کاظم نیکخواه:
مدتی است که نام بابک زنجانی سر زبانها افتاده است و همه علیه او بعنوان دلال و همدست باند چپاولگر حاکم و علیه دزدیهای عظیمش سخن میگویند. ندیده بودم که کسی حتی در بین حکومتی ها جرات کند از او و امثال او صریحا دفاع کند. اما این هفته بالاخره این طلسم شکست و در سایت بی بی سی فارسی مقاله بلند بالایی منتشر شد در دفاع از بابک زنجانی و سرمایه داران مولتی میلیاردری نظیر شهرام جزایری و مه آفرید خسروی و فاضل خداداد و امثال اینها. این مقاله تحت عنوان “بابک زنجانی سرمایه داری که بازهم بردار میشود”، به قلم یکی از “تحلیلگران سیاسی” بی بی سی بنام “نیما نامداری” نوشته شده است. نویسنده از همان ابتدا میگوید بگذارید خیال همه را راحت کنم که من مدافع بابک زنجانی نیستم! (واقعا؟!) و بلافاصله بعد از این جمله دفاع از زنجانی و همه سرمایه داران “بیچاره” را شروع میکند. نیما نامداری از اینکه امثال بابک زنجانی و شهرام جزایری و … کلا سرمایه داران بزرگ کار و تولید و رفاه ایجاد میکنند سخن میگوید و مینویسد “معمولا کسی از نقش سرمایهداران در توسعه ثروت ملی، ایجاد اشتغال، افزایش رفاه عمومی جامعه و … صحبتی نمیکند” و ایشان این شجاعت را به خرج داده است که از نقش امثال بابک زنجانی در ایجاد رفاه در جامعه ایران دفاع کند!
نیما نامداری حتی نام سرمایه داران بسیار بزرگ دوره پهلوی دوم را هم پیش میکشد و میگوید “آن ۵۲ نفرسرمایهدار فراموش شده پیش از انقلاب نظیر برخوردار، ایروانی، خیامی، خسروشاهی، ابتهاج، لاجوردی، یزدانی، نمازی و … هم که در سال ۵۸ در یک اطلاعیه چهار خطی شورای انقلاب به اتهام «سرمایهدار وابسته به طاغوت» اموالشان مصادره شد داستان مشابهی داشتند” و بعد ادامه میدهد که “شاید مشکل در سرمایهدار نیست که به قدرت چسبیده بلکه در ساختار سیاسی ناپایدار و اقتصاد متلاطم و فرهنگ چپزدهای است که سرمایهدار را ناچار به برقراری ارتباط با قدرت میکند. «سرمایهدار» در گفتار نخبگان ما فحش و دفاع از سرمایهداری، خودکشی سیاسی است. متهم ردیف اول همه فسادها و بیعدالتیها در مملکت ما سرمایهداران هستند. تسلط اندیشه چپ بر ذهن و زبان ما به قدری گسترده و ریشهدار است که تصور دفاع از یک سرمایهدار محال به نظر میرسد. مردم اغلب وقتی یاد سرمایهدارها میافتند که بیخانمانها و فقرا را میبینند و احساس عذاب وجدان میکنند ولی به جای آنکه از خود مایه بگذارند فحشش را به سرمایهدار زالو صفتی میدهند که حق این فقرا را خورده است.”
بله اینها اعترافات جالب توجهی از جانب یک مفسر بی بی سی است که میگوید تصور دفاع از سرمایه دار در ایران محال بنظر میرسد و اندیشه چپ بر ذهن و زبان روشنفکران ایران ریشه دار و گسترده است. اگر کس دیگری نظیر ما چپها و کمونیستها همین حقیقت را بر زبان بیاوریم که در ایران اندیشه چپ بسیار گسترده و رایج و بعضا غالب است، بی بی سی چهارتا مفسر از همین نوع نیما نامداری را می آورد که ثابت کنند چپ در ایران بی ریشه و حاشیه ای است. اما در مقالاتی اینچنینی گوشه هایی از این حقیقت که در واقع انکارناپذیر است، بیرون میزند. ایشان معلوم است که از سالها قبل بخاطر خلع ید از سرمایه داران عزیز زمان شاه هم عزادار است و نامشان را هم فراموش نمیکند. و میشود حدس زد که چقدر امثال جناب نیما نامدار با این تفکر خویش هرروز از اینکه سرمایه دار در ایران با دزد و چپاولگر و کلاش یکی گرفته میشود، عذاب میکشد و خودخوری میکند!
“رفاه عمومی”
نیما نامداری البته یک قلم از آن “رفاه عمومی” که سرمایه داران رانت خوار و مولتی میلیاردری نظیر بابک زنجانی و شهرام جزایری و دست اندرکاران حکومتی نظیر خامنه ای و رفسنجانی و طبسی و کاشانی و بستگانشان و بقیه آخوندهای میلیاردر برای مردم تحت حاکمیت اسلامی سرمایه داران به ارمغان آورده اند، نمونه نیاورده است که بابک زنجانی ها را روسفید نماید و روشنفکران “چپ زده” ایران را شرمزده نماید. گویا بیکاری ده میلیونی و زندگی مطلقا بدون تامین و بدون بیمه بیکاری و دستمزدهای چهار پنج بار زیر خط فقر و هزینه سرسام آور مسکن که کارگر و معلم و پرستار را بیغوله نشین کرده است را باید “رفاه عمومی” بنامیم. شاید هم منظور ایشان پدیده بسیار تکان دهنده و نادر تاریخ یعنی کلیه فروشی در ایران است که باید بعنوان هدیه امثال زنجانی و مه آفرید خسروی و آخوندهای مولتی میلیاردر مورد شکرانه قرار دهیم. یا شاید بزعم ایشان تن فروشی گسترده بخاطر امرار معاش و اعتیاد وسیع جوانان و کارتون خوابی چهل پنجاه هزار دختر و پسر در تهران و این نوع اپیدمی های براستی چندش آور را باید بعنوان رفاه عمومی از مفسر بی بی سی قبول کرد. شاید هم همه اینها به این دلیل است که بقول نیما نامداری مردم “از خود مایه نگذاشته اند”! و به این دلیل به فقر کشیده شده اند. و بابک زنجانی ها و آخوندهای میلیاردر از خود مایه گذاشه اند و میلیاردر شده اند. واقعا جالب، و در عین حال چندش آور است.
بی بی سی یک رسانه دست راستی
دفاع نیما نامدار و بی بی سی از سرمایه داران کله گنده و مفتخوری نظیر بابک زنجانی و بقیه “آقازاده ها” و رانت خواران و دلالان البته امر عجیبی نیست. همه میدانند که بی بی سی یک رسانه دست راستی است. و وقتی میگوییم “دست راستی” منظورمان از جمله همین است که در جدال میان کارگران و مردم علیه صاحبان ثروت و قدرت، این موسسه همیشه جانب سرمایه داران و دولتهایشان را میگیرد. دلیل اصلیش هم روشن و قابل فهم است. بی بی سی بودجه های میلیاردی اش را از دولت فخیمه انگلیس میگیرد. بنابر این در نفرت مفسر بی بی سی از اندیشه چپ و ضد سرمایه داری و برابری طلبی و دفاع از کارگر و امثال اینها جای هیچ شگفتی نیست. البته نباید انکار کرد که بخش فارسی بی بی سی به مقدار قابل توجهی از بخش اصلی یعنی انگلیسی راست تر میزند و به دلایلی که اینجا مورد بحث ما نیست ضد کمونیست تر است و زیادی برای سرمایه داران و راست جامعه خوش رقصی می نماید. و بر این اساس این رسانه با مشاهده فضای رادیکال و ضد سرمایه داری در ایران به درست شکست تلاشهای خودرا می بیند. مردم ایران نمونه های زیادی از خط و سیاست بی بی سی را تجربه کرده اند که فراموش نشدنی ترینش دفاع فعال از باند ارتجاعی خمینی در جریان انقلاب ٥٧ بود. مردم از یاد نبرده اند که بی بی سی فارسی اولین رادیویی بود که خمینی را “امام خمینی” لقب داد و عکس او را در ماه با هیجان گزارش کرد.
بعلاوه باید این را هم توجه کرد که این نوع تفکر نوع نیما نامداری یک نفکر رایج در جوامع سرمایه داری و در میان مبلغین سرمایه داری است که گویا سرمایه داران هستند که دارند اشتغال ایجاد میکنند و رفاه بوجود می آورند و بشریت را به پیش میبرند. در یک کشورهایی مثل ایالات متحده آمریکا هنوز میتوان گفت که این نوع تفکر تفکر غالب است. صدها هزار بی خانمان و بیکار و فقیر (به مفهوم واقعا گرسنه و محتاج غذا) در این مهد اصلی سرمایه داری دارند زجر میکشند، هیچ تامین اجتماعی جدی وجود ندارد و اگر کسی پول نداشته باشد باید از بیماری های ساده بمیرد، اما گفتن اینکه بالای چشم سرمایه داران بسیار بزرگ ابروست، مورد تعرض رسانه های مشابه بی بی سی یعنی امثال سی ان ان و ان بی سی و هزار تا رسانه پرپول مشابه قرار میگیرد و فورا این را به جامعه پمپاژ میکنند که سرمایه داران دارند ثروت و رفاه خلق میکنند. در اروپا کمی وضع فرق میکند. کمابیش همان فضای به قول نیما نامداری “چپ زده” وجود دارد. کمی بیمه بیکاری و بیمه درمانی و تامینات اجتماعی هنوز وجود دارد. تا حدی که دولتمداران آمریکائی سیستم های سرمایه داری اروپا را سوسیالیسم میخوانند! گرچه همه کس میداند که در همین انگلستان نیز دولت متبوع بی بی سی هرروز دارد ابتدایی ترین خدمات عمومی را کم و کمتر میکند. اما بهرحال با تفکر بسیار راستی که نیما نامداری از خودش نشان میدهد اروپا هم برای جنابشان جای جالبی نیست و قاعدتا حرصشان را در می آورد.
بهررو باید از مفسر بی بی سی تشکر کرد که یک بار هم شده به گستردگی و تسلط فرهنگ و اندیشه چپ و ضد سرمایه داران در ایران اعتراف کرده است. این همان است که ما آنرا تحت عنوان دست بالا پیدا کردن چپ در جامعه نام برده ایم که خیلی ها آنرا بزرگ نمایی میخوانند. اما این واقعیتی غیر قابل انکار است. و این فقط بخاطر تبلیغات ما کمونیستها نیست، بلکه واقعیت جامعه ایران و سلطه یک سرمایه داری بی رحم و ضد بشر و کشتارگر و چپاولگر که دارد خون کارگر و مردم زحمتکش را بطور واقعی در شیشه میکند است که هرروز دارد مردم را به سوی تفکر چپ و سوسیالیستی یعنی برابری طلبی و ضدیت با سرمایه داری و نفرت از بهره کشی اکثریت مردم توسط سرمایه داران چپاولگر و بی خاصیت فرا میخواند. اندیشه چپ و سوسیالیستی اندیشه اعتراض و انقلاب است. اندیشه برابری طلبی و عدالت خواهی است. و مردم ایران در واقع با انقلاب ٥٧ وسیعا با همین اندیشه ضد سرمایه داری و برابری طلبی و آزادیخواهی به میدان آمدند. و تحت حاکمیت کثیف حکومت اسلامی سرمایه داران و با وجود جریان قدرتمندی مثل حزب کمونیست کارگری بیشتر و بیشتر این اندیشه در جامعه رواج یافته است.
تحلیلگران بی بی سی ناچارند قبول کنند که چه بخواهند چه نخواهند فضای سیاسی ایران نه فقط ضد سرمایه داری، بلکه عمیقا رادیکال و انقلابی است. سرمایه داری ایران هیچ راهی جز انقلاب برای در هم کوبیدن کل سیستم سرمایه داری پیش پای نه فقط کارگران بلکه بخشهای وسیعی از مردم نگذاشته است. و این آن حقیقت “تلخی” است که نیما نامداری مجبور شده است به گوشه ای از آن اعتراف کند و در حد خویش تلاش کند آنرا خنثی نماید و پیه دفاع از بابک زنجانی ها را که هیچکس امروز جرات دفاع از آنها را ندارد، و خود او بدرست آنرا خودکشی سیاسی مینامد، به تن بمالد. امیدوارم که ایشان نیز با بررسی عاقلانه تر و منصفانه تر حقایق و ایستادگی در برابر جو راست و ضد کمونیستی و پروسرمایه داری حاکم در بی بی سی و در اطراف خویش، به این اندیشه بپیوندد و قلم خودرا در خدمت حقیقت قرار دهد نه در خدمت سرمایه دارانی که نه فقط ذره ای “رفاه عمومی” ایجاد نکرده اند، بلکه بطور واقعی هرروز دارند نان را از سفره مردم کارگر و کارکن میدزدند و واقعا حسرت یک شکم سیر غذا و میوه و نان را به دل بسیاری از کودکان کارگران میگذارند و پروار میشوند. ٨ ژانویه ٢٠١٤*