حسین شریعتمداری در سر مقاله کیهان روز گذشته با لحنی طلبدار و وقیحانه به اسماعیل بخشی حمله کرده و از اسماعیل بخشی بعنوان “یک مجرم” اسم میبرد و ادعا میکند که نظام اسلامی و “سربازان گمنام امام” زمان یعنی همان شکنجه گران کثیف حکومتی بخاطر ادعاهای این مجرم، مورد ظلم واقع شده اند! براستی کلمات از توصیف حد و مرز وقاحت و رذالت سخنگویان و دستگاههای تبلیغاتی حکومت اسلامی عاجزند. به این جماعت چه میشود گفت جز اینکه شما را بزودی به زیر میکشیم؟ چه میشود گفت جز اینکه این جامعه دیگر تاب تحمل این همه وقاحت و رذالت را ندارد؟
در خلال جملات وقیحانه حسین شریعتمداری اما علاوه بر رذالت اوج دعواهای جناحی درون حکومت هم بیرون میزند. فشار اعتراضات ما مردم صفوف حکومت را بهم ریخته است. حسین شریعتمداری اینطور میگوید “داستان دروغین شکنجه اسماعیل بخشی یکی از افراد بازداشتی در ماجرای اعتراضات هفت تپه بلافاصله پس از مطرح شدن از جانب وی به خبر برجسته روزنامههای زنجیرهای و سایتها و شبکههای مجازی و رسانههای بیرونی تبدیل شد! این حجم انبوه از پوشش خبری به ادعای یک بازداشتی آنهم یکماه پس از آزادی وی به وضوح از هماهنگی قبلی رسانههای بیرونی و دنبالههای داخلی آنها حکایت میکرد. ماجرا تا آنجا پیش رفت که رئیسجمهور دستور رسیدگی صادر کرد! رئیسقوه قضائیه اعلام کرد در صورت صحت این ادعا با متخلف برخورد میشود! فراکسیون امید از مسئولان وزارت اطلاعات خواست برای بررسی این ادعا به مجلس بیایند! رئیسمجلس با بررسی ادعای شکنجه اسماعیل بخشی در کمیسیون امنیت ملی موافقت کرد! و… در فاصلهای کوتاه تمامی دستگاهها و مقامات عالیرتبه نظام برای رسیدگی به این ادعا صف کشیدند و با شمشیرهای آخته به وزارت اطلاعات و سربازان گمنام امام زمان -ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- تاختند! چرا؟!
یک سوی این ماجرا تهمتی بود که از جانب یک مجرم مطرح شده بود و در سوی دیگر ماجرا سربازان گمنام و فداکار وزارت اطلاعات قرار داشتند که همگان بارها و بارها، ایمان و صداقت آنان را آزموده بودند. سربازان گمنامی که جان خویش بر کف گرفته بودند تا امنیت و جان و مال و ناموس مردمان از کف نرود. کدام انسان عاقل و فرهیختهای در اولین نگاه- تاکید میشود در اولین نگاه- ادعای یک مجرم را بر جماعتی مؤمن و صادق ترجیح میدهد؟!”
معلوم است که جمهوری اسلامی تصمیمش را گرفته است که همچون همه دروغگویان تاریخ همه چیز را انکار کند. کارگر حق طلبی که دستگیر شده و شکنجه شده “مجرم” خطاب میشود. و شکنجه گران و جنایتکارانی که پرونده هزاران جنایت و تجاوز و قتل و توهین و کثافت را در کارنامه خود دارند، مظلومند!
واقعا اینه کیستند؟! ما در کجای زمان ایستاده ایم؟ اینها حتی روی دست ازهاری و ثابتی و ساواکیهای دیکتاتوری شاه زده اند و نه فقط نفس شکنجه در زندانهای حکومت را انکار میکنند بلکه شکنجه گران را مدافع “امنیت و جان و مال و ناموس مردمان” اسم میبرد.
امیدوارم حسین شریعتمداری زنده باشد و مثل شاهرودی به درک واصل نشود و بتوانیم او را در دادگاههای مردم ملاقات کنیم ببینیم انجا چه میگوید. زنده باد اسماعیل بخشی! زنده باد انقلاب ما مردم!