مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه و گروه ملی فولاد اهواز دو نمونه درخشان از مبارزات کارگری در سال گذشته است. اعتراضات کارگران هفت تپه و فولاد اهواز طبعا خود تابعی از فضای سیاسی جامعه خصوصا بعد از خیزش دیماه بودند. اما این اعتراضات به سهم خود نقش مهمی در پیشروی اوضاع سیاسی کل جامعه داشتند. به این اعتبار سال ٩٧، سال نقش آفرینی کارگران نیشکر هفت تپه و در صف پیشاپیش آن رهبر محبوبی چون اسماعیل بخشی بود. سال ٩٧ سال اعتراضات قدرتمند کارگران گروه ملی فولاد اهواز و بیش از سی روز اعتصاب و مارش عظیم شان در خیابانهای شهر بود که با شعارهای کوبنده شان شهر اهواز را به لرزه در آورده بودند. مبارزات کارگران هفت تپه و فولاد اهواز در سال گذشته با اعتراض به دستمزدهای پرداخت نشده و اختلاسها و دزدهای پشت پرده که کار و شغل آنها را به خطر انداخته بود، شروع شدند. اما این اعتراضات در کف خیابان به اعتراض علیه فقر و گرانی، تبعیض و نابرابری و کل بساط دزدسالار سرمایه داری حاکم تبدیل گردیدند. کارگران با مبارزاتشان در سال ٩٧ توانستند توازن قوای سیاسی جامعه را به نفع مبارزات همه مردم تغییر دهند و با جلو آوردن گفتمان های رادیکال و انسانی، کارگر و چپ را در جلوی صحنه سیاسی جامعه قرار دهند. حضور فعال خانواده ها در این اعتراضات، جلو آمدن صفی از رهبران کارگری و سخنرانی های پرشور آنان و حضور گسترده مردم، پیوستن وسیع زنان و مردان آزادیخواه و بخش های مختلف مردم از جمله کارگران، معلمان، بازنشستگان به این اعتراضات، ابعاد اجتماعی و به یاد ماندنی این اعتراضات است. این چنین است که نیشکر هفت تپه و گروه ملی فولاد اهواز دو سنگر مهم جنبش کارگری با دستاوردهای ارزشمند هستند و پیشروی های آنها را با هیچ درجه ای از سرکوب و دستگیری نمیتوان عقب زد. مبارزات این کارگران تا همینجا شکست بزرگی برای حکومت اسلامی و یک پیشروی بزرگ برای کل جامعه بوده است.
بدین ترتیب مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز اثر گذار بر فضای سیاسی کل جامعه بودند و در آنها نقش رهبرانی چون اسماعیل بخشی از هفت تپه فراتر رفت. اسماعیل بخشی با گفتمان اینکه برای جلوگیری از اختلاس ها از بالا تا پایین راهکارش ایجاد شوراهای مستقل کارگری و مردمی است و با شعار نان، کار، آزادی، اداره شورایی نه فقط در برابر کارگران نیشکرهفت تپه بلکه در برابر کل جامعه راه نشان داد. از جمله او طی سخنانی در تجمع کارگران میگوید: “ما آلترنانیومون شورایى وجمعی است. ما فرد محورنیستیم، فرد طلب نیستیم، فردطلبان، ناسیونالیستها، نژاد پرستان، مرتجعین خودشون رو بە ما نچسپونن، آلترناتیو ما شوراهای کارگریست، یعنی جمعی تصمیم می گیریم برای سرنوشت خودمون، از پایین حکم صادر می کنیم هر چی زدن تو سرمون بسە حالا ما تعیین تکلیف می کنیم .” با چنین گفتمان هایی اسماعیل بخشی به رهبر محبوب کارگران هفت تپه تبدیل شد. نمونه دیگر از همین دست سخنرانی میثم آل مهدی نماینده کارگران فولاد اهواز در تجمع اعتراضی روز ٢٩ مرداد بود. او در بخشی از سخنرانی خود چنین گفت:”ما کارگریم. ما اهرم اقتصادی دست کسی نیستیم. یعنی هیچ سرمایه داری نمیتواند بیاید ما را اهرم قرار دهد برای اینکه اقتصادش بهتر شود. ما کارگریم. ما خود چرخه صنعتیم. ما قدرت خودمان را میدانیم. ما باید شورای مستقل کارگری خود را تشکیل بدهیم.”.
در چنین کورانی از اعتراض و مبارزه بود که رژیم اسلامی، هم در نیشکر هفت تپه و هم در فولاد اهواز دست به دستگیری های وسیع زد. بدنبال این دستگیری ها، با کسترش اعتراض در هفت تپه و حمایت های مردمی به جز اسماعیل بخشی و سپیده قلیان دانشجوی جوانی که جرمش دفاع از مبارزات این کارگران و رسانه ای کردن اخبارش بود، بقیه آزاد شدند. سپس زیر همین فشارها اسماعیل بخشی بعد از ٢۵ روز حبس آزاد گردید. اما او پس از گذشت یکماه و فروکش کردن کمی از دردهای شکنجه های درون زندانش، با یک کیفرخواست علیه شکنجه و زندان لب به سخن گشود و وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی را به مناظره طلبید. سپیده قلیان هم که بعد از ٣٢ روز حبس آزاد شده بود، از کیفرخواست اسماعیل بخشی دفاع کرد و این کیفرخواست به جنبشی تحت عنوان “من هم شکنجه شده ام” تبدیل شد. بدین ترتیب اسماعیل بخشی بار دیگر در نقش یک رهبر در سطح جامعه قد علم کرد و این اتفاق ضربه ای دیگر به حکومت و ماشین سرکوب و جنایتش بود. بدنبال همه این ماجراها جمهوری اسلامی با پخش مفتضحانه ” “مستند طراحی سوخته “ از صدا و سیمایش کوشید ورق را علیه اسماعیل بخشی و سپیده قلیان برگرداند. این فیلم تحت عناوینی چون بخشی وابسته به حزب کمونیست کارگری بوده و سپیده قلیان کمونیست است و آنچه در هفت تپه و فولاد اهواز گذشته است، همه و همه طرحهای آمریکا و ضد انقلاب بوده است، مقدماتی برای تشکیل پرونده سازی های جدیدی علیه بخشی و قلیان و بازداشت مجدد آنها در سی ام دیماه بود. اما پخش این فیلم بر خشم و نفرت مردم بیشتر دامن زد و جامعه در اشکال مختلف و با شعارهایی چون” توپ، تانک، مستند” ، “شکنجه، مستند، دیگر اثر ندارد”، “زندانی سیاسی آزاد باید گردد”، پاسخش را داد. بازداشتی های گروه ملی نیز بعدا با فشار اعتراضات کارگران آزاد گردیدند.
این ها همه گوشه هایی از عظمت مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه و گروه ملی به عنوان دو سنگر مهم جنبش کارگری هستند که با نگاهی به آنها به روشنی میتوان تاثیرات این اعتراضات را بر فضای سیاسی کشور مشاهده کرد. به عبارت روشنتر مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه و گروه ملی بطور واقعی نشانی بارز از عروج کارگر و عروج کمونیسم با پرچم نه به سرمایه داری، نه به بساط مافیایی چپاول و دزدی، نه به زندان و شکنجه و اداره شورایی است. امروز با چنین گفتمان هایی است
نزدیک به یک ماه اعتصاب در نیشکر هفت تپه دستاوردهای بزرگی برای این کارگران و کل جنبش کارگری داشت. اولین دستاورد آن برداشتن گامهای عملی موثری برای ایجاد شوراهای کارگری بود که تا همین جا الگوی خوبی برای تشکلیابی در برابر خود این کارگران و کل جنبش کارگری و برای کل جامعه بدست داده است. نکته جالب اینجاست که هم پا با نیشکر هفت تپه، گفتمان شوراها در فولاد اهواز نیز جاری شد و نهال آن کاشته شد.
دستاورد دیگر این مبارزات ابعاد اجتماعی آنها و کشیده شدن دامنه شان به شهرها و به سطح جامعه بود. در این مبارزات دو شهر شوش و اهواز به حرکت در آمد. بخش های مختلف جامعه در حمایت از آن به تحرک در آمدند. گفتمان های آنها در دانشگاهها و در اعتراضات بخش های مختلف جامعه طنین انداخت و نقش خانواده ها در آنها در کیفیتی جدید خود را نمایان کرد. اینها همه درسهای آموزنده ای برای خود این کارگران و کل جنبش کارگری به جا گذاشت.
در عین حال شبکه ای از همبستگی حول مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز شکل گرفت که شورانگیز است و ابعادش جهانی شد. اینها همه و همه دستاوردهای مهم این مبارزات برای خود این کارگران و کل جنبش کارگری است و بدون شک امروز این کارگران در موقعیت قدرتمند تری برای پیگیری مطالباتشان قرار داند. اما اجازه بدهید که کمی هم در مورد نتایج مشخص تر این مبارزات بر روی خواستهایی که این کارگران دارند اشاره کنم.
قدر مسلم اینست که جمهوری اسلامی آشکارا در قبال اتفاق عظیمی که در نیشکر هفت تپه و در کنار آن در گروه ملی روی داده است، خود را بازنده می بیند. از همین رو بعد از خاتمه یافتن این اعتراضات یک تلاش آن امنیتی کردن فضای این دو مرکز کارگری است. ضمن اینکه در همین مدت ناگزیر به عقب نشینی هایی شده است. در هفت تپه رژیم تلاش کرد به اشکال مختلف کنترل خود را بر اوضاع بازیابد. برای اینکار نمایش انتخابات کذایی شورای اسلامی اش را به راه انداخت تا با افراشتن آن، نشان دهد که در این کانون مهم جنبش کارگری دیگر خبری نیست. اما هفت تپه همچنان بصورت یک مرکز جدال کارگران با حکومت اسلامی و سرکوبگری هایش باقی مانده است. از همین رو حکومت اسلامی ناگزیر به عقب نشینی هایی شده است. یک قلم مهم آن “تبرئه” پانزده کارگر بازداشتی این کارخانه است که در جریان اعتراضاتی که داشتند بازداشت و بعدا زیر فشار اعتراضات با قید وثیقه آزاد شده بودند. این کارگران شامل جمعی از هیات نمایندگی کارگران و دیگر فعالین کارگری این کارخانه بودند. قابل توجه اینست که در حکم آنان تجمعات قدرتمند کارگران نیشکر هفت تپه که شهر شوش را به حرکت در آورد و صدای این کارگران را در سطح جامعه و جهان انعکاس داد، تحت عنوان “تجمعات مسالمت آمیز” قانونی اعلام شد و بر اساس آن به این کارگران حکم منع تعقیب داده شد. نفس تبرئه شدن پانزده کارگر نیشکر هفت تپه خود یک موفقیت و بطور واقعی ضربه ای بر احکام امنیتی رژیم اسلامی بود. بعلاوه بدنبال اعتراضات گسترده ای که صورت گرفت، بخشی از طلبهای کارگران نیشکر هفت تپه در ماههای گذشته پرداخت شد و قرار داد کارگران روزمزد به صورت قرارداد مستقیم شش ماهه تغییر کرد. ضمن اینکه موضوع فروش زمینهای این شرکت و خطر بیکارسازی کارگران که موضوع اصلی اعتراضات قدرتمند آبانماه آنان بود، موقتا مسکوت ماند. اما اسماعیل بخشی همچنان در بازداشت بسر میبرد.
واقعیت اینست که اسماعیل بخشی امروز بطور واقعی نماینده جنبشی است که چپ، رادیکال و انسانی است. او محبوب همه مردم است و رنگ خود را به چهره اول ماه مه امسال در ایران زده است. حمایت وسیع اجتماعی، پرونده اسماعیل بخشی را به معضلی برای حکومت تبدیل کرده است و رژیم از صدور حکم و دادگاهی کردن وی وحشت دارد. از اینروست که بازداشت او بدون هیچ حکم و قراری ادامه یافته است. آزادی اسماعیل بخشی امروز خواست اول کارگران نیشکر هفت تپه است. در همین رابطه این کارگران در ٢٣ اسفند طوماری اعتراض انتشار دادند که بخش اعظم کارگران در تمام بخش های این مجتمع کارگری آن را امضاء کردند. ضمن اینکه آزادی اسماعیل بخشی و سپیده قلیان و جعفر عظیم زاده و دیگر کارگران زندانی و معلمان دربند و تمامی زندانیان سیاسی یک بند مهم قطعنامه های اول مه امسال کارگران است. بعلاوه، معضل نپرداختن بموقع دستمزدها همچنان باقیست و یک موضوع اعتراض آنان است. این کارگران در عین حال خواستار دائمی شدن قراردادهای موقت کاری هستند.
دستاوردهای مبارزات کارگران گروه ملی فولاد اهواز را هم میشود از زبان خودشان شنید. این کارگران طی پیامی به مناسبت فرارسیدن سال ٩٨ از دستاوردهایشان سخن گفته و بر حفظ آنها به عنوان سکوی پرشی برای حرکت به جلوی خود تاکید کردند. در این پیام کارگران فولاد اهواز بر قدرت اتحادشان بعنوان پیام اصلی مبارزاتشان در سال ٩٧ و اینکه هیچ سطحی از تهدید، ارعاب، زندان و اخراج، نفاق و ناامیدی نمیتواند این اتحاد را بشکند، سخن گفتند. در این پیام این کارگران همچنین بر دستاوردهایی چون بیرون انداختن موسوی از کارخانه، برپایی مجمع عمومی و نهادینه کردن گفتمان شوراها، افشاء و بیرون کردن مدیران مافیایی، خارج کردن سهام اکسین از زیر چوب، پرداخت حقوقها به روز، جلوگیری کردن از دست اندازی به حق بیمه های اجتماعی کارگران، ورود مواد اولیه به کارخانه و جلوگیری از به تعطیلی کشیده شدن کارخانه. از جمله روشن نگاه داشتن چرخ سه کارخانه تاکید گذاشته و عزم خود را برای حفظ این دستاوردها اعلام داشتند.
در عین حال کارگران فولاد اهواز در پیام نوروزی خود به نقاط درخشان مبارزاتشان در سال ٩٧ از جمله به همبستگی های شورانگیز با مبارزات خود و پیوند ناگسستنی اعتراضات بخش های مختلف طبقه کارگر و درد های مشترک همه مردم اشاره کردند. و به عنوان آخرین سخن تعرض به اسماعیل بخشی، محمد حبیبی، جعفر عظیم زاده و دیگر فعالان کارگری دربند را به عنوان تعرضی به خود محکوم کرده و بر همبستگی و حمایت خود را از آنان اعلام داشتند.
اما همانطور که جلوتر نیز اشاره کردم وقتی از تاثیرات سیاسی و اجتماعی مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه و گروه ملی صحبت میکنیم، این تاثیرات بدون شک نتیجه مستقیم خود را بر فضای مبارزات خود این کارگران میگذارد و به جا ماندنی است.
انترناسیونال ۸۱۳
شهلا دانشفر