور به وی داده اند، و واقعا مقاومت جانانه ای كه اینها در زندان می كنند. شما فكر می كنید این كارهایی كه اینها در زندان می كنند، چقدر در پیشبرد جنبش طبقه كارگر و كل جنبشهای اعتراضی، چون اینها فقط به اصطلاح مسئله شان جنبش كارگری نیست و خود را به آن خلاصه نكرده اند، مؤثر باشد؟

ناصر اصغری: جمهوری اسلامی قصدش از اذیت و آزار این فعالین كارگری و اینكه خانواده هایشان را از نان خوردن بیاندازد، این است كه اینها تسلیم بشوند و فعالین كارگری دیگر درس عبرت بگیرند؟ ولی وقتی كه همین فعالین كارگری كه شما از آنها اسم بردید و صدها و هزاران تن دیگر كه ما نمی شناسیم، مثلا وقتی كه فرزاد كمانگر را به زندان می برند و بعدا كه اعدام می شود، تازه ما متوجه می شویم كه ایشان كلی نوشته و مطلب در باره مسائل كارگری دارد و خیلی هم روشن و سر خط است، (می دانم كه هزاران فعال كارگری هستند كه كمتر كسی در بیرون كارخانه و محیط كار آنها را می شناسند و من از آنها می خواهم كه بیایند و با این تلویزیون تماس بگیرند و رو به جامعه كه مردم شما را بشناسند) اگر اینها بیایند جلو و جامعه اینها را بشناسد، جمهوری اسلامی نمی تواند اینجوری به جان و سلامتی و آزادی شان تعرض كند. می خواهم بگویم كه در همین سطح هم كه جمهوری اسلامی فعالین كارگری را زندان و اذیت و آزار می كند، ولی با این همه اینها كه در زندان هستند می آیند و می گویند “مرگ بر جمهوری اسلامی”! جمهوری اسلامی نان كل جامعه را گرو گرفته است! و انتظار دارد اعتراض نشود!؟ چندی پیش به یك برنامه رادیویی گوش می دادم كه می گفت در بعضی از كشورها ٢٠، ٢١ درصد مردم در خانواده هایشان جمع می شوند و تصمیم می گیرند كه مثلا امروز و یا فردا را چیزی نخوریم. به آن روزها “روزهای بدون غذا” می گویند. به نظر من اگر در ایران یك تحقیق مستقلی انجام بدهند، حدود ٣٠ تا ٤٠ درصد خانواده با “روزهای بدون غذا” داریم. مردم گرسنگی می كشند! دیدم، شنیدم كه طرف گرسنگی كشیده و خانواده اش گرسنگی كشیده و خودش را آتش زده. من دقیقا نمی دانستم، خوب شد اینجا نسان نودینیان به گفته های قالیباف اشاره كردند كه دقیقا چنین است. می خواهم بگویم در این وضعیت جمهوری اسلامی فعالین و رهبران كارگری را دستگیر می كند كه صدای كسی در نیاید؛ امافعالین كارگری می آیند و می گویند كه بیخود كرده ای. جامعه را گرو گرفته اید و انتظار دارید كه سكوت كنیم. جامعه قبول نمی كند. بهنام ابراهیم زاده پدر نیما را كه سرطان دارد را زیر فشار می گذارند كه تسلیم شود، اما در عوض بهنام می آید و می گوید جمهوری اسلامی باید برود. این رژیم زندگی این جامعه را تباه كرده است. این به نظر من برای جامعه یك قوت قلب است. به همین خاطر شما نمی بینید كه جامعه با دستگیری چند نفر از فعالین كارگری سكوت كرده. امروز می گیرند، فردا می بیند كه اعضای تشكلهای كارگری موجود ٢٠ درصد افزایش می یابد. كسانی جلو می آیند و حرف می زنند و می نویسند كه ما قبلا نمی شناختیم و از آنها خبر نداشتیم.

محمد كاظمی: نسان نودینیان شما اگر نكته دارید لطفا اضافه كنید:

نسان نودینیان: پدیده فعالین کارگری جدید است. تا مقطع قبل از قیام ٥٧ شخصیتهای مهم ایران از الیت شاعر، نویسنده، فئودال و خوانین و یا سردار و سرلشکر و ناسیونالیستها بودند. یا اینکه از شخصیت های ملی و طرفدار ملی کردن نفت. و اینها بدون استثنا از طبقات دارا و اشراف بودند. بعد از قیام و انقلاب ٥٧ ما با پدیده شخصیتهای کارگری روبرو هستیم، از طفب فعالین کارگری.. همچنانکه اشاره شد، نوک تیز حمله جمهوری اسلامی متوجه جنبش کارگری و فعالین این جنبش است. از منظر این موقعیت جدید و عروج شخصیت و فعالین کارگری است که ما میتوانیم جایگاه بهنام ابراهیم زاده، شاهرخ زمانی، رضا شهابی، محمد جراحی، پدرام نصراللهی، رسول بداقی و صدها فعال کارگری را درک کنیم. این طیف از فعالین کارگری حامی افق امیدوار کننده در دفاع از مطالبات کارگران در عرصه افزایش دستمزدها و اعتراضات کارگری هستند. برگزاری روز جهانی کارگر، روز جهانی زن و دفاع از حقوق کودکان و سالمندان پدیده های نوینی در جنبش کارگری در ایران هستند. موقعیت امروز و ابراز وجود رهبران و فعالین کارگری، نقطه قدرت انقلاب آتی در تقویت آرمان و هژمونی این طبقه در جامعه است! در ده سال گذشته نام و فعالیت فعالین کارگری، از جانب سندیکا و اتحادیه‌های کارگری در سطح بین المللی وسیعا به دنیا معرفی شده است. ده ها نامه و قطعنامه در حمایت از آنها منتشر شده است. و به این اعتبار آنها به کاریزما و شخصیتهای مهمی در ایران و در درون جنبش کارگری تبدیل شده اند! به همین اعتبار اتوریته و جذابیت فعالین کارکری منحصر بفرد شده است. به نظر من پرداختن به موقعیت امروز فعالین کارگری از منظر جنبش کارگری، جایگاه فعالین کارگری و مطالبات کارگری، فعالین کارگری و محبوبیت توده ای، فعالین کارگری و حقوق زنان و کودکان و سالمندان تمام اینها مباحث مورد گفتگو هستند. با این تصویر ما میتوانیم کار و فعالیت مهم این فعالین را درک و بعنوان نقطه قدرت جنبش کارگری در جامعه مورد حمایت و پشتیبانی قرار دهیم.

محمد كاظمی: یك سئوال مهمی هست كه باید قبل از پایان برنامه حتما جواب بگیرد. به سال ٩٣ داریم می‌رسیم. از همین الان مبارزه برای افزایش دستمزد خواه ناخواه به جلوی صحنه رانده شده. اهمیت این مبارزه برای جنبش كارگری و علی العموم برای مردم و جنبش سرنگونی جمهوری اسلامی چیست و موانع آن چیست؟ چه كار می توان كرد؟

نسان نودینیان: از چه باید کرد شروع میکنم. مبارزه برای افزایش حداقل دستمزدها در گرو یک شعار واحد است. خوشبختانه در ارتباط با افزایش حداقل دستمزدها تا سطح ٢ میلیون تومان در اکثر کارخانه و مراکز کارگری توافق وجود دارد. و دوم اینکه جنبش کارگری باید هوشیار و با تیزبینی در مقابل ترفندهای خانه کارگری ها و شوراهای اسلامی کار و این قبیل از عوامل و عناصر ارگانهای جمهوری اسلامی بایستد. آماده باشد. برای روشهای مزورانه آنها جواب داشته باشد. در برابر روشهای تاکنونی این ارگانهای ضد کارگر که میخواهند تصویر “نجات بخش” از خود به جامعه دهند، آگاهانه بایستند و در اشکال متنوع تظاهرات خیابانی، تحصن و اعتصاب ابراز وجود کنند. با وجود این راه کارها، ما میتوانیم به تنگناها و دشواریهای شعار واحد ٢ میلیون تومان، دشواری های تاکنونی برای هماهنگی و مبارزات سراسری و عوامل بازدارنده و کلا دشواریهای جنبش کارگری بیشتر بپردازیم.

محمد كاظمی: در یك دقیقه لطفا نكته پایانی اگر دارید:

ناصر اصغری: به نظر من دستمزد آن نقطه ای است كه كارگر با سرمایه دار، كارفرما، مدیریت و دولت این جماعت روبرو می شود. خیلی مهم است. امسال مردم از خود تلویزیون جمهوری اسلامی آمدند و گفتند كه حداقل ٢ میلیون تومان دستمزد می خواهند. همین را باید شعار كرد. كارگران پتروشیمی ها و اتحادیه آزاد كارگران ایران گفت كه كارگران حداقل ٢ میلیون تومان می خواهند. شاهرخ زمانی، محمد جراحی و بهنام ابراهیم زاده هم از دل و درون زندانهای جمهوری اسلامی از این مطالبه كارگران دفاع كرده اند. و سال گذشته جمهوری اسلامی ٤٨٧ هزار تومان حداقل دستمزد را به كارگران تحمیل كرد و همه می دانستند و خود بانك مركزی دولت ایران هم گفته بود كه كمتر از ١ میلیون و ٥٠٠ هزار تومان نمی شود در تهران زندگی كرد. من توافق دارم بر نكاتی كه نسان گفت كه حداقل دستمزد كارگران باید ٢ میلیون تومان باشد. و بنظر من باید كل جنبش كارگری و فعالین كارگری پشت آن برود و جائی است كه كارگران باید دستشان را توی دست هم بگذارند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *