اگر فیلم “روحیه ۴۵” یا «The Spirit of 45» به کارگردانی کن لوچ را ندیده اید حتما نگاه کنید. این فیلم که یک فیلم مستند بسیار قوی و زیباستُ، فضای اجتماعی انگلستان را در دوره بعد از جنگ جهانی دوم به تصویر میکشد و نشان میدهد که در دوره پس از جنگ جنبش حق طلبی و سوسیالیستی چقدر در انگلستان همه گیر و قدرتمند شده بود و اعتراض به نابرابری طبقاتی و سیستم حاکم همه جا میجوشید. در پرتو آن کلمنت اتلی رهبر لیبرال چپ حزب کارگر انگلیس توانست حتی وینستون چرچیل را که در آن روزها در کل جامعه بعنوان قهرمان جنگ جهانی معرفی شده بود و از حزب محافظه کار بود، با اکثریت بسیار کوبنده ای شکست دهد و قدرت را در دست بگیرد. در پرتو همین جنبش اجتماعی چپ و رادیکال و برابری طلبی بود که دولتهای رفاه در اروپا شکل گرفتند و در انگلستان درمان برای عموم رایگان شد، بیمه بیکاری برابر آخرین حقوق به اجرا گذاشته شد، همه شهروندان حق مسکن و معیشت پیدا کردند و صنایع اصلی مثل ترانسپورت و نفت و گاز و انرژی ملی اعلام شد و بسیاری از دیگر حقوق شهروندی تعریف شد و به اجرا گذاشته شد. (اینکه خود این اصلاحات تلاشی بود از موضع اقتصاد کینزی برای مقابله با کمونیسم و فضای رادیکال و چپ فعلا اینجا مورد بحث نیست).
دوره امروز و بحران کرونا تفاوتهای زیادی با دوره پس از جنگ جهانی دوم دارد. اما حداقل از یک نظر بسیار شبیه است. گفتمان تامین معیشت و حقوق شهروندی مثل دوره پس از جنگ، امروز در شروع این بحران در همه کشورها جریان دارد و بسرعت دارد اجتماعی و همه گیر میشود و قطعا ابعاد بسیار وسیع تری بخود خواهد گرفت. این گفتمان امروز تنها مربوط به سوسیالیستها یا کارگران نیست. طیف وسیعی از مردم از میان لایه های مختلف جامعه درگیر همین بحث هستند. این بحث که دولت موظف است زندگی همه مردم را تامین کند و به همه افراد بدون در نظر گرفتن اینکه کاری داشته یا نداشته اند حقوق ماهیانه مکفی ای برای تامین زندگی و مسکن پرداخت کند، درمان را رایگان در اختیار همه قرار دهد و امثال اینها، یک گفتمان عمومی و بسیار گسترده است. در کنار این بحث به نحو گسترده تری امتیازات بالایی ها و ثروتمندان مورد حمله و تعرض قرار میگیرد. در رسانه ها نیز این بحث با سایه روشنهایی بازتاب گسترده ای دارد. زیر فشار همین بحثها و گفتمانها و از ترس از هم گسیختن شیرازه جامعه، دولتها در کشورهای مختلف بسته های حمایتی برای اقشار محروم تدارک دیده اند و تلاش میکنند نشان دهند که دارند به این خواست عمومی پاسخ میدهند. از جمله حقوق و دستمزد کارگران و کارکنان و کارمندانی که بیکار شده اند پرداخت میشود. در برخی کشورهای اروپایی از جمله انگستان حتی به کسانی که کار آزاد داشته اند بر اساس در آمد سه ماه گذشته، به آنها حقوق پرداخت میشود. و اقداماتی از این قبیل.
دلیل این وضعیت و به جریان افتادن بحث و گفتمان برابری طلبی و حقوق شهروندی روشن است. اپیدمی کرونا هم مثل جنگ نفس زندگی و امنیت و معاش مردم را نشانه رفته است و کل شیرازه اجتماعی را زیر سوال برده است. میلیونها نفر امکان تامین معیشت و زندگی شان را از دست میدهند یا نگرانی وضعیت زندگی و معیشت بر کل زندگی آنها سایه افکنده است. تهدید محرومیت و بیماری مهلک همه جا را فرا گرفته است. بدون دخالت دولت و بدون بکارگیری ثروتهای عمومی در خدمت زندگی مردم، ادامه زندگی معمول برای اکثریت مردم عملا غیر ممکن میشود. این توقع و انتظار که باید ثروتهای عمومی در خدمت زندگی مردم قرار گیرد، امروز صرفا یک خواست آرمانی نیست. بلکه یک توقع و انتظار فوری و عملی است. یعنی انتظار فوری همه مردم اینست که دولت مسکن، درمان، معیشت و رفاه تک تک شهروندان را تامین و تضمین نماید. در شرایطی که کل زندگی اجتماعی به تلاطم و به خطر افتاده است، ثروتمندان و سرمایه داران حداقل در کشورهای پیشرفته سرمایه داری براحتی نمیتوانند در برابر مردم شانه بالا بیندازند و به زندگی و کسب و کار خود ادامه دهند.
روشن است که کرونا یک بیماری ترسناک و مهلک است و تا کنون جان هزاران نفر را گرفته است. باید امیدوار باشیم که این بیماری هرچه سریعتر تحت کنترل قرار گیرد و بشریت از این فضای ترس و نگرانی و انزوا که شباهت به دوره های جنگ دارد بیرون کشیده شود. اما این را هم باید توجه کرد که ترس و نگرانی کارگران و اقشار کارکن جامعه با ترس و نگرانی طبقه سرمایه دار با هم متفاوت است. بالایی ها بیشتر از کرونا از همین فضای حق طلبی و برابری طلبی و شیوع جنبش تامین معیشت و توقعات و انتظارات بالای مردم ترس و وحشت دارند. دارند چورتکه می اندازند که چگونه میتوانند در همین دوره نیز از معیشت فقیرانه کارگران بدزدند و به ثروتهای میلیاردی خود بیفزایند. بعضی هایشان حتی از فضای کرونا برای اخراج سازیها استفاده میکنند. نمونه هایی مثل پتروشیمی لردگان در خوزستان و یا کنتورسازی قزوین آخرین نمونه ها از این دست هستند که در ایران در همین روزها شاهد بودیم. مدیر پتروشیمی لردگان به صدها نفر ازکارگران قراردادی پیامک میدهد و میگوید تا هفته آینده به دفتر بیایید و تسویه حساب کنید و بروید. در کنتورسازی قزوین هم به کارگران گفته اند کارخانه تعطیل است و همه شما اخراج هستید و بروید تلاش کنید بیمه بیکاری بگیرید. خامنه ای هم که همه میدانیم که گفته است در شرایط کرونا باید چندین برابر تولید کرد! در برخی کشورهای دیگر هم نمونه هایی از این دست را بسیار شاهد هستیم. در کل همه جا سرمایه داران چه در دولت چه در مدیریت کارخانجات و چه جاهای دیگر مغزشان مثل هم کار میکند و نقطه عزیمتشان همین است. اما فضای اجتماعی و توازن قوا در کشورهای مختلف متفاوت است. بویژه در ایران تحت حاکمیت اسلامی سرمایه داران قبل از اپیدمی کرونا جنبش سرنگونی و اعتراضی و حق طلبانه بسیار فعال گسترده و شفاف بود و با وارد شدن به بحران کرونا، فضای جامعه از توقع و انتظار از حکومت بسیار فراتر رفته و خشم و نفرت و انزجار است که همه جا بیش از پیش ریشه دوانده و گسترده تر میشود. مردم نه فقط به دلیل از دست دادن کار و در آمد و معیشت خود، عصبانی هستند، بلکه حکومت را عامل شیوع کرونا میدانند و این را همه جا دارند ابراز میکنند. بعلاوه یک جنبش ضد سرمایه داری قدرتمند قبل از کرونا در جامعه جریان داشت و اکنون این جنبش با خشم عمومی از حکومت و از سرمایه داران مفتخور و حریص بیش از پیش انباشته میشود.
نکته ای که من میخواهم اینجا روی آن تاکید بگذارم اینست که با اپیدمی جهانی کرونا، امروز در همه جا این جنبش و گفتمان برابری طلبی و حق شهروندی و نفی امتیازات طبقاتی، آنچنان قدرتمند است که میتوان امیدوار بود که در پس بحران کرونا، این جنبش انسانی بسیاری از جوامع را یک گام مهم جلو بکشد.
هیچ تردیدی نباید داشت که در پس بحران کرونا جوامع به نقطه قبلی باز نمیگردند. با شروع گفتمان معیشت و برابری و حقوق شهروندی، فضا برای تعمیق این بحثها و به چالش کشیدن کل جامعه طبقاتی و سیستم سرمایه داری و بردگی مزدی بیشتر فراهم میشود. گوشها برای شنیدن ایده های انسانی و برابری طلبانه و سوسیالیستی بازتر میشود. صدای مردم محروم بیشتر شنیده میشود. بی عدالتی ها و نابرابریها بیشتر مورد تعرض قرار میگیرد. رهبران جنشهای چپ و انسانی امکان بیشتری می یابند که جامعه را با سیاستهای روشن رو به آینده مجهز کنند و همبستگی و اتحاد محکمتری را میان بخشهای مختلف کارگران و مردم محروم ایجاد نمایند. اما جریانات دیگر نیز بیکار نخواهند نشست و تلاش میکنند جامعه را با عقاید و نظرات و سیاستهای خود اشباع کنند. اما شیب اوضاع به نفع چپ و انسانگرایی و برابری طلبی است. و بشرطی که ما خوب کار کنیم میتوان امیدوار بود که مدافعان سیستم حاکم یک گام جدی عقب رانده شوند.
کرونا یک بیماری است. اما امروز همه کس بوضوح می بیند که این سیستم سرمایه داری است که با سوق دادن ثروتها و ظرفیتهای اجتماعی به سمت سود اندوزی، نه فقط کار جدی ای برای مقابله با امراض و بیماریها حتی در کشورهای پیشرفته سرمایه داری صورت نداده، بلکه ظرفیتها و امکانات نابودی زندگی بشر را با سلاحهای عظیم کشتار جمعی و دفاع از نهادها و دیکتاتوریهای سرکوبگر صد چندان کرده است. تناقض سرمایه داری با زندگی اجتماعی بوضوح خود را جلوی چشم همه مردم گذاشته است و صد برابر قبل این صداها امروز به گوش میرسد. در یک کلام دوره جدیدی در حال شکل گیری است. دوره ای که ارزشهای حاکم و نظم موجود وسیعا به چالش کشیده میشود. باید برای این دوره آماده بود و کاری کرد که نتیجه فوران اجتماعی و چالش سیستم حاکم، جلو امدن گفتمان های پیشرو و ارزشهای انسانی و نهایتا یک سیستم و جامعه انسانی و برابر و مرفه باشد. اگر این بحث بتواند تلاش گسترده تری در این جهت را دامن بزند و هشدار و منشاء هوشیاری بیشتری در این جهت باشد، به هدف خود رسیده است.
کاظم نیکخواه
انترناسیونال ۸۶۱
۲۶ مارس ۲۰۲۰