جدید ترین

دگر دیسی از “اسلام عزیز” به “ایران عزیز”

خامنه ای در تلاش برای بازار گرمی انتخاباتی، که حتی نظر سنجی های حکومتی اعلام میکنند ٨٢ در صد مردم در آن شرکت نخواهند کرد، میگوید “ممکن است کسی از بنده خوشش نیاید اما اگر ایران را دوست دارد، باید پای صندوق رأی بیاید. … اگر کسی انگیزۀ دینی و انقلابی ندارد، اما، میهن عزیز را دوست دارد لازم است به پای صندوق های رای بیاید.”

این نوع اظهارات نشانه آخرین روزهای عمر یک حکومت درمانده و به بن بست رسیده است.

جمهوری اسلامی تمام هویت و فرهنگ و قوانین و سیاستهایش بر اسلام بنا شده است همانطور که حکومت شاه بر ناسیونالیسم و ایرانیت و میهن پرستی متکی بود. دنده عوض کردن خامنه ای از اسلامیت به ایرانیت تغییر ریل شاه از ایرانیت به اسلامیت در اواخر عمر سلطنت پهلوی را در خاطره ها زنده میکند. محمد رضا پهلوی پس از یک عمر دمیدن بر تقدس خاک و مرز پرگهر و تاریخ ٢۵٠٠ ساله و کورش کبیر، در سال آخر حاکمتیش زیر فشار انقلاب مردم ناگزیر شد به اسلام متوسل بشود. ناگهان عکسهای شاه و فرح در مناسک حج و در حال نماز و در زیارت حرم امام رضا صفحات نشریات را پر کرد و اعلام شد شاهنشاه نظر کرده ابوالفضل است و از روز اول اسلام پناه و عاشق ائمه اطهار بوده است!

امروز شاهد همین روند با دنده معکوس هستیم. ولی فقیه بعد از یک عمر کوبیدن بر طبل اسلام عزیز و فرهنگ و قوانین اسلامی و امت و کیان اسلام، ناگهان بیاد ایران عزیر افتاده است. این صرفا مانوری برای داغ کردن بازار انتخاباتی نیست، بلکه نشانه داغ شدن زمین زیر پای کل حکومت اسلام است. مردم از اسلام و اسلامیت رویگردان و منزجر شده اند، ایدئولوژی و فرهنگ اسلامی دیگر کارآئی ندارد، بیرق ناسیونالیسم را هوا میکنند. اینجا هم علت این دگردیسی سمبه پرزور انقلاب است.

“خدا شاه مهین” در تاریخ معاصر ایران چماق همه دیکتاتوریها بوده است. انقلاب ۵٧ شاه را با ولی فقیه عوض کرد اما خدا و مهین همچنان بعنوان ابزار تحمیق و سرکوب در دست طبقه حاکمه باقی ماند. جمهوری اسلامی همیشه در کنار محور اسلام، ایرانیت وعرق و تعصبات ملی را نیز به مدد گرفته است؛ همانطور که اسلام درباری در جوار محور ایرانیت بوسیله حکومت پهلوی بکار گرفته میشد. ناسیونالیسم و مذهب همیشه دو ابزار مهم و مکمل یکدیگر در حفظ سلطه دیکتاتوری پس از دیکتاتوری از انقلاب مشروطه تا به امروز بوده است، اما پدیده دگر دیسی ایدئولوژیک ویژگی دیکتاتوریهای در حال سقوط است. دیکتاتوریها وقتی با خطر مرگ مواجه میشوند از ایدئولوژی و فرهنگ و فلسفه وجودی خود، ایدئولوژی ای که دیگرکارائی خود را از دست داده است، فاصله میگیرند اما این اقدامی از سر استیصال و درماندگی است که تنها سقوط آنان را تسریع خواهد کرد.

در انقلاب ۵٧ اسلام پناهی دردی از حکومت شاه دوا نکرد، ایرانیگری نیز جمهوری اسلامی را نجات نخواهد داد. امروز دیگر بر همه جهانیان آشکار شده است که حکومت اسلامی ماشین کشتاری بیش نیست و نه ایرانیت و اسلامیت و نه هیچ مکتب و ایدئولوژی و ابزار سرکوب و تحمیق دیگری نمیتواند جانیان حاکم را از آتش خشم توده مردم مصون بدارد. انقلابی که جلوی چشمان ما شکل میگیرد جمهوری اسلامی را بهمراه کل خرافات و مقدسات و تابوهای مذهبی و کل تعصبات و مقدسات ملی- میهنی از سر راه آزادی و رهائی جامعه ایران جارو خواهد کرد.

حمید تقوایی

انترناسیونال ۸۵۴

٧ فوریه ٢٠٢٠

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *